بیوگرافی و سوابق آرتور سی کلارک نویسنده کتاب ۲۰۰۱: اودیسه فضایی

[ad id='39844']
[quote]سر آرتور چارلز کلارک در شانزدهمین روز دسامبر ۱۹۱۷ در منطقه مین هد در سامرست انگلستان به دنیا آمد و از دوران کودکی، اصلی ترین علاقه خود را در مطالعه داستان های قدیمی علمی – تخیلی و رصد آسمان یافت. در دوران جنگ جهانی دوم، آرتور به خدمت نیروی هوایی انگلستان در آمد.[/quote]
 
 
پس از جنگ جهانی، آرتور که نتوانسته بود تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مورد علاقه اش ادامه دهد، به کالج کینگ لندن رفت و با درجه ممتاز در رشته ریاضیات و فیزیک از آن فارغ التحصیل شد. در تمام این دوران علاقه جدی به مسائل فضا و آینده انسان در فضا او را رها نکرد و همین مسئله باعث شد به انجمن بین المللی علوم میان سیاره ای بپیوندد و در دوره ای ریاست آن را به عهده بگیرد.
 

همین علاقه و دلمشغولی او به فضا باعث شد تا پیش از آن که عصر فضا آغاز شود، ایده هایی جذاب را در این خصوص ارائه کند. اوج این ایده پردازی آینده نگرانه در مقاله معروفی از او نمود پیدا کرد که سال ۱۹۴۵ در مجله «دنیای بی سیم» منتشر شد. عنوان این مقاله، «راه های فرازمینی» بود. کلارک در این مقاله با بررسی مدارهای اطراف زمین پیشنهاد کرده بود که چنانچه ماهواره هایی را بتوان در ارتفاع مشخص سی و پنج هزار و هفتصد و هشتاد و شش کیلومتری از سطح آزاد دریا و دقیقا بر فراز استوا قرار داد، در این صورت دوره تناوب این ماهواره ها به دور زمین حدود ۲۳٫۹۳۴ ساعت طول می کشد که این زمان دقیقا برابر یک دور گردش زمین به دور خودش است؛ بنابراین برای ناظری روی سطح زمین این ماهواره ها همواره در نقطه ثابتی در آسمان دیده خواهد شد و می توان از آن برای انتقال امواج و کاربردهای مخابراتی و رادیو و تلویزیون استفاده کرد.

این ایده امروزه ابزاری کارآمد و روزمره است و تمام ارتباطات رادیو و تلویزیونی و مخابراتی با کمک چنین ماهواره هایی صورت می گیرد؛ اما اگر می خواهید اهمیت کار کلارک را درک کنید یک بار دیگر به تاریخ چاپ مقاله او نگاهی بیندازید. این مقاله، سال ۱۹۴۵ چاپ شد. ۱۲ سال پس از آن برای نخستین بار در تاریخ بشر در ۱۵ اکتبر ۱۹۵۷ «اسپوتنیک ۱» اولین ماهواره ساخت دست بشر به مدار زمین رفت و عصر فضا آغاز شد. سال ۱۹۶۴ «سینکوم ۳» نخستین ماهواره ای بود که عازم مداری شد که کلارک پیش بینی کرده بود.

به عبارت دیگر، کلارک کاربرد مداری را پیش بینی کرده بود که دو دهه بعد از آن تاریخ، استفاده از آن و امکان به واقعیت رساندن رویایش مهیا می شد. به همین دلیل است که کلارک و اندیشه – کلارک که پیشگام مدارهای زمین ثابت بود، در معماری آینده خود به همین موضوع بسنده نکرد. او ایده قدیمی آسانسورهای فضایی را توسعه داد و در قالب داستان های خود سعی کرد طرحی مهندسی و دقیق از آنها ارائه دهد؛ نه تنها از آسانسورها در قالب ابزاری برای کاهش هزینه ها و به صرفه کردن پرتاب های فضایی استفاده کرد که در یکی از داستان های خود آن را توسعه داد و آن را در قالب پایه ای برای شهری فضایی در اطراف زمین مطرح کرد؛ شهری که چون حلقه ای مصنوعی بر فراز استوای زمین و در جایی که امروز مدار زمین ثابت قرار دارد، سکونتگاه نسل تازه ای از زادگان فضا خواهد بود.
 
راوی آینده

کلارک، با اعتباری جهانی و خدماتی ارزشمند به بشریت، از خود چهره ای انسانی و خردمندی آگاه ترسیم کرده است. سال ها اقامت او در سریلانکا و تلاش برای ارتقای سطح زندگی مردم این جزیره در کنار فعالیت های علمی اش برای او لقب «سِر» را به ارمغان آورد؛ اما او فراتر از همه داشته های خود، عاشق حقیقت و اطلاعات بود.

کلارک معتقد است که «انسان می تواند بدون غذا زندگی کند، اما بدون اطلاعات خواهد مرد». به همین دلیل است که در مقام دانشمندی صاحب جایگاه ارزشمند و اعتبار بین المللی، هراسی برای بررسی پرونده هایی مشکوک به خود راه نمی داد. یکی از معروف ترین آثار او مجموعه تلویزیونی «جهان شگفت انگیز آرتور سی. کلارک» است که از تلویزیون ایران هم پخش شد.

