[quote]یک خواننده کابارهای که خود را در حال رسیدن به شهرت میبیند، به ناگهان و با وقوع انقلاب اسلامی سال ۵۷ زندگیاش تغییر کرده و از ادامه فعالیت او ممانعت بعمل میآید.[/quote]
او که هنوز شهرت آنچنانی نداشته که بتوانند همانند خوانندههای لسآنجلسی مهاجرت کند، به ناچار به خوانندهای در مراسمهای عروسی خانوادهها تبدیل میشود. دخترش زیبا (الناز شاکر دوست) فرضتی را برای او پیدا میکند تا بالاخره بتواند در هفته فرهنگی ایران در ترکیه روی صحنه برود و کنسرت بگزارد و راهی ترکیه میشوند، اما در آنجا اتفاقات پیش بینی نشدهای به وقوع میپیوندد.
«مطرب» قصه خوانندهای است که تصور میکند میتواند یک خواننده بزرگ و موفق شود. در خانواده او همه خوش صدا هستند، اما هیچ وقت هیچ چیز آن طور که میخواهند نمیشود. کاراکتر اصلی فیلم با بازی پرویز پرستویی در طول مسیر زندگی زمانهایی را تجربه میکند که تا مرز خوشبختی میرود، اما بعد همه چیز به هم میریزد و تمام این اتفاقاتِ زندگیاش در یک حال و هوای کمدی رخ میدهد.
او درباره انتخاب پرویز پرستویی در نقشی کمدی که چند سالی بود فقط در نقشهای جدی بازی میکرد میگوید: آقای پرستویی یکی از با استعدادترین بازیگرها در زمینه کمدی است و درک خوبی از کمدی دارد. کاراکتری که من در «مطرب» نوشته بودم خیلی به ایشان نزدیک بود و فکر میکنم بازی در این فیلم کمدی برای ایشان هم بعد از چند سال اتفاق خوبی باشد.
اولین حاشیه فیلم «مطرب» را شایعه مربوط به توقیف فیلم در روزهای انتهایی مانده به اکران فیلم رقم زد، جایی که عوامل فیلم با انتشار اطلاعیهای ضمن عذرخواهی از مردم و کسانی که اقدام به پیش خرید اولین نمایش فیلم در سینماهای مختلف کرده بودند، آماده نبودن فیلم به علت نقص فنی را دلیلی برای تاخیر یک هفتهای اکران «مطرب» دانستند. اما شایعه توقیف فیلم «مطرب» در روزهایی که فیلم «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری به دستور دادستانی تهران از پردهها پایین آمده بود، قویتر از آن بود که اطلاعیه عوامل فیلم بتواند علاقمندان سینما را متقاعد سازد.
نکته مهمی که کمی بعد نیز با اعتراف مصطفی کیایی مبنی بر تعامل بیشتر با قوه قضاییه و حذف پارهای از دیالوگهای فیلم برای جلب رضایت این نهاد مهم و تاثیرگذار، باعث شد که شایعه توقیف جای خودش را به توافقی موفقیتآمیز برای اکران فیلم بدهد.
دومین حاشیه را منتقد این روزها مطرح صدا و سیما، «مسعود فراستی» در برنامه زنده تلویزیونی برای فیلم «مطرب» رقم زد. جایی که فراستی مخاطبانی که به تماشای فیلم «مطرب» رفتهاند را «لمپن» خطاب کرد و گفت: ” مخاطب فیلم طبقه متوسطی هستند که دست در کار تولید ندارند و از نظر فرهنگی لمپناند. مخاطب فیلم لمپنهایی هستند که ویژگیهای لمپن را ندارند. لمپن طبقه متوسطی هستند که از لمپن بورژوازی ارتزاق فرهنگی میکنند و مدینه فاضلهشون را همین آشغال نشان میده”.
پرویز پرستویی در واکنش به صحبتهای فراستی و دو منتقد دیگر این برنامه نوشت: سه منتقد معلوم الحال نقد فروش، مردم یا بهتر بگویم تماشاچیان فیلم مطرب را که از هر طیف و طبقه، از مردم عادی گرفته تا روشنفکر و خانواده شهید و … (به استناد کامنتها و فیلمهای موجود از مخاطبین) را لمپن و بی فرهنگ خطاب میکنند.
متاسفانه ما جماعت سینمایی همیشه به فحش و ناسزا و تهمت شنیدن عادت داریم از ماست که برماست تا بلا سرخودمان نیاید دست به کاری نمیزنیم، ولی هیچوقت حاضر نمیشویم به مردم لقب لمپن و بی فرهنگ بدهیم و اگر پیش بیاید جانمان را برای مردم میدهیم و خود را خادم مردم میدانیم. چرا باید در چنین شرایطی، مردمی را که با این همه مشکلات دست و پنجه نرم میکنند و ساعاتی را باخانواده شان انتخاب میکنند به دیدن این فیلم بروند، لمپن و بی فرهنگ خطاب کنیم. گویا این سیاست خود صدا و سیماست که اساسا قصد تخریب سینماگران را توسط این نقد فروشان دارند. بنده از مسئولین برتر این نظام میخواهم که تذکری به رئیس صدا و سیما داده شود. از طرف کل گروه «مطرب» بخاطر توهینی که از جانب این نقدفروشان به شما مردم عزیز شده عذرخواهی میکنم.
برای آن دسته از خانوادههایی که فارغ از هیاهو و کشمکش حوادث روزانه به دنبال تماشای فیلمی مفرح و با تصاویر چشمنواز از زیباییهای شهر استانبول میگردند، «مطرب» میتواند انتخاب مناسبی برای گذراندن اوقات بعد از کار باشد. تماشاگران میتوانند بدون ترس و هراس، به تماشای کنسرت خواننده زن زیباروی ترک بنشینند و از یادآوری ترانههای کوچه بازاری ایرانی لذت ببرند. شاید بازسازی صحنه رقص و آواز در مراسم و مهمانیهای دهه شصت نیز بتواند برای عدهای حس نوستالژی روزهای رفته را زنده نماید.
اگر با تصور دیدن فیلمی کمدی و سراسر خنده که با اتکا به شخصیتهای خاص و ویژه اش، تمام قوانین موجود را نادیده گرفته و لحظات مفرحی را پدید میآورند به دیدن «مطرب» میروید، چیزی جز حسرت و نا امیدی عایدتان خواهد شد. «مطرب» بیش از آنکه بخواهد فیلمی کمدی باشد، روایتگر سرگذشت تلخ خوانندهها و نوازندگان شکست خوردهای است که در میان تحولات بعد از انقلاب نادیده گرفته شده و به دنبال جایی برای به کارگیری دوباره عشق و علاقه قدیمی خود میگردند. در این بین حتی تیزرهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی که فیلم را بعنوان یک اثر کمدی موزیکال به مخاطب معرفی میکند با کشفی که تماشاگر به هنگام ناچیز بودن سکانسهای موزیکال فیلم دارد، احساس فریبخوردگی را هم به نا امیدی ابتدایی اضافه میکند.