برترین فیلم های جشنواره ساندس ۲۰۲۰

[ad id='39844']

[quote]مانند سال های گذشته بهترین فیلم های جشنواره فیلم های مستقل ساندس در سال ۲۰۲۰ را خدمت شما معرفی می کنیم با سیمرغ پلاس همراه باشید[/quote]

 

خرس سیاه

در این فیلم مستقل از لارنس مایکل لوین، همه چیز آنطور که در ابتدا به نظر می‌رسد، نیست. این فیلم که به دو بخش تقسیم می‌شود، ابتدا داستان یک زوج (کریستوفر ابوت و سارا گدون) را روایت می‌کند که میزبان فیلمسازی (آبری پلازا) در یک خانه دورافتاده کوهستانی در کنار یک دریاچه هستند. بخش دوم لایه‌های رابطه آن‌ها را باز می‌کند و خط بین زندگی و هنر را مورد بررسی قرار می‌دهد.

دیوید کنفیلد از EW در نقد آن می‌نویسد: «نویسندگی فیلم پرانرژی و خوشایند است و بازی‌ها به شدت متعهدانه است. کارگردانی لوین نیز جلوه خاصی به فیلم داده است.» ا. داود از AV Club این فیلم که گاهی بسیار هم خنده دار است را پیچشی با کمدی تاریک از فیلم “چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟ ” می‌داند. رابرت دنیلز از The Playlist هم در نقد خود نوشته است: «”خرس سیاه” که فیلمی منحصر بفرد و خنده دار و در عین حال فلسفی است، فرمی کمدی است که گویا باز آفریده شده است و با اهداف دیوانه کننده و مسحورکننده تطابق یافته است.»

 

بینی خونین، جیب‌های خالی

بیل و ترنر راس (فیلمساز) فرم مستند را با این واقعه نگاری از آخرین شب در یک کافه در لاس وگاس باز تعریف کرده اند. شاید ماجرا با این جمله ساده به نظر برسد، ولی در واقع این کافه در واقع در نیو اورلئانز است نه در وگاس و مشتریان بازیگرانی هستند که استخدام شده اند تا کافه را شلوغ کنند و هر یک ورژنی از خودشان را بازی کنند. به گفته اریک کوهن از ایندی وایر، «این فیلم هم یک حقه سینمایی است و هم یک آزمایش فیلمسازی جسورانه.»

گاهی دوربین‌های فیلمبرداری را می‌توان در آینه‌های پشت پیشخوان کافه دید، ولی این نظر آنتونی کافمن از اسکرین دیلی را عوض نمی‌کند: «این فیلم نمونه‌ای منحصر بفرد و در عین حال نادر از سینمای هیبریدی است که حقایق عاطفی را از طریق واقعیت صحنه سازی شده فاش می‌کند.» الیسا ویلکینسون از Vox ادعا می‌کند که «این اثر هنری عاطفی زیبایی است» و می‌افزاید «آیا این فیلم تخیلی است؟ بله، از لحاظ فنی هست. آیا غیرتخیلی است؟ نه دقیقاً. آیا واقعی است؟ قطعاً.»

 

دیک جانسون مرده است

مستند جدی کیرستن جانسون شاید بیشتر از فیلم تحسین شده اش در سال ۲۰۱۶ با عنوان “فیلمبردار” تحسین بشود و مورد تقدیر منتقدین قرار بگیرد. گای لوج از ورایتی در نقد خود این مستند را اینگونه توصیف می‌کند: «”دیک جانسون ستایشی سینمایی عمیقاً صمیمانه‌ای از پدر فیلمساز ریچارد جانسون است که با مشارکت دوستانه او ساخته شده است و افتادن او در برزخ آلزایمر را به تصویر می‌کشد.»

وی اضافه می‌کند: «این فیلم همچنین تعمق متفکرانه و خوش قریحه‌ای درباره خود مرگ و راه‌های آماده شدن برای آن و آنچه پس از آن می‌آید یا نمی‌آید، است.» تاد مک کارتی از THR با همین اشتیاق می‌نویسد: «این فیلم منحصر بفرد و جذاب درباره خانواده، فیلم، زندگی و مرگ از همه نظر اوریجینال و عالی است و یکی از خنده دارترین و خوش ذوق‌ترین نامه‌های عاشقانه است که تابحال نوشته شده است» جانسون جایزه ویژه داوران را به خاطر نوآوری در داستان گویی غیرتخیلی دریافت کرد.

 

دگراندیش

برایان فوگل (کارگردان) که برای فیلم “ایکاروس” در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه اسکار شد، با فیلمی درام بازگشته که به گفته تاد مک کارتی از THR «اثری خیره کننده و دلخراش و در عین حال بازگویی جامع و بدون اغراقی از قتل دگراندیش سعودی، جمال خاشقچی، است.» اوون گلیبرمن از ورایتی درباره داستان این فیلم می‌گوید: «با کمک هاتیجه جنگیز، نامزد خاشقچی، که به اسناد و مدارک دولتی ترکیه دسترسی دارد و عمر عبدالعزیز، دوست صمیمی خاشقچی که خود یک شورشی است، فوگل شاهدی متأثرکننده از مرگ مردی ساخته که شجاعتش درخشانتر از مرگش سوخت.»

 

پدر

آنتونی هاپکینز و اولیویا کولمن، دو برنده جایزه اسکار، در اولین فیلم بلند فلورین زلر (فیلمنامه نویس) درباره پدری که به زوال عقل مبتلا می‌شود و دختری که می‌کوشد از او مراقبت کند، نقش آفرینی کرده اند. به گفته تاد مک کارتی از THR، زلر که از فیلمنامه خودش اقتباس می‌کند، اولین تجربه کارگردانی برجسته‌ای برای خود رقم زده است. به گفته مک کارتی، «این فیلم تیزبینانه، کمی رعب آور و مهمتر از همه، روایتی از یک بیماری جانکاه است که به شدت در اینجا مهلک است».

در حالیکه هر دو بازیگر بسیار عالی هستند، بازی هاپکینز است که تحسین منتقدین برانگیخته است. بنجامین لی در نقدی برای گاردین، نقش آفرینی هاپکینز را نفسگیر، ویران کننده و بطور غیر قابل باوری، ناراحت کننده توصیف می‌کند. ریچارد لاسون از ونیتی فیر نیز می‌نویسد: «بازی هاپکینز اوج بازیگری است و به همان اندازه دقیق و نکته سنج است که جامع و بی نقص است.»

 

کاجیلیونر

میراندا جولای، کارگردان این فیلم درام، که در سال ۲۰۰۵ فیلمش با عنوان “من و تو و همه کسانی که می‌شناسیم” برنده جایزه ویژه هیئت داوران شد و در سال ۲۰۱۱ اولین فیلم بلندش را به نام “آینده” ساخت، حالا با فیلم “کاجیلیونر” به ساندنس بازگشته است. این همچنین اولین فیلمی از اوست که خودش در آن بازی نکرده است. اوان ریچل وود در نقشی که احتمالاً جولای جوان در آن بازی می‌کرد، نقش الد دولیو را بازی کرده، و به زعم منتقدین عالی ظاهر شده است. دولیو تمام عمرش طوری تربیت شده که مانند والدینش (ریچارد جنکینز و دبرا وینگر) شیاد و کلاهبردار شود.

وقتی یک غریبه خوش صحبت (جینا رودریگز) به این خانواده معرفی می‌شود، الد دولیو شروع به تجسم یک زندگی جدید برای خودش می‌کند که به گفته تیم گریرسون از اسکرین دیلی، «یک فیلم عجیب و غریب زیباست که عجیب بودن قابل توجهش باعث می‌شود که مشاهدات تیزبینانه‌ای درباره خانواده، تنهایی و هراس از صمیمیت عاطفی بشود.» پیتر دیبروج از ورایتی نیز بر این باور است که «این فیلم به شکل یک دایره جذاب ساخته شده درباره یکی از جالب‌ترین رمانس‌ها در تاریخ سینما – که البته فقط ما اعجوبه‌های طرفدار میراندا جولای، آن را اینطور می‌بینیم.»

 

آشیانه

نه سال از زمانی که ژان دورکین (نویسنده و کارگردان) جایزه بهترین کارگردانی جشنواره ساندنس را برای اولین فیلم بلندش “مارتا مارسی می‌مارلنه” برد، می‌گذرد. وی امسال با دومین فیلم بلندش بازگشته که درامی با بازی جود لاو در نقش روری است، یک کارگزار سابق کالا که همسر آمریکایی اش (کری کون) و فرزندانش را متقاعد می‌کند تا در دهه هشتاد به انگلستان نقل مکان کنند تا بتواند مجدداً به شرکت قدیمی بپیوندد. آن‌ها به عمارتی در بیرون شهر نقل مکان می‌کنند، ولی نقشه روری در محل کار نقش بر آب می‌شود، بدهی هایش زیاد می‌شود و در خانواده اش مشکلاتی پیش می‌آید.

این فیلم خیلی برای اریک کوهن از ایندی وایر جالب نبوده: «در درام یخزده و آهسته دورکین، هر فریمی از کمپوزیسیون ماهرانه بهره می‌گیرد. کری کون و جود لاو بازی‌های جذابی ارائه می‌دهند که با خشم متقابل تعریف می‌شود، ولی در نهایت به چیزی بیش از استعداد در هر دو طرف دوربین برمی گردد.» با این وجود، لزلی فلپرین در نقدی که برای THR نوشته ادعا می‌کند که «این اثر شاید آن تازگی غافلگیر کننده‌ای که مارتا مارسی داشت را ندارد، ولی در هر صورت، جادوی غیر قابل توصیف خودش را دارد.» جسیکا کیانگ نیز در نقد خود برای The Playlist می‌نویسد: «”آشیانه” یک فیلم غم انگیز بزرگسالانه است که با بلوغ و توازن خاص و درجه‌ای از مهارت ساخته شده که آنقدر جذاب است که شکافتن چشم هایتان از پرده نقره‌ای را دشوار می‌کند.»

 

هرگز به ندرت گاهی همیشه

پس از کسب تحسین منتقدین برای دو فیلم بلند اولش، الیزا هیتمن (نویسنده و کارگردان) با فیلمی به ساندنس برگشت که مری سولوسی از EW آن را «فیلمی ضروری و فوق العاده» می‌نامد. تمرکز فیلم بر روی آتم است، نوجوانی که در منطقه روستایی پنسیلوانیا بزرگ می‌شود و دلیل خوبی برای پایان دادن به یک بارداری ناخواسته دارد. وقتی دخترخاله اش، اسکایلر، پول کافی برای رفتن به نیویورک سیتی جمع می‌کند، مشکل شان حادتر می‌شود.

جیسون بیلی از The Playlist معتقد است که «این قویترین اثر هیتمن است» و جوردن راپ از The Film Stage هم موافق است: «این فیلم صادقانه‌ترین فیلم اوست و در عین حال فیلمی بسیار قوی است و با تجربه‌ای پراحساس و عاری از احساس گرایی بی ملاحظه، به اوج خود می‌رسد.» کیت اربلند از ایندی وایر نیز این فیلم را تحسین کرده و آن را «آزمایشی پرحرارت از وضعیت فعلی قوانین سقط جنین کشور و متخصصین پزشکی که آن‌ها را اجرا می‌کنند است و نیز نگاهی خاص به نوجوان امروزی و دردی که می‌کشد دارد». هیتمن جایزه ویژه هیئت داوران را برای (نئورئالیسم) اثرش به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس دریافت کرد.

 

رسانه ای

این مستند که تا قبل از اکرانش به خاطر منصرف شدن تهیه کننده یعنی اپرا وینفری و توزیع کننده یعنی اپل تی وی پلاس از حمایت از پروژه، غرق در جنجال و سر و صدا بود، درباره زنی است که راسل سیمونز، غول دنیای هیپ هاپ، را متهم به آزار جنسی می‌کند و در هر صورت، نقد‌های عالی از سوی منتقدین دریافت کرد.

به گفته اوون گلیبرمن از ورایتی، «این مستند که بر روی زندگی درو دیکسون، مدیر اجرایی سابق موسیقی تمرکز می‌کند، به مخاطب اجازه می‌دهد تا درک عمیقی از بهای خشونت جنسی و راه‌های حیله گرانه پنهان سازی آن از چشم عموم مردم پیدا کند.» فیونوالا هالیگان از اسکرین دیلی نیز آن را تحسین کرده و آن را «افشاگرانه، تأثرآمیز و صادقانه» توصیف می‌کند. بیاندریا جولای از THR نیز آن را «ترکیب جذابی از پیچیدگی وصف می‌کند که هم جامع است و هم محدود.»

 

پالم اسپرینگز

یک فیلم کمدی رمانتیک به کارگردانی مکس بارباکو که اندس سمبرگ و کریستین میلیوتی در آن بازی کرده اند، رکورد بیشترین فروش در ساندنس را با حاشیه ۶۹ سنت شکسته است (شبکه هولو و نئون را به قیمت ۱۷.۵ میلیون دلار و ۶۹ سنت خریداری کرده اند). ا. داود از AV Club می‌گوید که «احتمالاً این کمدی ارزش این مبلغ را دارد، زیرا فیلمی نادر است که داستانی شیرین، کاملاً نوآورانه و رمانتیک دارد و در عین حال جرقه‌هایی از خشونت کمیک در آن دیده می‌شود».

اندیا سیارا و مکس بارباکو که هر دو اولین تجربه فیلم بلندشان است، فیلمنامه اش را نوشته اند و داستان این دو بازیگر را در یک حلقه زمانی در یک مقصد ازدواج قرار می‌دهد. دیوید اهرلیک از ایندی وایر فیلمنامه را کاملاً تازه و جدید نمی‌داند، ولی «هر صحنه را شیرین، خنده دار و تا حدودی غافلگیرانه می‌یابد». رابرت دنیلز از The Playlist ادعا می‌کند که «این ماجرای خارق العاده از عشق و رشد با صحنه‌های بامزه اش به زندگی بی معنی، معنا می‌بخشد.»

 

شرلی

در سال ۲۰۱۸، فیلم “مادلین مادلین” ساخته جوزفین دکر در جشنواره فیلم ساندنس اکران شد و نقد‌های عالی دریافت کرد. در سال ۲۰۲۰، وی این کار را با پرتره‌ای نامتعارف از شرلی جکسون (نویسنده) تکرار کرده است. “شرلی” که اقتباسی از رمان سوزان اسکارف مرل توسط سارا گابینز است، روی رابطه بین جکسون (الیزابت ماس)، شوهرش (مایکل استالبارگ) و زوج جوانی (ادسا یانگ و لوگان لرمان) تمرکز می‌کند که در منزل آن‌ها مهمان هستند.

علاوه بر تحسین عظیم بازی الیزابت ماس، منتقدینی همچون بنجامین لی از گاردین بر این باورند که این فیلم نمونه‌ای مهیج از آن چیزی است که با گشودن غل و زنجیر از دست و پای فرمول ساخت فیلم‌های زندگینامه‌ای بوجود می‌آید. جیسون بیلی از The Playlist نیز در نقد خود می‌نویسد: «این فیلم مسحورکننده وسیله بی نقصی برای روش زیبا و عجیب دکر در مشاهده دنیاست.» دکر برای فیلمسازی این فیلم، جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کرد.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *