محمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر
آیدین آغداشلو
هنرمند نقاش برجسته ایرانی
محمدعلی معلم دامغانی – رئیس فرهنگستان هنر – ۱۱ مردادماه، پیامی را درباره ۵۰۰ تابلو از آثار هنرمندان بزرگ ایرانی، خطاب به اهالی فرهنگ و هنر و مسئولان منتشر کرد. او در پیامش اعلام کرد: «بیش از ۵۰۰ تابلو از آثار نقاشان ایرانی که با تطمیع تأثیرگذاری در مدیران و بعضی از کارمندان به بهانه نمایشگاه و غیره، بدون شناسنامه و سند به خزانه فرهنگستان تحمیل شده است، در اختیار این نهاد فرهنگی است. شرکت پارس آریان به سرپرستی آقای امین تفرشی مدعی مالکیت آن است، که ادعاست و بایستی اثبات شود.»
غلامرضا نامی – مشاور هنری بانک پاسارگارد – بعد از انتشار این پیام، درباره آثار هنری مورد اشاره در نامه رئیس فرهنگستان هنر، به ایسنا گفت: بانک پاسارگاد در دوران ریاست میرحسین موسوی در فرهنگستان هنر، قراردادی را با موسسه فرهنگی و هنری صبا بست که زیر نظر فرهنگستان هنر است و آثار برخی هنرمندان را خرید که همانجا بهعنوان موزه و محل نمایش آثار نگهداری میشد.
مشاور هنری بانک پاسارگاد درباره متن پیامی که معلم دامغانی منتشر کرد نیز تصریح کرد: چون بانک پاسارگاد از طریق مراجع قضایی برای پیگیری کارش اقدام کرده، به نظر میرسد آقای معلم هم از این موضوع آزرده شده و چنین ادبیاتی را در متن پیامش به کار برده است. بانک پاسارگاد ۱۰ روز پیش از انتشار این پیام، شکایت کرده است. البته آقای معلم، انسان فرهیخته و هنرمندی است و نمیدانم چرا چنین پیامی را منتشر کرده است.
حالا بعد از گذشت کمتر از یکماه از این موضوع، آیدین آغداشلو که بهتازگی به تهران بازگشته است، در واکنش به ادعاهای رسانهایشده گفت: در سال ۱۳۸۷ بنا بر سفارشی که از طرف بانک پاسارگاد دریافت کردم، چند قرارداد با این بانک امضا و سپس آثارم را تکمیل کردم و تحویل بانک دادم و پول خودم را هم از طرف قرارداد گرفتم. ضمنا اسناد خرید و فروش آثار تماما با حضور من و آقای امین تفرشی به نمایندگی از طرف بانک امضا و تحویل داده شد.
او در پاسخ به این ادعا که هنرمندان فریب خوردهاند و به جهت اسکان آثار در موسسه صبا موافقت کرده به بانک پاسارگاد اثر ارائه دادهاند، اظهار کرد: من مطلقا قراردادی را با مؤسسه صبا امضا نکردم و این قرارداد را مستقیما با خود بانک و شخص آقای امین تفرشی امضا کردم. آثار را هم به خود بانک تحویل دادم و مبلغ آن نیز از جانب بانک به حساب من واریز شد.
این نقاش و مورخ تاریخ هنر به این پرسش که آیا شما هیچوقت از مجموعه بانک پاسارگاد در مؤسسه صبا دیدن کردهاید؟ پاسخ داد: بله؛ چند سال قبل همراه برخی دیگر از اهالی فرهنگ و هنر به افتتاحیه موزه بانک پاسارگاد دعوت شدم و آنجا یک سخنرانی هم انجام دادم. در متن سخنرانی ذکر کردم که بانک پاسارگاد با افتتاح این موزه، یک عمل درست و بجای فرهنگی انجام داده است. آن سخنرانی در ساختمان صبا و در محل همان موزه انجام شد.
آغداشلو درباره تاثیر ورود بانکها و مؤسسات مالی خصوصی به حوزه اقتصاد هنر، معتقد است: در همه جای دنیا وجود چنین رویکرد فرهنگی – اجتماعی از بنگاههای بزرگ مالی انتظار میرود. بسیاری از بانکها و بنگاههای متمول مالی، از منظر تعهد اجتماعی که در قبال جامعه خود دارند، دارای موزهها و مراکز فرهنگی هستند و به جهت امکانات مالی، حمایت تمامعیاری از هنر و هنرمندان سرزمینشان میکنند و زمینهساز رونق اقتصاد هنر میشوند.
او اظهار کرد: البته برخی رویکردهای دیگری را هم لحاظ میکنند، مثلا بانکها در اروپا با خرید مستقیم آثار هنرمندان و همینطور برگزاری نمایشگاههای مختلف هنری، به معافیتهای مالیاتی دست پیدا میکنند که شیوهای رایج در سراسر دنیاست. برخی پا را از این فراتر گذاشته و در تجارت هنر فعالیت میکنند و آثار هنرمندان را در سطح وسیع خریداری و مجموعهداری میکنند. به طبع، اگر این سرمایهگذاری بهطور هوشمندانه صورت پذیرد، بانک هم میتواند به سود خوبی برسد. شرکت در حراجیها میتواند یک سرمایهگذاری مناسب برای بانکها باشد. کما اینکه بانک پاسارگاد با شرکت در حراج «کریستیز» یک مجسمه را به دهها برابر قیمتی که خرید، به فروش رساند. این راه هم در نهایت، به نفع هنرمند و اقتصاد هنر تمام خواهد شد.
این هنرمند ادامه داد: سرمایهگذاری بانکها فقط به حوزه هنرهای تجسمی خلاصه نمیشود، بلکه بانکها در سراسر دنیا، بخصوص بانکهای کشورهای غربی، سرمایه اولیه آثار نمایشی را هم تقبل میکنند و در سرمایه آن آثار شریک میشوند. حقیقت است که بدون شراکت بانکها، امکان تهیه فیلمهایی که میلیونها دلار هزینه دارند، مقدور و ممکن نیست. در ایران، همین بانک در فیلم «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی آقای اصغر فرهادی سرمایهگذاری کرد که آن فیلم جایزه خیلی مهم اسکار را هم گرفت.
آغداشلو درباره تاثیر تاسیس موزه بانک پاسارگاد نیز گفت: بانک با انجام این کار، گام اول را برداشته و این مسیر قائدتاً باید توسط سایر مؤسسات مالی دنبال شود و ادامه پیدا کند. در واقع، اگر گامی که این بانک برداشته، مورد استقبال سایر مؤسسات مالی قرار بگیرد و به یک الگو تبدیل شود، آن هنگام تأثیر شگرف این سرمایهگذاریها در بازار هنر ایران آشکار میشود.
وقتی در شبکههای مجازی خواندم ایشان این آثار با هویت روشن و مالکیت مستند را مالالله خواندهاند، واقعاً شگفت زده شدم بخصوص که ظاهراً فرهنگستان هنر خود را مسئول ضبط مالالله هم میداند. حیرتم از این بود که چگونه ریاست فرهنگستان هنر از امری که جامعه هنری از آن اطلاع دارد، اظهار بیاطلاعی میکند. گر چه اطمینان دارم با توجه به اسناد متقن و مدارک مبرهن، این موضوع از مجرای حقوقی و دستگاه قضا، دیر یا زود به نفع بانک مذکور به اتمام خواهد رسید و پیشبینی جامعه هنری محقق خواهد شد، اما نمیتوان از اثرات احتمالی این کتمان غریب به سادگی گذشت. در واقع آنچه به مخاطره افتاد رویکرد فرهنگی بنگاههای اقتصادی بزرگ است که پدیدهای جدید و بسیار امیدبخش است. همه میدانند که بانک پاسارگاد، پیشاپیش همه بانکهای خصوصی و دولتی، پیشگام عرصه مشارکت فرهنگی و اجتماعی است و بنا به شخصیت مدرن و تعهد اجتماعی که برای خود قائل است، گاه حتی در تکاپوی فرهنگی که سودی در آن متصور نیست حضوری پررنگ و مؤثر دارد. من شخصاً نه تنها در مراسم افتتاح موزه بانک پاسارگاد شرکت داشتم و از همین آثار مورد بحث دیدن کردم، بلکه بارها میهمانان خارجی را برای بازدید از این مجموعه نفیس به محل موزه بردم تا از این تنها نمایشگاه دائمی هنر معاصر ایران بازدید کنند. اکنون بیم آن میرود اگر بانکی با الگوبرداری از بانک پاسارگاد، که حقیقتاً الگوی جهانی یک بانک معتبر امروزین است، مایل به گردآوری مجموعهای نفیس و شایسته از هنر ایران باشد، با عبرت گرفتن از تجربه دلسردکننده این بانک، عطای هنر را به لقایش ببخشد. اگر اختلافات مالی پشت صحنه که کاملاً قابل تشخیص هم است، باعث چنین موضعگیری در عرصه رسانهای شده، چه پیامی به دیگر بانکها و مؤسسات بزرگ مالی منتقل خواهد شد؟ آن هم از سوی نهادی که به طور ذاتی انتظار میرود مأمن حامیان هنر باشد. آیا غیر از این است که آنها به جای حمایت از هنرمندان و کمک به اعتلای هنر ایران در عرصههای ملی و جهانی، بر کارکردهای صرف مالی و اقتصادی خود متمرکز خواهند شد؟ جامعه ایران، همیشه قدرشناس همه آنهایی است که برای بلند آوازهتر شدن هنر سرزمین مادری قدم برداشتهاند، زیرا میداند توسعه متوازن و پایدار از مسیر فرهنگ و هنر میگذرد؛ آموزهای جهانی که کشورهای توسعه یافته آن را آزمودهاند و ایران در حال توسعه این روزها بیشتر از همیشه به ضرورت آن واقف شده است./ روزنامه ایران
نامه ۵۰۰ هنرمند به رییس جمهور
جمعی از نخبگان هنر ایران و بیش از ۵۰۰ هنرمند در نامه ای خطاب به رئیسجمهور نسبت به آنچه به بی اخلاقی آشکار و توهین ها و ناسزاهای دامنه دار رئیس فرهنگستان هنر خوانده اند، اعتراض کردند و خواهان رسیدگی به آن شدند.
