برترین بازیهای انحصاری کنسول PlayStation 4

[ad id='39844']

 

 

Spider-Man

بازی اسپایدرمن یکی از آن انحصاری‌هایی است که دارندگان کنسول پلی‌استیشن ۴ را مدت‌ها برای انتشارش منتظر گذاشته بود و فرا رسیدن عرضه آن ۳ سال طول کشید. اینسامنیاک گیمز ساخت بازی را از سال ۲۰۱۴ آغاز کرد، درست پس از به سرانجام رساندن ساخت بازی Sunset Overdrive که یکی از بازی‌های انحصاری جذاب کنسول اکس‌باکس به شمار می‌رود. با ترکیب آموخته‌های استودیو از تجارب بازی سانست اوردرایو و یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های ابرقهرمانی دنیای مارول، بازی Spider-Man شکل گرفت و کیفیت آن در حدی است که بتوان از آن به عنوان یکی از بهترین انحصاری‌های کنسول پلی‌استیشن یاد کرد.

بخش داستانی این بازی جذاب و سرگرم کننده دنبال می‌شود و اگر عاشق کمیک‌ها و ابرقهرمان‌ها باشید، می‌توانید ساعت‌ها از این بازی لذت ببرید. بازی پر است از نشانه‌های ریز و درشت، کامئو‌ها و حضور کاراکترهای مهم است. در این بازی شما در نقش مرد عنکبوتی، به نیویورکی بزرگ و زنده سفر می‌کنید که جرم و جنایت جای جای آن را فرا گرفته است. ولیسون فیسک، مستر نگتیو، راینو، الکترو، اسکورپیون و… از جمله دشمنانی هستند که حضور آن‌ها جذابیت بازی را دو چندان کرده‌اند. از خود اسپایدرمن و پیتر پارکر گذشته، در برخی از مراحل بازیکنان کنترلر مری جین را برعهده می‌گیرند که جذابیت خاص خودش را دارد. نبردها نیز در این بازی هیجان‌انگیز و متنوع طراحی شده‌اند.

 

God of War

کسی نیست که کریتوس، خدای جنگ کنسول‌های پلی استیشن را نشناسد. او در نسخه‌های گذشته یا بهتر است بگوییم در عصر یونان مجموعه God of War، یکی از بی‌اعصاب‌ترین کاراکترهایی بود که می‌توانستیم در دنیای بازی‌های ویدیویی معرفی کنیم. با بستن کتاب خدایان یونان و کشتن زئوس به دست کریتوس، این کاراکتر محبوب برای سال‌ها به خواب فرو رفت تا این که در نسل هشتم و در سال ۲۰۱۶، نسخه جدیدی از مجموعه God of War معرفی شد که این بار ما را به نورس و افسانه‌های بزرگش می‌برد.

در این قسمت، کریتوس پا به سن گذاشته، سر و کارش با خدایانی است که گردن کلفت‌تر و قدرتر از هر خدای دیگری در یونان هستند. با این که در قسمت اول خبری از ثور و اودین نیست، اما نبردهای باشکوهی مانند دست و پنجه نرم کردن خدای یونان با بالدر، جذاب و فوق‌العاده کار شده است. همچنین خبری از آن سبک هک اند اسلش گذشته این مجموعه نیست و با یک بازی سوم شخص اکشن ماجراجویی طرف هستیم. اما این بزرگ‌ترین تغییر بازی نیست، بلکه این بار یک همراه ریز نقش اما مهم در کنار شما حضور دارد؛ آترئوس، پسر کریتوس. با اینکه از نظر گیم‌پلی او شخصیت دست و پاگیری نیست، اما بار داستانی بسیار بزرگی روی دوشش است که تا پایان بازی شما را شگفت‌زده خواهد کرد.

 

Shadow of the Colossus

اگر از آن دست گیمرهای قدیمی باشید که بازه‌ای از زندگی خود را با کنسول پلی‌استیشن ۲ گذراندید، بازی‌های بسیار خوبی را از سازندگان بزرگ تجربه کرده‌اید. یکی از این بازی‌های همیشه جاودان کنسول پلی‌استیشن ۲، اثری فوق‌العاده از فومیتو اوئدا به نام Shadow of the Colossus بود. این بازی در زمان خود، یعنی سال ۲۰۰۵، از هر نظر عالی بود، از هر نظر بی‌نظیر بود و به راحتی به آن لقب یک شاهکار تمام عیار را دادیم. حال استودیو بلوپوینت، این اثر همیشه دوست داشتنی را با رنگ و رویی جدید، گرافیکی پیشرفته‌تر و رفع برخی نواقص، برای کنسول پلی استیشن ۴ منتشر کرده که هرگز نمی‌توان از خرید آن دست کشید. بازی از نظر داستانی تغییر نکرده و همچنان آن ابهام و مرموز بودن خود را حفظ کرده است. اگر از بازیکنان جدید هستید که تا پیش از این Shadow of the Colossus را تجربه نکرده‌اید، باید بدانید که در این بازی، باید با ۱۶ غول بی‌شاخ و دم به اسم کلوسی به مبارزه بپرداید. اما نبرد با آن‌ها به آن سادگی نیست که فکر می‌کنید. برای از بین بردن هر یک از این کلوسی‌ها، باید تک تک نقاط ضعف آن‌ها را پیدا کنید و سپس خود را با تلاش‌های بی‌وقفه به آن نقاط ضعف برسانید. این کار به قدری چالش جذاب و طاقت‌فرسایی دارد که با پیروزی بر هر یک از دشمنان خرسند خواهید شد.

 

Horizon: Zero Dawn

همه ما استودیو گوریلا گیمز را با سری Killzone می‌شناسیم؛ اول شخص شوتری که نسخه دوم آن جزو شاهکارهای نسل هفتم بود. اما این استودیو در آخرین شماره این سری یعنی Shadow Fall بسیار ضعیف کار کرد و خیلی‌ها از این استودیو ناامید شده بودند. این استودیو با حرکتی شجاعانه، بازی Killzone را کنار گذاشت یا حداقل به آن استراحتی طولانی داد. در عوض به سراغ یک ایده جدید رفت، به آن پر و بال داد و اثری خلق کرد که باعث شگفتی همه شد. Horizon Zero Dawn، یکی از بهترین آثار ماجراجویی است که تجربه خواهید کرد. Horizon Zero Dawn از آن دست بازی‌هایی است که چندین سبک را در خود جای داده و توانسته در تک تک آن‌ها عالی عمل کند. یک بازی سوم شخص ماجراجویی؟ عالی و جذاب! یک بازی هیجان‌انگیز با انواع و اقسام المان‌های نقش‌آفرینی؟ در آن کم نقص عمل کرده است! یک بازی که پس از مدت‌ها شما را وارد دنیایی کند که مناظر آن زیبا و دشمنانش کاملا حس جدیدی داشته باشند؟ هورایزن خود جنس است!

در راس تمامی خوبی‌ها و نکات مثبت بازی، کاراکتری قرار دارد که بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای، بدون این‌که با چند نسخه از بازی و چندین کتاب و کامیک خودش را به شهرت برساند، خیلی زود در دل‌ شما جا می‌گیرد و تبدیل به یکی از بهترین‌ کاراکتر‌هایی می‌شود که دوست دارید همیشه آن را ببینید و در کنار لارا و نیتن، عکسش را در پس زمینه رایانه خود بگذارید؛ او ایلوی، دختر موآتشین بازی Horizon Zero Dawn است. داستان ایلوی، هزاران سال پس از دنیای امروزی آغاز می‌شود. تمدنی که ما می‌شناسیم نابود شده و زیر قدرت طبیعتی در هم تنیده با ربات‌های عجیب و غریب به زانو درآمده است. دختر داستان ما نمی‌داند از کجا آمده و خانواده‌اش چه کسانی هستند. او از آن‌ها هیچ خبری ندارد و تمامی افراد قبیله او را نادیده می‌گیرند. حالا او تنها سعی دارد به جواب سوال‌هایش برسد، اما در طول ماجراجوی‌اش اتفاقات مختلفی رخ خواهد داد و درگیر حوادثی جذاب می‌شوید.

 

Ratchet & Clank

اگر عاشق بازی‌های پلتفرمر و جذاب هستید، هرگز بازی Ratchet & Clank را از دست ندهید. این بازی به نوعی یک بازسازی از نسخه سال ۲۰۰۲ بازی Ratchet & Clank به شمار می‌رود و همراه یک فیلم انیمیشن به همین نام عرضه شده است. این بازی جذاب شاید نکات منفی بسیار کمی داشته باشد و از جمله آن‌ها می‌توان به ارزش تکرار پایین یا عدم تکامل روایت داستانی از از سوی سازنده اشاره کرد. اما از طرفی دیگر نکات مثبت بازی از انگشتان دست هم بیشتر هستند. از جمله نکات مثبت این بازی می‌توان به گیم‌پلی بی‌نقص، سریع و درگیر کننده اشاره کرد و سلاح‌های خلاقانه، متنوع و بامزه را چاشنی این گیم‌پلی دانسته است. سیستم ارتقای هدفمند، گرافیک هنری و فنی عالی و در نهایت، حس و حال نوستالژیک بازی از دیگر نقاط قوت بازی هستند. داستان بازی در مورد کاراکتر جوانی به نام رَچت است که در یک تعمیرگاه به عنوان یک مکانیک مشغول به کار است. تنها آرزوی او پیوستن به گروه گَلکتیک رنجر است و دوست دارد یک قهرمان باشد. اما ناگهان در یکی از شب‌ها، رباتی به سوی رچت می‌آید که آغازگر ماجراجویی این شخصیت جوان است. در این بازی سوم شخص پلتفرمر که شما را در نقش رچت قرار می‌دهد، باید در محیط‌های مختلف، شلوغ و جذاب این بازی به مبارزه با موجوداتی ناشناخته بپردازید. طبق عادت استودیو اینسامنیاک، بازی پر از شوخی‌های بامزه است و حوادث عجیب و غریب، اسلحه‌های متنوع، جذاب، گیم‌پلی معتاد کننده و در نهایت سادگی زیبای این بازی باعث شده تا خرید Ratchet & Clank به شدت واجب باشد.

 

 

Bloodborne

بازی Bloodborne یکی از دیگر آثار سازنده سری Dark Souls به شمار می‌رود که به طور انحصاری برای کنسول پلی‌استیشن ۴ طراحی شده است. Bloodborne یکی از برترین و شگفت‌انگیزترین بازی‌های پلی‌استیشن ۴ است که یک فانتزی تاریک ناب را همراه با گیم‌پلی جذاب و چالش‌های طاقت‌فرسا را به شما هدیه می‌دهد. این بازی همانقدر که عالی و جذاب است، مشکلات خیلی کمی هم گریبان‌گیر آن شده که توسط آپدیت‌های مختلف به حداقل رسیده‌اند. گرافیک فنی و  افت نرخ فریم از جمله مشکلاتی است که برای بازی بیان شده است. اما در نقطه مقابل، گیم‌پلی اعتیادآور، لذت‌بخش و چالش برانگیز، طراحی زیبای محیط و دشمنان و از همه مهم‌تر جو و اتمسفر عالی بازی از جمله نقاط قوت بازی به شمار می‌روند. در این بازی سوم شخص، شما در نقش یک شکارچی قرار خواهید گرفت و به شهری فرتوت و افسرده به نام یارنام سفر خواهید کرد. هدف این شکارچی پیدا کردن چیزی به نام پِیل‌بلاد است، اما در همان هنگامی که وارد شهر شدید، متوجه خواهید شد که ساکنین آن به دلیل شیوع یک طاعون تبدیل به موجوداتی عجیب و غریب شده‌اند. گیم‌پلی بازی همانند سری Dark Souls است، اما خبری از سپر نیست و به جای آن سرعت و جاخالی دادن تنها راه مقابله در برابر دشمنان است. اگر قصد خرید این بازی را دارید، باید بگویم که Bloodborne نیاز به صبر، حوصله و شکیبایی دارد، زیرا اگر در طول بازی یک اشتباه مرتکب شوید و آن را دست کم بگیرید، به طور عجیبی شکنجه خواهید شد!

