[quote]سریال نمایش خانگی هم گناه با کارگردانی مصطفی کیایی که فصل اول آن با استقبال گرم بینندگان مواجه قرار است به زودی فصل دوم آن نیز منتشر شود باید منتظر ماند و دید آیا این فصل همانند فصل اول با استقبال مردم روبه رو می شود یا خیر[/quote]
«داستان سریال همگناه داستان خانواده صبوری، خانوادهای بزرگ و قدیمی است که سالهاست در کار صادرات و واردات گل و گیاه است. آنها در خانهای قدیمی همچنان در آرامش با هم زندگی میکنند. ورود جوانی به خانواده، زندگی همه خانواده را دستخوش تغییراتی میکند که…» اما این نوشته تکراری، همه ماجرای همگناه و اقبال به آن نیست، باید بیشتر درباره این سریال حرف زد…
کمی داستان پلیسی تعلیقدار، چند خردهملودرام پرکشش و سوزناک، یک خط قرمز محو و کمرنگ و سپس یک راز که کمکم جان میگیرد یا کمکم عیان میشود؛ اینها فرمول همهپسندی سادهای است که بخشهایی از آن یا همهاش را در سریالها و نمونههای دیگر دیده بودیم. اما مهمتر از این اکسیرِ موفقیت که روی کاغذ ساده و دستیافتنی است، اجرای این فرمولهای جواب پسداده است که یک اثر را درخشان یا تکراری و ملالآور میکند. باید اعتراف کرد که مصطفی کیایی ۴۴ ساله در نخستین تجربه سریالسازیاش در اجرای درست و قابل قبول این فرمولها تا اینجا موفق شده. ببینید!
نه حضور ستارههای پرشمار -که قبلتر هم در شبکه نمایش خانگی سابقه داشته-، نه حضور دگرباره و قدرتمندانه هدیه تهرانی و نه حضور اولباره پرویز پرستویی در سریال نمایش خانگی… بلکه برگ برنده همگناه بازیهای درخشان مجموعه بازیگرانش است. کیایی قبل از این هم نشان داده بود که از بازیگرانش خوب بازی میگیرد و در همگناه سعی کرده فاصله بازی بازیگران شهره و کمتر شناختهشده را مدیریت کند تا همه چیز یکدست و منسجم به نظر برسد، به نوعی دوربینش متعادل باشد و فقط به سمت ستارهها نچرخد. کیایی در بیشتر قسمتهای سریال در اجرای این هدف موفق بوده است.
همگناه با همه کامنتهای مثبتی که گرفته، در پهن کردن روایتهایش بهشدت ایرانی برخورد میکند؛ سعی دارد با خردهروایتها و بسط دادن مکافاتهای خانواده صبوری، خیلی شلوغش نکند! به همان اندازه که همین داستانکها را تعریف میکند، عمق پیدا نمیکند و هر گرهای را که میسازد، مخاطب را چندان منتظر باز شدنش نمیگذارد. البته نباید ناگفته گذاشت که همگناه از مجموعه رقبای ایرانی کنونیاش چند سروگردن بالاتر است. تقریبا در بین سریالهای ساخته شده خارج صداوسیما، سریالی نبوده که اثری بهروز باشد («شهرزاد» نباشد!) و بتواند داستان معقولی برای خانواده ایرانی تعریف کند و در دام کپیبرداری صرف از آثار خارجی یا آوانگاردنمایی نیفتد.
*همگناه در اغلب قسمتهایش ریتم درستی دارد؛ نه مثل سریالهای تلویزیونی -در هر قسمت- دچار فقرِ اتفاق است و نه مثل چند نمونه ایرانی، ریتم تندش مخاطب را سردرگم میکند. خارجی نشده ولی ایرانیسازی شده خوبی است!
*همگناه چند داستان عاشقانه پر اشک و آه دارد؛ یکی، دیگری را دوست دارد ولی نامزد آن سومی است، یکی دلش برای دومی میتپد ولی دست تقدیر زورش بیشتر است و… سریال با همه اینها، ترکیهای و کلمبیایی نشده، هنوز ایرانی است!
*همگناه داستانش را در بستر مناسبی تعریف میکند و در این راه، از تدوین خوب، موسیقی همراه و فیلمبرداری حرفهای بهره میبرد. نباید همه چیز را در حضور بازیگران و کارگردانی خلاصه کرد.
*همگناه یک فصل منجسم است که بیشتر برای استفاده تبلیغاتی به دو فصل بدل شده. وگرنه از نظر شکل و روند داستان و حتی فاصلهگذاریها هم استاندارد دو فصل مجزا را ندارد.
[ad id='39844']