نقدی بر حضور عروسکی چهار برادر در خندوانه

[ad id='39844']
روزنامه هفت صبح: چهار کاراکتر عروسکی جدید از دوشنبه شب به برنامه خندوانه اضافه شده اند و قرار است جای جناب خان را در این برنامه پرکنند. آیا آنها قادر به انجام این مهم هستند؟

پیش درآمد

دوشنبه شب از عروسک های جدید خندوانه رونمایی شد. این عروسک های سبیل کلفت چشم درشت، با اسم های یاسمن، غنچه، فرخنده و مارال به مخاطبان معرفی شدند و انگار قرار است از این به بعد جای جناب خان را در برنامه پر کنند.
این را می دانیم که فعلا نمی شود درباره آنها قضاوت خاصی کرد گرچه مخاطبان از همان زمان پخش در صفحه اینستاگرام برنامه، صراحتا نظر دادند و خیلی ها گله و شکایت هایشان را اعلام کردند اما به هر حال درستش این است که فعلا درباره خوب یا بد بودن آنها حکم قطعی ندهیم. این مطلب هم که راجع به عروسک ها نوشتیم به هیچ وجه قضات نیست. یک جور واکنش ابتدایی نسبت به کاراکترهای جدید خندوانه است.
به نظرمان رسید در بخش هایی با ضعف رو به رو هستند و شاید اگر این بخش ها تقویت شود، وضعیت بهتری در انتظارشان باشد. برای همین این ضعف ها را به عنوان راهکار برای تیم خندوانه نوشتیم. حالا برای جاافتادن این عروسک ها و آزمون و خطا برای بهتر شدن، راه زیادی در پیش است. یعنی حداقل می شود تا نوروز و حضور جدی شان در برنامه صبر کرد.

شخصیت پردازی

مهم ترین ضعف عروسک های جدید خندوانه، به ضعف شخصیت پردازی آنها بر می گردد. اول اینکه برای مخاطبان درست مشخص نمی شود علت حضور این چهار عروسک در خندوانه چیست؟ چرا چهارتا؟ اگر قرار است از چهار عروسک در یک برنامه استفاده کنیم، طبیعتا باید برای تک تک آنها برنامه داشته باشیم.
هر کدام از آنها باید یک سری ویژگی خاص داشته باشند که بتوانند مکمل هم شوند و در کنار هم جذاب به نظر برسند. در قسمت اول اما شناسنامه درستی از این عروسک ها به مخاطبان داده نشد. انگار همه شان با هم یک کل را تشکیل داده اند بدون اینکه تک به تک دارای هویت باشند. همه چهره هایی شبیه به هم  دارند، مثل هم صحبت می کنند، مثل هم رفتار می کنند و هیچ نقطه تمایزی از هم ندارند.
اگر قرار است حضور این شخصیت ها در خندوانه جواب دهد، طبیعتا باید مردم بتوانند با هر چهار عروسک به صورت مستقل رابطه برقرار کنند و هر کدامشان را جداگانه درک کنند و طبیعتا شخصیت پردازی برای چهار شخصیت بسیار زمان بر و سخت به نظر می رسد.

طراحی عروسک ها

اولین نکته درباره عروسک های خندوانه، طرحی است که برای آنها درنظر گرفته شده. طراح این عروسک ها هما ساداتیان است. یک طراح بسیار حرفه ای عروسک که برای نمایش های مختلف، طراحی های قابل قبولی انجام می دهد. طراحی این عروسک ها درواقع در ادامه علاقه ساداتیان به سبک فانتزی و کاریکاتوری ساخت عروسک است. بیشتر عروسک های او، به کاراکترهای کارتونی آثار تیم برتون شباهت دارند و در همان حال و هوای فانتزی سیاه هستند.
سوال اینجاست که چرا رامبد جوان برای برنامه «خندوانه» سراغ این طراح رفته و چنین عروسک هایی به او سفارش داده؟ عروسک هایی که معمولا در تاکشوهای تلویزیونی مورد استفاده قرار می گیرند از جنس عروسک های شاد یا در سبک و سیاق ماپت ها هستند. حتی همان جناب خان معروف خندوانه هم در اصل یک ماپت بود و چهره اش به تنهایی هم برای مخاطبان جذاب به نظر می رسد. این چهار عروسک که بیشتر مخاطبان را یاد «عروس مرده» یا «فرنکن وینی» تیم برتون می اندازند، یک مقدار برای مخاطبان هدف تلویزیونی و این برنامه شاد عجیب هستند.

