نقد بررسی بازی Die for valhalla

[ad id='39844']

با بررسی بازی دو بعدی و Beat’em up Die for valhalla خدمت شما عزیزان هستیم با ما همراه باشید

 

گیمفا اصولا عناوین Beat’em up, کلا هیچ گونه تاکید و تمرکزی بر روی داستان ندارند و به صورت کلی، ما تنها شاهد یک فضاسازی کلی توسط سازندگان این دسته عناوین هستیم و در ادامه به واسطه ی همان فضاسازی و خلق دنیای اصلی، گیم پلی، طراحی هنری، موسیقی، صداگزاری(اگر نیازی باشد) و جزئیات ریز تر ساخته و طراحی می شوند.

در Die for valhalla, بازیبازان در نقش یکی از چهار  Valkyris اصلی قابل انتخاب قرار می گیرید(اسم این چهار Valkyri از اسم چهار فصل گرفته شده است). بعد از انتخاب Valkyri مورد نظر، که هر کدام از لحاظ کلاس مبارزه، حرکات اصلی و حرکت ویژه با هم متفاوتند، بازیبازان ماجراجویی خود را آغاز می کنند. در مورد کلاس های Valkyri هم بگویم کلاس هایی چون Sword and Shield و یا Archer در دسترس هستند. ناسلامتی با یک بازی نقس افرینی طرف هستیم!!!

البته این بازی را می توان یک بازی ترکیبی دانست تا یک بازی متعلق به یک سبک خاص. در واقع این بازی بر اساس ترکیب المان های نقش آفرینی، ماجراجویی و حتی Hack & slash ساخته شده است. البته طبیعی است منظور از المان های سبک های فوق بیشتر به صورت کلی است نه به شکلی کاملا ریز، دقیق و کامل مشابه عناوین دیگر. البته طبیعی است از همچین عنوانی همچین انتظاری هم نمی رود. برگردیم سر گیم پلی بازی…همان طور که گفتم بعد انتخاب Valkyri مورد نظر و بعد از سپری کردن چند قسمت کوتاه که به عنوان Tutorial یا بخش آموزشی در بازی گنجانده شده اند، به صورت جدی بازی Die for valhalla آغاز می شود.

قبل از اینکه سراغ مبارزات برویم اجازه دهید از کنترل کلی بازی شروع کنیم. در این بازی، یک دکمه برای جاخالی دادن (Dodge), یک دکمه برای حمله یا حرکت مخصوص (Special attack/move) و همچنین دو حمله سبک و سریع و سنگین و کند( Light and Heavy attack) وجود دارد. که در واقع استفاده از این دکمه ها در عناوین این چنینی کاملا رایج و جزء بخش اساسی بازی محسوب می شود.

علاوه بر در اختیار داشتن ضربات، حمله ها و توانایی های مختلف، Valkyri ها چندین قابلیت به خصوص مشترک مانند توانایی مخفی شدن در بوته ها و البته مهم تر از همه، توانایی احضار مردگان و تسخیر اجساد را دارند. قابلیت تسخیر دشمنان و استفاده از آنها به عنوان سرباز و مبارز(possession), با اختلاف مهم ترین و البته جذاب ترین ویژگی کل گیم پلی بازی محسوب می شود. به خصوص اینکه خود Valkyri ها در زمینه سلامتی، قدرت و شدت حملات آنچنان قدرتمند نیستند و به خصوص در مقابل دشمنان قوی تر و باس فایت ها، کاملا ضعیف به شمار می روند. اما چیزی که گیم پلی بازی را به حالت توازن در می آرد، همین قابلیت Possession است که در واقع کشتن دشمنان، پیشروی در مراحل و شکست باس فایت ها به لطف همین ویژگی امکان پذیر است.

قابلیت Possession به این صورت کار می کند که شما از طریق Valkyri خود، کنترل یک سرباز/جنگجو مانند Viking را بر عهده می کنید و در قالب آن شخصیت، به مبارزه می پردازید. بسیاری از نبرد ها و مبارزات در قالب همین قابلیت صورت می گیرد به صورتی که کمتر از خود شخصیت Valkyri استفاده خواهید کرد. قابلیت کنترل آن شخصیت تا وقتی که او زنده باشد(خط سلامتیش پایان نرسیده باشد) ادامه پیدا می کند و به محض اینکه او بمیرد، کنترل بازی دوباره به شخصیت Valkyri باز می گردد. مسأله ای که در این بخش وجود دارد این است که از یک نقطه به بعد به علت شرایط موجود، این قابلیت جذاب کاملا یکنواخت میشود. مثلا در مرحله ای که نیاز دارید از فاصله دور با دشمن یا باس فایت مبارزه کنید، کلا سربازان کماندار (Archer) را در اختیار می گیرید و این روند تا آخر آخر مرحله ادامه دارد. اگر چالش بازی عمیق تر و با جزئیات تر بود طبیعتا این مشکل پیش نمیامد و در طول مرحله بازیبار مجبور بود از افراد مختلف با ویژگی های مختلف در جهت شکست دشمنان استفاده کند.

همانطور که گفتم، المان های نقش آفرینی در این بازی هم وجود دارند و نسبتا هم پررنگ هستند. در طول بازی با کشتن دشمنان و انجام کارهای مختلف، شما پولی به نام “Orbs of Glory” دریافت می کنید که در واقع همان پول بازی و واحد ارتقأ توانایی های شماست. در پایان هر مرحله هم به صورت تقریبا سخاوتمندانه ای Orbs of Glory دریافت می کنید که با استفاده از همین واحد پولی شما می توانید قابلیت ها و توانایی های هر کدام از چهار Valkyri را ارتقأ دهید. هر چند ویژگی ها و المان های نقش آفرینی عمیق و خیلی با جزئیات نیستند، اما با توجه به مدت کل گیم پلی بازی و همینطور سبک و سیاق بازی، بخش ارتقأ و Level up, به اندازه کافی مفید ظاهر شده است.

برویم سراغ گرافیک بازی. در بخش هنری گرافیک بازی واقعا جذاب و چشم نواز است و گرافیک بازی، چه از لحاظ رنگ بندی و طراحی و چه از لحاظ خلاقیت و کیفیت در سطح کاملا مطلوبی به سر می برد. به خصوص اینکه تعداد دشمنان و محیط های بازی در سطح بالایی قرار دارد و همین تعداد بالا طراحی های مختلفی را نیز می طلبیده که این طراحی ها کاملا به خوبی شکل گرفته و در بازی گنجانده شده اند. در واقع شاید بتوان به نوعی همین بخش گرافیک هنری را بازی را نقطه قوت اصلی بازی نیز دانست.

در بخش فنی هر چند گاها دچار یکسری مشکلات کلی و جزئی هستیم، اما خوشبختانه از یک طرف تعداد این باگهای گرافیکی و مشکلات این چنینی بسیار کم و اندک است، و از طرف دیگر همین مشکلات گاه و بیگاه نیز اکثرا به تجربه ی بازی آسیبی وارد نمی سازند که این مسأله خود نقطه ای مثبت محسوب می شود. در کل بخش فنی مربوط به گرافیک بازی نیز با وجود مشکلات گاه و بیگاه و مختلف، نمره قبولی می گیرد

موسیقی و صداگذاری عناوین دو بعدی، به خصوص Beat’em up, اکثرا در خدمت ریتم تند و مبارزات جذاب و ساده بازی بوده اند. Die for valhalla نیز این این رویه و به نوعی قانون نانوشته پیروی می کند. موسیقی بازی را می توان خوب دانست،  هر چند منصفانه و صادقانه بخواهیم نگاه کنیم، قضاوت درست کار بسیار سختی است، جون اولویت و تمرکز اصلی همگان هنگام بازی، گیم پلی و گرافیک هنری بازی است و موسیقی و صداگزاری، به نوعی به مانند ادویه و طعم دهند عمل می کنند. البته اکثرا عناوین مختلف، به خصوص عناوین کوچک و جم و جور تر فارغ از عملکرد در بخش های دیگر، در زمینه موسیقی و صداگزاری عملکرد مطلوب و قابل قبولی را از خود به نمایش می گذارند. Die for valhalla در زمینه موسیقی و صداگذاری نیز وضعیتی مشابه داشته و کاملا نمره قبولی را می گیرد. هر چند به شخصه فکر می کنم به واسطه المان های تاریخی به کار رفته در طراحی و خلق دشمنان، شخصیت ها و محیط ها، پتانسیل بازی در این بخش بیشتر از چیزی بود که شاهدش بودیم

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *