خلاصه داستان
سریال ایراندخت ساخته جدید محمدرضا ورزی ، سریالی تاریخی است که به تاریخ مشروطه و زندگی برخی از شخصیت های مشروطه نظیر ستارخان و باقرخان می پردازد. این سریال با بازی پندار اکبری ۱۶ آبان ماه ۹۶ جلوی دوربین رفت.
بازیگران سریال
سام قریبیان ،حسام نواب صفوی، پندار اکبری، سعید نیک پور و شکرخدا گودرزی از جمله بازیگران این سریال هستند.
سام قریبیان برای اولین بار در سال ۱۳۶۴ مقابل دوربین فیلم سینمایی گردباد به کارگردانی کامران قدکچیان رفت. او جسته و گریخته در دهه ۶۰ و ۷۰ مشغول به فعالیت حرفه ای در سینما بود تا اینکه در سال ۱۳۷۶ برای اولین بار به عنوان مجری تلویزیون شروع به فعالیت کرد. محمد سام قریبیان بازیگر ، نویسنده و کارگردان سینما، تلویزیون و تئاتر در سال ۱۳۵۸ متولد شد. او فرزند فرامرز قریبیان و مینا خیامی است.
آخرین خبرها در مورد ساخت سریال ایراندخت :
سریالی دیگر از محمدرضا ورزی در حوزه تاریخ معاصر… آخه ورزی بعد از فیلم تاریخی- دینی ابراهیم خلیل الله تو تلویزیون کارهای تاریخ معاصر دوره قاجاریه و پهلوی رو خودش دست گرفته است…
سریال های سالهای مشروطه، تبریز در مه، عمارت فرنگی و این آخری هم معمای شاه است… ورزی به خاطر حواشی که سر سریال معمای شاه پیش اومد این سریال رو در سکوت خبری پیش برده و اطلاعات زیادی درز نکرده است.
حدود یک ماه پیش خبر رسید که بازیگر پر حاشیه این روز ها سحر قریشی قرار است از ممنوع الکاری در تلویزیون به واسطه این کار خلاص شود که تکذیب شد…
این سریال که پر بازیگر نیز هست لوکیشن هایش در شهرک سینمایی غزالی ساخته شده است و این روز ها فیلمبرداری در حال انجام است و اخبار جدیدتر این سریال به تدریج در سایت قرار می گیرد.
تصاویر سریال
نقد سریال ستار خان مقدمه سریال ایراندخت
سریال ستارخان که این روزها از شبکهی یک سیما در حال پخش است در صدد نشان دادن دلاوریها و رشادتهای بیبدیل مردان مشروطهخواه آذربایجان به ویژه ستارخان و باقرخان است. سریال ده قسمتی که از بطن سریالی بلند به نام “ایراندخت” جدا شده و روایت سالهای پایانی زندگی سردار ملی به را به نمایش میگذارد، محمدرضا ورزی کارگردان و مصطفی شریفی تهیه کنندگی این اثر را بر عهده دارند.
طی قسمتهای پخش شده علی رغم تلاش تیم تولید، این اثر منتقدان بیشماری را داشته و نتوانسته آنچنان که باید پیام انقلاب مشروطه را رسانده و در میان خانوادههای ایرانی نفوذ نماید.
قربانعلی طاهرفر در خصوص سریال ستارخان اظهار داشت: در طول چهار دهه خلاء اساسی در زمینهی تولید آثار تاریخی وجود داشته که با ساخت سریالهایی چون “تبریز در مه” و “سالهای مشروطه” حق مطلب آنچنان که شایستهی تاریخ این دیار است، پر نشده است.
تولید آثار در خصوص قیام مشروطه بدون تبیین تاریخ!
وی ادامه داد: نکتهی مهمتر اینکه در تمام این سریالهای ساخته شده خبری از تبین موضوع مشروطیت نیست و مخاطب عامی علیرغم دیدن چند اثر به یک درک و نگاه کلی در مورد مشروطیت و نقش آذربایجان در این قیام ملی نرسیده است.
این کارگردان شهیر تبریزی عنوان کرد: در واقع هرگز بیان نشده است که هدف اصلی قیام مشروطیت چه بوده و به همین دلیل روایت قهرمانان مشروطیت گنگ و ابتر باقی مانده است.
طاهر فر بیان داشت: از سوی دیگر در سریالهایی که درصدد نشان دادن قهرمانان واقعی مقاومت همچون استاد شهریار هستیم میبینیم که به دلیل عدم احاطه بر زوایا نمیتوانیم ظرافتهای این شخصیت را احصاء نموده و به مخاطب نشان دهیم در واقع به دلیل عدم برخورد صحیح با اسطورهی ملی شاهد اعتراضات به حق بودهایم.
نگارش طرح برای سریال ستارخان در سال ۸۵
وی افزود: سال ۸۵ طی سفری که آقای ضرغامی به استان ما داشتند درخواست کردند طرحی برای ستارخان بنویسیم که ما یک طرح در سه فاز نوجوانی، جوانی و نهضت مشروطیت را نوشتیم، هرچند بابت آن طرح تقدیر شدیم ولی چون دنبال آن گرفته نشد، همین طور باقی ماند.
این هنرمند تبریزی با بیان اینکه آن طرح کامل نبود، متذکر شد: همچنان که در پایتخت برای کار طرح و پژوهش قرارداد بسته میشد باید در اینجا نیز آن طرح اولیه جدی گرفته میشد تا به سرانجام مطلوب برسد.
کارگردان “ترمینال غرب” با تاکید بر اینکه زندگی ستارخان تنها منوط به سالهای مشروطه نیست، گفت: پیچیدگی و ظرافتهای شخصیتی ستارخان به قدری است که میتواند زمینهی نگارش داستانهای عامه پسند نیز باشد، ستارخان از جمله لوطیهایی بوده که چتر حمایتی خود را همواره بر سر محرومان و مستضعفان میگشوده در حالی که فقط مقطعی از زندگی سیاسی وی مورد توجه قرار گرفته است.
طاهرفر تصریح کرد: از وی فقط تصویری از مقاومت یازده ماهه تبریز در برابر قشون محمدعلی شاه را میدانیم هرچند کار بسیار بزرگی بوده و در واقع اوج زندگی ستارخان رقم خورده ولی این اوج پشتوانهای چون یک عمر زندگی با مردم را داشته است.
کارگردان “آخیر مهلت” متذکر شد: زندگی ستارخان مابه ازای امروزی دارد اگر ما امروز در محاصرهی اقتصادی هستیم ستارخان نیز در آن ایام یک محاصرهی شدید را تجربه کرده، اتفاقی که در هشت سال دفاع مقدس هم تکرار شده بود.
ستارخان پرچمدار غیرت آذرباجان است
وی با تاکید بر اینکه وقتی ستارخان میگوید خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم چکیده انقلاب و پرچمدار غیرت آذربایجان است، عنوان کرد: هیچوقت به ستارخان آنگونه که باید ادای دین نشده همانگونه به مهدی باکری، علی تجلایی و مرتضی یاغچیانها ادای دین نشده است.
طاهرفر بیان کرد: دلیل آن علامت سوالی است که یا به بیکفایتی مسئولین ما در طی این سالها باز میگردد یا به ما هنرمندان که نتوانستهایم از دریچهی خود آنها را بشناسانیم.
چرا نتوانستهایم به زندگی قهرمانان خود پرداخت کنیم؟
وی اظهار کرد: هرچند خوب نیست که مسئولین را بوته نقد بکشیم و بعدا به ما بگویند مسئول را نقد کردید اما باید بالاخره کسی این مسئولیت را قبول کند که چرا به زندگی قهرمانان ما پرداخت نشده و نمیشود و تا چه زمانی این علامت سوال ادامه خواهد داشت؟
این کارگردان تبریز متذکر شد: سرداران ما مانند مهدی باکریها سرداران عادی نبودند و به اذعان بسیاری از فرماندهان ارشد در هشت دفاع مقدس متن جنگ را عوض کردند زیرا هر زمان در جبهههای جنگ به گره بر میخوردند لشکر عاشورا گرهگشایی میکردند.
وی با بیان اینکه قهرمانان اسطورهای ملی آذربایجان همیشه مهجور باقی ماندهاند، گفت: امیدواریم کسی پیدا شود که بتواند به این پرسش پاسخ دهد.
این کارگردان تبریزی افزود: در خصوص ستارخان نیز به نظر میرسد یک نگاه تکلیفی و یک نگاه ملی وجود دارد که ما به نسل جوان بگوییم آذربایجان قهرمانانی دارد که تاریخ که این کشور را عوض کردهاند.
وی ادامه داد: ما این مساله را در “سالهای مشروطه” و “تبریز در مه” اشاعه ندادهایم و حال خواستهایم برای همراه کردن مردم یک داستان عاشقانه را بگنجانیم که عامه پسند نیز باشد.
