معرفی شخصیت های ابرقهرمانی کمیک بوک های مارول – آیرون فیست

[ad id='39844']

معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول

 دنیل رند Daniel Rand فرزند «وندل رند Wendell Rand» است که در دوران جوانی از شهر کوآن لون K’un Lun، شهری که هر ۱۰ سال یکبار در کوه‌های هیمالیا پدیدار می‌شود بازدید کرده بود. این شهر تقریبا در یک میلیون سال پیش توسط فرا زمینی‌ها کشف شد. کوآن لون توسط فرزندان فرازمینی‌ها و نژادی قدرتمند با نام پادشاهان اژدها Dragon Kings اداره می‎شد که خود تحت فرمان خدایی به نام ارباب خان Master Khan بودند.

زمانی که ارباب آن زمان کوآن لو ( یعنی ارباب توآن Lord Tuan) برای خشمگین کردن پسرش، یوتی Yu-Ti، وندل را به عنوان میراث خود انتخاب کرد، وندل جان ارباب را نجات داد. وندل در دوران زندگی‌اش در کوآن لون با زنی به نام شاکاری Shakari  ازدواج کرد و صاحب دختری با نام  میراندا رند کای Miranda Rand-K’ai شدند. زمانی رند در مبارزه‌ای تشریفاتی و مذهبی با داوس Davos، فرزند بزرگترین مبارز کوآن لون، لی کونگ رعدآسا Lei Kung the Thunderer شرکت کرد و در آن پیروز شد. این مبارزه او را مستحق دریافت قدرت شو لائو فناناپذیر Shou-Lao the Undying، اژدهایی بزرگ که هزاران سال پیش توسط چیانتاگ پادشاه اژدها Dragon King Chiantang به مار عرفانی صورفلکی تبدیل شده بود، کرد. با این‌که بزرگترین مبارزان کوآن لون در گذشته بصورت دوره‌ای این قدرت را پذیرفته بودند و به آیرون فیست تبدیل شده بودند اما وندل آن را رد کرد. بعد از ده سال زندگی در کوآن لو، شاکاری توسط افراد یوتی کشته شد و وندل که مبتلا به افسردگی شده بود به زمین بازگشت. یکسال بعد او به تاجری موفق تبدیل شد و با زنی بنام هیثر دونکان Heather Duncan ازدواج کرد. در زمان غیبت وندل، ارباب توآن از دنیا رفت و فرمانروای دنیایی بنام فنگ تو Feng-Tu که در واقع مسکنی برای ارواح کوآن لون بود، شد. بعد از مرگ توآن، یوتی ارباب کوآن لون شد. در همین زمان بود که لی کونگ توسط پسرش داوس مغلوب شد و به دلیل شرمساری این شکست پسرس را به زمین تبعید کرد.

پدر دنیل در سن ۹ سالگی و در زمان پدیدار شدن کوآن لون بود که تصمیم گرفت تا پسر و همسرش هیثر را به این شهر بیاورد. شریک کاری رندل، هارولد میچام Harold Meachum نیز با آن‌ها راهی هیمالیا شد اما وقتی که وندل از لبه یک صخره افتاد و از میچام درخواست کمک کرد، میچام که آرزوی تصاحب سهم شریکش را داشت و البته به هیثر عشق می‌ورزید، او را رها کرد تا بمیرد. مدتی بعد مادر دنیل که توسط میچام در هیمالیا رها شد برای حفظ جان فرزندش از گله‌ای گرگ جان خود را فدا کرد و روحش به سمت شهر فنگ تو بلند شد. ساکنین شهر کوآن لو دنیل یتیم را پیدا کردند و او را پیش خود بردند. میچام که در اثر سرما فلج شده بود از رهایی دنیل از مرگ خبردار شد و تا ده سال آینده خود را برای حمله او آماده کرد.

دنیل که تصمیم به انتقام مرگ والدینش گرفته بود دوران کودکی خود را در کوآن لون زیر نظر لی کونگ رعدآسا به یادگیری هنرهای رزمی پرداخت. دوستان نزدیک او میراندا رند کای، کسی که نمی‌دانست خواهر ناتنی‎اش است و پسری از سرزمین کوآن لون بنام کونال دو سین Conal D’hu-Tsien بودند. در سن ۱۹ سالگی دنی فرصت این را پیدا کرد تا با مبارزه با شو لائو فناناپذیر، که بخشی از قدرتش درون دیگی آتشین بود قدرت آیرون فیست را تصاحب کند. او موفق شد کاری برجسته که قبل از آن هیچ مبارزی قادر به انجامش نشد به نمایش بگذارد و به طرزی خشمگینانه شو را شکست دهد. با فرو بردن سینه‌اش در قلب اژدها و جذب قدرت او و همچنین با بردن دستانش در دیگ آتشین علامتی شبیه به اژدها بر سینه دنی نقش بست و او به آیرون فیست (مشت آهنین) تبدیل شد.

 

معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول   معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول   معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول   معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول   معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول   معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول   معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول    معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول   معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول   معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول    معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول    معرفی شخصیت آیرون فیست (مشت آهنی ) مارول  

[ad id='39844']

1 دیدگاه دربارهٔ «معرفی شخصیت های ابرقهرمانی کمیک بوک های مارول – آیرون فیست»

  1. خیلی شخصیت بی خودیه سریالش بدترین سریال مارول بود از اون ور گند زد به سریال مدافعان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *