نقد بررسی بازی ایرانی فرزندان مورتا

[ad id='39844']

[quote]با برررسی بازی ایرانی فرزندان مورتا همراه شما هستیم [/quote]

«Chldren of Morta» با یک ویدیو آغاز می‌شود که در آن، شاهد چیره شدن نیرو‌های شیطانی بر دنیای بازی هستیم و پس از آن هم با خانواده برگسن‌ها آشنا می‌شویم که برای مبارزه با این نیرو‌ها آماده می‌شوند. در ابتدای قصه، شاید همه‌چیز به نظر کلیشه‌ای و همان تقابل خیر و شر باشد که بارها و بارها در بازی‌های مختلف نمونه‌های متفاوتی از آن را دیده و تجربه کرده‌ایم. ولی خب به مرور، اطلاعاتی که راوی داستان در اختیارمان می‌گذارد و وقایع بازی، خبر از چیزی به مراتب مهم‌تر و ارزشمند‌تر از یک نبرد ساده می‌دهند. شاید بهترین توصیف برای داستان بازی، جملاتی باشند که در بخشی از آن نقش می‌بندند؛ «این، نه داستان نبرد قهرمان و نه داستان نبرد خیر و شر است. این، داستان یک خانواده است؛ داستان یک عشق.» هرچند مبارزه با شیاطین و تلاش برای آزاد کردن سه روح اسیر‌شده نقش مهمی در داستان بازی ایفا می‌کنند و با این کار‌ها جزییات خوبی هم در مورد گذشته دنیای بازی و چگونگی چیره شدن تاریکی بر آن به دست می‌آوریم، اما هدف اصلی داستان «Chldren of Morta» تمرکز روی خانواده برگسن‌ها است؛ خانواده‌ای که ابتدا تنها دو عضو آن قابل انتخاب برای پشت سر گذاشتن مراحل هستند اما به مرور اعضای بیش‌تری هم در دسترس قرار می‌گیرند و تعداد کاراکتر‌های قابل بازی در نهایت به ۶ نفر می‌رسد؛ خانواده‌ای که به گفته خود بازی ممکن است راه رفتن را فراموش کنند اما مبارزه را هرگز!

استودیو دد میج، داستان بازی خودش را به روش‌های مختلفی روایت می‌کند؛ از یک طرف راوی داستان را با صدای گرم و دلنشین اد کِلی داریم که از ابتدا تا انتهای ماجرا را برای‌مان تعریف می‌کند. اما مهم‌تر از روایت نقل‌شده از زبان راوی، صحنه‌هایی از ارتباطی است که بین اعضای خانواده برگسن‌ها جریان دارد. هر بار پس از تمام کردن یا کشته شدن در جریان مراحل و دانجن‌های بازی، به خانه این خانواده برمی‌گردیم و معمولا صحنه‌هایی از زندگی عادی آن‌ها، تصمیماتی که برای مبارزه با شیاطین می‌گیرند و همینطور معرفی اعضای جدید نمایش داده می‌شوند. سازندگان به‌نوعی از طریق این صحنه‌ها و ترکیب آن‌ها با توضیحات راوی، برای بازی‌شان شخصیت‌پردازی می‌کنند و به مرور زمان، ما به‌عنوان مخاطب در جایگاهی قرار می‌گیریم که با این کاراکتر‌ها از مادربزرگ دوست‌داشتنی قصه گرفته تا جان، پدر خانواده یا حتی عمو بِن ارتباط عمیقی برقرار و به‌نوعی همذات‌پنداری کرده‌ایم. همین هم به جایی ختم می‌شود که پس از رسیدن داستان به قسمت‌های اوج و پیچش‌هایش، کاملا تحت تاثیر اتفاقاتی که برای این شخصیت‌ها رخ می‌دهد قرار می‌گیریم؛ با خوشی‌هایشان و بازی‌های کودکانه اعضای کم سن‌و‌سالش خوشحال می‌شویم، از عشق شیرینی که بین پدر و مادر خانواده جریان دارد لذت می‌بریم و در مقابل اتفاقات تلخی هم که برای‌شان می‌افتد غمگین می‌شویم. «Chldren of Morta» در ادامه داستان به ظاهر کلیشه‌ای‌اش پیچش‌های خوبی برای‌مان در نظر گرفته و حتی دقایق پرتنشی را تدارک دیده است که برخی از آن‌ها از حیث حس تعلیق و تنش موجود، به سطحی می‌رسند که دل‌مان می‌خواهد مثل فیلم‌های علمی/تخیلی قدرت این را داشتیم تا از طریق مانیتور وارد دنیای بازی شده و با گرفتن دست کاراکتر بازی، مانع از اجرایی شدن تصمیم وی شویم! 

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *