[quote]نقد روزنامه اصولگرای وطن امروز به فیلم چهارانگشت ساخته جدید حامد محمدی . با سیمرغ پلاس همراه باشید[/quote]
چهارانگشت» همان گفتمان اکسیدان در لوکیشنی متفاوت همراه با کاراکترهای نسبتاً متفاوتی است که میتوانست در اکران نوروزی برای مخاطبان جذاب باشد و حداقل لحظاتی مفرح و بانشاط را برای آنها بسازد اما این تفریح آنچنان لگامگسیخته است که بسیاری را در سالن سینما و در مقابل پرده نمایش معذب میکند. .
فارغ از تمام کلیشههای جنسی و فضای جنسیتزدهای که حامد محمدی در اکسیدان نیز تجربه کرده بود و این روزها تبدیل به شابلون گیشه و فیلمفروشی در سینمای ایران شده است، چهار انگشت را باید اثری نگرانکننده برای جریان کمدی سینمای ایران دانست. این نگرانی به هیچوجه مربوط به کاراکترهای فیلم نیست، چرا که پیش از این نیز نگاهی کاریکاتوری، هجوآمیز و ضدمردمی از قشر مذهبی در سینمای ایران بازنمایی شده است. در این فیلم باز هم با کاراکتر تیپیکال و تکراری امیر جعفری مواجه هستیم که در نقش یک میانسال مذهبی حکومتی سادهلوح، هوسباز و ریاکار ظاهر شده است. همچنین کاراکتر جواد عزتی را داریم که از نان به نرخ روزخورهایی است که اگرچه کتوشلوار را با صندل میپوشد و کیف کمری میبندد و از تبلت ۱۰ اینچی به جای موبایل استفاده میکند تا نوکیسکیاش بیشتر در اکسسوری صحنه به چشم مخاطب بیاید اما همین کاراکتر نوکیسه در ذهن مخاطب به عنوان انسانی پویا، امروزی، باهوش و به صورت کلی مثبتتر از کاراکتر مذهبی به چشم میآید
فارغ از تمام کلیشههای جنسی و فضای جنسیتزدهای که حامد محمدی در اکسیدان نیز تجربه کرده بود و این روزها تبدیل به شابلون گیشه و فیلمفروشی در سینمای ایران شده است، چهار انگشت را باید اثری نگرانکننده برای جریان کمدی سینمای ایران دانست. این نگرانی به هیچوجه مربوط به کاراکترهای فیلم نیست، چرا که پیش از این نیز نگاهی کاریکاتوری، هجوآمیز و ضدمردمی از قشر مذهبی در سینمای ایران بازنمایی شده است. در این فیلم باز هم با کاراکتر تیپیکال و تکراری امیر جعفری مواجه هستیم که در نقش یک میانسال مذهبی حکومتی سادهلوح، هوسباز و ریاکار ظاهر شده است. همچنین کاراکتر جواد عزتی را داریم که از نان به نرخ روزخورهایی است که اگرچه کتوشلوار را با صندل میپوشد و کیف کمری میبندد و از تبلت ۱۰ اینچی به جای موبایل استفاده میکند تا نوکیسکیاش بیشتر در اکسسوری صحنه به چشم مخاطب بیاید اما همین کاراکتر نوکیسه در ذهن مخاطب به عنوان انسانی پویا، امروزی، باهوش و به صورت کلی مثبتتر از کاراکتر مذهبی به چشم میآید
آنچه نگرانی دغدغهمندان فرهنگ را تشدید میکند، نام فیلم و دغدغه کارگردان آن است.«حقیقت» در آثار حامد محمدی گم است. پلانهای سرگرمکننده تنها تلاشی است برای تخدیر مخاطب و فراموش کردن مرزهای حقیقت. در واقع به دنبال خوشباشی بیدلیل و نگاه رمانتیزه به تمام اتفاقات دنیاست؛ نگاهی که به قانون جذب میرسد و تلاش میکند از هر چیزی جوک بسازد و لذت ببرد بیآنکه تعهدی را روی دوش خود حس کند. مخاطب دغدغهمند حتی اگر بار جنسی فراگیر این قبیل فیلمها را تحمل کند، نمیتواند این خوشباشی بیدلیل و توهین به دین اسلام در عین شعار همزیستی مسالمتآمیز با سایر مکاتب را طاقت بیاورد