نقد بررسی رمان طریق بسمل شدن محمود دولت‌آبادی

[ad id='39844']

[quote]در قسمتی از متن کتاب که بسیار به آن اشاره می‌شود، مسئول اردوگاه اسرا به نویسنده‌ی عراقی می‌گوید: «پس «حقیقت واقعه» آن چیزی‌ست که از دفتر بازداشتگاه به خبرنگاران، نویسندگان، صلیب سرخ یا هر فضول دیگری گفته می‌شود! [/quote]

طریق بسمل شدن رمانی است درباره‌ی جنگ ایران و عراق و هسته‌ی اصلی روایت آن در خط مقدم جبهه، بر تپه‌ای با نام «تپه‌ی صفر»، و در میان سربازانی شکل می‌گیرد که در محاصره‌ی دشمن قرار گرفته‌اند و به دنبال راهی برای رسیدن به تانکر آب پایین دره هستند. اما این روایت در بستر لایه‌ها و روایت‌های متعدد دیگری قرار گرفته است که کل اثر را چیزی فراتر و عمیق‌تر از آن روایت مرکزی می‌سازد:‌ روایت نویسنده‌ای عراقی، نویسنده‌ای ایرانی، اردوگاه اسرای جنگی، دادگاهی نظامی، فیلمی از همسر یک شهید، بازجویی و شکنجه و مرگ، روایت‌های تاریخی سلسله‌های ایرانی و عرب، داستان کبوتر و ماده شیر و روایت‌های دیگری که همگی را راوی اصلی (شاید خود دولت‌آبادی) به ما خوانندگان کتاب ارائه می‌کند. 

این لایه‌های مختلف ما را وا می‌دارند تا جنگ را از زوایا و جنبه‌های مختلف بکاویم: معنی وفاداری به وطن و جنگ برای آن چیست؟ چه قصه‌هایی را می‌خواهیم بنویسیم و چه قصه‌هایی را مجبور می‌شویم بنویسیم؟ آیا می‌توان سربازان را نه فقط به عنوان نیروی دشمن که مثل آدم‌های عادی دید؟ در میدان نبرد چطور می‌توان با شیاطین و فرشته‌های درون خود روبه‌رو شد؟ معنای انسانیت در دوران جنگ چیست؟ چرا نیاز داریم از واقعیت و دنیای اطراف فاصله بگیریم و خود و زندگی را در قالب افسانه‌های کبوتر و مار و ماده شیر بازآفرینی کنیم؟  

این لایه‌های روایی کتاب هرکدام دنیای مجزای خود را ندارند و مرزهای میان آن‌ها به هیچ وجه مشخص و برجسته نیست. یک لحظه ستوان داستان مشغول دستور دادن به سرباز خود است برای آن که اسیرشان را نکشد یا برای آن که اجساد سربازان خودی را جمع کند و لحظه‌ی بعد آینده‌ای را تصور می‌کند که در دادگاهی نظامی نشسته است و باید به سؤالات مقامات ارشد پاسخ دهد. یک لحظه نویسنده‌ی عراقی همراه مسئول اردوگاه اسرای جنگی گشتی در اردوگاهی می‌زند که در آن اسیری به قتل رسیده است و لحظه‌ی بعد شخصیت قصه‌ای را می‌نویسند که معتقد است اسرای جنگی تحت هیچ شرایطی نباید کشته شوند. یک لحظه نویسنده‌ی عراقی و مسئول اردوگاه مشغول بحث درباره‌ی موقعیت حاضر هستند و لحظه‌ی بعد وارد زنجیره‌ای از روایت‌های تاریخی می‌شوند. یک لحظه اسیر جنگی سربازی ایرانی است و لحظه‌ی بعد سربازی عراقی. یک لحظه نویسنده‌ی عراقی ما را به تپه‌ی صفر می‌برد و لحظه‌ی بعد نویسنده‌ی ایرانی.  و در هر دو سوی مرزها، مردان حکومتی و نظامی و بازجویانی هستند که سعی دارند قوانین و روایت‌های خود را بر دیگران و زندگی آن‌ها تحمیل کنند. 

در قسمتی از متن کتاب که بسیار به آن اشاره می‌شود، مسئول اردوگاه اسرا به نویسنده‌ی عراقی می‌گوید: «پس «حقیقت واقعه» آن چیزی‌ست که از دفتر بازداشتگاه به خبرنگاران، نویسندگان، صلیب سرخ یا هر فضول دیگری گفته می‌شود! و شما هم دوست من گوش بدهید به حقیقتی که من می‌گویم…» (۳۰، متن فارسی). و این دقیقاً همان چیزی است که دولت‌آبادی، با کمک محتوا و فرم روایت خود، موفق به شکست دادنش می‌شود: او دنیایی هزارتو خلق می‌کند تا هرگونه قطعیتی را زیر سؤال ببرد: قطعیت هویت (فردی و ملی)، تاریخ (شخصی و جمعی)، واقعیت، خاطره، شجاعت، و برداشت‌های ما از دنیایی که، هم به معنی واقعی هم به معنی سمبلیک، درگیر جنگ است. در روایت دولت‌آبادی از «عطش»‌های مختلف شخصیت‌هایش، هیچ حقیقت واحد و صدای واحدی وجود ندارد. او گردابی از صداها و حقایق می‌آفریند که زخم‌ها و دردهای ناشی از مصایب جنگ در پیکره‌ی به هم پیوسته‌ی جامعه‌ی بشری را بیش از پیش بر ما نمایان می‌کند. 

در این میان، ستوان قصه مدام از بسمل شدن می‌گوید. «تو که می‌دانی من نام یک پرنده هستم، نام یک پرنده را بر خود نهاده‌ام! و پرنده نابود نمی‌شود، بسمل می‌شود» (۶۴، متن فارسی). در زیرنویس متن انگلیسی در توضیح واژه‌ی «بسمل شدن» آمده است: «اشاره به دعایی که در اسلام هنگام قربانی کردن حیوانات می‌خوانند» (۶۹، متن انگلیسی)، اما این واژه معنا و نقشی بسیار فراتر در کتاب دارد: ستوان و دیگران همچون پرنده‌هایی که او به آن‌ها اشاره می‌کند نابود نمی‌شوند. آن‌ها به کمک آن‌چه قوه‌ی تخیل، یا وهم، و یا شاید هم رسیدن به روشنی و اشراق است، ورای نظامی‌گری و واقعیت تلخ اطراف خود می‌روند و تبدیل به کبوترهای سفیدی می‌شوند که به تماشا و مراقبت از زنده‌ها می‌نشینند. و زنده‌ها با این که خسته و تشنه، گنگ و بی‌زبان، در کویر دور خود می‌چرخند سرانجام ماده شیر را می‌یابند، ماده شیری که به سوی خود می‌خواندشان تا پیش از برآمدن دوباره‌ی ابرها از شیر او بنوشند

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *