[quote]کلبه یک فیلم در ژانر تریلر روانشناختی و ترسناک است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به رایلی کیو، ریچارد آرمیتاژ، جیدن مارتل، و آلیسیا سیلورستون اشاره کرد.[/quote]
عنوان اصلی: The Lodge
کمپانی انتشار: نئون
کارگردان: Severin Fiala and Veronika Franz
تاریخ انتشار: ۷ فوریه (۱۸ بهمن ۱۳۹۸)
بازیگران: Riley Keough, Richard Armitage, Lia McHugh, Jaeden Martell, Alicia Silverstone
داستان
زنی با دو فرزند در یه کلبه که از شهر دور است زندگی میکنند که بخاطر برف و کوران وسایل ارتباطی و گرماییشان از کار میافتد؛ و این همزمان با گمشدن تمامی وسایل داخل گنجهها و کمدهاست که باعث شروع از هم پاشیدگی روانی زن و احساس گناه از رفتارهای گذشته زن است
فیلم «کلبه» که انتشار آن از پاییز سال گذشته به زمستان کشیده شد دومین فیلم بلند سورین فیالا و ورونیکا فرانتس است (اولین فیلم آنها «شببخیر مامان» نام داشت) این فیلم که افتتاحیهی خود را در جشنوارهی ساندنس برگزار کرد، هنوز اکران عمومی خود را آغاز نکرده، با فیلمهایی مثل «او تعقیب میکند»، «جادوگر» و «موروثی» مقایسه میشود. گفته میشود این فیلم که در داستانش اوضاع به آهستگی رو به وخامت میگذارد، حتما محل بحث و مناقشهی مخاطبانش خواهد بود و یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سال ۲۰۲۰ است. رایلی کیو، ریچارد آرمیتاژ، لیا مکهیو، جیدن مارتل و آلیشیا سیلوراستون از جمله بازیگران این فیلم هستند.
نقد فیلم ترسناک کلبه ۲۰۱۹
فیلم کلبه با عنوان اصلی «The Lodge» داستان تکراری اضافه شدن یک نامادری مرموز به خانواده را روایت میکند. تقریباً در تمام فیلمهای قدیمی شاهد این بودیم که پیوستن یک نامادری به خانواده مشکلات فراوانی ایجاد میکرد. آنها معمولاً شخصیت شرور ماجرا هستند؛ زنانی بدذات که در خانواده پذیرفته نمیشوند. نمونه کامل این شخصیت را میتوان در کارتون سیندرلا محصول شرکت دیزنی دید. اگر زن بینوایی بخواهد با خانواده جدیدش ارتباطی دوستانه برقرار کند، باید با انبوهی از احساسات منفی و تعصبات کلیشهای روبرو شود؛ کاری که اغلب ناممکن است زیرا از همان ابتدا او را به چشم دشمن نگاه میکنند.
گریس که هنوز رسماً به یک نامادری تبدیل نشده است، میخواهد هرچه زودتر احساسات ناخوشایند نسبت به یک نامادری را تغییر دهد. او داوطلبانه وقت بیشتری را با نامزدش ریچارد و دو فرزند او، میا و ایدن میگذراند تا بتواند روابط دوستانهای با آنها برقرار کند. بچههای ریچارد هنوز در غم از دست دادن مادرشان ، که در تعطیلات چند ماه پیش در کلبهای دورافتاده خودکشی کرده بود، عزادار هستند. همانطور که میتوان انتظار داشت، فروکش نکردن غم از دست دادن مادر موجب میشود پذیرفتن گریس بهعنوان عضو جدید خانواده دشوارتر شود
ریچارد تصمیم میگیرد برای تعطیلات پیش رو گریس را به کلبه قدیمی خانواده دعوت کند. هنگامیکه او به شهر بازمیگردد تا به مسائل کاریاش رسیدگی کند، فرزندانش را به گریس میسپارد. میا و ایدن، که پیشازاین در مورد گریس تحقیق کرده بودند، تصمیم میگیرند به او نشان دهند که تا چه حد گریس را در مرگ مادرشان مقصر میدانند. آنها به این موضوع اکتفا نمیکنند و دائماً گذشته گریس در فرقهای مذهبی را به رخ او میکشند. متأسفانه گریس اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد و فیلم «کلبه»، علیرغم شروع خوب و متفاوت، بهپایانی کلیشهای و ساده منتهی میشود؛ پایانی که بیشازحد پیشپاافتاده به نظر میرسد.
بچهها باقدرت به خاطرات مادرشان وفادار هستند و فیلم نیز، در بیشتر مواقع، در جبهه آنها قرار دارد. با روی دادن اتفاقاتی غیرطبیعی، گریس تصور میکند که همسر قبلی ریچارد این کلبه را نفرین کرده و حالا روح او خانه را تسخیر کرده است. او خود را در تخریب ازدواج ریچارد، که از دید بچهها به خودکشی مادر منجر شده است، مقصر میداند. علاوه بر این، بازگشت خاطرات بد گذشته، زمانی که گریس عضو یک گروه مذهبی با باورهایی خاص بود، او را آزار میدهد
تریلر روانشناختی و دلهرهآور «کلبه» حاصل همکاری ورونیکا فرانز و سورین فیالا در مقام کارگردان و سرجیو کاسکی بهعنوان نویسنده است. این فیلم نیز همچون اثر قبلی این دو کارگردان به نام «شببهخیر مامان» ، احساسات بیننده را در مواجهه با ترس از دست دادن والدین سوژه داستان قرار میدهد. در فیلم اتریشی «شببهخیر مامان»، دو برادر پس از جراحی پلاستیک صورت مادرشان با او احساس غریبگی میکنند؛ چراکه رفتار مادر تغییر کرده و این احساس بد، اضطراب و ترس آنها را به شکل مخربی افزایش میدهد. در فیلم «کلبه»، بچهها از ابتدا با نامزد جدید پدرشان سر ناسازگاری و بیاعتمادی دارند؛ بنابراین او را چنان آزار میدهند که اتفاقات به نقطهای برگشتناپذیر میرسند.
اگرچه در فیلم «کلبه» چندین جنبه ترسناک جدید مانند بیماری روحی گریس و گذشته مذهبی او به داستان اضافهشده است ، اما این فیلم درواقع بازسازی فیلم قبلی فرانز و فیالا، «شببهخیر مامان»، است که این بار با زبان انگلیسی ساختهشده است. بااینحال، فیلم ترسناک «کلبه» از بسیاری جهات قابلتحسین است؛ بهخصوص بازی زیبای رایلی کیو در نقش گریس را نمیتوان نادیده گرفت. صورت بیاحساس او، بچهها و مخاطب را در تشخیص نیت واقعیاش دچار تردید میکند؛ آیا گریس واقعاً میخواهد با فرزندان ریچارد رابطه دوستانه برقرار کند؟ یا هدف شرورانهای را پشت سیمای مظلومش پنهان کرده است؟ با جلو رفتن داستان، معماها یکبهیک حل میشوند، خوشرفتاریها رنگ میبازند و کیو با بازی زیبایش ما را غافلگیر میکند.
طراحی صحنه فیلم «کلبه» یکی دیگر از نقاط قوت آن است. بهراحتی میتوان حدس زد که فضای روستایی فیلم «موروثی» با عنوان اصلی «Hereditary» منبع الهام کارگردانان بوده است. آنها قصد دارند با استفاده از عناصر معماری، از همان ابتدای فیلم، حس اضطراب را به بیننده القا کنند. فیلم «شببهخیر مامان» در خانهای نسبتاً مدرن با تزییناتی ظریف و پنجرههای متعدد روایت میشود. این خانه برای دو برادر که شخصیتهای اصلی داستان هستند، بزرگ به نظر میرسد و همانند یک هزارتوی خاکستریرنگ و فریبنده آنها را به دام میاندازد. از سوی دیگر، اکثر صحنههای فیلم «کلبه» ترس از فضاهای بسته را در ذهن مخاطب تداعی میکنند و چشمانداز وسیع بیرون نیز، براثر طوفان و برف، چندان قابل دید نیست. از نگاه دوربین تیموس باکاتاکیز، فیلمبردار فیلم «کلبه»، چوبها تیره و زوایا تندوتیز هستند، نور بیرون نیز با خود سرمایی گزنده به همراه دارد؛ گویی چیزی مبهم درباره این کلبه وجود دارد و شاید هیچکدام از شخصیتهای داستان نباید آنجا باشند؛ بهویژه وقتی متوجه میشویم با روشن بودن همیشگی آتش بخاری دیواری، کلبه هیچگاه گرم نمیشود.
درمجموع میتوان گفت فرانز و فیالا در ساخت فیلم «کلبه» حاشیه امنیت را رها نکردهاند؛ آنها از فرمول مطمئن خود، که پیشازاین آزمایشش را پس داده بود، زیاد فاصله نگرفتهاند. فیلم «کلبه» با عنوان اصلی «The Lodge» با محیطی وهمآور و توطئههایی منجمدکننده، بیش از آنکه ترسناک باشد، مضطربکننده است. درواقع، وحشت این فیلم ناشی از محیط یا موجودات فراطبیعی نیست، بلکه منبع این وحشت شرارتی است که حتی میتواند در درون کودکان ریشه داشته باشد.
[ad id='39844']