طاهرفر خاطر نشان ساخت: نویسنده حق دارد برای همزادپنداری مخاطب، قصهها را اقتباس کند اینکه اقتباس چه قدر به قصه وفادار میماند بحث کارشناسی است اما اینکه این داستانهای فرعی تا چه حد در پیشبرد متن اصلی کمک میکند و آیا پیام اصلی قصه تحت الشعاع است یانه بسیار مهم است.
وی ادامه داد: وقتی در یک فیلم قصهی عاشقانه را وارد جریان میکنیم نباید طوری باشد که بر اصل ماجرا غالب گردد، سریال امام علی(ع) نمونهی بارز است زیرا تا میانهی داستان بسیاری فیلم امام علی(ع) را با شخصیت قطام میشناختند تا اینکه رفته رفته این شخصیت کمرنگ شد و نمود اصلی جریان که همان امیرالمومنین بود برجسته شد.
طاهرفر عنوان کرد: البته باید به این نکته توجه داشت که قطام یک شخصیت تاریخی بود که پرورش دراماتیک داده شد تا قصه عامه پسند باشد اما هرگز جای شخصیت اصلی را نگرفت.
سنگینی کفهی عاشقانه بر قیام مشروطه
این کارگردان تبریزی تصریح کرد: هنوز این سریال به انتها نرسیده و نمیتوانیم قضاوت کنیم اما تا به اینجای کار کفه تم عاشقانه که به داستانه تزریق شده که وجود خارجی هم ندارد کم کم سنگین میشود، یعنی کفه ستارخان و قیام ملی سبکتر شده و کفه عاشقانه سریال افزایش پیدا میکند و این یک تهدید بزرگ برای تاریخ و تلویزیون ماست.
نیروهای بومی هرگز مجال فعالیت نداشتهاند
طاهرفر در پاسخ یه سوالی مبتنی بر اینکه چرا هنرمندان تبریزی برای ساخت چنین اثری پیشقدم نشدند، اذعان کرد: تا زمانی که در مدیران ارشد استان ما ذهنیت “مرغ همسایه و پایتخت غاز است” وجود دارد، شاهد این جریانهای خواهیم بود، هر زمانی صحبت از سریال تاریخی بوده و قرار بوده هزینه شود هیچ گاه به نیروهای بومی مجال فعالیت ندادهاند.
وی افزود: بچههایی که یک عمر است با عشق و علاقه به ستارخان بزرگ شده، سالی چندبار پای تئاترهایی با مضمون مشروطه و ستارخان نشستهاند و یا با چندین ستارخان شناس و مشروطه شناس ارتباط دارند قطعا با نگاه واقعبینانه و ظریفتری میتوانند به تاریخ خود پرداخت کنند.
طاهرفر یادآور شد: چرا نباید از ظرفیت شهری بهره گرفت که در آن دبیرخانه ی دائمی سمینار علمی مشروطیت وجود دارد؟ چه زمانی قرار است خروچی پژوهش و مقالههای انجام یافت پژوهشگران را ببینیم؟
وی افزود: هرگز این اتفاق نمیافتد چون کسی که در پایتخت است با این مبنا پیش می رود که چند منبع را در تیراژ پایانی درج کند و با قدرت تخیل نویسندگی چند داستانهای عاشقانه تزریق میکنند و تمام.
برخی از مادر متولد شدهاند که سریالهای طبقه الف را تولید کنند
این کارگردان تبریزی متذکر شد: سمت دیگر این جریان وجود مافیای قدرت در تولید سریالهای الف در صداوسیماست گویا برخی از مادرزاده شدهاند که کارهای طبقه الف را تولید کنند!
طاهرفر تاکید کرد: نقدی دیدم مبنی بر اینکه آقای ورزی از جان مشروطیت چه میخواهد؟ اینکه هنرمندی میگوید میخواهم ادای دین داشته باشم بسیار خوب است اما باید ببینیم خروجی این ادای دین چه چیزی است، ادای دین به شبکه است با نمایش سریال ده قسمتی از ستارخان ویژهی دهه فجر یا ادای دین است به تاریخ بلند آذربایجان و شخصیت برجستهای همچون ستارخان؟
وی با اشاره به اینکه برخی مدعیاند تاریخ مشروطیت را غبار نسیان گرفته، تصریح کرد: چون صداوسیمای ما تکلیف و رزومه محور است توجهی به این ندارد که فلان آیا آثار تاریخی قبلی کارگردانی موفق بوده یا نه؟ آیا واگذار کردن یک ک÷ار تاریخی دیگر به همان تیم نتیجهی مطلوب خواهد داشت یا معکوس؟
طاهرفر گفت: این عین واقعیت است که به ما میگویند کارگردانهای شهرستانی و تا زمانی که در شهرستان خودمان بمانیم منوال به همین روال خواهد بود، چند کارگردان داریم که در شهرستان خود ماندهاند و اکنون به مهری کلیدی در سینما و تلوزیون مبدل شدهاند؟ امکانی وجود ندارد برای پیشرفت مگر اینکه به پایتخت کوچ کنند.