 

The Last Guardian

اگر بازی ICO در سال ۲۰۰۱ و بازی Shadow of Colossus را در سال ۲۰۰۵ بازی کرده باشید، خوب می‌دانید که این دو بازی یا بهتر است بگویم این دو اثر هنری، چه شاهکارهایی بودند. سازنده این بازی‌ها یعنی فومیتو اوئدا، توانست با ترکیب هنر عمیقش همراه با گیم‌پلی‌ای جذاب و المان‌های به یادماندنی‌ای که هنوز هم در ذهن ما به جا مانده‌اند، آثاری را خلق کند که هیچ‌گاه تکراری نشوند. حال این شخص جدیدترین اثر خود یعنی The Last Guardian عرضه کرد. این بازی سال‌های سال تاخیر خورد و بسیاری از طرفداران این دست بازی‌ها را مدت‌های زیادی منتظر گذاشت. اما بالاخره بازی مورد انتظار The Last Guardian عرضه شد و انتظار طولانی به پایان رسید. درست همانند دو بازی گذشته فومیتو، این بازی نیز همان حس و حال خود را دارد و حتی با احساسات‌تان بازی خواهد کرد. بازی داستان پسری را روایت می‌کند که در اتفاقی نامعلوم، با یک موجود عجیب به نام تریکو آشنا می‌شود و سرونشت‌شان به هم گره می‌خورد.

گیم‌پلی بازی که از نگاه سوم‌شخص دنبال می‌شود، تماما عطر و بوی یک بازی ماجراجویی را می‌دهد که باید با حل معماها و بالا و پایین رفتن و جا به جا کردن اشیا مختلف، مسیر بازی را طی کنید.  The Last Guardian در مجموع بازی سختی نیست اما کنترل بعضا دشوار پسرک، حرکات ناخواسته دوربین و مشکلات فنی، به برخی از ستون‌های بازی ضربه زده‌اند. اما در کل، رابطه ملموس و جالب پسرک با تریکو، داستان ساختاریافته با پایان‌بندی قوی، معماهای چالش‌برانگیز و درگیرکننده، گرافیک هنری فوق‌العاده و موسیقی دلنشین، تجربه‌ای بسیار خوب را خلق کرده‌اند.

 

 

Uncharted 4: A Thief’s End

بازی The Last of Us آخرین شاهکار استودیو ناتی داگ در نسل هفتم بود، اما شاهکارهای آن‌ها به همین بازی ختم نمی‌شوند؛ یکی از همین بازی‌ها است که برای کنسول نسل هشتم سونی منتشر شد و از قضا یکی از بهترین بازی‌هایی است که یک دارنده کنسول پلی استیشن ۴ می‌تواند آن را تجربه کند. طبق عادت بازی‌های ناتی‌داگ باز هم زومجی نتوانسته در این بازی ایراد برجسته‌ای پیدا کند. روایت بی‌نقص داستان، شخصیت پردازی و دیالوگ‌های ماندگار، گیم پلی متنوع، جذاب و بی‌آلایش از جمله ویژگی‌های خوب این بازی است که هر یک از آن‌ها ارزش خرید بازی را بالا برده است. اما چیزی که در کنار این موارد بازی را بی‌نهایت خارق‌العاده کرده، گرافیک، فیزیک و انیمیشن‌های عالی این بازی است. این بازی سوم شخص آخرین ماجراجویی نیتن دریک شخصیت محبوب این سری را روایت می‌کند. گیم‌پلی و طراحی بازی نیز از هر جهت نسبت به نسخه‌های گذشته وسیع‌تر شده است. شاید پس از تجربه این بازی، دیگر هیچگاه کنترل شخصیت نیتن دریک را در دست نگیریم،

 

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *