نقد بررسی فیلم سمفونی نهم محمد رضا هنرمند

[ad id='39844']

[quote]با بررسی فیلم سمفونی نهم جدیدترین اثر محمد رضا هنرمند کارگردان فیلم مومیایی ۳ خدمت شما عزیزان هستیم با ما همراه باشید[/quote]

 

«سمفونی نهم»، فیلم عجیبی است و قصه‌ای عجیب‌تر دارد. فیلم روایتش را از آخرین نبرد کوروش کبیر با سکاها و زخمی شدنش در این جنگ شروع می‌کند. سپس به زمان حال می‌آید و راحیل (ساره بیات) را نشان می‌دهد که با کاماروی قدیمی خود، از جاده‌ای قدیمی و دورافتاده راهی سیرچ است. در میان راه راحیل بنزین تمام می‌کند و مرد مرموزی (حمید فرخ نژاد) به کمک او می‌آید. در میان قصه راحیل، سری به امیرکبیر و آخرین ساعات زندگی‌اش می‌زنیم و حتی به آلمان و مخفیگاه هیتلر می‌رویم و در پایان، قصه تلخ عشق رابعه و بکتاش را می‌بینیم.

وجه اشتراک تمامی این روایت‌ها، حضور همین مرد مرموز است. مردی که خیلی زود می‌فهمیم، ملک‌الموت است. ملک‌الموت، در طول تاریخ، ساعات آخر زندگی بزرگ‌مردان و زنان ایران‌زمین را در ذهن مرور می‌کند و آنگاه بیننده اشتراکات بیشتری میان روایت راحیل و باقی روایات می‌یابد. مرگ کوروش و آغاز جنگی خاموش برخاسته از حسد و کینه میان بردیا و کمبوجیه، قتل امیرکبیر و آغاز سفر همسرش به کربلا برای دفن او، و حتی داستان عاشقانه رابعه، اولین شاعر پارسی‌گو، و بکتاش غلام برادرش، همه از عشق، خیانت و فرجام تلخ آدم‌هایی می‌گوید که در طول تاریخ، عاشقی کرده‌اند و همگی قربانی بدخواهی و کینه اطرافیان خود شده‌اند. با پیشرفت روایت، متوجه می‌شویم که راحیل جراح است،

جراحی که همسرش به او لقب ملک‌الموت داده بوده و همین همسر روی تخت جراحی راحیل فوت کرده و حالا راحیل، با عذاب وجدان و احساس گناه و عشقی شکست‌خورده، درراه سیرچ است تا با دفن همسرش، بردیا، در کنار پدر و مادرش در روستایی دورافتاده، آخرین وصیت و خواسته او را عملی کند. در کنار همه این‌ها، برادر بردیا، کامبیز (محمدرضا فروتن)، که انگار علاقه و عشقی به راحیل داشته اما رقابت را به بردیا باخته است، در تعقیب راحیل است.هم‌سفری راحیل و ملک‌الموت، بی‌شک، سفر جذابی است. ملک‌الموت، با دانش اندکی که از انسان‌ها دارد و راحیل که زخم‌خورده عشق است، در این سفر، هردو به چیزهای جدیدی می‌رسند، چیزهای جدیدی کشف می‌کنند و درواقع هردو به کمال می‌رسند. ملک‌الموت که عاشقی را محصول واکنش‌های شیمیایی در بدن می‌داند، به خود می‌آید و می‌بیند که عاشق شده است و راحیل، با عذاب وجدانش کنار می‌آید و وقتی متوجه می‌شود که خودش نیز به‌زودی خواهد مرد و این دلیل حضور ملک‌الموت در کنار اوست، از هدفش منصرف نمی‌شود و سعی می‌کند در آخرین ساعات زندگی‌اش، رسم عاشقی را به‌جای آورد، تا در کنار زنان و مردانی در تاریخ جای گیرد که رسم عاشقی را خوب می‌دانند.
بن‌مایه و تم اصلی روایت «سمفونی نهم»، جذاب و جدید است و در فضای یکنواخت واقع‌گرای سینمای ایران، تجربه‌ای متفاوت محسوب می‌شود. هنرمند به‌خوبی توانسته با کمترین نشانه‌ها، بیشترین ارتباط را میان خرده روایت‌هایش برقرار کند و رفت‌وآمدهای زمانی را برای بیننده جذاب نگاه دارد و سرنوشت تمامی آدم‌هایی که بیننده می‌داند چه خواهد بود را برایش مهم و حیاتی سازد.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *