معرفی تمام سیمبیوت های دنیای ماول کمیک

[ad id='39844']

معرفی شخصیت های مارول

مقدمه: سیمبیوت ها نژادی از انگل های فرازمینی و بدون شکل هستند که در کمیک استریپ های انتشارات «مارول کامیکس» و به ویژه در داستانهای مرد عنکبوتی حضور دارند. سیمبیوت ها میزبانان خود را همچون یک لباس دربرمیگیرند و از آنها تغذیه میکنند و حتی میتوانند ذهن و روح آنها را نیز تحت تاثیر خود درآورند. نخستین حضور یک سیمبیوت در عالم کمیک استریپ، به شماره ۲۵۲ از “اسپایدرمن شگفت انگیز” (۱۹۸۴) برمیگردد. در شماره مذکور اسپایدرمن (که به همراه برخی دیگر از ابرقهرمانان مارول برای مدت کوتاهی در یک سیاره فضایی به سر میبرد) سیمبیوتی را که فکر میکرد یک لباس سیاه رنگ است، با خود به زمین آورد (البته چند ماه بعد شماره ۸ از کمیک استریپ معروف “جنگ های مخفی” (Secret Wars) به چاپ رسید و نشان داد که اسپایدرمن چطور و در کجا این سیمبیوت را پیدا کرده است). همانطور که گفته شد، اسپایدرمن ابتدا از ماهیت واقعی لباس سیاه خود خبر نداشت اما به زودی فهمید که در واقع یک سیمبیوت زنده است و روی ذهنش تاثیرات مخربی میگذارد. سپس او توانست هر طور شده خودش را از دست او خلاص کند.

منشا سیمبیوت ها چیست؟

در داستان کمیکی “سیاره سیمبیوت ها” (Planet of Symbiotes) نشان داده شد که سیمبیوت ها در اصل یک نژاد فضایی هستند به نام Klyntar که هیچ احساس یا عاطفه ای ندارند و تنها به دنبال تسخیر و تسلط بر موجودات دیگرند. در واقع، آنها به دنبال تماس با موجودات دیگر هستند زیرا میخواهند از احساسات و انرژی درونی آنها تغدیه کنند. بنابرایم میزبانان سیمبیوت ها عمر نسبتاً کوتاهی دارند. حتی در یکی از کمیک استریپ های “چهار شگفت انگیز” (Fantastic Four) داستانی چاپ شد که در آن اعضای این گروه با یکی از دشمنان خود به نام «دووس نابودگر» (Devos the Destroyer) روبرو میشوند. دووس، کلکسیونی از خطرناک ترین موجودات عالم هستی را جمع آوری کرده است که یکی از آنها سیمبیوتی است به نام Deadface! این موضوع نشان میدهد که سیمبیوت ها همواره به عنوان موجودات مهیب و ترسناکی در میان ساکنین سیاره های مختلف شناخته میشوند. اما سوال اینجاست که آن سیمبوتی که اسپایدرمن با خود به زمین آورد از کجا آمده است؟ در حقیقت، بعدها نشان داده شد که این سیمبیوت از طرف سیمبیوت های هم نژاد خود طرد شده بوده زیرا به جای آنکه بخواهد میزبان خود را تحت سلطه کامل دربیاورد، سعی میکرده با آنها همزیستی مشترک برقرار کند. به همین دلیل او از سوی سیمبیوت های دیگر به سیاره های دور دست و خالی از سکنه تبعید شده بوده و در همان سیاره بود که با اسپایدرمن آشنا شد!

همانطور که میدانید اسپایدرمن در نهایت سیمبیوت را از خود دور کرد و او نزد خبرنگاری ناراضی به نام «ادی براک» (Eddie Brock)  رفت و با او ترکیب شد. از ترکیب آنها شخصیت پلیدی به نام «ونوم» (Venom) پدید آمد که سعی داشت هر طوری شده از اسپایدرمن انتقام بگیرد. این سیمبیوت دارای چند بچه شد (بچه اول او همان سیمبیوتی است که به نام «کارنیح» میشناسیم! و خود کارنیج هم بعداً دارای بچه شد!) در هر حال ادی براک به تدریج اصلاح شد و در نتیجه ونوم هم به شخصیتی نیمه قهرمان بدل گشت (و حتی چند بار به کمک اسپایدرمن شتافت).

تا اینکه سیمبیوت نفوذ خود را روی براک بیشتر و بیشتر کرد و به همین دلیل براک او را در یک حراجی به فروش گذاشت! پس از آن سیمبیوت دیوانه  و خشن تر شد زیرا میزبانانی همچون «مک گارگن» (یا همان «عقرب» معروف داستان های اسپایدرمن) یا «آنجلو فورچوناتو» پیدا کرد که هر دو از خلافکاران حرفه ای بودند. در حال حاضر میزبان او «فلش تامپسون» (همکلاسی سابق پیتر پارکر در دبیرستان) میباشد. به نظر میرسد فلش توانسته باشد کاملاً سیمبیوت را تحت کنترل خویش درآورد (البته اخیراً نشان داده شد که سیمبیوت هم به او علاقه دارد!) این موضوع نشان میدهد که اگر میزبان از قدرت روحی و ذهنی بالایی برخوردار باشد پس شاید بتواند بر سیمبیوت تاثیر بگذارد و او را کنترل کند.

نقاط ضعف و قوت سیمبیوت ها

سیمبیوت ها توانایی های فراوانی مثل قدرت، سرعت، توان، چابکی و حتی هوش فوق بشری دارند و میتوانند به سرعت زخم های خود را التیام بخشند. آنها در ضمن میتوانند اندازه خود را گسترش یا کاهش دهند و خود را به اندازه میزبان شان دربیاورند. البته آنها نقاط ضعف هم دارند. در حقیقت آنها به طور ذاتی نسبت به صدا و گرمای شدید آسیب پذیر هستند (به ویژه در مقابل آتش). برای مثال، اسپایدرمن با توسل به به صدای بلند ناقوس کلسیا خودش را از بند سیمبیوت خلاص کرد.

در ضمن در برخی از داستانها و بازی های ویدئویی، سیمبیوت ها در برابر منیزیم هم آسیب پذیر هستند. یک بار هم «مرد آهنی» (Iron Man) توانست محلولی بسازد که باعث نابودی یک سیمبیوت شد. البته بعدها معلوم شد که این محلول حاوی ارگانیسم های بیولوژیکی و ویروس مانند بوده است که «دکتر دوم» (Dr. Doom) از بدن ونوم تولید کرده بود! نیروهای دولتی هم بارها توانسته اند با استفاده از بازدارنده های شیمیایی ونوم یا کارنیج را تحت کنترل درآورند. یکبار هم سیمبیوتی سعی کرد با «ولورین» (Wolverine) پیوند بخورد اما چون بدن ولورین میتواند سریع خودش را التیام دهد، به ناچار از او جدا شد. البته به نظر میرسد سیمبیوت ها قادر توانایی های خود را تکامل دهند و مثلاً بچه های آنها آسیب پذیری های کمتری دارند. اما هنوز سیمبیوتی در داستان های اسپایدرمن دیده نشده که شکست ناپذیر باشد.

چند سیمبیوت در داستان های اسپایدرمن  و دیگر کمیک های مارول حضور داشته اند؟

۱- «ونوم» (Venom)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۳۰۰ از کمیک “اسپایدرمن شگفت انگیز” (آوریل ۱۹۸۸)

 اینها کسانی هستند که تا به حال سیمبیوت ونوم را برتن کرده اند:

– «ادی براک» (Eddie Brock)

«ادی براک» اولین کسی بود سیمبیوت فضایی را  بر تن کرد (البته پس از آنکه اسپایدرمن توانست با استفاده از صدای ناقوس  کلیسا خودش را از شر آن خلاص کند).  ادی خبرنگاری بود که پیتر پارکر را مسئول ناکامی های حرفه ای خود میدانست. بنابراین هم او  و هم سیمبیوت فضایی (که از سوی اسپایدرمن طرد شده بود)  به دنبال انتقام بودند و برای سالهای متمادی زندگی را برای «پیتر پارکر/اسپایدرمن» زهر مار کردند! البته اسپایدرمن و ادی براک برای مدتی با یکدیگر صلح کردند تا با تهدید بزرگی به نام «کارنیج» (Carnage) روبرو شوند.

ادی براک در ضمن برای مدتی به یک شخصیت نیمه قهرمان تبدیل شد و با برگزیدن لقب «محافظ مرگبار» (Lethal Protectorr)، ادعا داشت که از بیگناهان دفاع میکند. او در نهایت سیمبیوت فضایی را کنار گذاشت و آن را در یک حراجی به فروش رساند.

اما بعدا تبدیل به آنتی ونوم هم شد (درباره آنتی ونوم در همین مقاله توضیح داده شده).

ادی براک مدتی را هم به شخصیتی شبیه Rambo تبدیل شد و سعی کرد تمام سیمبیوت ها را نابود کنه:

وقتی ادی براک سعی داشت فلش تامپسون (میزبان جدید سیمبیوت ونوم) را نابود کنه توسط شخصیت خبیثی به نام Crime Master دستگیر و مجبور شد میزبان یکی از بچه های سیمبیوت Carnage به نام تاکسین بشه:

البته در کمیک های “مرد عنکبوتی نهایی” (Ultimate Spider-Man) شخصیت ادی براک و همچنین سیمبیوت دچار تغییرات فراوانی شد. در واقع، ادی براک در کمیک های “مرد عنکبوتی نهایی” به جای آنکه یک خبرنگار ناراضی باشد، به دوست و همکلاسی سابق پیتر تبدیل شد. در ضمن،  والدین ادی براک با والدین پیتر پارکر دوست خانوادگی بوده اند و همگی با هم در سانحه هوایی کشته شده اند.  سپس فاش شد که پدر  ادی براک و پدر پیتر پارکر قبل از مرگشان  روی لباسی کار میکردند که قرار بوده سرطان را شفا دهد ولی همین لباس  بعداً با چسبیدن به ادی براک موجب به وجود آمدن هیولایی به نام «ونوم» شد! (بدین ترتیب منشا سیمبیوت به جای آنکه فضایی باشد ، آزمایشگاهی شد و کینه و خصومت ونوم و اسپایدرمن هم جنبه شخصی تر و خانوادگی گردید)  

– آنجلو فورچوناتو (Angelo Fortunato)

در کمیک های شوالیه های مارول: مرد عنکبوتی  دیدیم که وقتی ادی براک سرطان گرفت ، تصمیم گرفت سیمبیوت ونوم را در یک حراجی به فروش برساند. پسر دست و پا چلفتی یکی از روسای خلافکاری شهر به نام «آنجلو فورچاناتو» که سعی داشت خودش را به پدرش ثابت کند، این سیمبیوت را به دست آورد و سریعا دست به کار شد تا اسپایدرمن را شکست بده و چند نفر را هم کشت. ولی اسپایدرمن شکستش داد و آنجلو پا به فرار گذاشت. این باعث شد تا سیمبیوت از آنجلو به خاطر ترسو بودن بیزار بشه و بنابراین وقتی داشت از روی ساختمان ها میپرید، رهایش کرد تا سقوط کنه و بمیره.

– «مک گارگن» (Mac Gargan)

«مک گارگن» بیشتر به عنوان یکی از دشمنان کلاسیک مرد عنکبوتی به نام «عقرب» یا «اسکورپیون» (Scorpion) شناخته میشد اما در نهایت سیمبیوت فضایی که ادی براک در حراجی به فروش رسانده بود، به او رسید.  گارگن از نظر اراده ذهنی بسیار ضعیف بود و به همین دلیل سیمبیوت فضایی کاملاً جسم و روح او را تحت کنترل در آورد و از او هیولایی عظیم الجثه ساخت که به خوردن گوشت انسان علاقه داشت.

این ونوم با «نورمن ازبورن» همکاری نزدیکی داشت (هم زمانی که عضو گروه Thunderbolts بود و هم زمانی که در گروه خبیث نورمن یعنی Dark Avengers عضویت داشت). در نهایت سازمان “شیلد” (S.H.I.E.L.D) سیمبیوت را به زور از گارگن جدا کرد.

– «فلش تامپسون» (Flash Thompson)

 پس از آنکه مک گارگن از سیمبیوت جدا شد، دولت امریکا تصمیم گرفت تا ان را به یکی از سربازان خود پیوند بزند تا یک ونوم قهرمان درست کند! در کمال تعجب، «فلش تامپسون» همکلاسی سابق پیتر پارکر که البته در جنگ و در طی یک فداکاری پاهای خودش را از دست داده بود و قهرمان ملی شناخته میشد، برای این منظور داوطلب شد). در نتیجه «مامور ونوم» (Agent Venom) متولد شد. هر وقت فلش سیمبیوت فضایی را بر تن دارد میتواند به کمک او، راه برود. در ضمن فلش تامپسون اولین ونومی است که در مبارزه از سلاح ها و تجهیزات نظامی بر علیه دشمنان خود استفاده میکند.

در کل به نظر میرسد فلش تامپسون موفق شده کاملاً سیمبیوت را تحت کنترل خود دربیاورد. البته دولت امریکا نوعی سیستم اطمینان در سیمبیوت کار گذاشته تا اگر یاغی شد و دست به اعمال شریرانه زد، آن را غیر فعال کند. این ونوم مدتها عضو گروه “محافظین کهکشان” بود

– «لی پرایس» (Lee Price)

در شماره ۱ از سری جدید کمیک های ونوم که سال ۲۰۱۷ منتشر شد، مارول تصمیم گرفت میزبانی سیمبیوت ونوم را از فلش تامپسون بگیره. بنابراین دیدیم مزدوری بیرحم به نام  «لی پرایس» (Lee Price) به همراه «مک گارگن» سعی کردند سیمبیوت را به گروهی خلافکار بفروشند ولی بین آنها تیراندازی رخ داد و سیمبیوت به پرایس چسبید و شروع کرد به کشتن بقیه! این در حالیه که تحت کنترل فلش تامپسون ، سیمبیوت هم موجود خوبی شده بود . در هر حال لی پرایس فعلا میزبان سیمبیوت ونوم است. او یک رنجر سابق ارتش بوده که بسیار هم خشن است. جالبه که سیمبیوت ونوم الان دیگر کاملا هوشیار و عاقل شده است و میخواهد کارهای خوبی انجام دهد ولی مجبور شده به حرف های پرایس گوش بده و بر خلاف میل خود اعمال پلید . خبیثی را انجام بده !

– «آنه وینگ»  (Ann Weying)

راستی یادمان نرود که همسر سابق براک به نام «آنه وینگ»  (Ann Weying) هم برای مدت کوتاهی این سیمبیوت را بر تن کرد و به She-Venom  تبدیل شد! او پس از اینکه سیمبیوت ترک اش کرد دچار عذاب وجدان و اختلالات روانی شد و دست به خودکشی زد.

 

– کارول دانورز (Carol Danvers)

«کارول دانورز» همان کاپیتان مارول معروف است که   در رویداد Siege، نورمن آزبورن و گروه دارک اونجرز سعی کردند آزگارد را تصاحب کنند. اون موقع «مک گارگن» ونوم بود و البته عضو دارک اونجرز. این ونوم خیلی خونخوار شده بود و اهالی آزگارد را داشت تکه تکه میکرد. تا اینکه کارول دانورز و اسپایدرمن سر رسیدند تا جلوی ونوم رو بگیرن. کارول موفق شد سیمبیوت رو از تن گارگن جدا کنه ولی به خودش چسبید و به تهدید بزرگتری تبدیل شد چون میتونست پرواز کنه و قدرت های کاپیتان مارول را هم داشت! در نهایت اما کارول تونست سیمبیوت رو فریب بده و خودش رو ازش جدا کرد. 

– ددپول (Deadpool)

 در کمیک های Back in Black دیدیم که جناب ددپول هم سیمبیوت ونوم رو بر تن داشته! او البته این سیمبیوت رو از کسی قرض نگرفته بلکه در داستان گفته شد که قبل از اینکه پیتر پارکر سیمبیوت فضایی را با خودش به کره زمین بیاره، ددپول باهاش سر و سری داشته! طبق این کمیک بلافاصله پس از وقایع Secret Wars نخست، سیمبیوت نزدش اومده تا از شر جایزه بگیرانی که دنبالش بودن خلاص بشه. 

– اتو  اکتاویس (Otto Octavius)

همانطور که میدانید ، اتو اکتاویس ملقب به دکتر اختاپوس برای مدتی تونست خودش رو وارد جسم و ذهن پیتر پارکر بکنه و اسم خودش رو “مرد عنکبوتی برتر” بزاره. او با فلش تامپسون که اون موقع میزبان سیمبیوت ونوم بود ملاقات کرد و بهش قول داد روی پاهاش عمل جراحی کنه ولی در عضو به زور سیمبیوت رو ازش جدا کرد و به خودش پیوند زد . در نتیجه “ونوم برتر”  (Superior Venom) به وجود آمد که نزدیک بود چند تا دزد بانک رو بکشه. بعدش اونجرز سر رسیدند و به کمک فلش تونستند سیمبیوت رو پس بگیرند. وقتی که سیمبیوت نزد فلش برگشت بهش اطلاع داد که تغییر عمده ای در ذهن پیتر به وجود آمده.

۲- «کارنیج» (Carnage)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۳۶۱ از کمیک “اسپایدرمن شگفت انگیز” (آوریل ۱۹۹۲)
سیمبیوت ونوم بچه دار شد و با یک قاتل زنجیره ای به نام «کلتوس کسدی» (Cletus Kasady) پیوند خورد و در نتیجه موجودی بیرحم به نام «کارنیج» به وجود آمد. البته در نهایت این سیمبیوت کاسدی را ترک کرد و مجدداً جذب سیمبیوت ونوم گردید. سپس کاسدی در فضایی غریب به نام “منطقه انرژی منفی” (The Negative Zone) سیمبیوتی مشایه پیدا کرد و دوباره کارنیج شد! کارنیج نشون میده که اگه یک سیمبیوت میزبان روانی پیدا کنه چه فاجعه ای پیش میاد. کارنیج مدام دنبال طغیان و شورش است و مرد عنکبوتی خیلی وقت ها برای اینکه جلوش رو بگیره مجبور شده حتی با ونوم متحد بشه. 

در هر حال او یکی از ساده ترین ابر شرورهای شیطانی در مجموعه ابر شرورهای معروف مردعنکبوتی است. یعنی انگیزه هایش برای شرارت خیلی واضح و بدون پیچیدگی های خاصی است و او فقط یک هدف دارد: کشتار! در واقع او یک سادیست به تمام معناست و همیشه به صورت یک قاتل که برای لذت ادم میکشد به تصویر کشیده شده است.

 ۳- «تاکسین» (Toxin)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۲  از کمیک “ونوم بر علیه کارنیج” (اکتبر ۲۰۰۴)

«تاکسین» پسر کارنیج محسوب میشه (یعنی از همون سیمبیوت کارنیج متولد شده) .  کارنیج میخواست او را بکشه ولی اون موقع خیلی ضعیف شده بود و نتونست این کار رو بکنه. سپس با افسر پلیسی به نام «پاتریک مولیگان» (Patrick Mulligan) ترکیب شد و تاکسین به وجود آمد. کارنیج برگشت که پسرش رو بکشه ولی ونوم نجاتش داد و سعی کرد تا تعلیمش بده ولی حقیقت این بود که تاکسین هم از ونوم و هم از کارنیج اخلاق مند تر بود و میخواست قهرمان باشه. بنابراین ونوم و کارنیج سعی کردند حذفش کنند چون میدونستند براشون تهدید میشه ولی تاکسین به کمک مرد عنکبوتی شکستشون داد. ضمنا به نظر میرسه که قدرت او هم از ونوم بیشتره و هم از کارنیج. در هر حال پاتریک مولیگان همیشه سعی کرده از سیمبیوتی که نصیبش شده برای مقاصد خیر استفاده کنه.

۴- کارل مالس (Karl Malus)

نخستین حضور در دنیای کمیک: شماره ۶۷ از کمیک Marvel Team Up (مارس ۱۹۷۸)

«کارل مالس» به بدترین و دردناک ترین شکل ممکن با سیمبیوت فضایی ترکیب شد. او دانشمندی بود که شیفته موضوعات مربوط به قدرت های فرابشری شد و روی خیلی ها هم آزمایش میکرد. او خبیث های زیادی همچون Hornet، Goliath و Armadillo را خلق کرده و از دشمنان سمج  کاپیتان آمریکا هم به شمار میومد. تا اینکه «ویزارد» از دشمنان چهار شگفت انگیز مجبورش کرد به زور با سیمبیوت کارنیج پیوند بخوره و عضو Frightful Four بشه. ولی ترکیبش با سیمبیوت خیلی دردناک بود . او در نهایت به صورت یک موجود پیوندی انسان/سیمبیوت ظاهر شد. او حالا شیفته پیوند زدن موجودات مختلف به هم شده و موجودات زیادی را هم از ترکیب انسان و حیوان ساخته و حتی کاپیتان آمریکا (سم ویلسون) را نیز برای مدتی کوتاه گرگ نما کرد!

۵- «آنتی ونوم» (Anti-Venom)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۵۶۹ از کمیک های “اسپایدرمن شگفت انگیز” (اکتبر ۲۰۰۸)
ادی براک پس از آنکه از سیمبیوت ونوم جدا شد فهمید که سرطان دارد. او سپس نزد شخصیتی به نام Mr. Negative رفت. Mr. Negative هم با استفاده انرژی خاص خودش سرطان براک را معالجه کرد ولی در نتیجه سلول های بدن براک به رنگ سفید درآمد. سپس براک با ونوم جدید (همان «مک گارگن») روبرو شد. اینجا بود که سیمبیوت ونوم سعی کرد از گارگن جدا شود و بار دیگر به براک بچسبد اما متوجه شد که سلول های بدن او تغییر کرده و دوباره برگشت پیش گارگن. ولی بخش کوچکی از او در بدن براک باقی ماند و با سلول های سفید او ترکیب شد و به همین دلیل موجود جدیدی به نام «آنتی ونوم» به وجود آمد! انتی ونوم با اسپایدرمن دشمنی نداشت و به نوعی یک قهرمان بود. این سیمبیوت در جریان داستان چند قسمتی “جزیره عنکبوت ها” (Spider-Island) که در سال ۲۰۱۱ در کمیک استریپ های اسپایدرمن چاپ شد، خودش را فدا کرد تا مردم شهر به حالت عادی خود برگردند.

 

۶- «درد فیس» (Dreadface)

نخستین حضور در دنیای کمیک: شماره ۳۶۰ از کمیک “چهار شگفت انگیز” (ژانویه ۱۹۹۲)
«دردفیس» از نوع سیمبیوت های بسیار خطرناکی است که میتوانند با برقراری تماس با میزبان خود، ذهن آنها را کاملاً در اختیار خود دربیاورند و وادارشان کنند دست به قتل عام بزنند. او توسط «دووس نابودگر» دستگیر و در سفینه اش نگه داری میشد تا در موقع لزوم به عنوان یک سلاح ازش بهره بگیره.  اما در نهایت موفق به فرار شد. وقتی به کره زمین رسید با اولین موجودی که دید پیوند خورد: یک گوریل! بعدش با «ثینگ» از اعضای “چهار شگفت انگیز” درگیر شد و سعی کرد خودش رو به ثینگ و بعدش هم به  «هیومن تورچ» بچسبونه ولی هیومن تورچ خودش رو منفجر کرد و در نتیجه دردفیس هم نابود شد.  

۷- «اسکریم» (Scream)، «لاشر» (Lasher)، «فیج» (Phage)، «آگنی» (Agony)، «رایوت» (Riot)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۴ از کمیک “ونوم: محافظ مرگبار” (می ۱۹۹۳)
یک شرکت خصوصی به نام Life Foundation سعی داشت تا با بررسی سیمبیوت ونوم و گرفتن نمونه از آن بتواند سربازان نیرومندی تولید کند. بدین ترتیب، ۵ نمونه از سمبیوت ونوم استخراج و پرورش داده شد. این ۵ نمونه سپس با ۵ تن از بهترین پرسنل امنیتی این شرکت ترکیب شدند و در نتیجه سیمبیوت های جدیدی تحت عنوان  «اسکریم»، «لاشر»، «فیج»، «آگنی» و «رایوت» درست شدند. در این میان اسکریم از همه مهم تره.

میزبان او خانم خانم «دانا دیه گو»  بود. اسکریم کم کم به این باور رسید که تمام سیمبیوت ها پلید هستند  و باید نابود شوند. بنابراین ۴ همکار دیگرش را به قتل رساند. او مشکل روانی داشت و دچار فروپاشی عصبی شد . البته بعدا سعی کرد آدم خوبی بشه ولی در نهایت توسط ونوم به قتل رسید.

۸- «هایبرید» (Hybrid)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۱ از کمیک  “ونوم: عنکبوتی که پیش آمد” (ژانویه ۱۹۹۶)

میزبان «هایبرید»، مردی به نام «اسکات واشنگتون» بود. او یکی از نگهبانان Vault بود؛ زندانی که سیمبیوت های «لاشر»، «فیج»، «آگنی» و «رایوت» پس از کشته شدن میزبانان شون در آنجا نگهداری میشدند. اونا به طور کوتاهی با اسکات ترکیب شدند و «هایبرید» به وجود اومد. اسکات فهمید که این سیمبیوت ها گناهی ندارند و فقط ترسیده اند و نباید اون آزمایشات روشون انجام میشد. بنابراین تصمیم گرفت از زندان فراریشون بده. به همین دلیل شغل خودش رو از دست داد. اسکات به خونه اش برگشت و سر راه با یک جنایتکار درگیر شد و از کمر به پایین فلج شد. اینجا بود که سیمبیوت هایبرید دلش به حالش سوخت و دوباره باهاش پیوند خورد . اینجوری اسکات دوباره تونست از پاهاش استفاده کنه. اسکات سپس تصمیم گرفت از اون جنایتکار انتقام بگیره . این باعث شد که سیمبیوت هایبرید ناراحت بشه چون دوست نداشت یک ماشین آدم کشی باشه. اسکات هم متوجه اشتباه خود شد و تصمیم گرفت آدم خوبی باشه. در نهایت اما توسط ونوم کشته شد. هایبرید  هم به طور مقطعی به ددپول چسبید و در نهایت هم به یک سگ !

۹- «کروبا» (Krobba)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۱ از کمیک “ونوم: تخم شرارت” (جولای ۱۹۹۷)
او سیمبیوتی بود که به زمین آمد و با دانشمندی بسیار پلید به نام دکتر «نایجل دانلوی» پیوند خورد، اما خباثت دانلوی باعث شد تا او دیوانه شود! او دست به طغیان و آشوب زد اما در نهایت خودکشی کرد چون نمیخواست سیمبیوت های هم نژاد اش به سرنوشت او دچار شوند. این سیمبیوت بار دیگر نشون میده که خصوصیات انسانی میزبانان سیمبیوت ها هستش که باعث میشه پلید بشن.

۱۰- «زکس» (ZZZXX)

نخستین حضور در دنیای کمیک : شماره ۲ از کمیک X-Men: Kingbreaker  (مارس ۲۰۰۹)

این سیمبیوت (که هر چه تلاش کنید عمراً بتوانید نامش را صحیح تلفظ کنید!!!) بسیار خطرناک است و مغز میزبان خود را میخورد! در ضمن او هیچ ارزشی برای میزبان خود قایل نیست به همین دلیل در زندانی که توسط نژاد فضایی Shi’ar تاسیس شده بود، نگهداری میشد و یک میزبان از همین نژاد به دست آورد. بعدش بهش ماموریت دادن تا گروه Starjammers را نابود کنه ولی شکست سختی خورد. سپس خواست با یکی از اعضای starjammersپیوند بخوره ولی موفق نبود و به دنیایی سرطانی به نام The Fault منتقل شد که در آن نسخه معکوس «پرفسور ایکس» حضور داره! هیچ فاش نشده انها چطور با هم کنار آمده اند ولی اگه زنده مونده باشن باید منتظر بروز یه هیولای واقعا عجیب و ترسناک باشیم!

۱۱- «پی بک» (Payback)

نخستین حضور در دنیای کمیک: کمیک True Believers  (سپتامبر ۲۰۰۹)
این سیمبیوت از نژاد تکامل یافته تر سیمبیوت ها محسوب میشود و با یکی از مامورین سازمان “شیلد” (SHIELd) به نام «ماویس ترنت» پیوند خورده. «پی بک» یک قهرمان نسبتاً خشن است. او میتواند پرواز کند و از بدنش الکتریسیته ساطع نماید. نکته منحصر به فرد درباره این سیمبیوت این است که بر خلاف دیگر سیمبیوت ها که از خشم و نفرت تغذیه میکنند، از خوشی و شادمانی قدرت میگیرد. بنابراین میزبانش هر چی خوشحال تر و سر زنده تر باشد، او هم قوی تر میشود!  در ضمن ظاهرش هم با بقیه سیمبیوت ها فرق میکنه و نوعی رنگ و لعاب براق به میزبان خودش میده.

۱۲- «اسکورن» (Scorn)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۵ از کمیک استریپ “کارنیج” (آگوست ۲۰۱۱)
وقتی کارنیج به دست یکی از ابرقهرمانان بسیار نیرومند مارول به نام «سنتری»  (Sentry) نابود شد، تکه ای از او با روانپزشکی به نام «تانیس نیوس» پیوند خورد و سیمبیوت جدیدی به نام «اسکورن» خلق شد. او هم سیمبیوت مثبتی به حساب می آید و به اسپایدرمن کمک کرد تا بر کارنیج پیروز شود. سیمبیوت او تکنو ارگانیک است. به همین دلیل اسکورن میتواند روی تکنولوژی های پیشرفته تاثیر بگذارد و آنها را بخشی از خودش کند!

۱۳- مارکوس (Marcus)

نخستین حضور در دنیای کمیک: شماره ۸ از Deadpool: The Gauntlet Infinite Comic (آوریل ۲۰۱۴)

«مارکوس» ملقب به «قنطروس گرگ نمایی که دیابت دارد» (!) از دشمنان مضحک ددپول است( قِنطَروس یا Centaur در میان اساطیر یونان جز معروف‌ترین موجودات است. سانتور موجودی است نیمی انسان و نیمی اسب، با سر و دو دست و بالاتنهٔ انسان و بدن و چهار پای اسب، به این شکل که قسمت انسانی از جایی که گردن اسب باید شروع می‌شد به جای آن قرار دارد) . او سابقه اش به یونان باستان میرسد که توسط یک گرگ نما گاز گرفته شد و بعدش هم سیمبیوت فضایی باهاش ترکیب شد ! او سپس توسط «دراکولا» استخدام شد تا در کنار برخی دیگر از هیولاهای مارول ، ددپول را شکار کند. تا یادم نرفته بگم که ایشون مرض قند (دیابت) هم داره (!) و به همین خاطر موقع مبارزه با ددپول از حال رفته!!! در هر حال شخصیت بسیار عجیب و غریبیه (درست مثل خود ددپول!) . سیمبیوت فضایی بهش قدرت و چابکی خاصی میده و همین طور امکان دسترسی به سلاح های مختلف. 

۱۴- مانیا (Mania)

نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۲ سری دوم از کمیک های Venom (آوریل ۲۰۱۳)

«اندی بنتون» (Andy Benton) یکی از اولین همسایه های فلش تامپسون در شهر فیلادلفیا بود . او در دبیرستان West Philadelphia درس میخواند یعنی جایی که فلش به عنوان مربی ورزش تدریس میکرد. اندی یک روز دید که فلش چطور از دست سیمبیوتی خودش استفاده کرد تا توپ را به سمت یک دانش آموز قلدر پرتاب کنه. بنابراین فهمید که فلش تامپسون همون مامور ونوم هستش.  سپس شخصیت خبیثی به نام «جک اولانترن» که از هویت فلش آگاهی داشت سعی کرد با هدف قرار دادن اندی ، بهش ضربه بزنه. او پدر اندی را با چاقو زد ولی فلش موفق شد به کمک بخشی از سیمبیوت خودش، جان اندی را در مقابل گاز سمی که توسط جک اولانترن منتشر شده بود، نجات بده. سپس سیمبیوت با اندی پیوند خورد و به دستیار فلش تبدیل شد و اسم خودش را Mania گذاشت. سپس معلوم شد او از بخشی از سیمبیوت ونوم که توسط شرکتی به نام Ararat  کلون شده بود و سالها در ونوم غیر فعال باقی مانده بود، درست شده. Mania بعدا دچار نفرینی که شیطان دنیای مارول (مفیسو) به ونوم داده بود یعنی “نشان جهنمی” (Hell Mark)، شد و در نتیجه میتونست شیاطین و دیوها را هم کنترل کنه.  پیتر پارکر و فلش تامپسون هنوز در تلاش هستند او را مداوا کنند.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *