تشبیه لباس های جدید تیم ملی به زیرپوش سفید

[ad id='39844']

حاشیه های لباس جدید تیم ملی فوتبال ایران

طرفداری- اولین تیم صعود کننده به جام جهانی حالا باید با زیرپوش های آقا ماشاالله در مقابل یک میلیارد نفر به زمین برود. قبلا کیفیت طراحی این زیرپوش ها را دیده‌ایم و همین را هم در فرودگاه از تن جوانان در آوردند. آدم های کوچکی که برای آرزوهای بزرگ ما لباس حقارت می‌دوزند. آدیداس به بهانه نداشتن شعبه اختصاصی در ایران و امکان ضرر دادن به خاطر وجود نسخه های تقلبی از ارائه طراحی اختصاصی در رفت و فدراسیون با وجود اطلاع داشتن از این قضیه مدت‌ها خبر ژنده بودن زیرپوش ها را به تاخیر انداخت. هدایت الله حرف از تولید داخلی زد.

وقتی در سفر کربلا و سفره نذری با وزیر ارتباطات پیام‌رسان‌ها بومی طراحی می‌شود، چرا فدراسیون از این سفره بی بهره شود. در میان این روضه، دلقک هایی هم از طراحی اختصاصی خود می‌گویند و اصرار دارند مهربانانه تر بر سفره بنشینند تا آنها هم کباب غاز بخورند. هدایت الله از تخفیف آدیداس می‌گوید و این در حالی است که مهدی مهدوی کیا برای آکادمی خود همان اندازه تخفیف گرفت که فدراسیون ۵ ستاره. حالا که شاه دل رفته، قمارباز ها لاف بردن می‌زنند. 

این آش شله قلمکار را اما کوچک ها نپختند. بزرگ‌تر قبیله سالی یک بار روضه خواند و دو بار رنگ زد. مخمل قبا کاری به ژنده پوشان ندارد. وقتی قبیله برای روضه خوان صف می‌بست، ته مجلس کودکی انگشت اشاره را مستقیم رو به روضه خوان کرد. عزاداران زیر چادر شب، سال‌ها برای رقصیدن، با روضه خوان مذاکره کردند و کودک پیش از همه فهمیده بود که مرثیه در همان چادر سیاه است و نه در داستان‌های شب. حالا ما هم انگشت اشاره را نه به سمت هدایت الله که باید به سمت خود رئیس قبیله ببریم. رئیسی که در دو دوره کمترین واکنشی به افتضاحات ورزشی نداشت و تنها در روز پیروزی تبریک گفت.

اما آیا واقعا همه این اشتباهات بر گردن روضه خوانان است؟ ما کجا ایستادیم؟ در کدام صف؟ در سیطره شبانه ها غزل سرودیم یا روضه خواندیم. برای قلیونی ها کل کل کردیم و حقارت و اختلاس مدیر‌ها را به خاطر چهار لایک و ریتوییت زیر سبیلی رد کردیم. ورود بدهکاران به فوتبال را تاب آوردیم چون لاف عشق می‌زدند و صبح که شد دیدیم قهرمانانمان هم بدهکار شدند. ما به کسانی دل بستیم که لقب خودپرداز گرفتند و حالا پرداخت نمی‌کنند. قلیونی‌ها به خاطر لایک های ما تمایلی به حتی حفظ ظاهر هم ندارند. تا زمانی که روضه خوانان برایمان سود داشتند و صدر جدول و صعود آوردند حمایتشان کردیم اما از این فضا چطور هدایت الله ممبینی بیرون نیاید؟ شاید نیاز باشد در صف این بازی نباشیم.

بارتلبی محرر، نام شاهکار ادبی هرمن ملویل است. قهرمان داستان از جایی به بعد در جواب دستوری که علاقه‌ای به انجامش ندارد تنها این جمله را تکرار می‌کند:” ترجیح می‌دهم که نه”. قهرمان علاقه ای ندارد نامه‌هایی که آدرسی ندارند به جایی ببرد. می‌شود جای ایستادن در صف نمایش دلقک ها، خودمان ساز بزنیم. این بار هیچ مدیر باشگاهی و ملی به بهانه نتایج برایمان از تولید ملی و پول‌های خورده شده نگوید. آن روز حتما روضه خوانان به پستو خانه می‌روند و ما عزیزان را در آستانه در ‌می‌بینیم. وقتی صدای روضه خوانان بلند است، خبری از تلاطم غزل نیست. شاید ما هم باید به جای خندیدن به کوچک تر ها و ضد قهرمانان بگوییم:” ترجیح می‌دهیم که نه!” 

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *