نقد بررسی فیلم پالتو شتری

[ad id='39844']

[quote]با بررسی فیلم پالتو شتری در جشنواره ۳۷ فیلم فجر خدمت شما عزیزان هستیم با ما همراه باشید[/quote]

 

کوهیار یک آدم عادی است با سلاحی به نام فلسفه، آدمی که فکر می‌کند همه‌چیز را می‌داند، نظرکرده است و ابر انسان نیچه در او متعالی گشته است. کوهیار با پتک خیالی‌اش ارزش‌های اخلاقی جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند را نابود می‌کند، و نه‌تنها اخلاقیات را زیر سؤال می‌برد که تبدیل به نمونه‌ای از آدمی می‌شود که تحملش برای همه حتی مادرش هم مشکل است. در کنار همه ناهنجاری‌های اخلاقی‌اش، کوهیار درگیری تمام‌نشدنی با زنان دارد. ازیک‌طرف اسیر غریزه است و ازیک‌طرف از جنس مؤنث متنفر است و با فلسفه‌اش همه زنان زندگی‌اش را از دم تیغ می‌گذراند. فرید که هیچ‌گاه نمی‌تواند با کوهیار کنار بیاید از دغدغه‌های خاله‌اش استفاده می‌کند تا کوهیار را به وصال دخترخاله عجیب‌وغریبش، کیانا برساند تا هم‌درسی به کوهیار بدهد هم اوضاع خودش را متحول کند و این تلاش آغاز قصه‌ای عجیب‌وغریب، آمیخته به فلسفه، جامعه‌شناسی و طنز است.

 

 

تقابلی که در چند سال اخیر در سینمای ایران زیاد تکرار شده است و این بازنمایی هر بار بیشتر به بلوغ می‌رسد و در «پالتو شتری»، یکی از پخته‌ترین و شفاف‌ترین نمایش‌هایش را تجربه می‌کند. کوهیار، با همه شعارهایش اسیر زنانگی است و درعین‌حال سعی در مبارزه با این میل دارد. زنان زندگی کوهیار، همه در نگاه اول مرعوب حرف‌های دهان‌پرکن او می‌شوند، تا جایی به او اجازه می‌دهند که از آن‌ها سوءاستفاده کند و درنهایت، کم می‌آورند و با اغراق در بدی‌های کوهیار او را پشت سر می‌گذارند. اما کیانا از جنس دیگری است. کیانا نه تحت تأثیر فلسفه کوهیار قرار می‌گیرد، و نه در مقابل او کوتاه می‌آید. کیانا، نسخه منحصربه‌فردی از خودش است، چه دیگران او را دوست داشته باشند و چه از او متنفر باشند، و این دقیقاً آدمی است که کوهیار احتیاج دارد. به همین دلیل هم بعد از ازدواج کوهیار و کیانا، در تک سکانس‌هایی که کوهیار را می‌بینیم، انگار از اسب و اصل باهم افتاده است، دیگری خبری از سبیل پرپشت و نیچه‌ای‌اش نیست، پالتو شتری که با آن جرئت کارهای نه‌چندان عادی را پیدا می‌کرد بر تن ندارد، و کاملاً شبیه مرد یک زندگی مشترک است.

 

کوهیار، ما به ازای آدم‌هایی است که هرکداممان دوروبرمان دیده‌ایم. آدم‌هایی که خود را از بقیه بالاتر می‌دانند، با دانشی که دارند همه را قضاوت می‌کنند و درنهایت، در پشت این دانش و معلومات، شخصیت زواردررفته خود را پنهان می‌کنند. در کنار این‌ها، میرزایی با واردکردن کاراکتر پدر کوهیار، سعی می‌کند، در کنار شعارهای فلسفی کوهیار، فلسفه هستی را به زبان ساده‌تری بیان کند. مشخص است که او با پرداخت کاراکتر نه‌چندان دوست‌داشتنی پدر کوهیار، سعی داشته تا حرف‌های او را از شعارزدگی خارج کند، اما در این مورد خیلی موفق نبوده است.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *