ادامهی انتقادها به کیفیت نازل سریال گرانقیمتِ “دادستان” دهنمکی : فقط شعار میشنویم!
سینمای ایران بین سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲، ۶ سال نفسگیر را با مسعود دهنمکی گذراند؛ کسی که یک ژورنالیست تندوتیز در سالهای دهه ۷۰ بود و استقبال مردم از فیلمهایش کارکردی نمادین برای یکی از جریانات سیاسی کشور داشت. او وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد، ۱۱ ساله بود و وقتی به پایان رسید، ۱۹ سال داشت. بااینحال میگوید دهه اول انقلاب را اسلحه بهدست بوده است. او وقتی دهه ۷۰ رسید، به فعالیتهای میدانی در حوزه سیاسی و حضور در تجمعات پرداخت و در کنار آن کار رسانهای را پیگرفت.
خودش میگوید دهه دوم را قلمبهدست بوده که به نظر میرسد در این زمینه حق با اوست. دهنمکی در سال ۱۳۸۲ مستند «فقر و فحشا» را ساخت و بین سالهای ۸۳ تا ۸۵ مشغول ساخت یک مستند فوتبالی با نام «کدام استقلال؟ کدام پرسپولیس؟» بود. پس از اینها در سال ۱۳۸۶ سری اول فیلم «اخراجیها» نمایش داده شد و انفجار گیشهها را در پیآورد. «اخراجیهای ۲ و ۳» در سالهای ۸۷ و ۸۹ نمایش داده شدند و سری اول فیلم «رسوایی» در پایان سال ۱۳۹۱ روی پرده رفت. این فیلمها یکی پس از دیگری رکورد گیشههای سینمای ایران را به لحاظ عددی میشکستند و دهنمکی هر بار از سقف قبلی خود هم بالاتر میرفت.
فیلم بعدی او با نام «معراجیها» در نوروز ۱۳۹۳ بهراحتی قافیه را به یک کمدی دیگر با بازی رضا عطاران باخت و «رسوایی ۲» در سالی اکران شد که حالا تمام امکانات و دوپینگهای قبلی او در اختیار فیلمسازی که درباره الی و جدایی نادر از سیمین را ساخته بود، قرار میگرفت. رکوردشکنی فیلم «فروشنده» به همان اندازه ساختگی و دستکاریشده بود که رکوردشکنیهای دهنمکی در دهه ۸۰. این بازی نازیبا با دهنمکی شروع شد؛ اینکه جریانات سیاسی، وقتی قدرت اجرایی را در دست دارند، آمار فروش و استقبال از یک فیلم بهخصوص را بالا ببرند تا سندی برای تمایل مردم به گفتمان سیاسی خودشان دستوپا کرده باشند.
دهنمکی پیش از این دو یا سه سریال تلویزیونی هم ساخته بود و حالا با «دادستان» به این مدیوم برگشته است. او سریال «دارا و ندار» را در دوران اوج کاریاش ساخت و معراجیها که یک نسخه سینمایی از آن اکران شد، بعدها بهصورت سریال هم روی آنتن تلویزیون رفت. هیچکدام از سریالهای دهنمکی در بین باقی سریالهای تلویزیون کار شاخصی نبودند و چندان به چشم نیامدند. او حالا در دورانی که بهوضوح شاهد رکود تولیدات داستانی در تلویزیون هستیم، با جنجالهای فراوان سراغ ساخت سریالی درباره عدالتخواهی و مسائل سیاسی-اجتماعی گوناگونی از این دست رفته است.
به نظر میرسد هنوز عدهای دست از امیدواری به این نام پرآوازه و البته افولکرده برنداشتهاند و باز هم دارند سپردن فرمان به دست او را امتحان میکنند تا شاید اتفاق قابلتوجهی در جلبنظر از مخاطبان رخ بدهد. بدون هر نوع قضاوتی درباره کیفیت سریال دادستان، میشود تقریبا از این مطمئن بود که این آخرین یا یکی از آخرین فرصتهایی است که به دهنمکی داده میشود و او اگر اینبار هم شکست بخورد، همه را آماده دلکندن از خود و نام پرآوازهای که در فیلمسازی دهه ۸۰ به هم زده بود، میکند.
غایت و مقصد «محتواگرا»یی و سینمای مطلوب «محتوازده»ها چیزی است که در «دادِستان» مسعود دهنمکی میبینیم. حالا گندِ کار انقدر درآمده که هر مخاطب عامی هم متوجه انباشت شعار، بدون هیچگونه ظرافت در ساخت و روایت میشود. «دادستان» در بررسی «محتوا»یی اتفاقا سریال خوبی است. از همان تیتراژ آغازین با یک رپ انقلابی! تمامی مفاهیم مطلوب جبهه انقلاب مرور میشود. انگار تمام شعارهای ۴۲ سال گذشته را در ۳-۴ دقیقه جمع کرده باشید.
– خود سریال هم پر از دیالوگهای پرمحتوا (!) است. داعش داخل ساختمان مجلس است و شروع کرده است به کشتن همه. دانشجویان انقلابی و نماینده مجلس ولی در کمال آرامش در حال بحث درباره جنگ فقیر و غنیاند. بدون اینکه کشتار مردم توسط داعش در همان ساختمان ذرهای برایشان غیرعادی باشد. انگار که یک اتفاق روتین و هر روزه در حال روی دادن است. آنقدر که بحث در مورد فقیر و غنی برایشان مهم است.
– در بررسی «محتوا»یی اتفاقا کار دهنمکی قابل تقدیر است. ولی چرا صدای اعتراض همه درآمده؟ چون حالا همه به وضوح میبینند که وقتی تسلطی به بر مدیوم ندارید. وقتی ساختار و «فرم» را نمیشناسید، درواقع دارید علیه محتوا و پیام مطلوبتان هم عمل و آنها را به مضحکه تبدیل میکنید. درواقع «مضمون» با عبور از فیلتر «فرم» است که میتواند به «محتوا» تبدیل شود و بدون «فرم» اساسا محتوایی وجود ندارد.
– دهنمکی مادامی که اعتماد به نفس کاذب فیلمسازی نداشت و خود را جدی نگرفته بود. با اتکا به غریزه و مشاوره دیگران، گلیم خود را در «اخراجیها ۱ و ۲» از آب بیرون کشید. اما درست از وقتی خود را به عنوان یک کارگردان کاربلد جدی گرفت، نهتنها آثارش رو به سقوط گذاشت، بلکه حتی در مخاطب هم سیر نزولی طی کرد و حالا پخش «دادستان» درست بعد از «روزهای ابدی» شمقدری میتواند زنگ پایان نسلی از فیلمسازان انقلاب باشد که دیگر جز هدر دادن بودجه و مضحکه کردن موضوعات مهم کار دیگری از دستشان ساخته نیست.
– «دادستان» از گرانترین محصولات سالهای اخیر تلویزیون است. با برآوردی چند برابر عرف سریالهای همردیف خود. یعنی دهنمکی سریالی ساخته است ظاهرا علیه رانت و تبعیض و درباره عدالت و فقیر و غنی، ولی خودش برای دادن این شعارها، با تبعیض چند برابر پول روتین چنین سریالی خرج روی دست بیتالمال گذاشته. طبعا با رانت نمیشود سریالی علیه رانت ساخت. با گرفتن چند برابر بودجه روتین هم نمیشود علیه ویژهخواری حرف زد. دهنمکی شعار میدهد، همانطور که در ساختههایش.