[quote]به بهانه سلامتی استاد جیرانی به بررسی کارنامه کاری ایشان می پردازیم[/quote]
دو- جیرانی را میتوان کتابِ زنده «تاریخ سینمای ایران» دانست. با حافظهای عجیب، که تاریخِ «گفته» و «ناگفته»ی این سینما را از بَر است. و البته با این تفاوتِ مهم نسبت به دیگران که او فقط تاریخنگار و پژوهشگر نیست؛ صاحبِ نگاه است و تحلیل؛ و همین جهانبینی، دریچهی ذهنی و تحلیلیاش در این فضا، او را «خاص» و «ویژه» کرده.
سه- جیرانی، سینماگر-ژورنالیستی است که سلایقاش، مرز ندارد. از فیلمهای سعید روستایی دفاع میکند و در کنارش، به ستایشِ «لاتاری» مهدویان برمیاید. پشتیبان فیلمهای گروه «هنر و تجربه» میشود و در کنارش، مدافع فیلمهای سینمای بدنه و تجاریست. از سینمای کیمیایی و کیارستمی و مهرجویی تمجید میکند و در همان حال، برای ملاقلیپور کف میزند و آثار قدیم و جدیدِ حاتمیکیا را تحسینبرانگیز میداند. این، دلیلش آشفتگیِ ذهن و «دو سَره بار زدن» و «همه را با هم داشتن» نیست، برعکس؛ در جیرانی، این دلیلش ذهنِ باز و دوری از قطببندیهای رایجِ سیاسی و مرزبندیهای چیپ و سطحپایینِ هنریست. دلیلش، خورهی فیلم بودنِ فریدون جیرانی است. جیرانی، هنوز یک عاشقِ سینماست
چهار- جای جیرانی، «کافهآپارات» نیست. جای جیرانی، آنتن زندهی تلویزیون است. جیرانی اکنون باید تولید و اجرای برنامهای مهم و جریانسازِ سینمایی در تلویزیون را برعهده داشته باشد، نه آنکه در برنامهای اینترنتی دیده شود. تا جایی که میدانیم، مدیران تلویزیون روی او گارد و حساسیتی ندارند. پس چرا او دور ایستاده؟ چرا بیرون است؟ فراموش نکنیم؛ «هفت» ِ جیرانی بهترین هفتِ دوران بود. نقصهایی داشت اما، متنوع بود و سرپا و منحصر به فرد. جیرانی توانسته بود بِرَند یک برنامهی تازه تاسیسِ سینمایی را به سرعت در کنار بِرندِ یک برنامهی باسابقهی فوتبالی به نام «نود» بنشاند.
پنج- با همهی این احوال، مهمترین و جدیترین ویژگی جیرانی را جای دیگر باید جست: «تغییراتِ شگفتِ او در عرصهی فیلمسازی». برخلاف همهی سینماگران، او هرچه پیش آمد و سناش بالاتر رفت، جای آنکه محتاطتر شود، آوانگاردتر شد. جای آنکه بیحوصله و عصا به دست شود، رادیکالتر شد. فیلمهای یک دههی اخیرش را ببینید. جیرانی خود را پرتاب کرد به دنیایی از تجربیاتِ نوین و آزمودن پیچیدهترین ساختار و فرمهای سینمایی. تجربیات متنوعی در دکوپاژ، شکلدهیِ میزانسن، قاب، رنگ، نور، طراحیِ صحنه و درآوردنِ اتمسفرهای جدید. تجربیاتی که از «پارکوی» به آرامی در سینمای او شکل گرفت و در «خفگی» و «آشفتگی» به اوج خود رسید. میتوان علاقهمند به این آثار نبود، میتوان فیلمهای گذشتهاش را بیشتر پسندید اما نمیتوان جهانِ فرمالیستی آثار جدیدش را نادیده گرفت. تجربیاتِ دقیق و منسجمی که برای بسیاری از جوانانِ فیلمساز و علاقهمند به سینما، کلاسِ درست است و آموزشِ رایگانِ فیلمسازی. تاسفآور اما آنکه امروز چنین فیلمسازی، برای اکران چنین فیلمهایی، به دستانداز میخورَد و در اکران و پخش، کارش گیر میکند. سینمایی که سالنها و پردههایش پُر از آثارِ لوس و پوک و مبتذل است، پخشِ آثار جیرانی را بایکوت میکند و او را برای اکرانِ فیلماش، سر میدواند. چرا؟ زیرا تصمیم گیرندههایی بر مّسندند که «هنر»، هیچگاه مسئلهشان نبوده و نیست. تصمیمگیرندههایی که تنها پروپاگاند و جُنگ شادی میخواهند. سینمای ایران، در این شرایطِ تلخ و تاریکش، به امثال جیرانی بیش از همیشه نیاز دارد. ایستادهتر، و سرحالتر از قبل
[ad id='39844']