وی اذعان کرد: نگاه مسئولین ما این است که کارگردانان و هنرمندان پایتخت نشین متخصص، روشن فکر، کاربلد و بچههای خودمان در حد استانی و ساختن یک میان پرده هستند.
طاهرفر خاطرنشان ساخت: این تنها به حوزهی سینما برنمی گردد تاریخ زندگانی علامه جعفری و علامه امینی را بخوانیم میبینیم که ما به بزرگان خود نیز وفادار نماندهایم.
منطق حکم میکند در خانهی ستارخان بایاتی و اشعار حماسی نباتی و فضولی خوانده شود!
کارگردان “ترمینال غرب” در پاسخ به سوال در خصوص شاهنامه خوانی همسر ستارخان در فیلم متذکر شد: وقتی کسی در حوزه ی آذربایجان شناخت ندارد فیلم میسازد چنین میشود زیرا منطق حکم میکند که همسر ستارخانِ بیسواد در خانه بایاتی بخواند یا اشعار نباتی و فضولی را که یدی طویلی در حماسه سرایی دارند، برای فرزندش بخواند.
وی تاکید کرد: توهین به شعور قومیت صرفا این نیست که یک تورک را در نقشهای کارگر یا پاک بان نشان دهیم هرچند خود این صحنهها نیز همیشه جای بحث داشته و تلخ بودهاند، توهین عمیقتر به شعور بیننده این است که در منزل ستارخان همسرش شاهنامه میخواند!
این هنرمند تبریزی خاطر نشان ساخت: این به معنای آن نیست که ما شاهنامه نمیخوانیم ولی در اقدام اول شعرای آذربایجان هستند که چندین دیوان مملو از حماسه و غیرت دارند.
طاهرفر با تاکید بر اینکه در حوزهی حماسی و در حوزه مرثیه ما زبانزد دنیا هستیم، گفت: اگر ستارخان به روایاتی میگوید که “من میخواهم کل دولتها زیر بیرق حضرت ابوالفضل(ع) باشد و شما من را زیر بیرق روسیه فرامیخوانید” پس زمینهی این جمله یک فرهنگ حماسی است که وامدار شعر حماسی مرثیه می باشد.
وی ادامه داد: اگر در اصطلاح کارگردانی میگوییم ما جایی کاشت میکنیم تا بعدا برداشت کنیم، باید این را کاشت کنیم که در خانهی ستارخان اشعار حماسی عاشورایی خوانده می شده که در نهایت به این جملهی معروف منتج شده است.
وی با اشاره به اینکه به لحاظ فنی و کارگردانی دکوپاژ ستارخان ضعیفترین کار آقای ورزی است، اظهار کرد: در کارهای دیگر تمام ابزارهای حرکتی و طراحی میزانسن در خدمت متن بوده و واقعا یکی از شاخصهای سبک و سیاق وی بوده که محبوبیت خاصی در تولید کارهای تاریخی ایجاد کرده و در واقع امضای آقای ورزی بوده که در فیلم ستارخان این اتفاق نیفتاده است.
طاهرفر ادامه داد: ضبط اینجا سه دوربینه است که تقریبا می شود تئاتر تلویزیونی هرچند در اینجا تداوم حسی حرف اول را می زند ولی آقای ورزی با توانمندی که داشت در کارهای قبلی نشان داده بود که با تک دوربینه کار کردن تداوم حسی را بهم نمی زند.
این هنرمند تبریزی خاطر نشان ساخت: به نظر میرسد در اینجا سرعت و کمیت مهم بوده تا کیفیت لذا شاید بتوان گفت این اثر ضعیفترین کار آقای ورزی است.
[ad id='39844']
احمق نفهم حالا لُر ها شدن نوکر ترک ها
بدبختا بختیاری ها بودن ک مشروطه رو بوجود اوردن
اگ اسعد خان لقب رو ستار خانتون نمیداد هیچی نبودید دزد ها
کارگردان احمق خر تو اصلا تاحالا کتاب تاریخ رو خوندی؟؟؟؟؟
برو بع درک بیسواد نژاد پرست ناسیونالیسم