حضور پررنگ اساتید هنر و نیز امضاهای هنرمندان از طیف های مختلف فکری و اعضای شناخته شده انجمن های هنری موید عمق دل آزردگی آنان از این ادبیات سخیف و غیر فرهنگی ست.
متن نامه بدین شرح است:
جناب آقای دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی
این روزها جامعه هنری در بهت و حیرت توهین ها و تهمت های ناروای ریاست محترم فرهنگستان هنر به چهره های شاخص جامعه هنری است.
صبحی نیست که ایشان در گفتگو با رسانه های مختلف هنرمندان، گالری داران ، مجموعه داران هنری را با الفاظ سخیف و رکیک مورد حمله قرار ندهد و انواع اتهامات و افتراهای بدون سند و مدرک را در ادبیاتی دون شان یک مقام فرهنگی به کار نبندند.
غریب است که ایشان این فحاشی ها و تهمت ها را روی سربرگ فرهنگستان هنر مرقوم نموده و آن را روی وب سایت رسمی این نهاد منتشر می کند که هم اکنون هم قابل مشاهده است.
ایشان در پاسخ به اظهار نظر مودبانه هنرمندان، آنان را بارها فاسد خوانده، بزرگی از هنر ایران را مال خر می خواند و به استاد بزرگوار دیگری می نویسد «فضولی نکن».
همچنین بی توجه به جایگاه والای فرهنگستان هنر به رسانه ها می گوید : «اینجا همه فاسدند… هنرمند فاسد است… گالری دار برای فساد گالری ایجاد کرده است… هنرمندان شریک دزداند…» و عبارتی از این دست که موجب آزردگی خاطر هنرمندان و هنردوستان شده است.
ما امضا کنندگان این نامه سرگشاده، بدین وسیله اعتراض شدید خود را به این بی اخلاقی آشکار ریاست یک نهاد مهم فرهنگی اعلام و تقاضای رسیدگی بدان را داریم.
فرهنگستان هنر باید مظهر اخلاق، اعتماد و آرامش بخشی به جامعه هنری باشد و این حجم از گستاخی و پرده دری به هر بهانه ای که باشد، از نظر اخلاقی پذیرفته نیست.
لذا از آن مقام که پیوسته حامی اهل فرهنگ و هنر بوده اید، تقاضا داریم نسبت به رسیدگی و اصلاح این امر دستورات لازم را صادر فرمایید.
نام های بسیار معتبری این نامه سرگشاده را امضا کرده اند که برخی از آنان عبارتند از: لیلی گلستان، نصرالله افجه ای، حسین محجوبی ، علیرضا سمیع آذر، فرشید مثقالی، کوروش شیشه گران، علی اکبر صادقی، پرویز تناولی ،آیدین آغداشلو ،کاظم چلیپا ، ناصر پلنگی، منوچهر معتبر، معصومه مظفری، بابک اطمینانی، ابراهیم حقیقی، حسین پاکدل ، محمد حسین عماد، نصرت الله مسلمیان، جمشید مرادیان، علی شیرازی، حمید سوری، عنایت الله نظری نوری، مهران مهاجر، مهدی فلاح، امیر احمد فلسفی، اسرافیل شیرچی، جمشید بایرامی، افشین شاهرودی، مریم زندی، مرتضی اسدی، آرمان استپانیان، کوروش ادیم، محمود بخشی، وحید ملک، شهلا حبیبی، محمود بهمن پور، حسین ماهر، مژده طباطبایی، آریا اقبال، امید تهرانی، رزیتا شرف جهان، جاوید رمضانی، مژگان والیپور، الهه جواهری، شیرین پرتوی،سلمان متین فر، منیژه صحی، بهداد لاهوتی، مرتضی دره باغی، کامبیز صبری، رضا فیروزه ای،امیر شاهرخ فریوسفی، رضوان صادق زاده، حمید شانس، رعنا جوادی، پری یوش گنجی، علی فرامرزی، کوروش گلناری، فرح ابوالقاسم، عین الدین صادق زاده، رعنا فرنود، ایمان افسریان، بهنام کامرانی، نگار نادری پور، بهزاد اژدری، فرزاد هاشمی،محمد هادی فدوی، نگار خارکن، حمید رضا قلیچ خانی، شهریار احمدی، علی گلستانه، وحید چمانی، باوند بهپور، رضا رینه ای، بهرنگ صمدزادگان ،شاه پری بهزادی، امیرحسین دلبری، مینا غازیانی، مونا پاد، احمد آریامنش، سالار جرجانی، کتایون مقدم ، محمد طباطبایی، بنفشه همتی، فریش البرزکوه، نسترن صفایی، علی ترقی جاه، غزاله هدایت، احمد محمد پور، سینا جعفریه و …
محمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر محمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنرمحمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر محمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر محمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنرمحمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر محمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر محمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنرمحمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر محمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنرمحمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنرمحمدعلی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر
[ad id='39844']