سریال «احضار» با نام ابتدایی دعوت نحس، از آبان ۹۹ در جنگلهای شمال کشور جلوی دوربین رفت، اما پس از گذشت ۸۰ درصد از تصویربرداری، عنوان آن به احضار تغییر یافت. سریال «احضار» یکی از آثاری است که مسیٔولان و تولیدکنندگان آن مدعی هستند فضایی متفاوت و ماورایی دارد و با رگههایی از سینمای وحشت برای پخش در ماه رمضان در نظر گرفته شده است!
جدا از نام، احضار در همین چند قسمت هنوز تکلیف خودش را با مخاطب روشن نکرده و تماشاگر اصلا نمیداند کجای داستان ایستاده است؟ آیا قرار است با یک قصه با حضور ارواح و اجنه مواجه شود یا قرار است زندگی روزمرهی چند خانوادهی سرگردان و گرفتار در مسایل عشقی و اجتماعی را در ادامه پیبگیرد!
فهمیه پناهآذر در روزنامه همشهری نوشت: ۱۲ قسمت از سریال «احضار» از شبکه یک روی آنتن رفته است؛ مجموعهای که بهگفته مرکز تحقیقات رسانه ملی در میان سریالهای آماده شده برای رمضان توانسته جزو پربینندهها باشد علیرضا افخمی در میان سریالسازان تلویزیون سابقه ساخت سریالهایی با موضوعات ماورایی را دارد. در میانه دهه ۸۰ با ساخت این سریالها این ژانر را وارد تلویزیون کرد. سریالهایی که در آن سالها مخاطب خوبی را نیز داشت. افخمی بعد از سالها با داستانی در همین فضا برای رمضان امسال سریال احضار را ساخت.
یکی از منابع آگاه در سیمافیلم در پاسخ به این سؤال که موضوع رد شدن فیلمنامه صحت داشته یا خیر به ما میگوید: «اصلا چنین موردی صحت ندارد. فیلمنامه از ابتدا مشکلی نداشته و برای تولید هم تأیید شده است. این کار برای خود سیما فیلم است و ابتدا طرح داستانی مصوب و فیلمنامه نوشته و تولید شده است.» با این حال از بخش دیگری از سیما هم خبری عنوان شده که تهیهکننده سریال تولید و پخش این سریال را پیش میبرد درصورتی که با فیلمنامه این اثر در سیما فیلم مخالفت شده است. آنقدر دنیای سریالسازی در کشورمان کوچک است و آنقدر موانع و ممیزیها بر سر سازندگان سریال وجود دارد؛ که وقتی یک سریال با موضوع خاص ساخته میشود از همان ابتدا حرف و حدیثها هم آغاز میشود.
این موضوع دلیلی بر خوب یا بد بودن سریال نیست؛ چراکه سریالسازی در سالهای اخیر با افت قابل توجهی روبهرو شده است.افتی که بخشی از آن به سازندگان برمیگردد و بخش دیگر به خط قرمزها… ممیزیهایی که دست سازندگان را برای ساخت سریال در ژانرهای مختلف بسته نگه داشته و کسی حال و حوصله توجیه و سختیهای متفاوت یک سریال با موضوع متفاوت را ندارد. حاشیههای احضار از لوگو تیزرش شروع کرد. پخش سریال هم نقدهایی بهدنبال داشت که یکی از آنها کیفیت پایین بود که سازندگانش عنوان کردند برای قضاوت زود است و قبول نداریم کیفیت سریال پایین باشد.
تلویزیون تیغ سانسورش روی سریالهای خارجی آنقدر زیاد هست که بهعنوان تماشاگر سریال نتوانیم قصه سریال را متوجه شویم، اما آنقدر که باید و شاید در درج هشدار سنی سختگیر نیست. حتی درباره سریالهای ایرانی که نمونه جدید آن احضار است. سریالی که گاهی درج این موضوع رعایت و گاهی نیز گویا فراموش میشود.
در راستای این تصمیم، در قسمتهای اولیه پخش سریال احضار در برخی سکانسها شاهد استفاده از علامت ۱۴+ بودیم که به نوعی پخش صحنههای رعب و وحشت را توجیه میکرد، هر چند پخش همین صحنههای درجهبندی شده از شبکهای سراسری، آن هم در ساعتی که اغلب اعضای خانواده دور هم جمع هستند، از سوی برخی مخاطبان با واکنش همراه و اینگونه عنوان شده بود که فرزندانشان تحتتأثیر صحنههای ترسناک سریال قرار گرفتهاند.
اما در برخی از قسمتها این درجهبندی رعایت نمیشود. اما از سوی سیما فیلم عنوان شده که «۳۰ثانیه تا یک دقیقه قبل از سکانس این هشدار اطلاعرسانی میشود، اما کل پلانهای حساس مگر چقدر است؟ در قسمت اول ۱۵ تا ۲۰ثانیه بود. بهنظرم با توجه به تیزرهایی که از سریال پخش شد خانوادهها میدانند که این سریال چه فضایی دارد و باید در برخی از قسمتها تمهیدی برای تماشای سریال داشته باشند.»