قصه

جدای از بحث چهره، صدا و شخصیت پردازی، هنوز قصه خاصی هم درباره این عروسک ها شکل نگرفته. همانطور که در بخش قبل هم نوشتیم، هنوز مخاطبان نمی دانند علت وجودی این عروسک ها در برنامه چیست؟ قرار است چه قصه ای روایت کنند؟ صرفا قرار است بیایند آنجا شلوغ بازی در بیاورند، شعر بخوانند و فضا را شاد کنند؟
این مسئله دقیقا در ابتدای فصل سوم خندوانه در مواجهه با جناب خان هم وجودداشت. جناب خان در شروع فصل سوم، به اندازه زیادی از قصه اصلی اش دور ماند. قصه احلام یا رابطه های مویرگی و تجارت های جهانی و لبوفروشی و… آن طور که باید قوت نداشت. جناب خان بیشتر اوقات فقط برای ایجاد فضای شاد کنار دست رامبد قرار می گرفت و قصه اش را از دست داده بود. تا اینکه بالاخره کم کم به حال و هوای اصلی اش برگشت و مجددا محبوبیتش را به دست آورد. درباره این عروسک ها اما فعلا قصه ای برای مخاطبان روایت نشده. البته در این زمینه هم باید گفت که فعلا درباره قضاوت زود است. شاید بعد از چند قسمت اول، کم کم قصه ها شکل بگیرند.
صداها
عروسک های زیادی در تلویزیون داشته ایم که شاید چهره جذاب یا هویت خاصی نداشته اند اما به واسطه صدایی که برای آنها در نظر گرفته شده، تا حدی توانسته اند مخاطب جذب کنند یا حتی آنقدر جذاب به نظر برسند که مخاطبان چهره غیرجذابشان را از یاد ببرند. درست مثل آقای همساده یا فامیل دور. این عروسک ها به لحاظ بصری، جذابیت خاصی ندارند و قطعا اگر صداپیشه هایی جز محمد بحرانی و بهادر مالکی همراهی شان می کردند شاید چنین محبوبیتی پیدا نمی کردند. در مواجهه با این چهار عروسک هم دقیقا وضعیت همینطور است.
در قسمت اول، طراحی صداها طوری نبود که غافلگیرمان کند. یعنی ویژگی خاصی نداشتند که بتوانیم به خاطر آنها نسبت بهشان جلب شویم. درست است که بعد از تماشای یک قسمت، زیاد نمی شود وارد قضاوت شد و شاید به مرور صداها بیشتر روی عروسک ها بنشیند اما فعلا از سطحی معمولی فراتر نرفته اند.

شوخی ها

شوخی های عروسک های در قسمت اول، جذاب نبود. یعنی هیچ نوآوری خاصی نمی شد درونشان دید. در وهله اول روی شوخی های شبکه های اجتماعی دست گذاشت؛ اتفاقی که شاید اگر آنقدر کش پیدا نمی کرد و طولانی نمی شد، می توانست برای مخاطبان خوشایند باشد اما به خاطر طولانی شدن، اثر اولیه اش را از دست داد.
انتخاب اسم دخترانه برای عروسک ها هم چندان خلاقانه نبود. یعنی یک جورهایی تکراری به نظر می سید. نیما شعبان نژاد، خیلی وقت پیش، با انتخاب اسم «کیانا»، اولین بار این کار جذاب را انجام داد و همه را خنداند. حالا دیگر مداومت روی این مسئله زیاد جالب به نظر نمی رسد.
بخش مهمی از شوخی ها هم از جنس شوخی های چرکی مثل دستشویی، پیژامه، نفخ کردن، خوردن روغن کرچک و شیر سماور و… است که همین ها هم زمان جناب خان به بهترین شکل اجرا شد و الان نوآورانه نیست. حتی دزدی ها و رندبازی ها و تلفن های توی استودیو هم یک جورهایی کپی از روی جناب خان است. شاید اگر کلا برای نوشتن شوخی های از فضای جناب خان فاصله می گرفتند، وضعیت خیلی بهتر می شد.
[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *