[quote]«مارگارت اَتوود» (متولد ۱۹۳۹)، رماننویس و شاعر کانادایی است که به عنوان «منتقد ادبی» نیز شناخته میشود. وی علاوه بر ادبیات، دستی نیز در فعالیتهای سیاسی و مدنی دارد و از سرشناسترین فمینیستهای معاصر محسوب میشود. [/quote]
کتاب خواندنی «سرگذشت ندیمه» نقطهای است که اتوود تلاش کرده است تا توانمندی ادبی خود را با مسائل و مصایب زنان و دغدغههای سیاسیاش پیوند زند. حاصل این تلاش کتابی است که هرچند به ندرت از آن به عنوان شاهکار نام میبرند، اما اثری در خور توجه و جذاب از کار درآمده است. احتمالا مشهورترین و بزرگترین اثر اتوود «آدمکش کور» باشد که به فارسی نیز ترجمه شده است.
مارگارت اتوود از پدر و مادری تحصیلکرده در علوم طبیعی، زاده شد (پدرش حشرهشناس بود و مادرش متخصص تغذیه). همین موضوع باعث شد اتوود از کودکی به طبیعت دل ببندد و به همین دلیل شاید بیشتر آثار وی از جمله «سرگذشت ندیمه» بیش از آن که از منظر ادبی “روایتهایی عمیق و دیالوگهایی قصار” داشته باشند، بر “فضاسازی قوی و محیط” تکیه کنند و در آینده «ترسیم فضا و محیط» تبدیل به مهمترین وجه داستانهای اتوود شود.
اتوود که از کودکی، قریحه و ذوقِ شاعری داشت، تحصیلات ادبی را ابتدا در کالج معتبر ویکتوریا در تورنتو از سر گذراند. مهمترین اتفاقی که باعث شد اتوود استعداد ادبی خود را متمرکز کند و به فعلیت درآورد، حضور در کلاسهای «هرمن نورثروپ فرای» بودکه از بزرگترین منتقدان ادبی معاصر به شمار میرفت. اتوود سپس تحصیل در ادبیات انگلیسی را در آمریکا ادامه داد و با کمی مطالعات فلسفی توانست به دنیای ذهن خود سر و سامان دهد. وی سپس به تدریس در دانشگاه پرداخت و تا دهه ۸۰ میلادی شهرتی نسبی به دست آورده بود.
«سرگذشت ندیمه» در ۱۹۸۵ نمایش دغدغههای فمینیستی اتوود در هنگامه پایانی جنگ سرد بود. اتوود این داستان را هنگامی نوشت که برای مدتی در آلمان سکونت داشت. داستان سرگذشت ندیمه بر پایه تاریخ معاصر، اما در فضایی پساانقلابی و زمانی نامشخص میگذرد. داستان از زبان زنی با نام «جون» یا «اُفرِد» و در فرم اول شخص روایت میشود. پس از ترور رئیسجمهور «ایالات متحده» و بسیاری از اعضای کنگره، یک فرقه مذهبی تندرو با نام «پسران یعقوب» کنترل امور را بر عهده گرفتهاند. فضای اختناق حاکم است و روزنامهها تعطیل شده اند و عملا یک دیکتاتوری نظامی و مذهبی با نام «جلعاد» جای دولت را گرفته است.
در حالی که ایدئولوژی حکومت جدید «مسیحیت» است، فردیت و حقوق افراد اهمیتی ندارد. افراد به جرائم مختلف به کمپها تبعید میشوند و دولت جدید در امور خصوصی مردم مانند ازدواج و طلاق و بچهدار شدن دخالت میکند. به دلیل یک حادثه هستهای بسیاری از مردان توان باروری ندارند و به دستور حکومت زنان باید به طور متوالی با مردان در خانوادههای مختلف همبستر شوند تا رشد جمعیت و نسل ادامه یابد. «اُفرِد» نیز دختری است که به دستور حکومت به یک خانواده جدید سپرده شده است در حالی که همزمان عدهای در تلاش برای تشکیل گروههای مقاومت زیرزمین هستند.
در دوران جنگ سرد «سرگذشت ندیمه» جوایز زیادی را به خود اختصاص داد از جمله جایزه «آرتور سی کلارک» و بسیاری از جوایز دیگر ادبی در رشته «علمی-تخیلی»، موضوعی که باعث شد نویسنده از دستِ کم گرفته شدن اثرش آزرده شود، در حالی که تحسین عامه علاقمندان به ادبیات را پشت سر خود داشت، اما منتقدان ادبی خیلی روی خوش به کتاب نشان ندادند و این امر دلایل گستردهای داشت.
هرچند «سرگذشت ندیمه» رمانی است خواندنی و جذاب، گیرا و همراه با تعلیق، بستری روانکاوانه، با فضاسازی عالی و بعضا لحن طنزآمیز که با روایت زنانه خود موجب تلطیف فضای استبدادی و خفقان گسترده و هراسِ مدامِ حاضر در روایت میگردد، اما استفادهی آن از مکان مشخص و عناصر سیاسی- تاریخی معاصر در زمانی نامعلوم تا حدی توی ذوق میزند و چفت و بست محکمی ندارد. از طرفی نویسنده بر اساس علایقش خواسته است همهی ذهنیات خود درباره یک حکومت مستبد، تمامیتخواه و در عین حال مذهبی را در قالب یک فرقه به تصویر کشد، اما این کار تا حدودی دم دستی و کلیشهای صورت گرفته است.
ضعف داستان در جنبه فوق دو دلیل اصلی دارد: نخست اینکه نویسنده به عنوان فردی که در جهان آزاد غرب (از هر دو منظر سیاسی و مذهبی) متولد شده و رشد کرده است، به دلیل نداشتن تجربه زیسته در یک حکومت استبدادی یا مذهبی نتوانسته است روایت خود را از یک گزارش روزنامهنگارانه فراتر برد؛ و حتی تزیینات داستان مانند اسامی مذهبی و ارجاعات به الهیات مسیحی و یهودی نیز دمدستی است و نتوانسته است اثر را از این جنبهها ارتقا دهد.
دومین دلیل این است که پروژهی سیاسی و جاه طلبانه اتوود که ملغمهای است از واقعیتهایی مانند شوروی و چین، به دلیل تمایلات فمینیستی نویسنده و محوریت قرار دادن یک شخصیت زن موفق نمیشود پیوند مناسبی میان کلیت داستان (دولت و سیاست حاکم) با سبک زندگی روزمرهی شخصیت اصلی خود برقرار کند و بعضا سرگردان و دوپاره است. به عبارتی داستانی سیاسی که قرار است مخاطب را به اعماق یک استبداد مذهبی وارد کند در سطح مسائلی مانند ظلم به زنان و سانتیمانتالیسم باقی میماند و از یک اثر اجتماعی و مدنی فراتر نمیرود.
بر مبنای سرگذشت ندیمه در دهه ۹۰ میلادی «والکر اشلوندورف» فیلمی را ساخت که از نظر سینمایی اثر بسیار ضعیفی بود. در سال ۲۰۱۷ نیز سریالی با همین عنوان ساخته شد که مورد توجه واقع شد و اثری تماشایی است تا جایی که جایزه معتبر «امی» را نیز به خود اختصاص داد. چند ماه پیش نیز ادامه و دنباله کتاب سرگذشت ندیمه، با عنوان «وصایا» در دنیا منتشر شد که با وجود استقبال گسترده مخاطبان، از منتقدان آراء مثبت و منفی متفاوتی را دریافت کرد.
«سرگذشت ندیمه» اثر مارگارت اتوود را «سهیل سُمی» در سال ۱۳۸۲ به فارسی ترجمه کرد و در سالهای گذشته همواره از پرفروشترین آثار ادبی در ایران بوده است. چاپ دوازدهم این رمان خواندنی را نشر ققنوس به تازگی منتشر نمود و در ۴۳۸ صفحه و با قیمت ۵۵.۰۰۰ تومان عرضه کرد.
-از متن کتاب: ” یاد گرفتیم بدون صدا زمزمه کنیم. در هوای نیمه تاریک وقتی فرشتهها حواسشان به ما نبود، میتوانستیم بازوهایمان را دراز کنیم و دستان هم را لمس کنیم. لب خوانی را هم یاد گرفتیم. سرمان را کج روی بالش میگذاشتیم و به دهان هم خیره میشدیم، بعد اسممان را به یکدیگر میگفتیم: آلما. جینن. دولورس. مویرا. جون. “
[ad id='39844']