ربات شرور، التران، ویژن – نوعی ربات که اسمش را «اندروید تلفیقی Synthezoid» میگذارد – را خلق کرد تا از او بر علیه خالق خودش، دکتر «هنک پیم»، استفاده کند. نام ویژن از آنجایی آمده که از او به عنوان «رویایی از کمال Vision of Perfection» نام برده شده بود. انتقامجویان بر این باورند که بدن ویژن از بدن «مشعل انسانی Human Torch» اصلی، یعنی ربات انساننما «جیم هاموند Jim Hammond»، خلق شده است، درحالی که الگوهای مغز مصنوعیش بر اساس «واندرمن Wonder Man» بود که در آن زمان فوت کرده بود. انتقامجویان بعدها متوجه میشوند که اربابزمان، «ایمورتوس Immortus»، از قدرت «کریستال ابدیت Forever Crystal» برای تقسیم مشعل انسانی اصلی به دو بدن مجزا استفاده کرده است؛ یک بدن همان مشعل انسانی اصلی باقی ماند، ولی التران از بدن دیگر برای خلق ویژن استفاده کرد.
آفرینش
ویژن توسط «روی توماس Roy Thomas» و «جان بوسما John Buscema» خلق شد. او اولین بار در سال ۱۹۶۸ در اولین جلد کمیک «انتقامجویان» در شمارهی ۵۷ (Avengers Volume 1 #57) ظاهر شد.
آرک های داستانی مهم
پیوستن به انتقامجویان
ویژن تقریباً بلافاصله پس از اینکه خلق شد، بر علیه خالقش، التران، ایستاد و به انتقامجویان پیوست. او به یکی اعضای برجستهی قدرتمندترین قهرمانان زمین بدل شد، ولی ویژن و همتیمیهایش نمیدانستند که التران یک چیپ در او کار گذاشته که به او اجازهی کنترل ویژن را داده و باعث میشود که بتواند اطلاعاتی را که ویژن کسب میکند را داشته باشد که این اطلاعات ممکن است روزی برای نابودی نهایی نسل بشر استفاده شود. انتقامجویان در حال تست یک فلز جدید به نام «آدامانتیوم Adamantium» بودند. التران خود به ویژن متصل شد و او را مجبور کرد تا با آن فلز جدید، التران را بازسازی کند. سرانجام ویژن کنترل خود را به دست گرفت و به انتقامجویان کمک کرد تا التران را شکست دهند. بعدها ویژن رابطهای عاطفی با همتیمیاش «واندا ماکسیموف Wanda Maximoff»، معروف به «ساحرهی سرخ Scarlet Witch» برقرار کرد. در نهایت این دو با هم ازدواج کردند و بعدها با استفاده از قدرت جادویی واندا، این دو صاحب دو پسر دو قلو شده که اسمشان را توماس و ویلیام میگذارند. این خانواده برای مدتی در نیوجرسی با آرامش زندگی میکردند، تا اینکه ویژن و واندا تصمیم گرفتند به «انتقامجویان ساحل غربی West Coast Avengers» بپیوندند.
انتقام جویان ساحل غربی
وقتی که این دو در گروه انتقامجویان ساحل غربی خدمت میکردند، ایمورتوس مسافر زمان، ماموران سرکش دولت ایالات متحده را گول زد تا ویژن را بربایند و قطعاتش را جدا کنند. انتقامجویان سپس تکههای او را بازیابی کردند و هنک پیم با آخرین حد تواناییهایش او را از نو ساخت. ولی «سایمون ویلیامز Simon Williams» اجازه نداد که باز هم از الگوهای مغزیاش برای خلق یک ماتریکس مربوط به احساسات ویژن استفاده شود. سایمون حس میکرد که فرایند اصلی که بدون رضایت او انجام شده بود «روحش را شکافته است». هرچند عشق خود سایمون به واندا باعث شد که احساس گناه کند. او سعی کرد تا با ادعای اینکه ویژن هیچوقت چیزی جز یک کپی از او نبوده است، کردههایش را توجیه کند؛ ادعایی که تعدادی از انتقامجویان نیز آن را قبول کردند. این رویداد به همراه آسیبی که به پوست مصنوعی ویژن وارد شده بود، سبب این شد که این اندروید تلفیقی به صورت بیرنگ و بیاحساس به زندگی برگردد.
علاوه بر این، مشعل انسانی اصلی هم به زندگی برگردانده شد و باعث شد تا شک و شبهههایی راجع به هویت ویژن به وجود بیاید. کمی بعد از آن، آشکار شد که توماس و ویلیام، فرزندان واندا و ویژن نیستند، بلکه قطعاتی از روح «مفیستو Mephisto»ی شیطانند که کمی قبل از تولد دوقلوها توسط «فرانکلین ریچاردز Franklin Richards» شکسته شده بودند. واندا به طور ناخودآگاه این قطعات را گرفت و از آنها برای عملی کردن خواسته خود و شوهرش مبنی بر بچهدار شدن، استفاده کرد. دوقلوها سپس به داخل مفیستو کشیده شدند ولی جادوی واندا با چنان شدتی قطعات را تغییر داده بود که باعث شد مفیستو بار دیگر از هم بپاشد. از دست دادن دوقلوها، واندا را برای مدتی به دیوانگی کشاند و بعداً نیز با اینکه بهبود یافت، او و ویژن از یکدیگر جدا شدند و هر کدام در تیمهای انتقامجویان متفاوتی شروع به خدمت کردند.
دردسر های عشق
ویژن با استفاده از الگوهای مغزی جدید یک دانشمند مرده به نام «الکس لیپتون Alex Lipton»، بار دیگر احساساتش را به دست آورد. او درنهایت از همتایش در جهانی موازی بدنی نو شبیه به بدن اصلیاش گرفت. علاوه بر آن، الگوهای مغزی سایمون ویلیامز نیز به تدریج دوباره پدیدار شده و با الگوهای لیپتون آمیخته شدند. این امر به ویژن توانایی درک تمامی احساسات را داد.
ویژن هنگامی که در حال بهبود از آسیب شدیدی بود که در جریان جنگ با «مورگان لو فِی Morgan Le Fey» برایش پیش آمده بود، از تلاشش برای شروع یک رابطه جدید با واندا، دست کشید. گرچه ویژن هنوز هم عاشق او بود ولی حس میکرد که واندا بدون او خوشبختتر است. بعد از بهبودی، او پی برد که واندا و واندرمن با یکدیگر یک رابطهی عاطفی برقرار کردهاند. ویژن که میخواست این قضایا را پشت سر بگذارد، با همتیمیهایش «میس مارول Ms. Marvel» و «آخوندک Mantis» رابطهی عاطفی برقرار کرد تا اینکه نهایتاً پیش همسرش بازگشت.
جدایی انتقامجویان
غم و اندوه طولانی به دلیل از دست دادن توماس و ویلیام، باز هم واندا را به دیوانگی کشاند. او به امید خلق دوبارهی دوقلوهایش تلاش کرد تا هستی را از نو بنویسید. این کار باعث بروز مجموعه اتفاقات فاجعهباری شد که از جملهی آنها این بود که ویژن با یک «کویین جت Quinjet» به «عمارت انتقامجویان Avengers Mansion» برخورد کند. پس از اینکه ویژن از بین ویرانهها بیرون آمد، از همتیمیهای مات و مبهوتش عذر خواهی کرد و به آنها گفت که بدنش دیگر تحت کنترل خودش نیست. سپس از بدنش چندن گوی بیرون آمدند که تبدیل به به پنج التران شدند. انتقامجویان آن ۵ التران را نابود کردند ولی «شیهالک She-Hulk» که از بابت خرابیها بسیار خشمگین شده بود، باقیماندههای ویژن را هم تکه تکه کرد. بعدها، انتقامجویان بر این باور شدند که التران شاید یک دستور در ویژن کار گذاشته بود که با هشدار «کد سفید» انتقامجویان فعال میشد. هنوز نیز مشخص نیست که آیا جادوی واندا یا دستور التران مسبب این وقایاع بوده است
[ad id='39844']