او در این مجموعه مدارکی مستند را در ارتباط با پدیده های به ظاهر غیر علمی از بشقاب های پرنده گرفته تا ارواح و راه رفتن روی آتش تهیه می کرد و سپس به سراغ تحلیل علمی آنها می رفت و در نهایت پاسخی علمی در خصوص آن مسئله را به مخاطب ارائه می کرد. شبی که سر آرتور دیده از جهان فرو بست، نور ابراختری دور دست به زمین رسید که به یاد او، کلارک نامیدندش و عجیب این که این روزها که در آستانه صدمین سال تولدش هستیم، طبیعت بار دیگر او را به یاد ما آورده است. سیارکی غریب از منظومه ای دیگر به دیدن ما آمده است که وقتی تصویرش را می بینید ناخودآگاه به یاد «رامای» کلارک می افتیم.

 
یک قرن با رؤیاپرداز

وقتی از داستان علمی – تنخیلی صحبت می کنید، دقیقا درباره چه چیزی حرف می زنید؟ دقیقا چه چیزی را تصور می کنید؟ باید گفت همه برگ برنده این ژانر ادبیات در همین پرسش ها و پاسخ های داده و نداده، نهفته است؛ یعنی وقتی از این نوع ادبیات صحبت می کنید، واقعا معلوم نیست از چه می گویید. حتی تعریف این نوع ادبیات هم با رمز و راز و پیچیدگی بی نهایت همراه است؛ گاه تا مرز افسانه پیش می رود و گاه به یک روایت پیشگو تنه می زند. گاهی آن را تنها به یک فانتزی زیبا که هم عرض داستان های جن و پریان است می توان تشبیه کرد و وقتی دیگر تبدیل به متنی می شود که انگار از دل یک پایان نامه دانشگاهی بیرون آمده است.

شاید همین باشد که داستان های علمی – تخیلی با همه ابعاد و وجوه شان و با همه خیل علاقه مندانش هنوز تعریف سرراست و دم دستی ندارند و همین است که آنها را جذاب می کند، هر لحظه می توان انتظار چیزی نو داشت که از جعبه جادوواره این ادبیات خارج شود.

حالا فرض کنید با این ساختار ژله ای و سیالی که از تعریف ادبیات علمی – تخیلی وجود دارد، بخواهید به سراغ نویسندگان شاخص آن بروید. کار از سخت هم سخت تر می شود؛ یک جور ماموریت ناممکن. اما روایت است که سه تن از نویسندگان علمی – تخیلی بالاتر از این مرز نامعین ایستاده اند. یعنی سه تن هستند که آنها را به عنوان غول های علمی – تخیلی می شناسند و به نوعی شاید بتوان نوشته های شان را ملاک و سنگ محکی برای علمی – تخیلی بودن دانست. این سه نفر کسانی نیستند به جز «ایزاک آسیموف»، «آرتور سی کلارک» و «رابرت ای هایتلاین» (Robert Anson Heinlein). این سه را می توان ابرمردان داستانسرایی علمی – تخیلی نامید. آنها هر یک فضاهای اختصاصی خود را خلق و شمای خواننده را با خود همراه می کنند.

پیشگوی بزرگ

اگر به دنبال دلیلی برای جاودانگی و اهمیت همیشگی کلارک در آسمان فرهنگ بشری می گردید، شاید خیلی راحت بتوانید فهرستی از پیشگویی های علمی او مهیا کنید، از لپ تاپ ها تا ابزارهایی چون تبلت های امروزی، ایمیل و اینترنت و موتورهای جستجو و مفهوم فراگیر موبایل ها. همه اینها را می توان بخش مهم و آشنایی از آینده نگری های کلارک دانست و شاید همین ها برای این که او را یکی از بزرگ ترین علمی – تخیلی نویسان جهان دانست، کفایت کنند اما اگر شما از هواداران آرتور سی کلارک باشید، ولی عضوی از جامعه علمی و دانشگران نباشید، قضیه فرق می کند. آن وقت شاید به خاطر فن نویسندگی و قصه گویی او را ستایش کنید و این فن و مهارتش را در داستانسرایی عامل جاودانگی کلارک بدانید.

کلارک در داستان هایش (کاری که قریب به سه چهارم قرن انجام داد) تلاش کرد در روایت و پیش بردن داستان دخالت آشکاری نکند تا شمای خواننده، خودتان گام به گام پیش بروید و دنیایی را که او خلق کرده است، کشف کنید. با جلوتر رفتن در داستان هایش می توانید بخش هایی از فضا و زمان خیالی را که او خلق کرده است، بشناسید و کشف کنید و داستان را بر محور آن به پیش ببرید. این وجه از نویسندگی اوست که می تواند خوانندگان غیر علمی اش را سیراب کند و به آنها لذتی مضاعف ببخشد.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *