در زمان شیوع ویروس کرونا، پلتفرمهای VOD ایرانی بیشتر از همیشه دیده شدند و حالا بسیاری از سریالها بدون عرضه نسخه فیزیکی و تنها به صورت آنلاین در این بسترها قابل تماشا هستند. در این بین برخی سریالها که در برابر عرضه آنلاین مقاومت کردند (مانند خوابزده) رسما بازی را باختند و از آنسو سریالهای بسیار ضعیفی همچون «دل» به خاطر پخش در این پلتفرمها هم که شده توانستند مخاطبین انبوهی پیدا کنند. این یعنی بازیگران اصلی VODهای کشور قدرتی در به تصویر کشیدن سریالهایشان دارند که کمتر پلتفرمی از آن بهرهمند است.
با اینکه بسیاری از فیلمبازها همچنان از فیلیمو و نماوا گلایه دارند و با وجود اینکه مسئولین این دو پلتفرم بارها و بارها اعلام کردند که نقشی در مسدودسازی سایتهای دانلود نداشتند، ولی همچنان بسیاری از قشر فیلمبازها این دو را مقصر منهدم شدن برخی سایتهای دانلود فیلم و سریال محبوب خود میدانند. با این وجود باید اعتراف کرد که وجود فیلیمو و نماوا در فرهنگ و خانواده ایرانی لازم است تا بتوان به محتوای سینمایی روز دنیا با رعایت سانسور برای جمعهای خانوادگی رسید و همچنین به محتوای ایرانی جدید به صورت آنلاین و با کیفیت دست پیدا کرد.
در هر حال چه مخالف فعالیت این دو پلتفرم باشید چه نباشید، واقعیت امر اینست که فیلیمو و نماوا حالا میلیونها کاربر در سراسر ایران دارند و صدها هزار محتوا را در خود گنجاندهاند که اکثر آنها محتواهایی مشترک است. تا چندی پیش رقابت میان این دو پلتفرم معنای چندانی نداشت و کمتر محتوایی بود که انحصارا روی یکی از آنها عرضه شود.
پیش از ادامه مبحث، باید بگوییم اینترنت حجمی برای دیدن محتواها در VODها در ابتدای امر در اکثر شرکتهای ارائه دهنده اینترنت رایگان بود و از همان ابتدا هم مشخص بود که این اتفاق برای جذب مخاطب است و اندک اندک با زیاد شدن مخاطبین، این طرحها معلق شد و در این بین نماوا به پشتوانه «شاتل» همچنان برای مشترکین خود، ترافیک اینترنت را رایگان محاسبه میکند.
اولین رقابت محتوا تقریبا از آنجایی شروع شد که سریال ضعیفی چون سال های دور از خانه به طور انحصاری از نماوا پخش شد. سریالی که اسپین آف مجموعه شاهگوش به حساب میآمد و نمیتوانست برگ برندهای برای انتخاب نماوا به جای رقیبش باشد. به نظر میرسد این انحصار هم مدت زمان خاصی داشت چرا که الان در پلتفرم رقیب هم مشاهده میشود.
سریال ایرانی رقص روی شیشه از دیگر محتواهای اختصاصی نماوا بود که با وجود ستارگان زیادی از سینمای ایران، امید میرفت بتواند موفق ظاهر شود اما شکست این سریال نیز باعث شد که دومین محتوای اختصاصی نماوا نیز چنگی به دل نزند و نتواند مزیت رقابتی محسوب شود.
نماوا اما پخشهای انحصاری «مدتدار» خود را حفظ کرد و توانست با عرضه آنلاین متری شش و نیم به مدت محدودی روی این پلتفرم، خودش را مطرح کند و برای این اقدامش بیلبوردهای شهری هم زد. اسپانسری چندین نمایش پرهزینه مانند مری پاپینز نیز از دیگر اقدامات نماوا بود که البته هیچگاه نسخه ویدیویی این نمایش روی نماوا نیامد اما توانست قشر بزرگی از تئاتربازها را با نماوا آشنا کند؛ نماوایی که بخش مخصوص تئاتر را در خود جای داده بود و در ابتدای امر محتوای غنیتری در این دستهبندی نسبت به رقیب خود داشت اما حالا این میدان را به فیلیمو واگذار کرده است.
از آنسو فیلیمو هم محتوای اختصاصی به خود را داشت و سریال شکستخوردهای مانند «احضار» را در زمستان ۹۷ به نمایش در آورد که پخش آن پس از مدتی متوقف شد. فیلیمو اخیرا توانسته با پخش اختصاصی سریال دیرین دیرین اما بازی را عوض کند و یک محتوای اختصاصی جذاب و دوست داشتنی را عرضه کند که میتواند پس از مدتی تبدیل به یک برنده و مزیت رقابتی در زمینه محتوا باشد.
تا پیش از امروز، اکثر سریالهای مهم توسط هر دو VOD پخش میشدند و نام نماوا و فیلیمو در کنار سریالهایی چون مانکن، همگناه، دل و آقازاده به چشم میخورد. اما به نظر میرسد بالاخره این دو بازیگر اصلی VOD کشور تصمیم گرفتند بیش از پیش به رقابت با هم بپردازند و این رقابتها در پخش سریالهای مهمی چون «قورباغه» (که گفته میشود فقط از یک VOD پخش خواهد شد و زمزمهها حکایت از میزبانی نماوا برای این سریال دارد) و یا برنامه نود نو که فیلیمو در حال مذاکره با فردوسیپور برای پخش آن بود و یک سری موارد دیگر به چشم میخورد.
صحبت از برنامه نود نو شد و باید گفت که هر دو VOD سعی کردند به اصطلاح تاکشوهای فارسی زبان قدرتمندی نیز بسازند اما تا امروز برنامههای ضعیفی همچون امشو و… در آنها پخش شده که جانی نداشته ولی با حضور فردوسی پور در فیلیمو در کنار برنامه همرفیق (با اجرای شهاب حسینی که از نماوا پخش خواهد شد) این ماجرا دوباره داغ خواهد شد و وارد رقابتی جانانه خواهد شد.
پس با این حساب میتوان گفت که فیلیمو و نماوا حالا جدا از دوبلههای مجزا و زیرنویسهای اختصاصی مستقلی که از آثار خارجی دارند، تصمیم گرفتند که محتوای داخلی اختصاصی خودشان را داشته باشند. همینجا باید اعتراف کرد در زمینه دوبله نیز رقابت خوبی بین این بازیگران شکل گرفته و نماوا با دوبلاژ برخی مسترکلاسها و برنامههای ارزشمند دیگر محتوای فاخری به دست مردم رسانده و فیلیمو نیز مستندهای گوناگونی را دوبله کرده و به دست مشتریانش رسانده است.
چند ماه پیش بود که فیلیمو با عرضه فیلیموباکس، سختافزار مخصوص خود را وارد بازار کرد و آن را به دست علاقهمندان به سینما رساند. فیلیمو باکس قیمتی ۹۹۰ هزار تومانی خورده و سه ماه اشتراک رایگان فیلیمو را نیز به خریداران خود میدهد. امروز اما نماوا بالاخره بعد از مدتها، دستگاه نماواتیوی خود را روانه بازار کرد که «یک سال اشتراک رایگان» و «یک سال اینترنت شاتل» رایگان دارد، دو مزیت رقابتی مهمی که با قیمتی صد هزار تومان کمتر از رقیب، به دست مصرفکننده میرسد.
فیلیمو باکس و نماواتیوی از نظر سختافزاری شباهتهای بسیاری باهم دارند و تفاوتهای محسوسی نیز بین هر دو مورد دیده میشود که نیازمند بررسیهای تخصصی بیشتری است اما موضوعی که در این بین مشخص است اینست که یک سخت افزار بدون محتوای خوب، نمیتواند کار خاصی از پیش ببرد.
نبرد بین سختافزارهای این دو پلتفرم بخشی جزیی از نبرد واقعی بین آنهاست. VODها در ابعاد بینالمللی، نبرد سختی بر سر سختافزار ندارند و بسیاری از شرکتهای معروف نظیر نتفلیکس و دیزنی اصلا چنین دستگاههایی ندارند. اینکه آیا اساسا نبرد سختافزارها را باید یک نبرد مهم بدانیم یا خیر، خود به تنهایی مساله بسیار مهمی است چرا که به نظر میرسد هر دو طرف نکته مهمی همچون محتوا را فراموش کردند.
واقعیت اینست در حال حاضر نه نماوا و نه فیلیمو برگ برنده خاصی ندارد که به واسطه آن کسی حاضر باشد یکی از این دستگاهها را انتخاب کند. دیرین دیرین فیلیمو یک مهره کوچک است که هنوز پا نگرفته و اکران آنلاین فیلمها هم در هر دو پلتفرم دقیقا مشابه یکدیگر و با قیمت و شرایطی یکسان است و کیفیت فیلمهای اکران آنلاین نیز نازل است.
اگر سینمای جهان آثاری پرطرفدار چون مولان، باب اسفنجی، جادوگرها و… را به اکران آنلاین در آورده و این مسیر را ادامه هم میدهد، در حال حاضر پلتفرمهای VOD ما به خاطر سرسختی سینماداران و مقاومت تهیهکنندگان ایرانی، فیلمهای ضعیفی که احتمالا در اکران عمومی فیزیکی با بخت و اقبال مواجه نمیشدند را به اکران آنلاین درآوردند و به نظر میرسد آثار مهم چندان علاقهای به اکران آنلاین شدن ندارند.
مقایسهای که بین این دو دستگاه با فیدیبوک در برخی اهالی فن انجام میشود؛ هم درست است و هم غلط. فیدیبوک دستگاهی بود که توسط دیجی کالا برای اپلیکیشن فیدیبو عرضه شد تا کاربران بتوانند از طریق این کتابخوان الکترونیکی به مطالعه راحتتر کتب بپردازند؛ این سختافزار اما تقریبا با شکست مواجه شده و نتوانست آنطور که باید در بین کاربران پا بگیرد.
با اینکه محتوایی همچون کتاب در سالهای اخیر واقعا گران شده و برخلاف فیلمها، محتوایی نیست که به راحتی در اینترنت برای دانلود پیدا شود و رایگان هم از آن استفاده کرد، بازهم فیدیبوک با وجود قیمت بسیار پایینتر محتواهایش نسبت به بازار کتاب، نتوانست آنچنان پیشرفت کند. با همین حساب برخی کارشناسان بر این باورند که فیلیمو باکس و نماواتیوی که پاشنه درشان روی محتوایی میچرخد که به وفور و رایگان در اینترنت پیدا میشود (سایتهای دانلود محو نشدند، فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر ماهیت دادند!)، راهی از پیش نخواهند برد.
این قیاس تا حدی درست است اما باید بدانیم که قشر فیلمبین جامعه بسیار بیشتر از قشر کتابخوان جامعه است و تا به امروز هم جمعیت کاربران فیدیبو احتمالا به جمعیت کاربران این پلتفرمهای VOD نرسیده است.
در هر حال باید دید که رقابت بین نماوا و فیلیمو که به خاطر قوانین کشورمان آنچنان هم درگیر قانون جهانی کپیرایت نیستند چه خواهد شد. باید دید این رقابت چه در بخش محتوا و چه در بخش سختافزار به کجا خواهد رفت و آیا نبرد بین این دو میتواند منجر به افزایش کیفیت محتوای آنها شود یا خیر. این دو پلتفرم اگر قصد دارند محصول تقریبا یک میلیون تومانی خود را به مشتریانشان بفروشند، به چیزی بیشتر از اشتراک رایگان و سریالهای ضعیف کنونی احتیاج دارند.