رامبد جوان با برنامه «خندوانه» و حالا با فیلم قانون مورفی ثابت میکند که در زمینه کمدی آدم به روزی است. یکی از بهترین کارگردانان کمدی این روزهای سینمای ایران است که جدا از اینکه میداند چطور تماشاگرش را بخنداند، به او باج هم نمیدهد و سلایق و علایق شخصیاش را هم در فیلمهایش رعایت میکند.
راستش با گارد بسته به دیدن «قانون مورفی» رفتم. تیزرهای منتشر شده از فیلم بیشتر از اینکه حس یک کمدی فانتزی را القا کند نگرانتان میکرد که از آن کمدیهایی است که سعی داشته اسلپ استیک (کمدی بزن بکوب) از کار دربیاید ولی به جایش به دام سخیف بودن و بزن و برقص درآمده است.
اعتراف میکنم که از همان سکانس افتتاحیه و تعقیب و گریز دو ماشین، رامبد جوان خلع سلاحم کرد. تماشاگر کمدی ایرانی هرچند باعث شده تمام کمدیهای بامزه و بیمزه این سالها پرفروش شوند اما اتفاقا خنداندناش کار سادهای نیست. زمانی بیلی وایلدر درباره تماشاگران آمریکایی و تفاوتشان با تماشاگران اروپایی در کمدی دیدن جملهای گفته بود که میتواند توصیف تماشاگران ایرانی هم باشد: «آمریکاییها به شدت بیصبر هستند. در شرایطی که خیلی سریع شوخیتان را میگیرند، به همان سرعت هم زود خسته و دلزده میشوند. در اروپا یک تهیهکننده فیلم میتواند زمان زیادی را صرف کند تا حال و هوا برای فیلمش ایجاد کند.»
رامبد جوان همان اول یقه مخاطبش را با تلفیقی از شوخیهای جنسی، شوخی موقعیت، شوخی اجرایی و انواع و اقسام جنسهای کمدی میگیرد. نباید صبر کنید تا قصه پیش برود و موقعیت کمدی دربیاید. با یک کمدی فانتزی طرف هستید که اصلا بر پایه یک موقعیت جفنگ بنا شده و نویسندگان و کارگردان فیلم موفق میشوند تا انتها همین ضرباهنگ را در اجرا و قصه حفظ کنند.
یک افتتاحیه خوش ریتم با اجرای خیلی خوب. دو پلیس که یکیشان قهرمان فیلم است و بیشتر از اینکه بدشانس باشد (آنطور که خودش دوست دارد ببیند که طبق قوانین مورفی بدشانسی میآورد)، بیعرضه است دنبال ماشینی میکنند که سرنشیناش یک دلقک است. دیوانهبازیهای رامبد جوان به عنوان کارگردان فیلم از همین جا شروع میشود.
آنهایی که به فیلم ایراد میگیرند و آن را بیمعنا میخوانند باید جنس کمدی فانتزی فیلم را در نظر بگیرند. این یک کمدی به شیوه وایلدر یا لوبیچ نیست که قرار باشد پشت داستان و موقعیتهای خندهدارش درس زندگی یا حرفی عمیق پنهان شده باشد. این یک کمدی است که هدفش فقط خنداندن تماشاگر است. همان کاری که رامبد جوان در برنامه «خندوانه» انجام میدهد اینجا اما به شکل یک فیلم سینمایی خوشساخت اتفاق رخ میدهد.
«قانون مورفی» کمدی به سبک جاد آپاتو و ست روگن است. همانقدر بیپروا، همانقدر خوش ساخت و همانقدر جفنگ. جفنگ بودن اینجا صفت منفی نیست. شرح موقعیتی است که قرار نیست معنای خاصی در آن پیدا کنید. موقعیتی ابزورد که شما را به خنده میاندازد.
کمدی فانتزی به شدت در معرض این خطر است که در اجرا مضحک و عقبافتاده از جریان سینمای روز جلوه کند. تصویربرداری و کارگردانی خوب رامبد جوان به اضافه بازیهای عالی امیر جدیدی، امیر جعفری و حتی همه کسانی که حضور کوتاه دارند از هادی کاظمی گرفته تا سروش صحت و خود رامبد جوان باعث شده «قانون مورفی» تبدیل به یک کمدی فانتزی بامزه شود که کاملا رسالتش یعنی خنداندن تماشاگر را تمیز و بدون افتادن به دام جلف و سخیف بودن انجام میدهد.
اینجا هم بخشی از خندهها از شوخیهای جنسی گرفته میشود. نکتهاش فقط اینجاست که برعکس کمدیهایی مثل «مصادره» یا «هزارپا» بعد از شوخی کلامی جنسی مکث نمیشود تا روی شوخی تاکید کنند و زمانی بگذارند تا شوخی در ذهن تماشاگر جا بیفتد. ریتم تند فیلم باعث میشود پشت هم شاهد موقعیتهای کمیکی باشیم که شوخیهای جنسی وسط آن گم میشوند. شوخیهای جنسی که بازیگران هم بدون تاکید و وسط دیالوگهایشان آن را وسط میاندازند و هر کسی نکتهاش را گرفت میخندد. این مرزی است که باعث میشود شوخیهای جنسی «قانون مورفی» مثل خیلی از کمدیهای دیگر به دامن ابتذال نیفتند.
نمیشود از دلایل موفقیت «قانون مورفی» در ارتباط با تماشاگرانش گفت و به بازی خوب بازیگران و در حقیقت هوش رامبد جوان در انتخاب بازیگر اشاره نکرد. در این زمینه رامبد جوان همیشه شامه تیزی داشته است.
یکی از پسندیدهترین خصوصیاتش این است که خودش را ملزم نمیکند نقش اول فیلمش باشد یا حتی فیلمنامهاش را بنویسد. فیلمنامه موفقترین کمدیهایش از «پسر آدم، دختر حوا» که یکی از بهترین کمدی-رمانتیکهای سینمای ایران است تا «ورود آقایان ممنوع» و همین «قانون مورفی» را اشخاص دیگری نوشتهاند. در هیچکدام از فیلمها هم خودش نقش قهرمان فیلم را بازی نکرده است. اگر انتخاب حامد کمیلی برای بازی در یک نقش کمدی-رمانتیک زمان ساخته شدن فیلم «پسر آدم، دختر حوا» ریسک بود ولی جواب گرفت اینجا هم انتخاب امیر جدیدی برای نقش اول یک کمدی-فانتزی دور از ذهن بوده ولی آنقدر در فیلم نشسته که انگار نقش را از اول برای او نوشتهاند.
امیر جدیدی از آن بازیگرانی است که حتی در شیوه دیالوگ گفتناش در جدیترین فیلمها هم رگههایی از شوخطبعی دیده میشود اما اینجا به جای نقش جوان اول زرنگ همیشگی باید نقش یک جوان پخمه را بازی کند که خیلی خوب از پس این کار برمیآید.
از طرف دیگر امیر جعفری که چند بار پیشتر نشان داده بود در فیلمهای کمدی هم میتواند بازی خوبی داشته باشد اینجا دوئت درخشانی با امیر جعفری دارد. جفتشان یکجورهایی شبیه جف دنیلز و جیم کری مجموعه فیلمهای «احمق و احمقتر» است. ریاکشنهایشان نسبت به هم کافی است تا تماشاگر از خنده رودهبر شود.
این بازیهای دو نفره میان بازیگران از همان سکانس ابتدایی بین امیر جدیدی و هادی کاظمی جواب میگیرد تا سکانس درخشان رقص دو نفره امیر جدیدی و سیروس گرجستانی.
بیلی وایلدر به عنوان استاد کمدی همیشه به زمانبندی در کمدی اشاره میکند. اینکه چقدر مهم است که شوخیهایتان را به موقع در فیلم خرج کنید. رامبد جوان در این مورد هم امتیاز قابل قبولی در «قانون مورفی» میگیرد. سه موقعیت شوخی خندهبگیر عالی را در فیلمش پخش کرده: یکی افتتاحیه فیلم، بعد سکانس سیروس گرجستانی و امیر جدیدی و دست آخر سکانس توهم رقص امیر جدیدی.
پوریا شجاعی، محمدعلی حسینی و پویا مهدویزاده به عنوان فیلمنامهنویسان کار سهل و ممتنعی داشتهاند. ممکن است در وهله اول فیلمنامه به چشم نیاید اما واقعیت این است که به جز اجرای تمیز و حرفهای رامبد جوان، خلق موقعیتها در فیلمنامه هم استاندارد و خوب بوده است.
قانون مورفی چیست
قـوانین مورفی اکنون افزون بر هـزاران قانون می بـاشد کـه توسط افراد گوناگون در سراسر جهان گرد آمده و مـجـموعـه ای ازقـوانـیـن حـاکـم بر زنـدگی هسـتند کـه اکثر آنها از بدبینی نشات گرفته و جنبه شوخی دارند امـا بسـیاری از آنها نیزعینیت و واقعیت دارند. اکنون به برخی از این قوانین توجه کنید:
۵۰ مورد از قوانین مورفی
۱- قانون مورفی : اگـر قـرار بـاشه کاری خراب بشه و درست پیش نره، حتما خراب می شـه آن هـم در نامناسبترین زمان!
۲- قانون مورفی : اگر احتمال داشته باشه چندین کار خراب بشه، آن کـاری که بیشترین ضرر را خواهد زد درست پیش نخواهد رفت!
۳- قانون مورفی : همه چیز در حال بدتر شدن است!
۴- قانون مورفی : لبخند بزنید فردا همه چیز بدتر و وخیمتر خواهد شد.
۵- قانون مورفی : احتمال آنکه یک شیء آسیب ببیند نسبت مستقیم دارد با ارزش آن!
۶- همه کارها بیشتر از آنچه تصور میکنید بطول خواهد انجامید!
۷- اگر شما تصمیم به انجام کاری میگیرید پیش ازآن لازم است ابتدا کار دیگری را انجام دهید!
۸- قانون مورفی : هر راه حلی مشکل جدیدی پدید می آورد!
۹- قانون مورفی : شما هنگام صبحانه خوردن هیچگاه نمیتوانید تعیین کنید کدام طرف نان را باید کره بزنید!
۱۰- قانون مورفی : هرگاه جسم بـا ارزشی از دست شما به زمین می افتد به غیر قابل دسترس ترین مکان میرود (حلقه برلیان یا داخل سطل زباله می افتد و یا در چاه فاضلاب)!
۱۱- قانون مورفی : شما هر موقع دنبال چیزی می گردید هـمیشه در آخـرین مـکانی که آن را جستجو میکنید می یابیدش!
۱۲- قانون مورفی : هیچ اهمیتـی ندارد که شما به چه اندازه دنبال جنسی بگردید به محض آنکه آن را خریدید آن را در مغازه ای دیگر ارزانتر خواهید یافت!
۱۳- همواره در خیابان در هنگام رانندگی ماشینها در لاین دیگر سریعتر حرکت میکنند!
۱۴- قانون مورفی : زمانی که دستگاه معیوب خود را نزد تعمیرکار می برید کاملا بی عیب و درست کار خواهد کرد!
۱۵- قوانین مورفی :هر فردی راهی برای ثروتمند شدن در ذهنش دارد که عملی نمیباشد!
۱۶- قوانین مورفی :هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است ویا غیر اخلاقی و یا چاق کننده!!
۱۷- قانون مورفی : هر کسی پول بیشتری دارد حکمرانی میکند!!
۱۸- قوانین مورفی : هیچ عمل نیکی بدون مجازات نخواهد ماند!!
۱۹- هرگاه شما چیزی را در جای امنی قرار میدهید تا گم نشود دیگر هیچگاه نمیتوانید پیدایش کنید!
۲۰- قوانین مورفی : در ورزش گلف بهترین ضربه ها همیشه زمانی زده میشود که تنها باشید و بدترین آن هنگامی که در جمعی بازی می کنید و یا با فردی بازی میکنــید که میخواهید او را با بازی خود تحت تاثیر قرار دهید!!
۲۱- هر چیزی را که می خواهید، نمیتوانید داشته باشید و آنچه را که دارید نمیخواهید!
۲۲- احتمال آنکه کاری را که انجام میدهید دیگران ببـینند نـسب مسـتقیم دارد با میزان احمقانه بودن کار شما!
۲۳- قانون مورفی : سنگین بودن ترافیک نسبت مستقیم دارد با میزان عجله شما برای زود رسیدن به مقصد!
۲۴- قانون مورفی : هنگام ورود به پمپ بنزیـن جـایگاهـی را که انتخاب می کنید همیشه طولانی تر از جایگاه های دیگر خواهد بود.
۲۵- قوانین مورفی :هیچ اهمیتی ندارد من کجا میروم، من آنجا هستم!
۲۶- قوانین مورفی : هر کسی میتواند مدرک دانشگاهی بگیرد اما صاحب عقل نخواهد شد!
۲۷- قوانین مورفی : زباله از خلاء بیزار است آنقدر انباشته میگردد تا فضای موجود را پر کند!
۲۸- قوانین مورفی : هرگاه کفش نو را برای اولین بار به پا کنید همه پایشان را روی آن خواهد گذاشت!
۲۹- قوانین مورفی :زمانی که می خواهید لکه روی شیشه پنجره را پاک کنید همیشه لکه سمت دیگر شیشه میباشد!
۳۰- قانون بقاء کثیفی: برای تمیز کردن هر چیزی چیز دیگری باید کثیف گردد!!
۳۱- قوانین مورفی : اگر امری احتمال دارد اتفاق بیافتد و خیلی هم خوشایند باشد،هرگز اتفاق نخواهد افتاد!
۳۲- قوانین مورفی : اگر حق با شما باشد هیچکس حرف شما را باور نخواهد کرد!
۳۳- قوانین مانند تار عنکبوت می باشند تنها افراد ضعیف و فقیران به دام آن میافتند در صورتی که ثروتمندان و صاحبان قدرت آن را پاره کرده و میگریزند!!
۳۴- دو عنصر در طبیعت فراوان میباشند: یکی هیدروژن و دیگری حماقت!!
۳۵- جاده رسیدن به موفقیت همواره در دست ساختمان است!
۳۶- هرگاه چیـزی را دور بیاندازید به محض آنکه دیگر به آن دسترسی نداشته باشید به آن نیاز پیدا خواهید کرد!
۳۷- قوانین مورفی : کار تیمی همواره ضروری می باشد چون به شما اجازه می دهـد تـا در صورت بروز مشکل فرد دیگری را نکوهش کنید!
۳۸- قوانین مورفی : احتـمـال آنـکه طـرف نانی که به آن کره مالیده شده است بروی فرش بیافتد نسبت مستقیم دارد به قیمت فرش!
۳۹- قوانین مورفی : شما هیچگاه نمی توانید با نگاه کردن به خطـوط راه آهـن، بـگویـید که قطار از کدام سمت خواهد آمد!
۴۰- ۰ = ثابت = عقل*زیبایی*در دسترش بودن
(معادله یـافتـن همسر بـه ایـن مفـهوم کـه هیـچ دختـر و زنی وجود ندارد که هر سه این خصوصیات را دارا باشد)!!
۴۱- قوانین مورفی : ماشینی که روبروی شما در حرکت است همیشه سرعتش از شما کمتر است!
۴۲- قوانین مورفی : هر چه عقیده ای مسخره تر باشد احتمال موفقیت آن بیشتر می باشد!!
۴۳- قوانین مورفی : افرادی که می توانند بهترین نصیحت ها را بکنند، نصیحت نمی کنند!!
۴۴- قوانین مورفی : دود سیگار هـمواره به سمت افراد غیـر سیـگاری حـرکت خواهد کرد، بدون توجه به سمت وزش باد!
۴۵- قوانین مورفی : جای پارک مناسب ماشین همیشه سمت دیگر خیابان میباشد!
۴۶- قوانین مورفی : برای هر عملی یک انتقاد برابر و مخالف آن وجود دارد!!
۴۷- قوانین مورفی : دوستان می آیند و می روند اما دشمنان انباشته میگردند!
۴۸- قوانین مورفی : هرگاه به دروغ به رئیس خود بگویید که علت تاخیر شما پنچر شدن چرخ ماشینتان بوده روز بعد چرخ ماشین شما پنچر خواهد شد!
۴۹- قوانین مورفی : تقریبا داخل شدن به کاری از خارج شدن از آن آسانتر است!
۵۰- قوانین مورفی : هیچ چیز هیچگاه بهتر نشده و نخواهد شد!
منشا قانون مورفی یا قوانین مورفی جدید
دیدگاههای مختلفی دربارهٔ منشا دقیق قانون مورفی و جزئیات تشکیل اولیه آن وجود دارد که باعث نزاعهای طولانی نیز شد. این تضادها در تحقیق اسپارک روی موضوع برجسته شد. کاملترین بحثی که تمام نظرات را مورد بررسی قرار داد، کتاب «تاریخی از قانون مورفی» از اسپارک است که مقالهٔ چهار قسمتیاش را در مورد «تاریخچه تحقیق بدون احتمال» ((Annals of Improbable Research(AIR) مستند و کامل میکند. از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ پروژهای به نام MX۹۸۱ در منطقهٔ مورک (که بعداً به پایگاه نیروی هوایی ادوارد نامگذاری شد.) برای آزمایش تحمل نیروی گرانش انسان هنگام کاهش سریع سرعت انجام شد. این آزمایش روی یک واگن که موشکی برای سرعت گرفتن و چندین ترمز هیدرولیک برای ایستادن روی آن سوار شده بود انجام میشد.
در ابتدا برای انجام آزمایش آدمکهای را که در بررسی تصادفات استفاده میشوند به صندلی واگن میبستند، اما در آزمایشهای بعدی توسط دکتر جان پاول استپ که در آن زمان سروان نیروی هوایی بود انجام شد. در حین این آزمایشها در مورد میزان دقت ابزار استفاده شده برای اندازهگیری نیروی وارد شده به سروان استپ، سوالاتی مطرح شد. در این زمان مورفی استفاده از کششسنج الکترونیکی را که به جایگاه سروان استپ بسته میشد، پیشنهاد کرد. مورفی به این نوع تحقیق علاقهمند بود و قبلاً تحقیق مشابهی برای اندازهگیری نیروهای دستگاههای سانتریفوژ پرسرعت انجام داده بود. دستیار مورفی اتصالات جایگاه را متصل کرد و آزمایش با یک شمپانزه انجام شد. اما حسگرهای بسته شده همه صفر را نشان میدادند و معلوم شد که دستیار مورفی، حسگرها را اشتباه وصل کرده بوده. در این زمان بود که مورفی این جمله را استفاده کرد و با اینکه پیشنهاد شد که آزمایش دوباره با اتصالات صحیح انجام شود، از گروه خارج شد. در مصاحبهٔ نیک اسپارک با جرج نیکُلس، مهندس دیگری که در آن گروه حضور داشت، نیکلس توضیح داد که مورفی دستیارش را مقصر این شکست شناخته و گقتهاست: «این مرد راهی برای اشتباه کردن داشته باشد، بیشک اشتباه میکند.». نظر نیکلس این است که این قانون در محاورههای افراد گروه به این صورت خلاصه شد که: «اگر بتواند بشود، میشود.» و برای تمسخر مورفی که از نظر نیکلس با خودخواهی گروه را ترک کرد، اینگونه نامگذاری شد. دیدگاه دیگری این قانون را به دکتر استپ نسبت میدهند. وی این قانون را در یک گفتگوی مطبوعاتی کمی پس از شکست آزمایش استفاده کردهاست. دیگران، از جمله تنها فرزند بازماندهٔ مورفی، رابرت مورفی دیدگاه نیکلس را رد میکنند و ادعا دارند که استفادهٔ این عبارت از ادوارد مورفی آغاز شدهاست.