[quote]فیلم Wonder Woman 1984 نه فرم منسجمی دارد که به آن دل ببندیم و نه بداعت و نوآوری خاصی از لحاظ تکنیکی. ایرادات بیشمار فیلمنامه و روایت داستانیاش نیز ثابت میکند که با چه فیلم ضعیفی روبهرو هستیم.[/quote]
فیلم Wonder Woman 1984 مخاطبش که ما باشیم را به سال ۱۹۸۴ میبرد؛ سالی که واندروومن قرار است با دشمنانی مثل مکس لرد و چیتا روبهرو شود. پتی جِنکینز یک بار در سال ۲۰۱۷ شانسش را با فیلم اول واندر وومن امتحان کرد اما اینبار، یعنی در دومین فیلم زن شگفتانگیز، فرمولسازیهای جدیدش به بار ننشست و با اثری روبهرو شدیم که هیچ چیز قدرتمندی در چنته ندارد. گویا پتی جنکیز در نقش یک قصاب، تمام اعضا و جوارحِ کالبد فیلم را شرحه شرحه میکند. کارگردان که باید در فیلمهای ابرقهرمانی به نوعی بافنده باشد و حوادث زنجیرهای را در قالب یک داستان منسجم به شکلی درست و با هویت بصری جذاب با حوصله به هم ببافد، تبدیل شده به یک قصاب بیرحم که متاسفانه دیگر مثل گذشته، حتی ایدئولوژی و خط فکریاش نیز نتوانسته باعث نجات فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ شود.
هنوز جای این سوال وجود دارد که چطور یک گروه سه نفره نتوانسته از پسِ تعریف یک قصهی سادهی ابرقهرمانی بربیاید. مدت زمان فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ چیزی حدودا ۱۵۰ دقیقه است اما نقطهای که بتوان آن را سرآغاز جریانِ داستانی دانست، حدودا در یک سوم میانی فیلم است. در واقع فیلم، مخاطب را وادار میکند تا دست به زیر چانه، زن شگفتانگیز را مشاهده و روزمرگیهایش را دنبال کند. این وسط، شخصیتهایی عرض اندام میکنند که نه به درستی معرفی میشوند و نه کارگردان فرصتی میدهد که آنها را بهتر بشناسیم. پدرو پاسکال که در قامتِ مکس لرد در فیلم ظاهر میشود، شخصیتپردازی که هیچ، حتی سکانسِ معارفهی درستی ندارد. آنقدر بازیگرها جلوی دوربین بد ظاهر میشوند که حتی شک میکنیم آیا این فیلم میخواهد همان نبرد خیر علیه شر را تعریف کند یا خیر؟
ایفای نقشها همگی تصنعی است. گویا کارگردان اصلا نه علاقهای به بازیگردانی داشته و نه فردی را برای این امر در نظر گرفته تا بازیگرها هر کدام، سازِ خودشان را در صحنه نزنند. بازیگرها هر کدام بسته به سلیقه و تجربهشان جلوی لنز دوربین خودنمایی میکنند. به همین دلیل مخاطب نمیداند چطور میتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کرده یا چگونه باید احساسات بازیگرها را نسبت به یک موضوع هضم کند. این موضوع به اندازهای ملموس است که شاید مخاطبین فیلم، این سوال را از خود بپرسند آیا پدرو پاسکالِ فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ همان پدرو پاسکالِ سریال The Mandalorian است؟ این هنرمند قبلا در نقش اوبرین مارتل در سریال گیم آو ترونز نیز خودش را ثابت کرده. پس در نهایت به این نتیجه میرسیم که بازیگرها به درستی در صحنه هدایت نشدند. پتی جنکینز ظاهرا در اواخر فیلم یادش میافتد که باید دربارهی مکس لرد و گذشتههایش اطلاعاتی بدهد اما سوال اینجاست چرا انقدر دیر؟
تنها چیزی که حین تماشای فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ میتوان با ارفاق به آن دل بست، لحظات اکشن است. البته این فیلم حتی تکلیفش با خودش نیز در حوزهی ژانر مشخص نیست. آیا میخواهد یک فیلم سراسر اکشن باشد؟ از طرفی گویا کارگردان در نظر داشته تا فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ تا حدی طنز نیز باشد تا مخاطب در برخی از صحنهها به دلیل شنیدن دیالوگهای مشخصی، حداقل برای چند ثانیه هم که شده لبخند بزند. اگر بحث بر این بوده تا این فیلم از یک فضای به نسبت طنزی بهره ببرد پس آن نطقِ ارسطومنشانهی دایانا در آخر داستان با مردم چه بود؟ چرا باید تحت تاثیر صحبتهای فردی قرار بگیریم که حتی خود و محیط اطرافش را در ابتدای کار جدی نمیگرفت؟ در حین تماشای فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ آنقدر سوالات ریز و درشت در ذهنتان ایجاد میشود که در نهایت پیش خودتان میپرسید که تماشای این فیلم اصلا چه فایدهای برای من داشته؟ آیا سرگرم شدهام؟ قطعا خیر؛ چراکه انقدر روند داستان فیلم خستهکننده و ملالآور است که در نهایت آنچه که جذابیت دارد، تنها سکانسهای پایانی است که البته آن هم به دلیل جلوههای ویژه، مدل لباس جدید دایانا و اکشنی است که بین زن شگفتانگیز و چیتا ایجاد میشود.
فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ در زمینهی بداعت و نوآوری نیز حرفی برای گفتن ندارد. تکنیکهای فیلم جزء سادهترین چیزهایی است که در سایر آثار ابرقهرمانی میبینیم. این فیلم به جز چند برداشت که متعلق است به صحنهی مسابقهی ابتدای فیلم، حتی قابهای جذاب و ماندگاری نیز ندارد که مخاطب نسبت به آن حس و حال خاصی را پیدا کند؛ حسی که اگر فرد، نام فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ را بشنوند، آن قاب و آن برداشت در ذهن مجدد حک شود. در حقیقت هر آنچه که در ذهنمان میماند تجربهی تلخی است که نسبت به تماشای این فیلم کسب کردهایم.
وقتی فیلم نه از لحاظ روایت و طرح داستانی، اثری قابل قبول است و نه از لحاظ تکنیک و همچنین فرم، آنچه که شاید نجاتبخش فیلم باشد، معنا و مفاهیمی است که در زیر متن خود دارد. حتی در پروسهی کارگردانی فیلمهای ابرقهرمانی نیز معنا و مفاهیمی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به مخاطب انتقال مییابد و مضمونِ نبرد خیر علیه شر، تنها یک لایهی مشترک بین تمامی فیلمهای این دسته محسوب میشود. فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ تنها هنرش در این زمینه، دیالوگ و مونولوگهایی است که بازیگرها ادا میکنند. این حرف و صحبتها البته بیشتر به جملاتِ قساری شباهت دارد که در شبکههای اجتماعی میتوان به راحتی آنها را رویت کرد. به همین سبب فیلم زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ حتی از لحاظ انتقال معنا و مفاهیم نیز به شدت عاجز ظاهر شده و به تبع، این فیلم به هیچ وجه از لحاظ قدرت تاثیرگذاریاش روی مخاطب، حتی به فیلم زن شگفتانگیز ۱ نیز نزدیک نمیشود.