نقد بررسی انیمیشن گرینچ ۲۰۱۸ The Grinch

[ad id='39844']

 The Grinch

استودیوی ایلومینیشن یکی از آن استودیوهایی است که یک شبه ره صد ساله را پشت سر گذاشت. اگرچه اکثر فیلم‌های این استودیو فراموش‌شدنی هستند و با واکنش‌های منفی منتقدان روبه‌رو می‌شوند، ولی ایلومینیشن به فرمول موفقی در جذب مردم به سینماها دست پیدا کرده است. به‌طوری که بعد از تبدیل شدن «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (The Secret Life of Pets) به سودآورترین فیلم سال ۲۰۱۶، «من نفرت‌انگیز ۳» (Despicable Me 3) هم در جایگاه سوم سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۷ قرار گرفت.

جدیدترین فیلم آنها «گرینچ»، اقتباسی از روی داستان کلاسیک دکتر سوس به اسم «چگونه گرینچ کریسمس را دزدید» است. این داستان قبلا یک‌بار در قالب یک برنامه‌ی نیم‌ساعته‌ی انیمیشنی تلویزیونی در سال ۱۹۶۶ مورد اقتباس قرار گرفته بود و دوباره در سال ۲۰۰۰ ران هاوارد فیلم لایو اکشنی با حضور جیم کری در نقش اصلی‌اش ساخت. حالا نوبت ایلومینیشن است که دستی به سر و روی این داستان بکشد و احتمالا یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های ۲۰۱۸ را عرضه کند. گرینچ (با صداپیشگی بندیکت کامبربچ) نام موجود پشمالوی سبزرنگی است که همیشه عصبانی، ناراحت، بدخلق و تنهاست و البته چشم دیدن دل‌خوشی دیگران را ندارد. بنابراین وقتی سروکله‌ی کریسمس پیدا می‌شود، گرینچ با آدم‌هایی روبه‌رو می‌شود که خیلی خوشحال‌تر از حد معمول هستند. از تزیین کردن خانه‌هایشان گرفته تا چراغانی کردن خیابان‌ها. بنابراین او تصمیم می‌گیرد تا با دزدیدن تمام تزییات کریسمسی، سال نوی مزخرفی را برای مردم رقم بزند. خط داستانی دوم فیلم به دختربچه‌ای به اسم سیندی لو می‌پردازد که همراه با دوستانش سعی می‌کنند نقشه‌ای برای به تله انداختن بابانوئل و سپاسگذاری از او به خاطر گسترش جشن کریسمس بکشند.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *