نقد بررسی فیلم برادران سیسترز با بازی خواکین فینیکس و جیک جیلنهال

[ad id='39844']

[quote]با بررسی فیلم فیلم برادران سیسترز (The Sisters Brothers) با بازی خواکین فینیکس همراه شما عزیزان هستیم[/quote]

 

یک فیلم انگلیسی زبان از یک کارگردان فرانسوی منجر به خرسندی همه ی آمریکایی ها شده است، واکین فینیکس و  جان سی ریلی در نقش خویشاوندانی ناراحت و مخالف یکدیگر به خوبی بازی کرده اند.  

ژاک اودیار کارگردان فرانوسی است که به خوبی توانسته است ایده های امریکایی را به سمت و سوی یک داستان جنایی و نوآر ملوینی بکشاند. در این فیلم لذت بخش و خنده دار از ژانر امریکایی دیگری، یعنی وسترن، استفاده کرده است، که نویسندگان توماس بیدگین و ژاک اودیار، فیلمنامه را از رمان های کوتاه پاتریک دوییت نوشته اند. با توجه به اینکه این فیلم قرار است بعد از فیلم” تصنیف باستر اسکروگز” از برادران کوئن اکران شود، از جشنواره ونیز امسال با عنوان فیلم های وسترن اش یاد خواهد شد. 

فیلم دهه ۱۸۵۰ در اورگان را نشان می دهد که واکین فینیکس, جان سی ریلی در نقش الی و چارلز سیسترز، دو برادر مشاجره کننده، ولگرد و بدنامی هستند که به دلیل نه چندان خوبی به شهری می روند. آن دو در واقع آدم کش هستند، که برای فردی با نام مستعار کومودور( با بازی روتخر هاورد ) کار می کنند. آخرین ماموریت شان سفر به سانفرانسیسکو است- مرکز تمدن بابل که سرشار از لذت های دنیاوی است که منجر به شگفتی و هیجان آن شده است- تا فردی به نام هرمان کرمیت وارم( با بازی ریز احمد ) را مورد ضرب و شتم قرار دهند.   اما هدفشان تنها دنبال کردن قربانی نیست، کومودور این کار را به یک کارآگاه خصوصی جوان، جان موریس، با بازی جیک جیلنهال، محول کرده است، که چند روز جلوتر از این دو برادر در حرکت است و با نامه های دستوری اش به آنها می گوید که چه کاری انجام دهند و این چارلی را به شدت آزار می دهد. برادران سیسترز دقیق نمی دانند که دلیل علاقه ی کومودور به وارم چیست، اما موریس این را می داند و این دو برادر را به سمت رازی مرگبار می کشاند. سرانجام الی و چارلی مانند بوچ و ساندنس( فیلم بوچ کسیدی و ساندنس کید) به برخی از افراد مظنون می شوند. 

ریلی( که در تهیه فیلم هم کمک کرده است )،یکی دیگر از نقش آفرینی های غمناک و خبیثانه خودش را در نقش الی ایفا می کند- که این تفاوت چندانی با نقش آفرینی اش در کمدی” برادران ناتنی”، در نقش مقابل ویل فرل ندارد. الی همیشه درحال شکایت کردن است و می گوید که کمتر از چارلی به او پول داده می شود و چارلی رهبری را برعهده دارد. او همچنین به کلمات خشن و بی احساس چارلی نیز اعتراض می کند، زخم های عاطفی ریلی باعث می شود تا شما طعنه ای که در آن وجود دارد را فراموش کنید و به نظر می رسد که اینها تمام آن کاری است که ریلی برای زندگی کردن انجام می دهد. چارلی با بازی واکین فینیکس آدم منفی باف تحقیر کننده و معتاد به الکلی است که تمایل دارد تا اولین بخش از هرروزی را در خماری به سر ببرد، از اسبش بیفتد و بالا بیاورد. اما پیشینه بد خانوادگی شان باعث شده تا الی به این فکر کند که چرا چارلی بر مسند قدرت نشسته است. کارول کین مانند مادرش نقش های طنز را ایفا می کند.  

  سختی زندگی این دو در کنار یکدیگر بطور هیجان انگیزی ثبت شده است، و در یک لحظه ترسناک زمانی که الی خوابیده است، در حال خروپف کردن است، عنکبوتی از سینه اش بالا می آید، به چانه اش می رسد و تا نزدیکی دهان بازش می آید. تمام تماشاگران از ترس تکان می خورند. اما الی شخصیت امیدوارکننده ای دارد: او برادری است که یکی از مسواک های جدیدی را که در تنفس بهتر نقش داشت و منجر به عمر طولانی دندان ها می شد خرید و گفت که موریس بر روی یکی از این ها سرمایه گذاری کرده است. درواقع این چارلی است که درکی از دنیای مدرن ندارد. وارم بسیار آینده نگر است. او دانشمند و شیمی دان است و اختراعات بسیار سودمندی داشته است که به فیلم و به ما تماشاگران این هشدار را میدهد که چقدر در طی این دهه ها مناظر امریکایی از بین رفته است و به وسیله تجارت، کارگران امریکایی در معرض خطرهستند. 

روایت داستان اودیار به خوبی نوسان دارد، دیالوگ ها غیراحساسی است و روایتی عجیب و غریب دارد. خنده ای که در به تصویرکشیدن این دو قاتل به کار برده شده است به خوبی به وسیله آرمان گرایی و هوش وارم و موریس تعدیل شده است. زمانی که برادران سیسترز متوجه شدند که تمامی کرانه دریای غربی را با هم اسب سواری کرده اند، با تعجب به اقیانوس نگاه کردند( قبلا هرگز چنین چیزی ندیده بودند )، چارلی از الی پرسید که آیا تا بحال باهم به همچنین نقطه دوردستی آمده بودند؟ الی پرسید: منظورت این است که در حال گفتگو بوده ایم؟. با اینکه منظور چارلی این نبود اما فکر بسیار جالبی بود. درواقع این دو نفر چیزهایی درباره یکدیگر پیداکردند که قبلا اصلا به آن اهمیتی نمیدادند. 

شاید فراتر از همه ی این چیزها، این فیلم تصویری از غم مردانه، ترس از قرارگیری در تنگنا و جاه طلبی پوچ مردانه است. عنوان فیلم تنها یک شوخی نیست، در داستان مردانی بدون زن وجود دارند که احساساتی ندارند و بسیار تنها هستند.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *