[quote]فیلم Tenet، جدیدترین اثر کریستوفر نولان، بالاخره بعد از ماه ها تعویق اکران شد و حالا به عنوان ناجی سینما ها در دوران بحران کنونی جهان یعنی کرونا یاد می شود. فیلم را باید ببینید تا متوجه شوید که چرا نولان اصرار داشت فیلم در سینما اکران شود [/quote]
مهمترین نکتهای که با خواندن نقدهای فیلم Tenet متوجه آن میشویم به پیچیدگی بسیار زیاد این اثر اشاره دارد. مشکلی که بسیاری از منتقدان با اثر تازه کریستوفر نولان دارند این است که فیلم سوالات زیادی را مطرح میکند که بسیاری از آنها هیجانانگیز هستند اما نمیتواند به همهشان پاسخ دهد و همین قضیه هم باعث سردرگمی مخاطب میشود.
طبق معمول نولان تمام تلاش خود را کرده بود تا جزئیاتی از داستان به بیرون درز پیدا نکند و بعد از تماشای فیلم متوجه می شوید که چقدر کار درستی بوده است تا نهایت لدت را از آن ببرید. جان دیوید واشنگتن قهرمان داستان فیلم است. او یک مامور آمریکایی با مهارت های ویژه ای است و وظیفه سنگین نجان جهان و جلوگیری از جنگ جهانی سوم و متوقت کردن “آندری سیتور” با بازی کنت برانا را در فیلم دارد.
به احتمال زیاد به این فکر می کنید که چگونه این اتفاق می افتد و من هم باید بگویم خودتان فیلم را ببینید. چرا که اگر هم سعی کنم اینجا توضیح دهم، به دلیل پیچیدگی آن امکانش نیست! اما به طور خلاصه راه حل آن وارونگی زمان است! همان چیزی که در تریلر های فیلم دیده بودیم.
زمان همیشه یک فاکتور اصلی و مهم در فیلم های نولان است و در Tenet هم همینطور است. طبق معمول سایر فیلم های نولان، این کارگردان در فیلم Tenet هم از مخاطب خود می خواهد که به او ایمان داشته باشد و تا انتهای داستان همراه او باشد و البته دستش را رو نمی کند. کلمنس پوئسی در ابتدای فیلم می گوید “سعی نکن آن را بفهمی، حسش کن!” و به نظر می رسد این یک پیام پنهانی از طرف نولان به مخاطب خودش است. اگر بخواهیم بگوییم که کدام یک از آثار نولان به این فیلم نزدیک است، قطعا نام Inception را باید بیاوریم. البته نولان در Tenet، نسبت به Inception رویاپردازی های بیشتری کرده است و افق های جدیدی را برای ژانر جاسوسی باز کرده است. در فیلم می بینیم که جدا از آتش بازی ها و انفجار ها، کاراکتر های داستان بسیار به تئوری های فیزیک برای برنامه ریزی آخرین عملیاتشان پایبند هستند.
مایکل کین، بازیگر پایه ثابت آثار نولان هم حضور کوتاهی دارد اما همین حضور برای پیشبرد داستان بسیار لازم است و به هیچ وجه زیاده گویی نیست. ما هم از نولان همین اتظار را داریم. یکی از مواردی که موقع دیدن Tenet باید مدنظر داشته باشید، توجه به جزئیات است چرا که نولان بسیار به آن پرداخته است.
از بهترین تجربه های دیدن فیلم برای من می توان به تصویربرداری های ناب از صخره های اییتالیا و آسمان خراش های بمبئی اشاره کرد. فیلمبرداری با دوربین ۷۰ میلی متری آیمکس انجام شده است تا احساس کاراکتر های فیلم را کاملا درک کنید. یکی از سکانس های حیرت انگیز و سرگرم کننده، منفجر کردن هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ در فرودگاه اسلو است که همین سکانس جذاب، اوج وارونگی زمان است که در اصل حقه اصلی و جادویی داخل آستین نولان است.
این سال ها که به کمک جلوه های ویژه بصری، ساخت هر چیزی در فیلم ها ممکن است، نولان سبک خودش را برای ساخت این گونه صحنه ها دارد و همین قضیه باعث اعتبار بیشتر فیلم می شود و همچنین این کار باعث می شود که تشخیص واقعیت برای مخاطب سخت تر شود. سازندگان آثار ابرقهرمانی باید از تجربه Tenet استفاده کنند و در تولیدات خود که سینمای چند سال اخیر را قبضه کرده اند بهره ببرند. ایده فیلم به شدت سینماتیک است و موقع تماشای آن با خود می گویید چرا تا حالا کسی چنین داستانی را با این ابعاد بزرگ نساخته است و نولان چه دارد که کسی دیگر ندارد و نمی تواند چنین اثر بزرگی را خلق کند.
نظر برخی منتقدین جهان در مورد Tenet
«مایک مککیهیل» منتقد «ایندیوایر» فیلم را «ملالانگیز» و «خستهکننده» خوانده و میگوید: ««تنت» مثل تماشای «موعظه سر کوه» [مسیح در انجیل] است که توسط یک ناجی با معماهای کسالتبار و خشک ایراد شده. هر لحظهی شگفتآوری به واسطهی پرسشی که در پی آن میآید رنگ میبازد.»
«جیسون گوربر» نویسندهی «اسلشفیلم» نگاه مثبتتری به فیلم ندارد و آن را «نولانیتری فیلم نولان» مینامد و میگوید: «نتیجه بهشکل شلختهای سرگرمکننده است، فیلمی که هم پرخروش است و هم متورم.»
«نیکلاس باربر» منتقد «رپ» میگوید طرح داستانی فیلم به جای اینکه پیچیده باشد، در هم و بر هم است، اما او قدری هم هواداران نولان را امیدوار میکند و مینویسد: «در نهایت، «تنت» یکی از رضایتبخشترین فیلمهای نولان نیست. اما پس از آنکه فیلم را چهار یا پنج بار دیدم، شاید نظرم را تغییر دادم.»
«گای لاج» منتقد «ورایتی» فیلم را «عظیم، به شکل جسورانهای زیبا، و طرز باشکوهی لذتبخش» میخواند و اضافه میکند: ««تنت» جام مقدس [عیسی در شام آخر] نیست، اما به رغم موضعگیری موقرانه و سرسختانهاش، سرگرمی درجه یک و گیجکننده و پرخرجی هم از نوع سنتی و هم جدید است.»
«رابی کالینز» منتقد «تلگراف» دوگانگی فیلم را به زیبایی توصیف میکند و میگوید: «فیلمی است که باعث خواهد شد بسیاری از [فرط] فریبخوردگی در دستان خود بالا بیاورند – و بسیاری دیگر دستانشان را به نشانهی شگفتزدگی و لذت در هم گره کنند.»
«کاترین شوارد» منتقد «گاردین» از پنج به فیلم «تنت» دو ستاره داده و آن را یک «بمب منفجر نشده پالیندرومی» با «داستانی معمولی» خوانده که «طی طریق کردن و شجاعت به خرج دادن برای دیدن آن در سالنهای سینما ارزش ندارد، هرچند که خطری در کار نباشد.»
شوارد اضافه میکند: «محرک واقعی «تنت» سکانسهای اکشن آن است، مشخصاً صحنهی هواپیمای باری و تعقیب و گریز با چندین خودرو. این صحنهها خوب است؛ باید باشند… «تنت» پالیندرومی است، یعنی ممکن است یک صحنه را دوبار در فیلم ببینید.»
«تنت» تحسین «جسیکا کیانگ» منتقد «نیویورک تایمز» را به دنبال داشته. او از بازی «جان دیوید واشینگتن» ستایش میکند و فیلم را برداشتی با مضمون سفر در زمان از «جیمز باند» مینامد.
«لزلی فلپرین» منتقد «هالیوود ریپورتر» نوشته است: «در مجموع، تحسین فیلمی خوشایند و معمایی ساده است، به ویژه وقتی که از لحاظ جسارت و ابتکار غنی باشد، اما شیفتهی آن شدن تقریباً ناممکن است…»
«نیکلاس باربر» در نقد دیگری که برای «بیبیسی» نوشته از پنج به فیلم سه ستاره داده و مینویسد: «خبر خوب این است که فیلم بهشدت گسترده، حماسی، و شلوغ با لوکیشنهایی اگزاتیک، لباسهایی جذاب، تیراندازیها و انفجارهایی است که ظرف دو ساعت و نیم شما را به اندازهی شش ماه سرگرم میکند.»
«الکس گادفری» منتقد «امپایر» نوشته است: «وقتی فیلم به پایان برسد، ممکن است متوجه نشده باشید که چه اتفاقاتی افتاده، اما فیلم هیجانانگیز و به شکل سبعانهای سرگرمکننده است.»
بازتولید متفاوت فیلمهای جیمز باند با یک ایده زمینهای دیوانه پیرامون فیزیک دانشگاهی، یازدهمین اثر نولان را به خطرناکترین و ریسکیترین کار او تاکنون تبدیل کرده است. تنت تا لبه لیوانش پُر است از استعارههای سینمای نولان. به نظر این فیلمساز بریتانیایی با تنت فیلمی را ارائه داده که ترکیبی از فضای جاسوسی جیمز باند، تلقین (Inception) و ذوب شدن ذِهن به سبک Memento است.
اگر بخواهم تنت نولان را در یک جمله کوتاه تفسیر کنم، باید بگویم: فیلم از نظر بصری استانداردهای گاهی چشمنواز سینمای نولان را دنبال میکند، و حتی ممکن است در مواردی از آنها پیشی بگیرد. اما تراکم داستانی آن به گونهای است که باید به توصیه یکی از شخصیتهای فیلم، سعی نکنید آن را درک کنید، بلکه باید آن را تنها احساس کنید.
تنت یک دستاورد سینمایی فکانداز، جاهطلبانه و جسورانه است که نقاط قوت کریستوفر نولان را در خود جای داده، اما فراموش نکنیم یک چنین اثر خاصی برای عالی خطاب شدن توسط بیننده عام بسیار پیچیده است. تنت نشان میدهد که هیچکس بهتر از کریستوفر نولان نمیتواند سینمای هوشمند، مهیج و بدیع را با سینمای بلاکباستری ترکیب کند، اما توجه به این نکته نیز مهم است که همیشه چنین ترکیبی نتیجه دلخواه را نمیدهد.
[ad id='39844']