[quote]محسن رفیقدوست وزیر سپاه در دولت اول و دوم میر حسین موسوی و رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بود. وی پیش از انقلاب از اعضای نسبتاً رده بالای جمعیت موتلفه بود ولی پس از ورود به سپاه پاسداران از جمعیت موتلفه خارج شد.[/quote]
رفیقدوست تحصیلات ابتدایی را در دبستان رازی در میدان خراسان، خیابان لرزاده گذراند و در دبیرستان بهبهانی در محله سرچشمه مشغول تحصیل بود که در سال دوم به دلیل فعالیت سیاسی اخراج شد.
گفته میشود وی در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت میکردهاست، ولی وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند.وی در زمان ملی شدن صنعت نفت ده ساله بودهاست.
محسن رفیقدوست م در سال ۱۳۴۸ با سعید محسن و محمد حنیف نژاد از سران مجاهدین خلق ارتباط یافت و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها پرداخت. این همکاری در زمینه تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بوده و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها بوجود آمد، ادامه داشت. پس از آن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
رفیقدوست در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، راننده خودرو سید روحالله خمینی در بدو ورود به ایران بود. یکی از سمتهایی که پس از انقلاب در مدرسه علوی بر عهده وی بود، صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد نزدیک به حکومت پهلوی از ایران خارج شده بودند، املاک و داراییهای آنها بی صاحب مانده بود وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که سید روحالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کردهاست، و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشتهاست فکر تشکیل سپاه به عنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی، نقش اول است.
وی پس از برکناری از بنیاد مستضعفان در سال ۱۳۶۸ شخصاً بنیاد نور را تأسیس کرد که به فعالیت در زمنیه دارو و ساختمانسازی میپردازد. دوستان نزدیک رفیقدوست به او “لقب جیب طلاً دادهاند. رفیقدوست برای مدتی مالک شرکت داروسازی لقمان بود ولی پس از مدتی آنرا فروخت.
[ad id='39844']