همه چیز درباره شخصیت گالاکتوس | ابرشرورهای مارول کمیک

[ad id='39844']

 

 

گالاکتوس در جهانی زندگی می‌کرد که پیش از وجود انفجار بسیار بزرگ کهکشان وجود داشت. او تنها بازمانده‌ی این جهان به حساب می‌آید. او در واقع میلیاردها سال پیش، در سیاره «تا» به دنیا آمد. «تا» یک جهان بهشتی به حساب می‌آمد و پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها در آن وجود داشت. گالان یا همان گالاکتوس در طی آخرین سال‌های جهان خود به دنیا آمد؛ پیش از اینکه انفجار بزرگ یا همان بیگ بنگ آن را نابود کند و جهان فعلی به وجود بیاید. گالان یک دانشمند بود و به مردمش اطلاع داد که در آینده‌ای نزدیک اتفاق بد بسیار بزرگی نه فقط برای سرزمین «تا» بلکه برای کل جهان رخ می‌دهد. اتم‌های این جهان در حال تغییر کردن بودند و آنها مردن تعداد زیادی از مردم این سرزمین را مشاهده می‌کردند.

خیلی زود، ساکنان سرزمین «تا» به خاطر مسمومیت ناشی از پرتوهای مختلف، شروع به مردن کردند و حتی توانایی‌ها و تکنولوژی پیشرفته‌ی آنها قادر به متوقف کردن چنین رویدادی نبود. او چندین تن از مردم مختلف را که خدمه محسوب می‌شدند، متقاعد کرد که به همراه او به درون سفینه‌ی فضایی‌ای بروند. آنها قصد داشتند تا به نقطه‌ی پایانی جهان سفر کنند تا در پایان زندگی‌شان، کاری قهرمانانه را برای مردمشان انجام دهند. هر کسی که درون این سفینه وجود داشت، جان خود را از دست داد به جز خود گالان. همین زمان بود که یک موجود کیهانی که خود را با نام «Sentience of the Universe» خطاب می‌کرد، به گالان گفت که باید هر دوی آنها بمیرند. این موجود با گالان ادغام و ترکیب شد. آنها به عنوان یک تخم کیهانی تبدیل به بخشی از جهان جدید شدند.

گالاکتوس به همراه سفینه‌ی فضایی خود و همچنین تجسم‌های مرگ و ابدیت خلق شد. او برای میلیاردها سال ساکت و آرام در سفینه‌ی فضایی خود باقی ماند. یک «واچر» سفینه‌ی فضایی گالاکتوس را پیدا کرد و فکر می‌کرد که وسیله‌ی بسیار جالبی است. به همین دلیل، این واچر سفینه را از مدار سیاره بیرون آورد. همین کار باعث شد تا قسم او در رابطه با دخالت نکردن، شکست شود. این واچر با این کار خود، موجود فوق‌العاده قدرتمندی را که در آن وجود داشت، بیدار کرد. او یک فرصت بسیار خوب برای نابود کردن سفینه و موجود درون آن را داشت اما در این موضوع دخالت نکرد و تصور می‌کرد که این موجود باید زنده بماند.

گالاکتوس خیلی زود توانست نحوه‌ی کنترل قدرت خود را یاد بگیرد. بعد از این کار، او یک زره مخصوص تمام قدِ منحصر به فرد برای خود درست کرد تا با استفاده از آن، انرژی‌های فوق‌العاده‌ی خود را تنظیم کند. سفینه‌ی فضایی گالاکتوس تبدیل به یک تالار بسیار خاص شد و او برای چند سال دیگر هم در آن سفینه ماند. این سفینه در نهایت درون مدار سیاره آرکیوپیا شد. ساکنان این سیاره اصلا جرئت این را نداشتند که با این سیاره در بیفتند. در طی یک جنگ فضایی، سفینه‌ی گالاکتوس از حالت طبیعی خود خارج شد. همین موضوع باعث شد که گالاکتوس باری دیگر به هوش بیاید زیرا زمانی که گالاکتوس انتظار آن را می‌کشید، فرا رسیده بود. این برهه زمانی، اولین باری بود که گالاکتوس از انرژی یک سیاره تغذیه می‌کرد. بازماندگانی که از این سیاره فرار کرده بودند، با نام سرگردانان یا «Wanderers» شناخته می‌شدند.

بعد از تغذیه کردن از این سیاره، گالاکتوس به خرابی و ویرانه‌هایی که به وجود آورده بود، نگاه کرد. اما او خیلی خوب می‌دانست که به همان اندازه که قدرت نابودی دارد، توانایی خلق کردن را هم دارد. او شروع با بازسازی این جهان کرد اما انجام دادن این کار هزاران سال طول کشید. زمانی که کار این سیاره به پایان رسید، خیلی بزرگ و عظیم شده بود؛ آنقدر عظیم که در مقابل سیاره‌های دیگری که در مدارش قرار داشتند، درست همانند یک خورشید به نظر می‌رسید. این جهان تبدیل به خانه‌ی گالاکتوس شد و او نام این جهان را «تای ۲» قرار داد.

در این برهه زمانی، او می‌توانست به قرن‌ها بعد و پیش از اینکه نیازی به تغذیه‌ی دوباره داشته باشد، برود. او این بار، فقط از انرژی جهان‌هایی که هیچ ساکنی نداشت تغذیه می‌کرد. خیلی زود، گالاکتوس سریع‌تر از مواقع دیگر گرسنه می‌شد و زمانی هم که بین وعده‌های غذایی‌اش وجود داشت، کوتاه و کوتاه‌تر می‌شد. در ابتدا، گالاکتوس تا حد زیادی برای نابودی‌هایی که به وجود می‌آورد احساس گناه می‌کرد. در نهایت، او دیگر نگرانی خود را در رابطه با اینکه از جهان‌هایی تغذیه کند که ساکنانی هم دارند کنار گذاشت زیرا دیگر احساس می‌کرد از تمام موجوداتی که در دنیا وجود دارند، برتر و بالاتر است. زمانی که صحبت از مرگ و ابدیت به میان می‌آید، اعتقاد بر این است که گالاکتوس می‌تواند تعادلی میان این دو نیرو را برقرار کند.

همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، اخیرا گالاکتوس توسط «Ultimates» تبدیل به لایف برینگر یا آورنده‌ی زندگی تبدیل شده است. او حالا به سیاره‌هایی که گالاکتوس آنها را نابود کرده بود، زندگی را بازمی‌گرداند. علاوه بر این، اترنیتی یا همان ابدیت به گالاکتوس ماموریت داده تا او متوجه شود که چرا و چه کسی ابدیت را با غل و زنجیر بسته است.

القاب و اسامی مستعار: گالان، گالن، بلعنده‌ی دنیاها، نابود کننده سیاره‌ها، آشتا، Gah Lak Tus، The Uncreator، ضد خدا، میکر،فرانکلین ریچاردز، جهان خوار، جی بزرگ، Sentience Of The Universe، بازگرداننده‌ی دنیاها، سیاره خوار، گالاکتوس، گرسنگی قدیمی و لایف برینگر.

تیم‌ها: قهرمان‌های کیهانی، اترنیتی واچ، قدرت‌های بزرگ جهان، Proemial Gods و جوخه خدا.

متحدان: الا، اگامون، ایر واکر، سیلور سرفر بیگانه، آلفا ری، آنتی من، آرون نگهبان یاغی، زن عمو می، بتا ری بیل، کاپیتان یونیورس، دارک انجل، دزلر، دث، نابودگر، درون آر ۱۱، اگو، اترنیتی، فالن وان، فایر لرد، فرانکی ری، گالاکتا، گالاکتیکا، هاوک گاد، هل استورم، اینفینیتی، زن نامرئی، جونو، کرونوس، دادگاه زندگی، مانتا، هانتر هیت، میسترس لاو، مورگ و آقای شگفت انگیز و غیره.

دشمنان: ادم وارلاک، اگاموتو، آکوما، الکس التران، امپ، انل، آریا، آرتور، زن عمو می، بتا ری بیل، بیاندر، بلک بولت، بلک سلستیال، بلک پنتر، کلون بلک ویدو، سی وایپر، کایرا، کاپیتان آمریکا، کاپیتان مارول، چمپیون، چون لی، کلوک، کالکتور، دگر، دزلر، ددپول، دث برد، دکتر دووم، دکتر اختاپوس، دکتر استرنج، دریمینگ سلستیال، الکترون، پادشاه ژارک، اکسپلورر، فالکون، فالن وان و فلیشیا و غیره.

همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، شخصیت گالاکتوس توسط استن لی و جک کربی خلق شد و برای اولین بار در قسمت ۴۸ سری کتاب کمیک Fantastic Four که در ماه مارس سال ۱۹۶۶ منتشر شد.

استن لی و جک کربی قصد داشتند شخصیتی را خلق کنند که آن چهار چوب شخصیت‌های شرور استاندارد را بشکند و یک مفهوم جدید را ارائه دهد. شخصیت گالاکتوس در اولین حضور خود، به عنوان یک کاراکتر خداگونه به تصویر کشیده شده بود که با جذب انرژی‌های سیاره‌های مختلف، نیروی زندگی خود را حفظ می‌کرد. او اصلا به موجودات فانی‌ای که در آن سیاره‌ها زندگی می‌کردند فکر نمی‌کرد و همچنان به فعالیت‌های خود و نابود کردن این سیاره‌ها، ادامه می‌داد. در ابتدا، داستان گذشته و منشاء گالاکتوس اینگونه بیان شده بود که او، یک کاوشگر فضایی به نام گالان به حساب می‌آمد که با عبور از کنار یک ستاره، توانایی‌های کیهانی را به‌دست آورده بود.

اما نویسنده مارک گروِنوارد داستان منشاء این شخصیت را پیشرفته‌تر از قبل کرد. او در نسخه داستانی جدید خود اعلام کرد که گالان در جهانی زندگی می‌کرد که پیش از وجود انفجار بسیار بزرگ کهکشان وجود داشت؛ انفجار بزرگ یا همان بیگ بنگی که باعث به وجود آوردن جهان کنونی شده بود. زمانی که جهان گالان لحظه به لحظه به پایان خود نزدیک می‌شد، او با Sentience of the Universe ادغام و تبدیل به گالاکتوس شد. او با این کار قدرتی را به‌دست آورد که برای حفظ آن مجبور به نابود کردن کل جهان و هستی شده بود. علاوه بر این، ویژگی‌های دیگری هم توسط جان بایرن، جیم استارلین و لوئیس سیمونسون در جهت پیشرفته کردن نقش گالاکتوس و همچنین هدف او دنیای مارول نوشته شد. این شخصیت اغلب اوقات به همراه یک هرالد یا خبرچین (مانند شخصیت سیلور سرفر) به تصویر کشیده می‌شد. او یا در قالب کاراکتر آنتاگونیست یا در قالب کاراکتر پروتاگونیست به عنوان نقش محوری و مرکزی یا نقش مکمل در داستان‌ها ظاهر می‌شد. از آنجایی که گالاکتوس در دوران نقره‌ای کتاب‌های کمیک خلق و برای اولین بار در داستان‌ها حضور پیدا کرده است، می‌توان گفت که او سابقه‌ای ۵۰ ساله در مجموعه‌های مختلف کمپانی مارول کامیکس دارد. لازم به ذکر است که شخصیت گالاکتوس در ۱۴۰۲ کتاب کمیک حضور داشت و تنها در قسمت ۶ سری کتاب کمیک Galactus the Devourer به نام The Death of Galactus و قسمت ۱۰۹ سری کتاب کمیک Silver Surfer به نام Nullified And Void! جان خود را از دست داده است.

  • خلقت‌های اولیه‌ی گالاکتوس:

گالاکتوس شخصیتی را برای همراهی با خودش خلق کرد که «تایرنت» نام داشت؛ موجودی که سایز و اندازه‌ای اندازه‌ی خودش داشت و حتی قدرت‌های او هم تقریبا با قدرت‌های گالاکتوس مساوی بود. اما درست زمانی که گالاکتوس چیزهایی را تصاحب می‌کرد که برای زنده ماندن مجبور به تغذیه از آنها بود، تایرنت قصد داشت که همه جا را تسخیر کند و بر آنها تسلط یابد. زمانی که گالاکتوس از این موضوع با خبر شد، اندازه و قدرت تایرنت را کاهش داد و او را به نقاط بسیار دور و خارجی کهکشان تبعید کرد.

اولین تلاش گالاکتوس در جهت پیدا کردن دنیاهای جدید برای بلعیدن، یک برنامه خودجایگزین‌گری بود که با نام «Cosmos Automation Program» شناخته می‌شد. این برنامه، یک حلقه‌ی داده محسوب می‌شد که به سیاره‌های بسیار دور سفر می‌کرد، اطلاعات مورد نیاز را به‌دست می‌آورد و این سیاره‌ها را برای مصرف شدن توسط گالاکتوس آماده می‌کرد. این برنامه به دنبال ذهن‌های بزرگ جهان می‌گشت تا یک زندگی مصنوعی‌شکل را به وجود بیاورد؛ زندگی مصنوعی‌ای که می‌توانست انرژی‌های کیهانی را جذب کند و نیروهای دفاعی جهان را از بین ببرد تا کاملا گالاکتوس آماده باشند.

بعد از گذشت سی هزار سال، چندین جهان راهی را پیدا کردند که این برنامه‌ی خلق شده را دستکاری کنند و آن را در جهت دفاع از خود به کار بگیرند. به همین دلیل، زمانی که گالاکتوس این موضوع را متوجه شد، این برنامه را کنار گذاشت. بعد از گذشت مدتی، برنامه Cosmos Automation Program راه خود را به سمت زمین پیدا کرد. در آنجا، او توسط شخصیتی به نام «مد تینکر»، مجبور شد تا یک ربات فوق‌العاده قدرتمند و کیهانی از هالک تولید کند.

خیلی زود گالاکتوس به این نتیجه رسید که خیلی خوب می‌شود اگر افراد مناسبی را داشته باشد تا آنها برای او جهان‌های مختلف را مورد بررسی قرار دهند و آنهایی را که انرژی‌های سازگار دارند، پیدا کنند؛ به جای اینکه خودش دست به کار شود و سرتاسر کهکشان را بگردد. به همین دلیل، اولین عضو تیم هرالد‌های گالاکتوس یعنی شخصیتی به نام «فالِن وان» توسط انرژی تاریک، خلق شد. این خبرچین یا همان هرالد، به خاطر ماهیت فاسد و بدی که داشت، آنطور که باید و شاید، خوب از آب در نیامد. به همین دلیل، او مجبور شد تا فالن وان را در نقاط بسیار دور کهکشان زندانی کند. مدتی بعد از این اتفاق، گالاکتوس به‌طور کلی ایده‌ی به کارگیری هرالد‌ها را کنار گذاشت و از ذهنش بیرون کرد.

  • سیلور سرفر:

در این برهه زمانی، گالاکتوس قصد داشت تا از سیاره‌ی «زن-لا» تغذیه کند. در این سیاره، فردی به نام «نورین راد» که یکی از بومی‌های این سیاره محسوب می‌شد، زندگی می‌کرد. زمانی که او از هدف گالاکتوس با خبر شد، او را قانع کرد تا دست از سیاره‌ی او بردارد. براساس پیمانی که بین آنها بسته شده بود، نورین راد می‌بایست در قبال نجات سیاره‌اش، به گالاکتوس خدمت می‌کرد. گالاکتوس با استفاده از قدرت کیهانی خودش، نورین راد را قدرتمند کرد. همین موضوع باعث شد تا شخصیت سیلور سرفر به وجود بیاید. در همین برهه زمانی بود که گالاکتوس تصمیم گرفت تا چهارچوب‌های اخلاقی خود را مبنی بر تغذیه نکردن از سیاره‌هایی که مردم در آن ساکن هستند، کنار گذاشت.

مدت کمی بعد از اینکه آنها به سیاره زمین رسیدند، زنی به نام «آلیشیا مسترز» توانست قفل چهارچوب‌های اخلاقی و همچنین حس دلسوزی سیلور سرفر را باز کند. به همین دلیل، سیلور سرفر از نیت‌های بد گالاکتوس با خبر شد، تصمیم گرفت که به همراه اعضای تیم چهار شگفت انگیز، مقابل او بایستد. آنها با کمک‌های شخصیتی به نام «Uatu»، توانستند یک سلاح با قدرت‌هایی باورنکردنی را که با نام «Ultimate Nullifier» شناخته می‌شد، به‌دست بیاورند. گالاکتوس که احساس خطر کرده بود و لحظه به لحظه به شکست خوردن نزدیک می‌شد، تصمیم گرفت که سیلور سرفر را به خاطر خیانتی که به او کرده بود مجازات کند. به همین دلیل، او را به سیاره زمین پیوند داد. بعد از این کار، گالاکتوس سیاره زمین را با یک میدان نیروی مانع محاصره کرد تا مانع خروج سیلور سرفر از زمین شود. با این کارِ گالاکتوس، سیلور سرفر دیگر نمی‌توانست در دامنه‌ی وسیعی از فضا، به گشت و گذار بپردازد. او چندین سال را به این شکل گذراند و قدرت خروج از سیاره زمین را نداشت.

از آنجایی که نورین راد قسم و قول خود را شکسته بود و به گالاکتوس خیانت کرد، او تصمیم گرفت که باری دیگر به سیاره زن لا بازگردد. زمانی که به این سیاره رسید، بلافاصله آن را نابود نکرد بلکه در لحظه‌ای نادر و اقدامی مهربانانه، به ساکنان ۲۴ ساعت مهلت داد تا سیاره خود را ترک کنند. بعد از ۲۴ ساعت، گالاکتوس انرژی‌های بیوسفریک سیاره زن لا را جذب و از این سیاره مرده را به حال خود رها کرد.

گالاکتوس همچنان به تغذیه کردن خود از دنیاهای مختلف ادامه داد و در همین حین هم هرالدها یا سربازانی را خلق می‌کرد که به او کمک کنند. اعتقاد گالاکتوس بر این بود که او خیلی بزرگتر و فراتر از آن است که بتوان او را شخصیتی خوب یا بد دانست. او واقعا اعتقاد داشت که در خدمت یک هدف بسیار بزرگ در جهان است و در آینده‌ای نزدیک، چند برابر بیشتر از آن چیزی را که گرفته، پس می‌دهد.

  • هرالد‌های جدید گالاکتوس:

گالاکتوس تصمیم گرفت که فردی به نام «گابریل لن» را به عنوان هرالد بعدی خودش انتخاب کند به همین دلیل، شخصیت «ایر واکر» را خلق کرد. زمانی که گالاکتوس به فضای Ovoid سفر کرد، افرادی که در آنجا حضور داشتند به گالاکتوس حمله کردند تا از جهان خود محافظت کند. در طی همین جریان بود که این افراد، بلافاصله هرالد جدید گالاکتوس را به قتل رساندند. بعد از این اتفاق، گالاکتوس آگاهی و ناخودآگاه گابریل را به یک بدن اندرویدی منتقل کرد و آن را به زمین فرستاد. او قصد داشت تا با انجام این حرکت، سیلور سرفر را باری دیگر به عنوان هرالد خود بازگرداند. سرفر بعد از روبه‌رو شدن با این اندروید، او را نابود کرد و با کمک‌های اعضای تیم چهار شگفت انگیز، یک بار دیگر، گالاکتوس را به عقب راند.

دوست گابریل لن که «پایریِس کریل» نام داشت، سرتاسر دنیا را گشت تا دوست خود را پیدا کند. در همین حین، با گالاکتوس ملاقات کرد. او موافقت کرد تا هرالد بعدی گالاکتوس باشد و بعد از آن، عنوان «فایر لرد» به او تعلق گرفت. در اصل، فایر لرد معتقد بود که سیلور سرفر مقصر اصلی مرگ گابریل است و برای اتفاقی که برای دوستش افتاده بود، او را سرزنش می‌کرد. فایر لرد ادعا می‌کرد که اگر سرفر هرگز از دستورات گالاکتوس سرپیچی نمی‌کرد، الان دوستش گابریل هنوز زنده بود.

فایر لرد برای مدتی به عنوان یکی از هرالد‌های گالاکتوس خدمت کرد اما بعد از توافقی که با ثور داشت، شخصیت «نابودگر» یا Destroyer را به عنوان جایگزین، به گالاکتوس پیشنهاد داد. گالاکتوس هم این پیشنهاد را پذیرفت. با این حال، شخصیت نابودگر فقط برای مدت کوتاهی خدمت کرد و طولی نکشید که گالاکتوس تصمیم گرفت که «تایرس» را جایگزین او کند. به همین دلیل گالاکتوس نام مستعار او را «ترکسِ وحشتناک» گذاشت. گالاکتوس و اعضای تیم چهار شگفت انگیز قراری با یکدیگر گذاشتند؛ براساس این قرار، چهار شگفت انگیز وظیفه داشتند که از تایرس محافظت کنند و گالاکتوس هم در مقابل می‌بایست «اِسفینکس» را شکست می‌داد. یکی دیگر از بخش‌های این معامله هم این بود که بعد از شکست این شخصیت، زمین متعلق به گالاکتوس می‌شد. با این حال، بعد از شکست اِسفینکس، آقای شگفت انگیز به همراه کمک‌های «واچر»، گالاکتوس را فریب دادند و باعث شدند تا او باور کند رید ریچاردز یک Ultimate Nullifier ساخته است. گالاکتوس زمین را ترک کرد اما معامله‌ی او برای نابود نکردن زمین و گذشتن از آن لغو شد. بعد از این جریانات، گالاکتوس ادعا کرد که یک روز، به زمین بازمی‌گردد و یک بار برای همیشه آن را نابود می‌کند.

ترکس در نهایت از دست گالاکتوس فرار کرد. بعد از گذشت مدتی، گالاکتوس در نهایت متوجه وجود قدرت‌های منحصر به فرد یک جهش یافته به نام «دَزِلِر» شد. او که قدرت‌های این جهش یافته را بسیار مفید می‌دید، تصمیم گرفت تا با استفاده از قدرت‌های او، هرالد سابق خود را که در واقع از دست استاد خود فرار کرد و در یک سیاهچاله پنهان شده بود، پیدا کند. بعد از اینکه ترکس یک بار دیگر به عنوان هرالد گالاکتوس بازگشت، دزلر این موجود کیهانی را مجبور کرد تا او را به زمین بازگرداند. در همین برهه زمانی، گالاکتوس تلاش کرد تا با نابود کردن سیاره گالادور، خانه شوالیه‌های فضایی، گرسنگی خود را برطرف کند. شوالیه فضایی‌ای به نام «رم»، با گالاکتوس معامله‌ای کرد تا دست از سر سیاره گالادور بردارد. براساس این معامله، قرار بود که رم، انرژی‌های «دارک نبیولا» را به گالاکتوس بدهد. زمانی که گالاکتوس به آنجا رسید، متوجه شد که نمی‌تواند از Wraithworld یا خورشید سیاه آن تغذیه کند. با این حال، او همچنان به معامله‌ی خود احترام می‌گذاشت. او از نابود کردن سیاره گالادور دست کشید اما آن را در سرتاسر کهکشان جابه‌جا کرد تا آن را از شوالیه‌های فضایی پنهان کند.

در این برهه زمانی، ترکس نشان داده بیش از حد بلند پرواز و جاه‌طلب است. به همین دلیل، او شورش کرد. گالاکتوس دیگر خسته شده بود که تقریبا تمام قدرت‌های خود را صرف دنبال کردن ترکس در سرتاسر کهکشان کرده بود. ترکس به سمت زمین فرار کرد و به سراغ شهر منهتن رفت. او این شهر و همچنین ساکنان آن را گروگان گرفت و اعضای تیم چهار شگفت انگیز را تهدید کرد که اگر آنها، گالاکتوس را برای او شکست ندهند، این شهر و مردمش را نابود خواهد کرد. زمانی که گالاکتوس از این موضوع خبردار شد خیلی راحت این جزیره را به سر جای اولش بازگرداند و قدرت‌های کیهانی ترکس را از درون او پاک کرد. با این حال، این کار گالاکتوس را به سطوح قدرتی ناامنی برد و همین موضوع باعث شد تا او نیاز بیشتری برای تغذیه کردن احساس کند. به همین دلیل، او سیاره‌ای را که در آن لحظه در آن قرار داشت، انتخاب کرد و آن هم جایی نبود جز زمین. اعضای تیم چهار شگفت انگیز به همراه اعضای تیم انتقام جویان و همچنین دکتر استرنج موفق شدند که گالاکتوس را در پایین‌‌ترین سطح انرژی‌اش شکست دهند. همین موضوع باعث شد که او لحظه به لحظه کوچک شود.

گالاکتوس زن عموی اسپایدرمن یعنی می را تبدیل به یکی از هرالد‌های خود کرد

رید ریچاردز متوجه شد که گالاکتوس کم کم در حال نزدیک شدن به زمان مرگش است به همین دلیل به همراه کاپیتان آمریکا به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند اجازه دهند، چنین اتفاقی رخ دهد؛ هرچند که از اعمال و اقدامات او هم خبر داشتند. به همین دلیل رید ماشینی را ساخت که انرژی گالاکتوس را بازیافت کرد و او را بازگرداند اما گالاکتوس هنوز هم آنقدر انرژی نداشت که بتواند خودش را به نزدیک‌ترین و مناسب‌ترین سیاره برساند. به نظر می‌رسید که آنها شکست خوردند و خانه‌ی اول رسیدند اما در همان زمان، یکی از دوستان تیم چهار شگفت انگیز به نام «فرانکی ری» در آنجا ظاهر شد و پیشنهاد داد که هرالد جدید گالاکتوس شود. با اینکه گالاکتوس آنقدر قدرت نداشت تا او را تبدیل به یک هرالد قدرتمند کند، اما ذهن او را لمس کرد و قدرت‌های کیهانی‌ای به او داد تا او بتواند وظایف جدید خود را انجام دهد. بعد از این اتفاق، او دیگر با نام مستعار «نووا» شناخته می‌شد.

مدتی بعد از این اتفاق، نووا توسط اسکرال‌ها دستگیر شد. آنها در تلاش بودند تا از او به عنوان یک برگ برنده در معامله‌ی خود با گالاکتوس استفاده کنند تا بلکه به این طریق، گالاکتوس مجبور شود تا جهان‌های «کری» را برای آنها نابود کند. گالاکتوس خیلی راحت توانست نووا را نجات دهد اما در همین پروسه، تقریبا او را نابود کرد. از طرف دیگر، سیلور سرفر هم با تلاش‌های زیاد توانست از مانعی که دور سیاره‌ی زمین ایجاد شده بود، فرار کند و تصمیم داشت که با گالاکتوس قراری بگذارد. قرار بر این بود که اگر سیلور سرفر بتواند نووا را نجات دهد، گالاکتوس هم به او اجازه می‌دهد که در زمین آزادانه زندگی کند و حتی او را به خاطر خیانت و سرکشی‌ای که داشت، ببخشد.

  • نقشه قتل:

اعضای تیم Elders of the Universe یا همان «ریش سفید‌های جهان» نقشه‌ای برای کشتن گالاکتوس و همچنین راه‌اندازی مجدد دنیا کشیده بودند. آنها قصد داشتند تا با انجام این کار، خود را تبدیل به موجوداتی شبیه به گالاکتوس بکنند. آنها با کمک یکدیگر سنگ‌های بینهایت را جمع‌آوری کردند. آنها از این سنگ‌های بینهایت علیه گالاکتوس استفاده کردند و تقریبا نیروی زندگی را از وجود او بیرون کشیدند. با این حال، طولی نکشید که سیلور سرفر و نووا به کمک او آمدند و زندگیش را نجات دادند. نووا یک سیاهچاله به سمت یک بعد دیگر ایجاد کرد و تعداد زیادی از ریش سفید‌های جهان را در آن به دام انداخت. گالاکتوس انرژی‌های سوپر نووا را جذب کرد و به عنوان مجازات، از بقیه ریش سفید‌ها تغذیه کرد. اما از آنجایی که این ریش سفیدها با دث معامله کرده بودند، زنده باقی ماننده و از درون باری دیگر به گالاکتوس حمله کردند. همین کار آنها باعث شد تا گالاکتوس به حد زیادی به مرگ نزدیک شود.

گالاکتوس در همین اوضاع بسیار سخت بود که باری دیگر سیلور سرفر را صدا کرد و از او خواست تا یک بار دیگر به او کمک کند. او به سرفر گفت که تنها کسانی که توانایی کمک به او را داشتند، آقای شگفت انگیز و خانم نامرئی هستند. سرفر خیلی زود به سراغ آنها رفت و به آنها خبر داد. آنها به‌سرعت به سمت آن سیاهچاله رفتند تا بتواند سنگ‌های بینهایت را به‌دست بیاورد. اما جریان پیچیده‌تر از آن چیزی که بود، شد؛ ریش سفید‌هایی کخ در سیاهچاله حضور داشتند، اتحادی را با «In-Betweener» تشکیل دادند. ریش سفید‌ها و In-Betweener از آن سیاهچاله فرار کردند و به سمت گالاکتوس حمله‌ور شدند. در نهایت، ماجرا آنطور که باید و شاید پیش نرفت. در عوض، از آنجایی که In-Betweener نمی‌توانست با گالاکتوس در یک بعد قرار بگیرد، به ریش سفید‌های جهان خیانت کرد و گالاکتوس را به بعد خودش فرستاد تا خودش بتواند در این بعد حکمرانی کند.

طولی نکشید که سیلور سرفر به سراغ حاکمان این بعد یعنی «Lord Chaos» و «Master Order» رفت. این دو فرمانروا بعد از شنیدن درخواست سرفر، تصمیم گرفتند که ریش سفید‌ها را از درون گالاکتوس پاک کنند و قدرتش را دوباره به او بازگردانند. از طرف دیگر هم آقای شگفت انگیز در فرار کردن به آنها کمک کرد. گالاکتوس که به کمک آقای شگفت انگیز به بعد خودش بازگشت، با کمک ریش سفیدها، سیلور سرفر، نووا، آقای شگفت انگیز و زن نامرئی، In-Betweener را شکست داد.

  • دستکش آهنی بینهایت:

در طی رویداد Infinity Gauntlet، شخصیت شروری به نام تانوس، تمام سنگ‌های بینهایت را جمع‌آوری کرد و تبدیل به یک تهدید و خطر بزرگ، برای گالاکتوس و کل دنیا شد. پیش از اینکه تانوس به بالاترین حد از خشم و عصبانیت برسد، افراد خیلی زیادی در سرتاسر کهکشان جان خود را از دست دادند. تانوس زمانی که دستکش آهنی بینهایت را با آن سنگ‌های رنگارنگ در اختیار داشت، برترین و قدرتمندترین موجود جهان و کل واقعیت به حساب می‌آمد.

سیاره‌ای که گالاکتوس قصد داشت از آن تغذیه کند و انرژی آن را به‌دست بیاورد، در معرض خشم این تایتان دیوانه قرار گرفته بود. این مورد، دومین باری محسوب می‌شد که تانوس به گالاکتوس خیانت کرده بود. گالاکتوس متوجه شد که به احتمال زیاد قدرت‌های فوق‌العاده زیاد او، در مقابل قدرت‌های بینهایتی که تانوس در آن زمان در اختیار داشت، هیچ است.

آمارهایی که درباره‌ی موج نابودی تانوس اعلام شده، به طرز جالبی عجیب است. این موج نابودی تقریبا چیزی در حدود یک چهارم کل کهکشان را نابود کرده بود. زمانی که تانوس به زمین رسید، تنها به ۲ درصد از قدرت خودش دست یافته بود.

طولی نکشید که گالاکتوس به ملاقات موجودات قدرتمند کیهانی دیگر رفت و با آدام وارلاک متحد شد تا در کنار هم مقابل تانوس دیوانه بایستند. در ابتدا، گالاکتوس نسبت به اینکه یک موجود فانی آنها را هدایت کند اعتراض داشت اما زمانی که دیگر موجودات کیهانی با این موضوع موافقت کردند، او هم مجبور به پذیرفتن شد. این اتحاد موجودات کیهانی قدرت و توانایی تانوس را به چالش کشید. مبارزه‌ای که بین آنها رخ داد، بسیار قدرتمندتر و بزرگتر از آن بود که واقعیت شکننده بتواند آن را تحمل کند. با این حال، این حمله با شکست روبه‌رو شد و تانوس مدافعان کهکشان را نابود کرد، اترنیتی یا همان ابدیت را ربود و خودش تبدیل به واقعیت شد.

تانوس در نهایت شکست خورد و نبیولا توانست دستکش را از او بدزدد. او کارهای مختلفی با این دستکش بینهایت انجام داد اما از آنجایی که تجربه‌ی زیادی در نحوه‌ی استفاده از آن نداشت، طولی نکشید که آدام وارلاک توانست از این بی‌تجربگی استفاده کند و این دستکش را از چنگ نبیولا در بیاورد.

  • جنگ بینهایت:

گالاکتوس رویداد کیهانی بعدی را که با نام جنگ بینهایت شناخته می‌شد و قرار بود به خاطر فعالیت‌های فردی به نام «میگس» به وجود بیاید، حس کرده بود. گالاکتوس به دنبال جادوگری بود تا بتواند در این زمینه به او کمک کند. زمانی که به یاد دکتر استرنج افتاد و متوجه شد که او فرد مناسبی برای این کار است، نووا را برای پیدا کردن او اعزام کرد. بعد از اینکه او به شهر نیویورک رسید، خود را از دید مردم این شهر پنهان کرد تا کسی او را نبیند. زمانی که دکتر استرنج این درخواست را شنید، حاضر نشد به گالاکتوس کمک کند زیرا او به سوال‌های استرنج پاسخی نمی‌داد. بعد از این اتفاق، گالاکتوس هم شروع به نابود کردن این شهر کرد تا نشان دهد که او اصلا درخواست نمی‌کرد. استرنج که دید گالاکتوس همچنان به نابود کردن شهر ادامه می‌دهد و هیچ امیدی به پیروز شدن نیست، با بی‌میلی این درخواست را قبول کرد اما در عوض قصد داشت تا سیلور سرفر را به عنوان دستیار خود انتخاب کند. آنها با کمک یکدیگر منبع نوسانات انرژی‌ای را که گالاکتوس آنها را حس می‌کرد، پیدا کردند و تصمیم گرفتند تا آنها را دنبال کنند تا در نهایت به منبع آنها برسند.

از آنجایی که دیگر دکتر استرنج به سفینه‌ی فضایی آنها متصل بود، آنها توانستند درون ابعاد مختلف بچرخند و منبع این نوسانات را دنبال کنند. آنها معتقد بودند که می‌توانستند پیش از اینکه نقشه‌های میگس کامل شود، به این منبع برسند و نقشه‌های او را نقش بر آب کنند. با این حال طولی نکشید که میگس سفینه‌ی فضایی آنها را نابود کرد. اما این اتفاق هم جلوی آنها را نگرفت زیرا گالاکتوس توانست با استفاده از قدرت‌های فوق‌العاده‌ی خود، این سفینه را باری دیگر بسازد. آنها به چند بعدی رسیدند که میگس در آنها حضور نداشت اما دقیقا قصد داشت تا به آنجا برود. آنها خیلی زود به قهرمانان زمین رسیدند که در حال مبارزه کردن با تانوس و همچنین «اینفینیتی واچ» بودند. گالاکتوس این مبارزه را متوقف کرد. از طرف دیگر، آدام وارلاک هم از سنگ‌های بینهایت در کنار هم استفاده کرد تا به عنوان یک سلاح، مقابل میگس از آن استفاده کند اما آنها کار نکردند؛ این اتفاق هم به خاطر فعالیت‌های شخصیت «لیوینگ ترایبیونال» یا دادگاه زندگی، رخ داد. به همین دلیل، گالاکتوس به همراه «گامورا» به سراغ ترایبیونال رفتند تا او را متقاعد کنند که قدرت‌های این سنگ‌های بینهایت را بازگرداند.

جالب است بدانید که در آن زمان، دادگاه زندگی نمی‌توانست باری دیگر این سنگ‌های بینهایت را قدرتمند کند زیرا او اجازه و رضایت ابدیت یا همان اترنیتی را نیاز داشت اما او، در حالت زیست تعویقی به سر می‌برد. گالاکتوس از گامورا به عنوان یک ابزار استفاده کرد تا اترنیتی را بیدار کند. اترنیتی بعد از بیدار شدن، قدرت‌ها را به سنگ‌های بینهایت بازگرداند. متاسفانه، تا آن زمان میگس توانست دستکش آهنی بینهایت را به‌دست بیاورد و طولی نکشید که گالاکتوس متوجه خطای خود شد. بعد از این اتفاق، گالاکتوس تمام همزادهای شروری که قهرمانان زمین در سرتاسر دنیا داشتند، نابود کرد.

خوشبختانه، تانوس و آدام وارلاک توانستند میگس را فریب دهند. این دستکش آهنی تنها یک نسخه‌ی کپی از سنگ واقعیت را درون خود داشت. بدون تمام آن سنگ‌های بینهایت، میگس نتوانست پیروز میدان باشد و در نهایت شکست خورد.

  • The Herald Ordeal:

در این خط داستانی، نووا و همچنین وفاداری او که به طور ناگهانی دچار اختلال شده بود، برای گالاکتوس مزاحم به وجود آورد. او مدام دروغ می‌گفت تا بتواند جان افراد بیگناه و بی‌دفاع را نجات دهد؛ چیزی که اصلا برای گالاکتوس اهمیت نداشت. به همین دلیل، گالاکتوس برای اینکه درسی به نووا داده باشد، او را به یک سیاره برد تا روند نابودی آن را مشاهده کند. بعد از این اتفاق، گالاکتوس به سراغ یک جلاد رفت؛ جلادی که دقیقا تمام ویژگی‌هایی را که گالاکتوس می‌خواست، مانند بی‌رحمی، جسارت، شجاعت و همچنین اطاعت را در خود داشت. گالاکتوس، نووا را از بندِ خود آزاد کرد تا دیگر در خدمتش نباشد. بعد از این کار، یک هرالد جدید ایجاد کرد. این هرالد جدید که «مورگ» نام داشت، حتی با قدرت‌های سیلور سرفر هم رقابت می‌کرد. اولین وظیفه‌ی مورگ این بود تا گالاکتوس را از شرِ مهمان ناخواسته‌ای به نام سیلور سرفر، خلاص و راحت کند.

از طرف دیگر، زمانی که سیلور سرفر از این موضوع با خبر شد، به خود قول داد تا تحت هر شرایطی و به هر قیمتی، مورگ را متوقف کند. مورگ بیش از حد خونریز و بی‌لیاقت بود تا بتواند تبدیل به یک هرالد شود. به همین دلیل، او فایر لرد و همچنین نووا را استخدام کرد تا در این ماموریت به او کمک کنند. آنها با کمک یکدیگر ایر واکر را احیا کردند؛ کسی که می‌توانست محل دقیق گالاکتوس را ردیابی کند. پیش از اینکه آنها به محل مبارزه بروند، یک فرد دیگر را هم به تیم خود آوردند و او کسی نبود جز، ترکس. بعد از گذشت مدتی، آنها با یکدیگر توافق کردند که اگر مورگ با آنها همکاری کرد، آنها هم کاری می‌کنند که او از بندِ گالاکتوس آزاد شود و دیگر در خدمت و زندانی او نباشد. آنها تبر او را، جایی که سرفر آن را رها کرده بود، بازیابی کردند و به سمت مورگ رفتند.

زمانی که آنها به مورگ رسیدند، او به تمامی آنها ثابت کرد که بسیار قدرتمندتر از آنها است. ترکس پیشنهاد که تنها کسی که می‌تواند مورگ را متوقف کند، خودِ گالاکتوس است. به همین دلیل، این وظیفه بر عهده‌ی سیلور سرفر افتاد تا به سراغ گالاکتوس برود و او را برای انجام این کار، متقاعد کند. سیلور سرفر از گالاکتوس درخواست کرد و برای او توضیح داد که مورگ به‌شدت شرور و پست است و حتی اگر آنها هم همگی نابود شوند، این کشت و کشتار و شرارت تا ابد ادامه خواهد داشت. بعد از این صحبت‌ها، گالاکتوس قبول کرد که اگر قرار بر این باشد که همه بتوانند زنده بمانند و دنیا تبدیل به جهنم نشود، مورگ باید ضعیف و ناتوان شود. به همین دلیل آنها خیلی زود خود را به میدان مبارزه رساندند و متوجه شدند که ایر واکر به طرز بدی آسیب دیده، فایر لرد و ترکس به‌شدت زخمی شده بودند و طولی نکشید که مورگ به سراغ نووا رفت و او را به قتل رساند. همین اتفاق باعث شد تا عصبانیت گالاکتوس چند برابر شود به همین دلیل، قدرت کیهانی مورگ را از وجودش حذف کرد. بعد از این اتفاق، ایر واکر و همچنین فایر لرد توافق کردند که برای مدت کوتاهی، هرالدهای جدید گالاکتوس باشند.

  • بازگشت تایرنت:

گالاکتوس این واقعیت مهم را که به طور مخفیانه در حال احیا کردن مورگ بود، از هرالدهای جدید خود یعنی فایر لرد و ایر واکر پنهان کرد. او نقشه‌ها و برنامه‌هایی برای مورگ داشت که او را به سراغ ترکس بفرستد و تبرش را بازگرداند؛ چیزی که بخشی از وجودش شده بود. در طی همین پروسه، او و ترکس توسط یکی از خدمتکاران سابق گالاکتوس یعنی تایرنت دستگیر شدند. زمانی که مورگ بازنگشت، گالاکتوس تصمیم گرفت تا به دنبال او بگردد به همین دلیل بعد از کمی گشت و گذار، به قلعه‌ی تایرنت رسید. گالاکتوس از تایرنت خواست تا هرالد او را آزاد کند. همین موضوع باعث شد تا مبارزه‌ی قدیمی آنها باری دیگر آغاز شود و در طی همین جریان، آسیب‌های بسیار زیاد و عظیمی به جهان وارد شود. در نهایت، گالاکتوس دوباره از تایرنت خواست تا هرالدش را آزاد کند و تایرنت هم به او اجازه داد تا مورگ را داشته باشد. گالاکتوس به این موضوع اشاره کرد که در آینده، زمانی که وقت مناسبی رسید، به سراغ تایرنت خواهد آمد.

زمانی که مورگ از دست تایرنت فرار کرد، خیلی سریع به سراغ گالاکتوس رفت، ایر واکر را به قتل رساند و آسیب‌های خیلی زیادی را به فایر لرد وارد کرد. گالاکتوس به مورگ گفت که کار فایر لرد را یک سره کند و او را بکشد اما او توسط سیلور سرفر متوقف شد. سرفر، مورگ را شکست داد و پیشنهادی را به گالاکتوس ارائه کرد. با اینکه گالاکتوس اصلا نیازی به معامله با هیچ موجودی را نداشت اما این پیشنهاد را قبول کرد تا مجبور نشود که در آینده‌ای نزدیک، اذیت و آزارهای سرفر را تحمل کند. او، ایر واکر و فایر لرد را احیا کرد. در همین حین، ایر واکر دانلود و تبدیل به سفینه‌ی فضایی گالاکتوس شد. این در حالی بود که فایر لرد هم از جایگاه آن زمان خود، آزاد شد.

تایرنت می‌دانست که در نهایت، در آینده‌ای نزدیک مجبور است تا دوباره با گالاکتوس برخورد کند. او دیگر در این زمان می‌دانست که زمان برای نبرد نهایی بین خودش و گالاکتوس فرا رسیده است. هر وقت که گالاکتوس از انرژی‌های بایوسفریک یک سیاره تغذیه می‌کرد، تایرنت از طرف دیگر ضعیف و ضعیف‌تر می‌شد. از سمت دیگر، گالاکتوس هم کاملا می‌دانست که این زمان خواهد رسید. تایرنت به سفینه‌ی گالاکتوس رسید و آنها آخرین رویارویی و نبرد خود را آغاز کردند. گالاکتوس تلاش کرد تا تایرنت را به سفینه‌ی فضایی خود متصل کند اما در نهایت تایرنت توانست کنترل این تکنولوژی را به‌دست بیاورد و از آنجا فرار کند. بعد از این اتفاق، تایرنت از این سفینه استفاده کرد تا انرژی بایوسفریک گالاکتوس را بیرون بکشد.همین موضوع باعث شد که او به‌شدت ضعیف شود.

به نظر می‌رسید که تایرنت در این مبارزه، برتری را به‌دست آورده و می‌تواند پیروز میدان باشد اما طولی نکشید که مورگ به میدان مبارزه رسید و با استفاده از Ultimate Nullifier، استاد خود را نجات داد. گالاکتوس و تایرنت هر دو از این نالیفایر می‌ترسیدند. خیلی زود، قدرت این سلاح شروع به تغذیه کردن از مورگ کرد. در همین حین، سیلور سرفر به میدان مبارزه رسید و خطر استاد سابق خود را حس کرد و گالاکتوس از او خواست تا تلاشش را در جهت متوقف کردن مورگ انجام دهد. قدرت نالیفایر دیگر به جایی رسید که هیچ چیز یا هیچ کس قدرت متوقف کردن آن را نداشت. گالاکتوس به سرفر گفت که از آنجا فرار کند زیرا گالاکتوس قصد داشت آن را تحت حمایت خود بگیرد و انرژی ساطع شده از آن را در همانجا نگه دارد. خیلی زود این سفینه منفجر شد و هر کسی را که درون آن بود، کشت. ظاهرا گالاکتوس هم در همین جریان کشته شد.

  • تولد دوباره و رستگاری:

گالاکتوس بعد از گذشت مدت کوتاهی دوباره حضور یافت و باری دیگر جایگاه خود را در سرتاسر جهان به‌دست آورد. هرالد بعدی او، «رد شیفت» نام داشت. گالاکتوس بعد از بازگشت خود، با هدف زندگی هوشمندانه شروع به تغذیه و نابود کردن سیاره‌ها کرد. همین موضوع باعث شد تا گالاکتوس دوباره تا حد زیادی به سیاره زمین نزدیک شود اما رد شیفت توسط سیلور سرفر متوقف شد و درون یک سیاهچاله به دام افتاد. با توجه به اینکه گالاکتوس همچنان دیوانه بود و ذهنش در وضعیت درست و خوبی قرار نداشت، سیلور سرفر را مجبور کرد تا مقابل او بایستد.

سرفر کنترل سفینه‌ی گالاکتوس را در دست گرفت و یک مسیر پیچ وخم‌دار را باز کرد. سرفر بعد از این اتفاق، گالاکتوس را به انرژی خالصی تبدیل کرد. گالاکتوس که به درون این مسیر پر پیچ و خم کشیده می‌شد، آرام شد و سرفر گفت که مدت خیلی زیادی این دیوانگی و جنون خود را احساس می‌کرد. او سرفر شریف و نجیب را به عنوان هرالد انتخاب کرد تا اگر دیوانگی و جنون از او تغذیه کرد و او را از بین برد، سرفر کاری را که درست است و باید انجام شود، انجام دهد. گالاکتوس پیش از مرگش، از وحشت بسیار بزرگی را که قرار بود در آینده‌ای نزدیک به وجود بیاید، به سرفر خبر داد.

این وحشت در قالب موجودی به نام «ابراکساس» پدیدار شد؛ موجود فوق‌العاده قدرتمندی که وظیفه‌ی بررسی گالاکتوس و همچنین وضعیت زندگی او را داشت. بعد از اینکه او تقریبا تمام واقعیت‌ها را ادغام یا آنها را نابود کرد، فرانکلین ریچاردز و همچنین «والریا» هدف و مقصود خود را پیدا کردند. آنها از قدرت‌های خود استفاده کردند تا گالاکتوس را احیا کنند زیرا روح و ذات او درون قلب اترنیتی یا همان ابدیت قرار گرفته بود.

زمانی که گالاکتوس بازگشت، توانایی جدید خود را در جهت صدا کردن Ultimate Nullifier و همچنین کشیدن آن به سمت خودش را آشکار کرد. او بعد از انجام این کار ادعا کردن که این، همیشه بخشی از وجودش بوده است. گالاکتوس، نالیفایر را به رید ریچاردز داد. او از این سلاح روی ابراکساس استفاده کرد و کاری انجام داد که مولتی ورس دوباره به همان وضعیت طبیعی خود بازگردد.

گالاکتوس خیلی زود راهی را پیدا کرد تا برای مدت نامحدودی با استفاده از سنگ‌های بینهایت، این اشتهای دردسرساز خود را حفظ کند. این اتفاق برای گالاکتوس خیلی خوب بود زیرا او برای مدت بسیار طولانی‌ای آرزو می کرد که از قید و بند این گرسنگی بی‌انتها که مرگ میلیاردها نفر را به وجود آورده بود، آزاد شود. این اتفاق در واقع به خاطر یک موجود فرابعدی به نام «هانگر» رخ داده بود. هانگر کاری کرد تا گالاکتوس باور کند که این سنگ‌ها، درست همان انرژی‌ای را که گالاکتوس نیاز دارد تا یک دستگاه به نام «کراکس» را خلق کند، در خود دارد. در واقع، این دستگاه زمانی که ساختش به پایان می‌رسید، به هانگر کمک می‌کرد تا بتواند به واقعیت گالاکتوس بیاید.

تانوس تلاش کرد تا گالاکتوس را متوقف کند اما گالاکتوس به خاطر گذشته‌ی پر از نیرنگی که او داشت، نمی‌توانست اهداف خوبش را باور کند. زمانی که گالاکتوس دستگاه کراکس خود را قدرتمند ساخت، هانگر از محدودیتی که داشت، آزاد شود و توانست به هدف خود دست پیدا کند. با این حال، زمانی که گالاکتوس به نیت‌های بد هانگر پی برد، تنها با کمک تانوس توانست هانگر را شکست دهد. در طی این جریان، گالاکتوس متوجه شد که کاملا فریب خورده و همچنان راهی برای حفظ گرسنگی‌اش پیدا نکرده است. او همچنان مجبور بود تا علی رغم میل باطنی‌اش، از انرژی سیاره‌ها تغذیه می‌کرد و زندگی مردم مختلف را به کام مرگ می‌کشاند. تانوس به او گفت که اگر او این مسیر را ادامه دهد، در نهایت کسانی که در این جهان باقی می‌مانند، علیه او قیام می‌کنند و او را از بین می‌برند؛ افرادی که تانوس هم در میان آنها بود.

  • هرالدهای بیشتر:

در این خط داستانی، یک موجود بیگانه به نام «زیِس» تصمیم گرفت که سیاره‌های باقی مانده‌ی دیگر را از دست نابودی و نخریب گالاکتوس، نجات دهد. او دستگاهی را ساخت که توانایی این را داشت که سیاره‌های باقی مانده را در مقابل دید این نابود کننده‌ی سیاره‌ها، ناپدید و غیرقابل رویت کند. او خیلی زود این دستگاه را در سرتاسر دنیا پخش کرد و تمام سیاره‌ها را ناپدید ساخت. اما طولی نکشید که زیِس به وجود شخصیت مرد نامرئی پی برد و متوجه شد که او می‌تواند از درون این سپرها، سیاره‌ها را ببیند. به همین دلیل تصمیم گرفت که او را به قتل برساند. رید که متوجه‌ی این موضوع شد، تصمیم گرفت که برای محافظت از زن نامرئی، قدرت‌های او را با جانی جابه‌جا کند. با این حال، خود گالاکتوس متوجه این جریان شد، زیِس را کشت و جانی را تبدیل به هرالد جدید خود کرد. بعد از این کار، قدرت کیهانی را به هرالد جدید خود داد.

برخلاف دیگر هرالدها، گالاکتوس ذهن جانی را به همان حالت طبیعی خود رها کرد و اصلا تغییراتی در آن ایجاد نکرد. جانی اصلا قصد نداشت که برای زنده نگه داشتن گالاکتوس و همچنین سیر کردن حس گرسنگی او، میلیاردها موجود را از بین ببرد. به همین دلیل، تا جایی که توانست، از انجام چنین کاری طفره رفت. در نهایت، اعضای باقی مانده‌ی تیم چهار شگفت انگیز با کمک «Quasar» به آنجا رسیدند و جانی نقشه‌ای را برای متوقف کردن گالاکتوس طراحی کرد. جالب است بدانید که گالاکتوس، با کمک‌های جانی توانست یک جهان جدید را پیدا کند.

جانی یک دستگاه درست شبیه به نمونه‌ای که رید ساخته بود تا قدرت‌های سو ریچاردز را با جانی جابه‌جا کند، درست کرد. جانی قدرت‌های کیهانی خود را به سمت این دستگاه متمرکز کرد و نتیجه درست همان چیزی شد که امیدوار بود؛ روح و ذات گالاکتوس از وجود گالان جدا شد. آنها گالان را به زمین بازگرداندند و در تلاش بودند تا پیش از اینکه روح و ذات گالاکتوس به سمت او بازگردد، بخشی از انسانیت و ویژگی‌های خوب را به او بازگردانند. اما گالان به هر نقطه‌ای از سیاره‌ی زمین که نگاه می‌کرد، تنها می‌توانست فرهنگ اولیه‌ی آنها و همچنین کمبودهایی که آنها به عنوان یک نژاد داشتند، ببیند.

در طی همین جریان، رید یک پورتال بُعدی درست کرد. او امیدوار بود تا به این طریق بتواند قلمروی انرژی‌داری را پیدا کند که بتواند گرسنگی گالاکتوس را سیر کند. اما خیلی زود متوجه شد که این کار می‌تواند خیلی خطرناک باشد و تهدیدی برای سیاره زمین به حساب بیاید. گالان در طی گفتگوهای خود با رید، کم کم به موضوعاتی پی برد؛ اینکه گونه‌های هوشمند لیاقت این را دارند که فرصتی را به‌دست بیاورد که به مرور زمان پیشرفت کنند و بهتر شوند و او چه کسی است که این فرصت را از آنها بگیرد و آینده‌ی خوبی را که آنها می‌توانند داشته باشند، نابود کند؟ همین موضوع باعث شد تا گالان خود را درون دستگاه زندانی کرد و باعث شد تا این دستگاه او را به بعد دیگری بفرستد. جالب است بدانید که روح و ذات گالاکتوس می‌توانست گالان را در هر شرایطی و حتی هر جایی که او می‌رفت، او را پیدا کند. اما در آن زمان، سیاره زمین و خیلی از گونه‌های مختلف دیگری که در جهان وجود داشتند، از گرسنگی گالاکتوس و همچنین نابودی او، در امان بودند.

خدمتکار بعدی گالاکتوس، موجودی به نام «استار داست» بود؛ موجودی که از انرژی خالص و پاکی ساخته شده بود و نسبت به گالاکتوس وفادار ماند. اولین سیاره‌ای که این خدمتکار، ارباب خود را به سمت آن هدایت کرد، سیاره نیو کوربین بود که گالاکتوس از انرژی آن تغذیه کرد. همین موضوع در آینده‌ای نزدیک منجر به رخ دادن رویدادهایی با «بتا ری بیل» کوربینایتی شد. زمانی که استار داست با بتا ری بیل مواجه شد، آنها به طور اتفاقی یک موجود به‌شدت شیطانی و شرور را به نام «Asteroth» درون جهان آزاد کردند. بعد از این اتفاق، گالاکتوس فردی به نام «آلفا ری» را احیا کرد و به او بخشی از قدرت کیهانی را داد تا به او در متوقف کردن این تهدید، کمک کند.

  • نابودی:

در طی خط داستانی نابودی، منطقه‌ی مثبت در حال رشد بود و کم کم از منطقه‌ی منفی که در آن موجودی به نام «Annihilus» حکمرانی می‌کرد، عبور کرد. اولین حمله سمت Kyln رخ داد؛ زندانی که در دورترین نقطه‌ی جهان قرار داشت. این زندان، جایی بود که اولین هرالد گالاکتوس به نام فالن وان در آن زندانی شده بود. همانطور که انتظار می‌رفت، در طی این حمله فالن وان توانست از زندان فرار کند و بلافاصله به سراغ گالاکتوس رفت تا انتقام خود را از او بگیرد. گالاکتوس خیلی زود توانست اولین هرالد خود را شکست دهد اما دوباره، از کشتن او گذشت.

Annihilus به همراه دیگر اعضای موج نابودی، به سمت منطقه‌ی مثبت رفت. آنها شروع به گرفتن و تسخیر منطقه‌ی مثبت کردند تا به این طریق بتوانند سیاره‌هایی را که تسخیر کرده بودند و درون منطقه‌ی منفی قرار داشت، به همان جای اصلی خود بازگردانند. این جنون تسخیر و فتحی که درون آنها وجود داشت، باعث شد تا تعادلی را که گالاکتوس قدرتمند سختی‌های زیادی برای حفظ آن متحمل شده بود، با اختلال مواجه کند.

هرالدهای سابق گالاکتوس یعنی فایر لرد و رد شیفت، به دنبال استار داست رفتند تا در طی ماموریت جدیدی، هرالد مورد علاقه‌ی گالاکتوس، یعنی سیلور سرفر، را پیدا کنند و به او اطلاع دهند که او احضار شده است. این نابود کننده‌ی دنیاها، قدرت‌های کیهانی بیشتری را به هرالد خود داد و از او خواست تا با مهاجمانشان مبارزه کند؛ مهاجمان آنها هم کسی نبودند جز موجوداتی به نام «هانترها». این هانترها درست به اندازه‌ی نسخه‌ی اصلی سیلور سرفر قدرتمند بودند.

گالاکتوس و سیلور سرفر با کمک یکدیگر با هانترها مبارزه کردند. با این حال، تانوس، «Aegis» و همچنین «Tenebrous» که زندانی‌های گالاکتوس به حساب می‌آمدند، طولی نکشید که خود را آزاد کردند و به سمت نابود کننده‌ی دنیاها و همچنین هرالدهای او حمله‌ور شدند. با حضور تانوس، گالاکتوس و سیلور سرفر خیلی زود شکست خوردند و برای ویو یا همان موج، تبدیل به منابع انرژی شدند.

گالاکتوس نه تنها موج نابودی را قدرتمند کرد بلکه تبدیل به سلاح نابود کننده‌ی سیاره‌ای شد که دیگر در دستان آنها قرار داشت. آنها دیگر می‌توانستند از گالاکتوس استفاده کنند، سیاره‌ای را به نابودی بکشانند و انرژی‌های مختلف آن را برای خودشان بگیرند. آنها تنها انرژی خیلی کمی برای گالاکتوس می‌گذاشتند تا او بتواند همچنان به اسیر نگه داشتن سیلور سرفر ادامه دهد و از طرف دیگر هم آنقدری بود که گالاکتوس از گرسنگی نمیرد و تا حدودی انرژی برای ادامه دادن داشته باشد. اما Annihilus تصمیم داشت تا از گالاکتوس برای نابود کردن تمام زندگی‌هایی که در منطقه‌های منفی و مثبت وجود داشت، استفاده کند. زمانی که تانوس به این موضوع پی برد، تصمیم گرفت که گالاکتوس را آزاد کند؛ زیرا او تنها کسی بود که قدرت این کار را داشت.

«درکس نابود کننده» بعد از اینکه تانوس را به قتل رساند، دو موجود کیهانی یعنی گالاکتوس و سیلور سرفر را آزاد کرد. او بعد از انجام این کار، گالاکتوس را که به‌شدت عصبانی و گرسنه بود، درون جهان رها کرد. گالاکتوس که تا حد زیادی ضعیف شده بود، سیلور سرفر را با دادن قدرت‌های کیهانی بیشتری، احیا کرد. گالاکتوس قدرتمند که به‌شدت عصبانی بود، به تنهایی و در صورتی که کمی ضعیف شده بود، توانست موج نابودی را به طور کلی از بین ببرد. این رویداد با نام «Galactus Event» شناخته می‌شود.

مدت کمی بعد از این اتفاق، ویرانگر دنیاها جستجوی خود را در جهت پیدا کردن Aegis و Tenebrous آغاز کرد و سیلور سرفر را به سراغ آنها فرستاد تا آنها را پیدا کند. سرفر به تنهایی توانست دشمنان گالاکتوس را با استفاده از منبع قدرت جهانی که با نام Crunch شناخته می‌شد، شکست دهد. با این کار، او توانست انتقام گالاکتوس را به طور کامل بگیرد. از آنجایی که گالاکتوس مدت زمانی را در اسارت به سر برد و انرژی خیلی کمی به او رسیده بود، بعد از آزادی حس گرسنگی بی‌انتهای این نابود کننده‌ی دنیاها دو برابر شد. همین موضوع باعث شد که گالاکتوس مجبور شود تا دو هرالد را به استخدام خود در بیاورد؛ یکی سیلور سرفر و دیگری استار داست.

  • سوء تغذیه و گرسنگی:

همانطور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شد، حس گرسنگی گالاکتوس بعد از آزادی و جریانات نابودی، دو برابر شده بود. به همین دلیل او می‌بایست هر چه سریع‌تر به دنبال منابع انرژی جدید می‌گشت. زمانی که استار داست یک منبع انرژی خیلی خوب پیدا کرد، این هرالدها گالاکتوس را احضار کردند. زمانی که گالاکتوس به آنجا رسید، خود را آماده کرد تا از انرژی‌های این موجود کیهانی که «Epoch» نام داشت، تعذیه کند.

ایپاک به کمک اعضای تیم چهار شگفت انگیز (به همراه بلک پنتر و استورم که اعضای این تیم محسوب می‌شدند)، به طور موقت توانست از دست گالاکتوس نجات پیدا کند و هر دو هرالدی که به گالاکتوس خدمت می‌کردند، در این میان شکست خوردند. اما گالاکتوس، پیش از اینکه این اتفاقات رخ دهد، دستگاه مخصوصش را روی ایپاک گذاشته بود تا انرژی‌های او را جذب کند و بعد از این کار، تیم چهار شگفت انگیز دیگر نمی‌توانستند کاری برای شکست دادن او انجام دهند. طولی نکشید که شخصیتی به نام «گرَویتی»، کسی که ایپاک او را به عنوان محافظ جهان احیا کرده بود، تصمیم گرفت که وارد این جریان شود و کسی را که خودش را دوباره به زندگی بازگردانده بود، نجات دهد.

گرَویتی با استفاده از قدرت‌های جدید خود می‌توانست آسیب زیادی به گالاکتوس وارد کند اما تصمیم گرفت که مسیر دیگری را پیش بگیرد. او تمام انرژی‌هایی را که گالاکتوس از طرف ایپاک به‌دست آورده بود، تلف کرد و از بین برد. همین موضوع باعث شد تا گالاکتوس از ایپاک بگذرد و به منظور پیدا کردن غذاهای بیشتر، او را ترک کند.

گالاکتوس در دنیای مانگا ورس یک مردمک چشم بسیار بزرگ و غول پیکر دارد

گالاکتوس همچنان به تغذیه کردن ادامه داد تا اینکه در نهایت به سیاره‌ای به نام «Orbucen» رسید. این سیاره با ارتش نووا ارتباط برقرار کردند و فردی به نام «ریچارد رایدر» به سمت آنها فرستاده شد تا در جهت تخلیه به ساکنان این سیاره کمک کند. ریچارد رایدر زمانی که به این سیاره رسید، با موجودی عجیب به نام «هارو» برخورد کرد که کنترل مردم را در دست می‌گرفت و از ترس و مرگ آنها تغذیه می‌کرد. نووا همچنین متوجه شد که میدان‌های گرانشی گالاکتوس، موتورهای سفینه‌هایی که قرار بود ساکنان را تخلیه کند، با مشکل مواجه می‌کرد.

نووا به سراغ گالاکتوس رفت تا با سعی و تلاش او را متقاعد کند که کمی در از بین بردن گرسنگی خود صبر کند تا آنها بتوانند سفینه‌ها را تعمیر کنند اما طولی نکشید که سیلور سرفر به سراغ او رفت و او را از مقابل گالاکتوس کنار برد. در عرض مدت زمان خیلی کوتاهی، سیلور سرفر سفینه‌ها را تعمیر کرد و به نووا گفت که این سیاره را ترک کند. اما نووا دوباره به سراغ هارو رفت و در همین حین متوجه شد که در سیاره‌ای که قرار بود در آینده‌ای نزدیک نابود شود تا گرسنگی گالاگتوس را برطرف کند، تنها مانده است.

نووا از این سیاره فرار کرد و به سفینه‌ی گالاکتوس که نزدیک‌ترین محل امنی که می‌توانست خود را به آن برساند بود، پناه برد. او خیلی زود متوجه شد که هارو هم در همان سفینه است. زمانی که نووا با هارو به مبارزه و نبرد پرداخت، سرفر خیلی زود متوجه شد و میان آنها مداخله کرد. او در همین حین، مانعی را که باعث می‌شد تا هارو از دید خودش و گالاکتوس برای مدت زمان طولانی‌ای پنهان بماند، از بین برد. درست زمانی که گالاکتوس متوجه شد که هارو تا به آن لحظه چه کار می‌کرده است، بلافاصله او را تبخیر کرد. گالاکتوس از کشتن نووا گذشت و سرفر به او اخطار داد که دیگر هیچوقت با گالاکتوس برخوردی نداشته باشد.

  • گاد هانتر:

بعد از اینکه گالاکتوس از سیاره نیو کوربین تغذیه کرد، یک دشمن جدید به نام بتا ری بیل به‌دست آورد. بتا ری بیل نمی‌توانست به گالاکتوس اجازه دهد که همچنان به نابود کردن نژادهای مختلف دیگر ادامه دهد؛ درست کاری که با کوربینایت‌ها انجام داده بود. به همین دلیل او تصمیم گرفت که در طی ماموریتی یک بار برای همیشه گالاکتوس را نابود کند. بیل خیلی زود توانست با کمک یکی از ماموران سازمان S.W.O.R.D. به نام «ابیگیل برند»، محل دقیق گالاکتوس را پیدا کند.

بتا ری بیل در نهایت نتوانست گالاکتوس را شکست دهد و برنامه داشت که تا سر حد مرگ، به او گرسنگی بدهد. او در سیاره‌ی I’Than IX خود را به گالاکتوس رساند؛ جایی که در آن فردی به نام «I’Than» در آن زمان مشغول تخلیه کردن سیاره‌اش بود. بتا ری بیل قصد داشت تا پیش از اینکه گالاکتوس بتواند از انرژی‌های این سیاره تغذیه کند، آن را از بین ببرد و از طرف دیگر هم استار داست قصد داشت تا بیل را متوقف کند اما نتوانست. بعد از این اتفاق، استار داست، گالاکتوس را به سمت I’Than Prime هدایت کرد. بیل باری دیگر توانست این سیاره را با استفاده از زرادخانه‌ی Voidian نابود کند.

گالاکتوس که دیگر به‌شدت ضعیف شده بود و از کمبود تغذیه رنج می‌برد، مجبور شد تا به دنبال سیاره‌ی دیگری بگردد. با این حال، او می‌دانست که باید با تعداد بسیار زیادی از مردم I’Than و همچنین بتا ری بیل مبارزه کند. هر دو هرالدهای گالاکتوس تلاش کردند تا زمان مناسب را برای او به وجود بیاورند اما حتی این زمان هم کافی نبود. بیل متوجه شد که اگر گالاکتوس بمیرد، دیگر هیچکس میراث نژاد و گونه‌ی او را به یاد نخواهد آورد به همین دلیل به تصمیم گرفت که با گالاکتوس متحد شود و با تیم مقابل او مبارزه کند. همین اتفاق زمان کافی را در اختیار گالاکتوس قرار داد تا از انرژی این دنیا تغذیه کند. بعد از این اتفاق، گالاکتوس تنها با موجی که با دستش ایجاد کرده بود، این ناوگان را از بین برد.

گالاکتوس از بخشی از قدرت خود استفاده کرد و یکی از مردم کوربینایت را که «تی آشا را» نام داشت، احیا کرد. بیل با کمک تی آشا را می‌تواند نژاد و گونه‌ی خود را ادامه دهد و به گالاکتوس اجازه دادتا از سیاره‌های دیگر تغذیه کند زیرا هنوز به طور کامل انرژی‌هایی را که لازم داشت، به‌دست نیاورده بود.

  • قدرت قدیمی:

در این خط داستانی، گالاکتوس تمام تمرکز خود را روی سیاره‌ای به نام ساکار گذاشت؛ سیاره‌ای که حاوی انرژی شناخته شده‌ای به نام Old Power داشت که می‌تواند صدها هزار سال دیگر، حس گرسنگی او را از بین ببرد. او، سیلور سرفر را فرستاد که به سراغ این سیاره برود و آن را برای تغذیه کردن آماده کند اما فردی به نام «اسکار» اصلا قصد نداشت که خانه‌ی خود را تخلیه کند. او تصمیم داشت که مقدار بیشتری از Old Power را به گالاکتوس بدهد؛ آنقدری که دیگر قدرت کنترل آن را نداشته باشد و بیشتر از هر وقت دیگری او را گرسنه کند.

فردی به نام «کایِرا» از این موضوع با خبر شد. به همین دلیل پورتالی را به سمت سیاره زمین باز کرد و اسکار را به درون آن هل داد. گالاکتوس از سیاره‌ی ساکار تغذیه کرد و حس گرسنگی خود را از بین برد. بعد از این اتفاق، او به خواب عمیقی فرو رفت. با این حال، اسکار پیش از اینکه به درون کرم چاله سقوط کند و به عنوان آخرین اقدام خود، وعده‌ی خود را انجام داد و با استفاده Old Power خود، گالاکتوس را بیدار کرد. همین موضوع باعث شد تا گالاکتوس بیشتر از هر زمان دیگری انرژی و گرسنگی را احساس کند.

سیلور سرفر تلاش کرد تا مقابل رخ دادن این اتفاق را بگیرد اما گالاکتوس با یک حرکت، او را به فاصله‌ی بسیار دوری فرستاد و او را از یک هرالد بودن، عزل کرد. یکی از برده‌های ساکار که «هیرو کالا» نام داشت، خیلی زود متوجه شد که قدرت‌های باقی مانده‌ی Old Power سیاره ساکار را به‌دست آورده است؛ او ساکار سان یا همان پسر ساکار واقعی بود. بعد از این اتفاق، او به سراغ گالاکتوس رفت و به او اخطار داد که در آینده‌ای نزدیک کاری می‌کند که او تقاص کاری را که انجام داده، پرداخت خواهد کرد.

گالاکتوس به Doarj’n، سیاره دیگری که دارای انرژی Old Power بود، رفت و از آن تغذیه کرد. در همین حین هم هیرو کالا به Giausaur، سیاره‌ای که در ابتدا Shadow به آن انرژی اولد پاور را اعطا کرده بودند. در آنجا هیرو خود را تبدیل به یک خدا کرد اما بعد از این اتفاق، این سیاره را به گالاکتوس داد و به او پیشنهاد کرد که خودش را تبدیل به هرالد جدید او بکند.

اما تمامی این جریانات، تنها یک فریب و نیرنگ بود. هیرو هرگز خودش را به عنوان یک خدا نمی‌دانست. او فقط بالاخره توانسته بود که اولد پاور را درک کند. هیرو بعد از اینکه تبدیل به یکی از خدایان جهان شد، گالاکتوس را با اولد پاور، مسموم کرد. گالاکتوس بعد از اینکه از سیاره‌ای تغذیه کرد، تمام جیغ‌ها، ترس و دردهایی را که یک میلیارد نفر تجربه کرده بودند، در خودش حس کرد. گالاکتوس که دیگر از درد فریاد می‌کشید، روح تمام افرادی را که با اولد پاور در ارتباط بودند، از خود دور کرد.

با اینکه گالاکتوس همچنان به دنبال انرژی بود اما هیرو به او اطلاع داد که اگر او یک بار دیگر از این انرژی تغذیه کند، خواهد مرد. این موضوع، مجازاتی بود که هیرو برای گالاکتوس ترتیب داد؛ مجازاتی که به خاطر آن، گالاکتوس دیگر نمی‌توانست چیزی را که به‌شدت دنبال آن می‌گشت استفاده کند. بدن گالاکتوس به واسطه‌ی اولد پاور مسموم شد. همین موضوع باعث شد تا او تبدیل به یک برده برای این انرژی شود. از آنجایی که انرژی اولد پاور درون او متمرکز شده بود، هیرو کالا تصمیم گرفت که از او برای پاک کردن جهان از اولد پاور استفاده کند. او برنامه داشت تا در زمانی که گالاکتوس انرژی خود را آزاد می‌کند، سیاره‌های زیاد و بی‌شماری را در مایکرو ورس نابود کند اما در همین حین فردی به نام «Arcturus Rann» از Enigma Force Nullifier استفاده کرد. او با استفاده از این دستگاه قصد داشت تا با تغییر دادن تاریخ، از رخ دادن فاجعه‌ی نابودی مایکرو ورس جلوگیری کند.

  • The Thanos Imperative:

گالاکتوس بعد از آزاد کردن انرژی اولد پاور، آرامش خود را به‌دست آورد و باری دیگر به سیلور سرفر پیوست و با او متحد شد. در این برهه زمانی دوباره یک خطر جدید به وجود آمد و سرنوشت جهان در معرض خطر قرار گرفته بود. بعد از جریانات War of Kings، یک حفره‌ی بسیار بزرگ و عظیم در بعد فضا و زمان به نام Fault به وجود آمد. این حفره، جهان را با یک جهان فاسد و خراب دیگری به نام کَنسِر ورس ارتباط داده بود. در این جهان، هیچ مرگی وجود نداشت و ساکنان آن برنامه داشتند تا مرگ را از جهان گالاکتوس هم از بین ببرند. گالاکتوس که متوجه شده بود این موضوع می‌تواند خطر بزرگی برای جهان خودش و تمام جهان‌های دیگر به وجود بیاورد، به همراه سلستیال‌ها و خیلی قدرت‌های انتزاعی دیگر، اتحادی را تشکیل دادند تا حمله‌ی این مهاجمان را خنثی کنند و آنها را شکست دهند.

جالب است بدانید که جهان کنسر ورس پاسخی برای اتحاد آنها داشت و پاسخ آنها هم چیزی نبود جز یک نسخه‌ی بسیار بزرگ و عظیم از Galactus Engine؛ یک دستگاه نابود کننده‌ی فوق‌العاده قدرتمند که از گالاکتوس همان جهان ساخته شده بود. گالاکتوس توانست تا مدتی مرز میان این دو جبهه را نگه دارد اما کم کم در حال شکست خوردن بود. سیلور سرفر ادعا کرد که اگر گالاکتوس نتواند انجین یا همان موتور را متوقف کند، پس هیچکس دیگر قادر به انجام این کار نیست.

زمانی که دث به جهان کنسر ورس بازگشت، ساکنان آن را کشت. علاوه بر این، بازگشت دث به این جهان باعث شد که به طور کلی از هم بپاشد و نابود شود. همین موضوع باعث شد که تمامی ساکنان این جهان از بین بروند و در نهایت آن حفره‌ی ایجاد شده هم بسته شد.

  • جنگ هرج و مرج:

در طی جریانات رویداد Chaos War، گالاکتوس و همچنین سیلور سرفر علی رغم میل خودشان، به سمت هرکول فوق‌العاده قدرتمند احضار شدند. هرکول در این برهه زمانی از قدرت‌های جدید خود که از خدای آسمان نشات می‌گرفت، استفاده می‌کرد. آنها تبدیل به اعضای دومین نسخه‌ی تیم او یعنی «جوخه خدا» شده بودند. گالاکتوس در نبرد مقابل شیطانی به نام «میکابوشی» و همچنین نیروهای شرور او، کمک کرد و به مبارزه پرداخت. در طی همین مبارزه، میکوباشی هم از زئوس، پادشاه خدایان کوه المپ، استفاده کرد تا با گالاکتوس مبارزه کند. با این حال، گالاکتوس قدرت‌های زئوس را دست‌کم گرفت. به همین دلیل در کمال تعجب، با سرعت و شگفتی زیاد، خیلی زود شکست خورد.

بعدها، زمانی که به نظر می‌رسید دیگر همه چیز از دست رفته و مرگ مولتی ورس خیلی زود اتفاق می‌افتد، گالاکتوس یک دستگاه خاص ساخت تا به وسیله‌ی آن، موجودات باقی مانده را به یک دنیای جیبی به نام کانتینوم منتقل کرد تا بلکه به این طریق، از نجات یافتن خودش مطمئن شود. خوشبختانه هرکول قدرتمندتر از قبل شد. او در همین حین با میکابوشی درگیر شد و بدون هیچگونه وقفه‌ای با او به مبارزه پرداخت. این مبارزه تا زمانی ادامه داشت که هرکول توانست، خود میکابوشی را در همان جهان کانتینوم به تله بیاندازد. همین موضوع باعث شد تا گالاکتوس باری دیگر در وضعیت بسیار ضعیفی قرار بگیرد. از طرف دیگر، سیلور سرفر برای اینکه بتواند انرژی ارباب خود را باری دیگر به حالت قبل بازگرداند، او را در خورشید زمین قرار داد تا او انرژی خورشید را جذب کند و دوباره قدرت بسیار زیادش را به‌دست بیاورد. بعد از این اتفاق گفته شد که طول عمر ستارگان، یک میلیارد سال کاهش پیدا کرد.

  • دانه‌ی گالاکتوس:

بعد از گذشت مدتی،گالاکتوس به همراه هرالد خود یعنی سیلور سرفر به زمین بازگشت. آنها قصد داشتند تا یک دانه‌ی منحصر به فرد به نام Worldheart را بازیابی کنند. گالاکتوس ادعا کرد، این دانه که توسط All-God ساخته و توسط آزگاردی‌ها کشف شده بود می‌تواند برای همیشه گرسنگی او را از بین ببرد. اودین اصلا قبول نکرد که این دانه را به گالاکتوس بدهد. همین اتفاق زمینه را برای یک جنگ بزرگ بین آزگاردی‌ها، بلعنده‌ی دنیاها و هرالد او یعنی سیلور سرفر به وجود آورد. جنگی که بین این دو موجود قدرتمند به وجود آمده بود، آسیب‌های خیلی زیادی را به هر دوی آنها وارد کرد و باعث شد که اودین به همان خواب معروف خود برود. از طرف دیگر، گالاکتوس موفق شد تا از حمله‌ی اودین جان سالم به در ببرد و بعد از آن دوباره به دنبال دانه‌ی خود گشت. این جنگ و نبرد، درست بعد از اینکه لوکی این دانه را به ریشه‌های درخت ایگدراسیل بازگرداند، به پایان رسید.

گالاکتوس برای اینکه مراقب این دانه باشد، سیلور سرفر را با آزگاردی‌ها تنها گذاشت و او را به زمین متصل کرد. گالاکتوس یک هرالد جدید ایجاد کرد که با نام «Praeter» شناخته می‌شد. او قصد داشت تا با کمک‌های این هرالد جدید، جستجوی بی‌پایان خود را برای پیدا کردن دنیاها جدید به منظور تغذیه کردن از آنها، ادامه دهد.

  • آورنده‌ی زندگی:

در این خط داستانی، اعضای گروه Ultimates به سراغ گالاکتوس رفتند و پیشنهادی برای او داشتند. این پیشنهاد به گالاکتوس کمک می‌کرد تا تکامل پیدا کند. با اینکه گالاکتوس با این پیشنهاد مخالف بود، اما اعضای گروه Ultimates اصلا به نظر و تصمیم او اعتنایی نکردند و در هر صورت طبق برنامه‌ی خود پیش رفتند. اعضای این گروه توانستند تالاری را به دست بیاورند که گالاکتوس در آن می‌خوابید؛ تالار یا اتاقی که در آن هنوز انرژی‌های مصرف نشده‌ی زیادی وجود داشت. آنها موفق شدند که گالاکتوس را به این تالار بیاورند و درست در همین لحظه، گالاکتوس تبدیل به لایف برینگر یا همان آورنده‌ی زندگی شد. بعد از این اتفاق، اولین کاری که گالاکتوس کرد این بود که به اولین جهانی که آنها را بلعیده بود، زندگی دوباره اعطا کرد. هدف جدید گالاکتوس بعد از تبدیل شدن به آورنده‌ی زندگی این بود که به تمام جهان‌هایی که بلعنده‌ی دنیاها آنها را نابود کرده بود، زندگی دوباره بیاورد.

در همین برهه زمانی بود که اترنیتی با او ارتباط برقرار کرد و به او ماموریت جدیدی داد. اترنیتی از لایف برینگر خواست تا در طی این ماموریت جدید متوجه شود که چه کسی و چرا او را زندانی کرده است. اترنیتی همچنین در رابطه با محل دلیل اعضای تیم Ultimates و همچنین خطری که در آن قرار داشتند، به لایف برینگر اخطار داد. آنها سعی داشتند تا خارج از Omniverse، جریان زمانی را تماشا کنند. گالاکتوس بعد از متوجه شدن این موضوع، به عنوان جبران کاری که اعضای این تیم در جهت تکامل و تبدیل کردنش به لایف برینگر انجام داده بودند، آنها را از خطر مرگ نجات داد. او همچنین چشم انداز خود را نسبت به جریان زمانی به آنها نشان داد. با این حال، او تمام اتفاقات را به جهت نگه داشتن راز اترنیتی، به اعضای این گروه نشان نداد. او حتی خودش هم ماهیت واقعی زمان و اتفاقاتی را که قرار بود درون آن رخ دهد، تماشا نکرد. او به اترنیتی گفته بود که شاید نتواند بار سنگین تماشای این اتفاقات را تحمل کند.

شکل جدید گالاکتوس، همه‌ی موجوداتی را که در جهان وجود داشتند، خوشحال نکرد. زمانی Lord Chaos و Master Order با او برخورد کردند و شکل جدید او را دیدند، بسیار ناامید شدند و آرزو می‌کردند که او دوباره به همان شکل شخصیت بلعنده‌ی دنیاهای قبلی بازگردد. آنها معتقد بودند که گالاکتوس می‌تواند تعادل را به جهان بازگرداند. با این حال، گالاکتوس اصلا دوست نداشت که به همان شکل سابق خود بازگردد. همین موضوع باعث شد تا نبردی بین موجودات کیهانی به وجود بیاید. جالب است بدانید که گالاکتوس در قالب شکل جدیدش قدرت خیلی بیشتری نسبت به شکل سابق خود داشت. به همین دلیل توانست به تنهایی با این دو موجود کیهانی روبه‌رو شود و مبارزه‌ی بسیار خوبی، آنها را شکست دهد.

بعد از مبارزه‌ای که آنها در Superflow داشتند، Lord Chaos و Master Order، دادگاه زندگی را احضار کردند تا اعمال گالاکتوس را قضاوت کند و به او دستور دهد که به همان شکل سابق خود یعنی بلعنده‌ی دنیاها بازگردد. با این حال، دادگاه زندگی این دستور را ضروری ندانست سلسله مراتب کیهانی‌ای که درون کیهان جدید وجود دارد باری دیگر متولد شده است و هنوز مراحل شکل‌گیری خود را پشت سر می‌گذارد. همین موضوغ باعث شد تا دادگاه زندگی مورد حمله‌ی Lord Chaos و Master Order قرار بگیرد و توسط همان‌ها هم به قتل برسد. بعد از این اتفاق، این دو موجود کیهانی به سمت گالاکتوس حمله‌ور شدند و تا حد زیادی او را ضعیف کردند. بعد از گذشت مدتی، Lord Chaos و Master Order باری دیگر بازگشتند. این بار آنها با کمک In-Betweener با یکدیگر ادغام و تبدیل به موجود جدیدی به نام «Logos» شدند. با توجه به اینکه آنها قدرت جدیدی را در اختیار داشتند، تصمیم گرفتند که خودشان دست به کار شوند و روند بازگشت لایف برینگر به شکل سابق خود را خودشان انجام دهند. با این حال، نقشه‌ی آنها با شکست روبه‌رو شد زیرا گالاکتوس توسط هرالد جدید خود یعنی «آنتی من» از این سرنوشت نجات پیدا کرد. این هرالد جان و قدرت خود را فدا کرد تا زندگی اربابش را نجات دهد. گالاکتوس که همچنان در وضعیت ضعیفی به سر می‌برد، تنها گذاشته شد تا در طی گذشت زمان، قدرت‌های از دست رفته‌اش را دوباره به‌دست بیاورد. او قصد داشت تا خود را برای جنگی که قرار بود با فردی که اترنیتی را به زنجیر کشیده بود داشته باشد، آماده کند؛ این موجود هم کسی نبود جز «The First Firmament».

  • قدرت کیهانی:

همانطور که در طی این متن به آن اشاره شد، گالاکتوس قدرت تقریبا بی‌نهایت Power Cosmic را در اختیار دارد. به همین دلیل، گالاکتوس می‌تواند در شرایط مختلف و به اندازه‌ی نیاز خود، از طیف گسترده‌ی قدرتی و توانایی‌هایی که دارد استفاده کند. گالاکتوس همچنین تکنولوژی‌ای را در اختیار دارد که با زیست و بیولوژی خودش کار می‌کند. همین موضوع باعث می‌شود که این تکنولوژی به قدری پیچیده باشد که حتی بزرگترین ذهن‌ها هم قادر به درک آن نخواهند بود.

با این حال، نمی‌توان گفت که گالاکتوس کاملا قادر مطلق است. شکل واقعی گالاکتوس شناخته شده نیست. اینگونه گفته شده که گالاکتوس، به گونه‌ای خلق شده که هر کس به او نگاه کند، نژاد و گونه‌ی خودش را درون او می‌بیند و خیلی راحت می‌تواند ماهیت او را درک کند. در مقابل یک انسان، گالاکتوس به عنوان یک انسان ظاهر می‌شود. همچنین در مقابل یک گونه‌ی دیگر، او دقیقا به همان شکلی که آنها هستند، ظاهر می‌شود. شکل واقعی گالاکتوس یک بدن شبه انسان تقریبا نارنجی شکل از انرژی است که این انرژی‌ها، اطراف او را احاطه کرده‌اند. او لباس مخصوص خود را بر تن می‌کند تا با این کار قدرت عظیم و بسیار زیاد خود را حفظ کند.

در مینی سری Last Planet Standing گالاکتوس با سیلور سرفر ادغام شده است

قدرت کیهانی به گالاکتوس این اجازه را می‌دهد که بتواند روند خلقت، ماده، انرژی و حتی منابع مختلف جهانی را دستکاری کند. گالاکتوس می‌تواند میدان‌های تقریبا غیرقابل نفوذی را خلق کند و انرژی‌های بسیار قدرتمند و نابود کننده را که می‌تواند سیاره‌ها را منفجر یا آنها را از هم جدا کند به وجود بیاورد. او می‌تواند پرتوهای لیزری به وجود بیاورد یا پرتوهای قدرتمند از خودش ساطع کند. علاوه بر این، گالاکتوس می‌تواند کرم چاله‌ها یا پورتال‌هایی را به طرف ابعاد یا زمان‌های دیگر ایجاد کند، موجودات مختلف را در سرتاسر جهان و حتی بعد زمانی جابه‌جا کند، تله پورت انجام دهد، با استفاده از قدرت‌های ذهنی ماده را شناور کند، مواد را بازسازی کند یا آنها را به شکل‌های دیگری در بیاورد، ماده را تبدیل به انرژی یا بالعکس کند، می‌تواند هر عنصری را که در جدول تناوبی وجود دارد دستکاری کند، شهاب سنگ‌ها یا ستاره‌های دنباله‌دار را منفجر کند، از طریق دستکاری روح‌ها خاطره‌ها را از بین ببرد، به هر کسی که دوست دارد قدرت اعطا کند، بافت‌های زنده را درمان یا بازسازی کند و حتی قادر به احیا کردن مرده‌ها هم هست.

  • گرسنگی گالاکتوس:

گالاکتوس یک حس گرسنگی سیر نشدنی و بی‌انتها نسبت به انرژی دارد که تنها با تغذیه کردن از انرژی سیاره‌هایی که زندگی غنی‌ای دارند، برای مدتی از بین می‌رود. می‌توان گفت که گرسنگی مشکل‌ساز گالاکتوس بزرگترین نیروی انگیزشی‌ای است که در زندگی او وجود دارد. این موضوع، تمام تمرکز و توجه او را نسبت به خود جلب می‌کند و تمام اعمالش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. او از انرژی هسته‌ی سیاره‌ها و منابع مختلف جهانی استفاده می‌کند تا انرژی و موارد بیولوژیکی بدنش را در حالت خوبی حفظ کند.

گالاکتوس اغلب اوقات از تکنولوژی پیشرفته‌ای که در سفینه‌اش وجود دارد استفاده می‌کند تا انرژی‌های بیوسفریکی را که نیاز دارد، تحت کنترل خودش بگیرد. برخی اوقات او اصلا از هیچگونه تکنولوژی خاصی استفاده نمی‌کند بلکه به راحتی و تنها با لمس یک سیاره خاص، انرژی‌های مورد نیاز خود را از آن می‌گیرد. می‌توان گفت تکنولوژی‌ای که گالاکتوس اغلب اوقات استفاده می‌کند، یک روش کامل‌تر و کارآمدتر برای پردازش انرژی مورد نیاز است. زیرا در غیر این صورت، گالاکتوس مجبور است تا برای تغذیه از یک سیاره و انرژی آن، از انرژی استفاده کند. دستگاه اصلی‌ای که گالاکتوس برای انجام این کار استفاده می‌کند، یک مبدل انرژی عظیم است که انرژی‌های بیوسفریک یک سیاره خاص را تبدیل به انرژی‌ای می‌کند که گالاکتوس بتواند بعد از آن، از این انرژی تغذیه کند.

انرژی‌ای که گالاکتوس مصرف می‌کند، نه تنها به او قدرت زیادی می‌دهد، بلکه گرسنگی و مشکل تغذیه‌اش را هم برطرف می‌کند. جالب است بدانید که اگر گالاکتوس به تغذیه کردن از سیاره‌های مختلف ادامه ندهد، تا سر حد مرگ گرسنگی می‌کشد. اینگونه گفته شده که اگر کالاکتوس به خاطر گرسنگی بمیرد، منفجر می‌شود و به طور کامل هر چیز و هر کسی را که در طول شعاع ۵۰ سال نوری با او فاصله دارد، از بین خواهد رفت.

گالاکتوس بعد از ادغام شدن با همتای خود که در زمین ۱۶۱۰ بود، دیگر نیازی به دستگاه‌های قدیمی خود برای تغذیه کردن از جهان‌های مختلف را نداشت و دیگر به آنها وابسته نبود. زیرا در این برهه زمانی او دیگر می‌توانست یک Gah Lak Tus را احضار کند تا به دستور خودش، به دنبال سیاره‌های مختلف بگردد و انرژی مورد نیاز را برایش فراهم کند. بعد از اینکه این دست‌نشانده انرژی آن سیاره‌ها را می‌گرفت، به سراغ گالاکتوس بازمی‌گشت و با ادغام شدن دوباره با او، او را با همان انرژی که جمع آوری کرده بود، تغذیه می‌کرد. او همچنین می‌تواند نسخه‌های بسیار کوچک ربات‌های Gah Lak Tus را احضار کند؛ ربات‌هایی که می‌توانستند هر چیز زنده‌ای را بخورند. آنها همچنین می‌توانند موجودات زنده مانند انسان‌ها یا یک خرچنگ غول پیکر را به شکل انواع جدید ربات‌ها در بیاورند.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *