آلبالو – وقتی نگاهی به شبکههای تلویزیونی معروف میاندازیم، میبینیم که اکثر این شبکهها همیشه خبر های خوبی از سریالهای در حال ساختشان برای طرفداران آماده میکنند. اما داستان در مورد سریال ریک و مورتی به طور کلی فرق میکند، چرا که این سریال هیچگاه به مانند دیگر تولیدات نیست و نخواهد بود. در اواخر سال ۲۰۱۵ بود که تنها یک وعدهی مبهم برای ساخت فصل سوم به مخاطبین اعلام شد و در پی آن شاهد شروع پخش در آوریل سال ۲۰۱۷ بودیم. حالا به اواخر سال نزدیک میشویم و کماکان هیچ خبری از زمان پخش قسمتهای جدید سریال ریک و مورتی به اطلاعمان نرسیده است. تنها جزئیاتی که از فصل جدید این سریال در اختیار داریم این است که به احتمال زیاد ریک و مورتی در تابستان امسال بازخواهد گشت و دو سازندهی این مجموعه، دن هارمون و جاستین رویلند، مشکلات شخصی باهم ندارند ! حالا که تولیدکنندگان از پخش اخبار خودداری میکنند، اینترنت هم کاری را میکند که در آن خبره است؛ بررسیهای موشکافانه از زوایای مختلف !
تاکنون در مجموع ۲۲ قسمت از این سریال محبوب پخش شده و با وجود این تئوریهای مختلفی در میان طرفداران گسترش یافته و البته هنرمندان نیز از خلق طراحیهایی با مضمون ریک و مورتی دریغ نکردهاند. اما تئوریای که در اینجا مورد بررسی قرار میگیرید، تا حدودی پیچیدهتر و دارای عناصری غیرمنتظره است ! به آلبالو خوش آمدید؛ بخشی از وب که به بررسی تئوریهای عجیب و مخوف گسترش یافته در سطح اینترنت میپردازد ! کمربند های خود را ببندید ! میخواهیم با یک شیرجهی عمیق، به بررسی ارتباط احتمالی میان دو سریال محبوب در اینترنت، “ریک و مورتی” و “گراویتی فالز”، بپردازیم.
تئوری مذکور چیست؟
ریک و مورتی، محصول شبکه Adult Swim، دربارهی دانشمند دائمالخمر و دیوانهایست که در سفرهایش در ابعاد زمان و مکان، نوهی خود را فراموش نمیکند. گراویتی فالز، محصول Disney XD، دربارهی خواهر و برادری دوقلو است که میخواهند تابستان خود را در خانهی عموی بزرگ خود سپری کنند و در نهایت این سفر، به بهترین ماجراجویی های کل زندگیشان ختم میشود. تا بدینجای کار با دو سریال کاملاً متفاوت با داستانهای متفاوت مواجهیم که کمترین اشتراکی باهم ندارند.
با این حال یکی از ردیتورها (کاربران ردیت)، تئوری جالبی در مورد “آقای پوپی بات هول”، دوست ریک که به شکل مرموزی در قسمت Total Rickall ظاهر شد، ارائه کرده است. این نظریه میگوید که او در واقع یکی دیگر از چهرههای “بیل” است. “بیل” شیطانی خیالی است که سالهاست خانوادهی “پاین” را تحت سلطهی خود داشته است.
چرا نباید این ایده را دستکم بگیریم ؟
شکی نیست که ارتباطی هرچند اندک میان دنیای این دو سریال برقرار بوده است. سال هاست که جاستین رویلند، از سازندگان ریک و مورتی، با “الکس هیرش“، از سازندگان گراویتی فالز، دوست بوده است. همچنین الکس در مصاحبهای با Ew گفته بود که دوست دارد سریال های عجیب و غریب او و رویلند روزی باهم تلاقی داشته باشند ! این دقیقاً اتفاقی است که در مورد گراویتی فالز و ریک و مورتی در حال اتفاق افتادن است؛ این دو نفر، تمام عجیب و غریب بودنشان را در سریالهایشان به نمایش گذاشتهاند. در همین مصاحبه الکس گفته است که دوست دارد از قدرتش در ساخت آثار عجیب، برای دیوانه کردن مخاطبان استفاده کند، و البته که او در این راه موفق بوده است.
اشاراتی در این دو سریال به دیگری به مراتب دیده میشود؛ برای مثال در قسمت “جامعهی تک چشم”، تجهیزات یک اداره به درون یک پورتال مکیده میشوند. بعد ها همین وسائل از یک پورتال در ریک و مورتی به بیرون پرت میشوند ! همچنین یک پیغام مخفی در یکی از روزنامه های رسمی گراویتی فالز وجود دارد که معنای آن “ریک اینجا بود” است. میبینید که دنیای این دو سریال از قبل هم بهم متصل بودهاند پس اگر بگوییم ارتباطی بین دو شخصیت داستان نیز وجود دارد، سخن عجیبی نگفتهایم.
تمام این بحثها پیرامون دو شخصیت گیجکننده، شکل واقعی به خود میگیرد؛ “بیل سایفر” و “آقای پوپی بات هول”. با مقایسهای سریع میان این دو، وجود بیل به شکل عجیبی منطقیتر بنظر میرسد. او موجودی با قدرتهای الهی است که به شدت بدنبال سلطه بر گراویتی فالز از طریق سلطه بر شخصیتهای اصلی است. در بیشتر قسمت های این سریال ۴۰ قسمتی، شخصیت او دیده نمیشود اما در اندک حضورش، به خوبی خود را به مخاطبین شناسانده است. “آقای پوپی بات هول” نیز در اکثر قسمتهای ریک و مورتی ناشناس بوده اما پس از معرفی اولیه، به شکل خارقالعادهای او در همه جا حضور دارد. درواقع اهمیت او تا حدی رسید که پایان فصل دوم به او سپرده شد !
تئوریای که توسط CaptainCyoomin، کاربر ردیت، ارائه شده است چندین سؤال بزرگ پیش روی ما قرار میدهد: اگر بیل که در ذهن “استن” گیر افتاده بود و نابود شد، زنده باشد چه خواهد شد؟ اگر بیل تصمیم بگیرد که برادرش را به بُعد دیگری برده و بیل را برای همیشه نابود کند چه خواهد شد ؟ و چه خواهد شد اگر این بُعد دیگر همان “ناپتیا ۴” باشد که “جری” و “بث” برای مشاورهی ازدواج میان کهکشانی به آن رفتند ؟ (قسمت “مشکلات بزرگ برای سانچز کوچک”) این تئوری میگوید که میتوان از همان روشهایی که برای احیای ازدواجهای شکستخورده استفاده میشد، برای تبدیل بیل به شخصیتی دیگر استفاده شود. درواقع اگر همه چیز خراب شود و چندین نفر در زمان اشتباه در مکان درست باشند (!)، ممکن است که این موجود قدرتمند دنیای گراویتی فالز دوباره به شکل یه موز کوچک تبدیل شود که با مهارت خاصی میگوید:” اوو ویی”
چرا باید به این تئوری با دیدهی شک و تردید نگاه کرد؟
در حالی که هیچ مدرک رسمی برای نقض این تئوری وجود ندارد، قبول این نظریه، داستان را با پیچیدگی های فراوانی روبرو میکند. رویلند و هیرش هردو سازندگان بااستعداد و باهوشی هستند؛ با این حال بنظر نمیرسد که آنها به شکل جدی بدنبال پیوند دادن دنیای داستانهایشان باشند.
یادتان باشد که در اینجا سریال هایی مورد بحث هستند که یکی در پایان هر قسمت (از ۴۰ قسمت خود) پیامی رمزی را نهفته و دیگری با داستان پیچیدهی خود، مخاطبین خود را شوکه کرده است. شخصاً فکر میکنم که گراویتی فالز و ریک و مورتی به شکلی پیچیده و مرموز ارتباطی هایی باهم دارند و دو شخصیت مذکور نیز جزوی از این ارتباط خواهند بود. در نهایت بهتر است در ذهن داشته باشید که این تئوری، برای سریال هایی به این عجیب و غریبی، کمی عادی بنظر میرسد.