سیدمهدی موسویتبار در روزنامه فرهیختگان نوشت: انگار رسم است که اسم فیلم ترسناک یا ماورایی را «احضار» بگذارند. به جز احضار (The Conjuring) ساخته جیمز وان در سال ۲۰۱۴، یک سریال احضار در شبکه نمایش خانگی به کارگردانی رامین عباسیزاده در سال ۱۳۹۷ هم ساخته شده است. این شبها شاهد یک «احضار» دیگر در شبکه یک سیما هستیم که کارگردانش را میتوان پدر سریالهای ماورایی تلویزیون نامید. علیرضا افخمی که در اوایل دهه ۸۰ با «تب سرد» مشهور شد، در سال ۸۴ و با ساختن «او یک فرشته بود» پرونده جدیدی در ژانر فیلمهای ماورایی پس از انقلاب باز کرد. ۱۰ سال پس از آخرین سریال ماورایی افخمی، این بار نوبت به احضار شده تا آن راه را تداوم ببخشد. احضار، اما از همان روزهای اول که تیزرهایش پخش شد، واکنشهایی را به وجود آورد. استفاده از کلماتی مانند روح یا جن در این تیزرها باعث ایجاد کنجکاوی و حساسیت روی این مجموعه تلویزیونی شده بود.
بیش از یکسوم این سریال پخش شده و زمان مناسبی است برای بررسی کیفی آن. هرچند تهیهکننده احضار در گفتگو با تسنیم گفته بود که ریتم سریال تندتر میشود و مخاطبان باید صبور باشند. این درحالی است که سریالهای خارجی در ۵ قسمت اول باید تکلیفشان را با مخاطب روشن کنند و شبکههای تلویزیونی و سرمایهگذاران هم بیش از ۵ قسمت به یک مجموعه تلویزیونی مجال نمیدهند.
درباره احضار، اما چند نکته مطرح است. اول اینکه در ماه مبارک رمضان و در وضعیت فعلی جامعه و مشکلاتی مانند کرونا یا اقتصاد چه ضرورتی برای پخش یک سریال ترسناک یا ماورایی است؟ درست است که اکثر سریالهای ماورایی تلویزیون در ماه مبارک رمضان پخش شده، اما کنار آنها هم یک کار طنز یا کمدی هم حضور داشته و شرایط مانند امروز نبوده است. نسلها به اندازه یک دهه و بلکه بیشتر از آن تغییر کردهاند و دیگر نمیشود با همان زبان و لحن دهه ۸۰ در روزگار کنونی صحبت کرد. مخاطب امروز فیلمهای خارجی زیادی را دیده و اولین کارش پس از دیدن قسمت اول هر سریال داخلی، مقایسهاش با نمونه خارجی آن است. اگر بپذیریم که اقبال برخی مردم به عرفانهای کاذب و جادو و احضار روح زیاد شده و باید با آن مقابله کرد، سوال اصلی و مهم این است که ماه رمضان و پس از پخش دو سریال ملودرام، زمان مناسبی برای آن است؟
مشکل بعدی سریال احضار، انتخاب بازیگرانش است. سریالی که انتخاب کرده ستاره نداشته باشد و تا اینجا نهتنها مشکلی نیست بلکه از این تصمیم حمایت هم میشود. اما جایی کار خراب میشود که نابازیگران به معنای فنی، به کلیت سریال ضربه زدهاند. نابازیگرانی که معلوم نیست کیفیت هنری آنها در کجا و چگونه سنجیده شده و آیا کمبود وقت باعث چنین انتخابهایی شده یا عوامل دیگری مانند صرفهجویی در آن دخیل بوده است؟
بازیگران دیگر که اتفاقا شناختهشده و کاربلد هم هستند در این سریال از کارهای قبلی خودشان ضعیفتر ظاهر شدهاند. مخاطب پس از دوازده، سیزده قسمت حق دارد که با سریال و شخصیتهایش ارتباط برقرار کند و کاراکترهای احضار این ویژگی را ندارند. استفاده افراطی از موسیقی و رنگ و سکوت و دود، بهتنهایی نمیتواند باعث تعلیق در یک سریالی شود که به گفته سازندهاش، هدف اصلیاش روشنگری بوده است.
استفاده از جوانها و رابطههای دختر-پسری شاید در دهه ۷۰، طرفداران زیادی در سینما و تلویزیون داشت، اما در سال ۱۴۰۰ دیگر شرایط فرق کرده است. جوانهایی که در احضار میبینیم، با توجه به اشارههای مکرر به کرونا، از لحاظ زمانی متعلق به سال گذشته و امسال هستند، اما رفتار و گفتار و سبک زندگیشان در همان دهه ۷۰ و ۸۰ مانده است. شخصیتهای سریال احضار که اتفاقا نسبت به شخصیتهای سریالهای قبلی افخمی بیشتر هم شدهاند، در سطح ماندهاند و مخاطب حتی نسبت به مائده و کامرانی که ظاهرا شخصیتهای اصلی هستند، شناخت عمیقی ندارد. شخصیتها در حد آدمبدها و آدمخوبها ماندهاند و وسط این همه آدم هم قرار است به اعتیاد، عرفانهای کاذب، عشقهای نافرجام، مشکلات جوانها، کرونا و مشکلات مالی هم پرداخته شود و همین میشود که مخاطب نخ تسبیح را گاهی گم میکند.
زبان الکن سریال در داستانگویی باعث شده مخاطب جزیرههایی از قصه را بدون ارتباط با هم ببیند و نهایتا در همین جزیره هم گم شود. با اینکه کار کردن در شرایط کرونایی سخت و قابلستایش است، اما ضعفهای فیلمنامه یا بازیهای بهشدت بد را نمیتوان به کرونا ربط داد. احضار برای افخمی یک گام روبهعقب است و البته که شبکه یک در سالهای اخیر و با پخش چند سریال خوب و پرمخاطب مانند «پایتخت»ها، «نون. خ»ها و «زیرخاکی» توقعات مخاطبان را بالا برده و دیگر نمیتواند کار ضعیف تولید و پخش کند. تاریخ انقضای سریالهایی مانند احضار با این کیفیت فرم و محتوا گذشته و بدتر از آن زمان پخش نامناسبش است که این ضعف را آشکار میکند.