[quote]در این پست به بررسی بازی Fall of Light می پردازیم با ما همراه باشید[/quote]
داستان بازی سرراست بوده و سعی کرده تا تم دارک بازی را به خوبی در خود جا دهد. شما در بازی نقش Nyx، یک مبارز بازنشسته را بازی میکنید. نیکس که حالا خودش را در دنیایی پیدا کرده که در حال باختن به تاریکی است، باید راه خودش را به سوی آخرین بارقهی نور پیدا کند تا بلکه راه نجاتی برای خود و دخترش باشد. تقریبا تمام ماجرا در همین چند خط خلاصه میشود. دختر نیکس در بازی قابل کنترل نیست، اما میتوانید از او در بخشهای مختلفی از بازی کمک بگیرید. به جز بخشی از افتتاحیهی بازی که به بکاستوری ماجرای پدر و دختر میپردازد، بازی Fall of Light سعی کرده تا همه چیز را خیلی ساده روایت کند. بازی داستانمحور است اما یک Lore غنی برای آن تعریف شده تا درست مثل دارک سولز یا بلادبورن، علاقهمندان به اطلاعات بیشتر را به سمت خودش بکشاند.
با این که بازی به شدت داستانمحور بوده و سعی میکند با تکیه به همین موضوع مخاطبش را تا انتها همراهی کند، اما نحوهی پیشبرد مراحل کاملا به بازیکن بستگی دارد. نحوهی چینش دشمنان در طول بازی و گستردگی آنها باعث میشود که هر شخص به شکل متفاوتی با چالشهای بازی روبرو شود. ضربات سنگین و سبک در هر حالتی از نوار Stamina شما مصرف خواهند کرد و به همین خاطر انتخاب استایل بازی بستگی به این دارد که چه جور بازیکنی هستید. کاراکتر شما میتواند در کلاسهای مختلف و با سلاحهای متفاوتی با دشمنان خودش روبرو شود که نتیجه و تجربهی بازی را برای هر کسی تغییر خواهد داد.
نیزه، شمشیر و خنجر از جمله دهها نوع سلاح مختلفی هستند که برای بازی Fall of Light در نظر گرفته شده است. شکل ضربهی هر کدام از این سلاحها به نوع دور یا نزدیک طبقهبندی میشود و علاوه بر نوار استمینا، روی فاکتورهای دیگری مثل مدت زمانی که باید با یک دشمن درگیر باشید، تاثیرگذارند. مبارزات بازی نسبت به سبک و جلوههای بصری آن قابل قبول هستند. هر چند که شاید پس از مدتی به چرخهی تکرار بیفتند، اما ارزش تکرار بازی قطعا آن قدری هست که انگیزهی استفاده کردن از تمام سلاحها را در پلیتروهای مختلف به دست آورید. درگیر شدن یا نشدن با دشمنان بیشتر روی بحث اختیار تمرکز دارد، اما لازم است بدانید که برای لولآپ کردن –که سیستمی مشابه سیستم سولها و مرگ آنی دارک سولز دارد- نیاز به شکست دادن دشمنانی دارید که راهتان را سد میکنند.
مکانهای امن بازی یا همان بونفایرهای دارک سولز که اینجا با نام Shrines of Power شناخته میشود، بیشترین شباهت را به این سری بزرگ دارند. در شراینها امکان بازیابی خط سلامتی، لول آپ و پر کردن آیتمی است که در واقع کار همان Estus Flask در سری سولز را انجام میدهد. علاوه بر این، لازم به ذکر نیست که با هر بار ذخیره کردن بازی در یکی از شراینها، دشمنان آن منطقه از نو سر جاهای قبلیشان ظاهر میشوند.
از طرفی کار هنری بازی به شدت تمیز و منحصر به فرد انجام شده است. برای اثری که توسط یک شرکت دو نفره ساخته شده، بازی Fall of Light یک موفقیت بزرگ از نظر بصری به حساب میآید. با این که بخش زیادی از سفر خود در این بازی را در تاریکی سپری میکنید، اما برخورد نور با اشیا در محیطهای تاریک، حس عجیب و به خصوصی دارد. در کنار طراحیهای مینیمال و هنری بازی، سایهها نقش مهمی را ایفا میکنند و آن را به اثری واقعگرایانه و قابل لمس تبدیل کردهاند.
در مجموع باید گفت که Fall of Light شاید بازی تکاندهنده یا نوآورانهای از نظر ماهیت گیمپلی نبوده و چیز جدیدی را از این نظر ارائه نکند، اما یک موفقیت چشمگیر برای یک بازی ذاتا مستقل به حساب میآید. تلاش تیم و شرکت دو نفرهی RuneHeads برای خلق اقتباس خودشان از دارک سولز و دیگر بازیهای مشابه مثل ICO قابل تحسین است. از طرفی جلوههای بصری بازی Fall of Light یکی از دلایلی هستند که تجربهی این اثر ایزومتریک داستانمحور را بیش از پیش برجسته جلوه میدهند.
[ad id='39844']