دلایل محبوبیت الناز شاکردوست

[ad id='39844']

[quote]سال بعد هم با فیلم «در میان ابرها» (۱۳۸۶) برای سومین بار نامزد تندیس جشن خانه‌ی سینما شد، [/quote]

پوراحمد که تعلق‌خاطر خاصی به سینمای پیش از انقلاب دارد، در «گل یخ» داستانی مشابه فیلم قصه‌ی «سلطان قلب‌ها» (۱۳۴۷)، یکی از مشهورترین فیلم‌های کلاسیک سینمای ایران، روایت می‌کند و برای یافتن بازیگری که نقش شبیه نقش آذر شیوا در «سلطان قلب‌ها» را بازی کند، به‌دنبال چهره‌ای تازه بود و الناز شاکردوست را چهره‌ای یافت که می‌تواند به فروش فیلم کمک کند.

اکران فیلم در بخش مهمان جشنواره فیلم فجر با برخورد سرد و تند منتقدان روبه‌رو شد، اما حدود یک ماه بعد از جشنواره فیلم روی پرده رفت و نزدیک به دو ماه هم در اکران ماند تا با ثبت فروش بیش از ۱۶۰میلیون تومان، فروشی متوسط و قابل‌قبول داشته باشد و به‌رغم سلیقه‌ی منتقدان، راه را برای ادامه‌ی حضور شاکردوست در سینمای ایران باز کند.

سال بعد شاکردوست که خودش را برای فعالیتی فشرده در سینما آماده می‌کرد برای بازی در نقش مکمل فیلم «مجردها» (۱۳۸۳) نامزد تندیس جشن خانه‌ی سینما شد که این جایزه را به الهام حمیدی بازیگر «خیلی دور، خیلی نزدیک» (۱۳۸۳) واگذار کرد.

شاکردوست که در ذهن پوراحمد جانشین آذر شیوا شده بود، آن‌قدر کاروبارش گرفت که با شتاب از رکوردهای او سبقت گرفت. آذر شیوا در دهه‌ی ۱۳۴۰ که اوج شهرتش بود در ۲۱ فیلم نقش‌آفرینی کرد، درحالی‌که الناز شاکردوست فقط در پنج سال از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ در ۲۲ فیلم بازی کرد.

در این ۲۲ فیلم که شامل هرگونه فیلمی می‌شد، فیلم‌هایی هم بودند که همچنان نام او را در جشنواره‌ها و جوایز منعکس کنند؛ مثل «چه‌کسی امیر را کشت» (۱۳۸۴) که شاکردوست را برای دومین سال متوالی نامزد تندیس نقش مکمل زن جشن خانه‌ی سینما کرد، اما باز هم جایزه به او نرسید و ترانه علیدوستی و پانته‌آ بهرام به‌طور مشترک برای بازی به‌یادماندنی‌شان در «چهارشنبه‌سوری» (۱۳۸۴) این تندیس را به خانه بردند.

در سال ۱۳۸۶ شاکردوست با فیلم «باد در علفزار می‌پیچد» خسرو معصومی نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره‌ی فیلم فجر شد. او برای رسیدن به سیمرغ فقط دو رقیب داشت: هنگامه قاضیانی برای فیلم «به همین سادگی» و گلشیفته فراهانی برای فیلم‌های «دیوار» و «همیشه پای یک زن در میان است» که سیمرغ درنهایت بر شانه‌ی قاضیانی نشست.

سال بعد هم با فیلم «در میان ابرها» (۱۳۸۶) برای سومین بار نامزد تندیس جشن خانه‌ی سینما شد، البته این بار برای نقش اصلی و نه مکمل، اما این بار هم تندیس به دوست صمیمی و هم‌بازی‌اش در «گل یخ»، گوهر خیراندیش بازیگر فیلم «دعوت» رسید.

شاکردوست از سال ۱۳۸۹ روش و رویه‌اش را در سینما تغییر داد و ناگهان گزیده‌کار شد. او در یک مصاحبه با خبرگزاری فارس علت کم شدن حضورش در سینما را مخالفتش با «استفاده‌ی ابزاری سینما از زن» عنوان کرد: «بعضی وقت‌ها کار نکردن به بازیگر کمک بیشتری می‌کند، تا اینکه در هر فیلمی کار کند. شرایط سینمای ما شرایط خوبی نیست. سینمای ایران، سینمای ورشکسته‌ای است… زن موجود کوچکی نیست که نویسنده‌ها و کارگردانان صرفاً به‌عنوان یک ابزار در فیلمشان استفاده کنند. رنگ و لعابی به صورتش بزنند و به‌عنوان یک وسیله ـ مثل یک نگاه کاملاً‌ مبتذلی که بعضی از آقایان به زن دارند ـ در فیلم هم همان‌طور استفاده کنند. من در این فیلم‌ها بازی نکردم. علت اصلی کار نکردن من،‌ همین بود. این‌که من اجازه نمی‌دهم از من به‌عنوان یک ابزار برای فیلم ساختن استفاده شود.»

البته شاکردوست بعد از آن‌که دوری از سینما و گزیده‌کاری‌اش او را به بازی در فیلم «رسوایی» (۱۳۹۱) ساخته‌ی مسعود ده‌نمکی کشاند و با حواشی و انتقادات گسترده‌ای روبه‌رو شد، این مصاحبه را با «فارس» انجام داد.

شاکردوست بعد از «رسوایی» چند فیلم دیگر هم بازی کرد، اما حدود دو سال کاملاً از سینما دور شد تا این‌که بالاخره با «خفه‌گی» (۱۳۹۵) شروعی دوباره را در دوران بازیگری‌اش رقم زد.

 

۴. تابو (۱۳۹۳)

شاکردوست هفت سال پس از تجربه‌ی موفق همکاری با خسرو معصومی در فیلم «باد در علفزار می‌پیچد» داشت که منجر به تنها نامزدی‌اش در جشنواره‌ی فیلم فجر شده بود، بار دیگر جلوی دوربین این فیلم‌ساز رفت. معصومی که «خرس» (۱۳۹۰) را در توقیف داشت و فیلم تلویزیونی «نقش لیلی» (۱۳۹۱) را برای شبکه‌ی یک سیما ساخته بود، با دیدن یک کشتی عظیم به‌گل‌نشسته در ساحل خزر تصمیم گرفت به سینما بازگردد. شاکردوست در این فیلم نقش دختری روستایی به‌نام «بهار» را بازی می‌کند که پیرمردی ۷۰ساله که سه زن دارد، عاشق او می‌شود و می‌خواهد با بخشیدن یک تکه زمین و ۱۰ رأس گوسفند به پدرش، او را به عقد خود درآورد، اما «بهار» با معلمی به‌نام «کسرا» به یک کشتی به‌گل‌نشسته می‌گریزد. «تابو» در جشنواره‌های مختلفی مثل مونترال، سانفرانسیسکو، لندن، کوچی هندوستان، راه ابریشم ایرلند به‌روی پرده رفت و جوایزی هم به‌دست آورد که در این میان جایزه‌ی بهترین بازیگر جشنواره‌ی سان‌فرانسیسکو به اولین جایزه‌ی بازیگری شاکردوست بدل شد. فیلم «تابو» در گروه هنر و تجربه به‌نمایش درآمد.

۳. در میان ابرها (۱۳۸۶)

شاکردوست در سال‌هایی که در اوج پرکاری‌اش بود، در این فیلم که نخستین فیلم روح‌الله حجازی بود، نقش یک دختر عراقی را بازی کرد که پسرکی نوجوان که در مرز باربری می‌کند، عاشقش می‌شود. شاکردوست در نشست فیلم در جشنواره‌ی فجر گفت: «من این فیلم را کاملاً با عشق بازی کردم، اما متأسفانه بعضی‌ها اعتقاد دارند من بازیگر سینمای بدنه هستم.» او که در مدتی کوتاه از نظر شهرت و درآمد به اوج رسیده بود، کم‌کم به این نتیجه رسید که باید راهش را از سینمای بدنه جدا کند. «درمیان ابرها» جایزه‌ی بهترین فیلم اول را برای حجازی به‌ارمغان آورد و سال بعد هم در سه رشته نامزد تندیس‌های جشن خانه‌ی سینما شد، ازجمله جایزه‌ی بهترین بازیگر زن.

۲. مبارک (۱۳۹۳)

شاکردوست در این فیلم که نخستین فیلم رئال انیمیشن ایرانی است، در نقش «گل‌پری» نوه‌ی پیرمرد نقال بازی می‌کند. پیرمرد با عروسک‌هایی داستان‌های شاهنامه را نقالی می‌کند که این عروسک‌ها ناگهان جان می‌گیرند و «گل‌پری» را وارد داستانی مهیج می‌کنند. کارگردانی این فیلم کمدی ماجراجویانه را محمدرضا نجفی امامی برعهده داشت. شاکردوست در هفدهمین جشن سینمایی‌تلویزیونی دنیای تصویر (حافظ)، برای بازی در فیلم «مبارک» تندیس دوم بهترین بازیگر زن فیلم را به‌دست آورد و تندیس حافظ بهترین بازیگر زن فیلم به فاطمه معتمدآریا برای فیلم «آباجان» رسید.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *