ترسناکترین داستانهای کتابهای کمیک مارول و دیسی

[ad id='39844']

[quote] این مقاله از سایت http://www.spidey.ir کپی شده است[/quote]

 

 

– فتاله (Fatale)

 

چطور میشه سبک کلاسیک نوآر جرم و جنایت رو با درام و وحشت “لاو کرافتی” ترکیب کرد و هر ماه کمیکی بیرون داد که هم ترسناک هستش و هم سرگرم کننده؟ سخته، نه؟ ولی «اد بروبیکر» به همراه طراحی به نام «شان فیلیپس» بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ این کار را کردند. آنها قبلا با کمیک Criminal شاهکاری در ژانر جرم و جنایت خلق نمودند و با Fatale پا در عرصه ترسناک گذاشتند در حالی که هنوز به همون  تم های بینظیر جنایی سری قبلی وفادار بودند. ماجراهای این کمیک حول و حوش یک زن که به نظر میاد هرگز نمیمیره میچرخه . اسم او Jo هستش و دهه های زیادی هستش که زنده است . Jo میتونه کاری بکنه که مردها شیفته اش بشوند. در عین حال یک فرقه مخوف هم هست که به دنبال Jo هستش و میخواد ازش برای مقاصد نفرت انگیز خودش سو استفاده کنه. مردهایی هم که عاشق Jo میشوند به محافظین او تبدیل میشوند و اغلب هم پایان وحشتناکی در انتظار آنها است! داستان های این کمیک مو را بر تن خواننده سیخ میکند و آنچنان وحشت ظریف و جذابی در بین صفحاتش یافت میشه که خواننده نمیتونه حتی برای یک لحظه کمیک رو زمین بزاره!

 

۱۹- ویک (Wake)

 

“ویک” ترکیبی است از فیلم “دنیای آب” (Waterworld) و سری فیلم های “بیگانه” (Alien)! این کمیک در واقع برداشتی ترسناک از پریان دریایی است که  «اسکات اسنایدر» برایمان خلق کرده. (اسکات اسنایدر قبل از انکه نویسنده کمیک های بتمن بشود، کمیک های ترسناک مینوشت). داستان اینجوریه که وقتی یکی از پریان دریایی توسط انسان های دستگیر میشود شاهد تهاجم آنها به دنیای انسان ها هستیم. در این کمیک پریان دریایی نژادی باستانی هستند که همواره رقیب بشریت محسوب میشده اند. “ویک” به دو بخش تقسیم شده بود: بخش اول در یک پایگاه  زیر دریا جریان داشت که در آن پری دریایی مذکور زندانی شده بود و بخش دوم هم ۲۰۰ سال بعد در آینده رخ میدهد یعنی زمانی که پریان دریایی به تلافی زندانی شدن همنوع خود به بشریت حمله میکنند. طراحی این کمیک که توسط «شان پاتریک» مورفی انجام شده بسیار زیباست . او پریان دریایی را طوری به تصویر کشیده که هم ترسناک هستند و هم مسحور کننده. در ضمن بهتون اخطار میکنم که اگه این کمیک رو بخونید دیگر جرات نخواهید کرد به دریا و اقیانوس بروید!!!

 

۱۸- زامبی های مارول (Marvel Zombies)

 

در حال حاضر ژانر زامبی ها بسیار در عالم سینما، تلویزیون و گیم را فرار گرفته اند. “زامبی های مارول” هم یک داستان زامبی مانند با حضور ابرقهرمانان است! در این کمیک با دنیایی دیگر آشنا میشویم که توسط “چهار شگفت انگیز التمیت” مورد کاوش قرار میگیرد. در این دنیا نسخه زامبی شده شخصیت های مارول حکومت میکنند و از گوشت عده معدودی که باقی مانده اند تغذیه میکنند. بر خلاف خیلی از داستان های زامبی در این کمیک شاهد هستیم که ابرقهرمانان مارول حتی پس از زامبی شدن هوش و شعور خود را حفظ کرده اند ولی مجبورند تسلیم میل درونی خود برای خوردن دیگران شوند. جالبه که بدونید «رابرت کرکمن» (نابغه دنیا کمیک و خالق کمیک های Walking Dead) دو سری اول از این کمیک را نوشت . برخی از عناصر این کمیک ضمنا در یکی از کمیک های فرعی جنگ های پنهان به کار رفته و در آن پروردگار «دووم» زامبی های مارول را پشت دیواری عظیم زندانی کرده تا به دیگر قلمروهای دنیای او آسیب نزنند. وحشتی که این کمیک در دل خواننده ایجاد میکند بیشتر به این دلیل است که با سابقه خوبی که از ابرقهرمانان مارول حضور آنها در چنین داستانی بسیار غیر منتظره است و همین مساله این کمیک رو شوکه کننده تر میکند. در ضمن  میتوانید  ترجمه این داستان را در لینک زیر بخوانید :

۱۷- کمیک های ماجراجویی: اسپکتر (Adventure Comics: Spectre)

«اسپکتر» از شخصیت های بسیار نیرومند و قدیمی دنیای کمیک های دی سی هستش که در عصر طلایی دوران کمیک خلق شد -. کلا خیلی داستان های خارق العاده ای ازش چاپ نشده ولی سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۵، ده کمیک با حضور این شخصیت در شماره های ۴۳۱ تا ۴۴۰ از عنوان Adventure Comics چاپ شد که فوق العاده بود و ژانر ابرقهرمانی ترسناک را از نو تعریف کرد. گفته میشه اون موقع سردبیر دی سی به نام «جو اورلاندو» واقعا مورد زور گیری در خیابان واقع شد و بنابراین تصمیم گرفت شخصیت اسپکتر را بعد از سالها دوباره احیا و به عنوان سمبل یک شخصیت انتقام جوی جهنمی ارائه کند. اورلاندو خودش خط اصلی این ۱۰ شماره را طرح ریزی کرد و اونا رو به دست نویسنده ای به نام «مایکل فلیشر» و «جیم آپارو» داد . در این کمیک ها اسپکتر شکست ناپذیر، به تعقیب، شکار و مجازات دزدان و قاتلان و متجاوزین به عنف میپرداخت و اغلب هم اونا رو به اشیا بی جان تبدیل میکرد. کی میتونه اون صحنه ای را که اسپکتر یک خلافکار را به کاغد تبدیل کرد و بعدش خودش هم به قیچی تبدیل شد یادش بره؟! یا اون جایی که یکی رو تبدیل به شمع و بعدش ذوبش کرد؟!! میگن خیلی از این صحنه الهام بخش «فردی کروگر» شخصیت ترسناک معروف فیلم های “کابوس در خیابان الم” بوده است. طراحی های جیم اپاروی کبیر با اون لی آوت های هوشمندانه اش باعث شد این کمیک ها ماندگار شوند. در واقع قبل از این سری، اسپکتر شخصیتی فراموش شده به حساب می آمد  ولی بعدش خوانندگان فهمیدند که کمیک های ابرقهرمانی هم میتونند تا چه حد ترسناک باشند!

 

۱۶- هارو کانتی  (Harrow County)

اگر میخواهید کمیکی بخوانید که از ترس شما را زهره ترک کند، Harrow County را پیشنهاد میدهیم. این کمیک جدید انتشارات “دارک هورس” توسط «کالن بان» و «تایلر کروک» خلق شده. در آن دختری را میبینیم به نام «امی» که شاید روح جادوگری که ۱۸ سال پیش توسط اهالی یک دهکده کشته است، در وی حلول کرده باشد. پدر و دیگر اهالی روستا تصمیم میگیرند امی را قبل از اینکه قدرت های جادوگر در او رشد کند، به قتل برسانند. به همین دلیل امی فرار میکند و به داخل جنگل نفرین شده نزدیک روستا میرود. امی کم کم متوجه میشود که تاریکی بیسابقه ای دارد در روستا پا میگیرد. در ضمن او یک خواهر دوقلوی خبیث هم دارد که خیلی دلش میخواهد قدرت های جادوگر کشته شده را داشته باشد. “هارو کانتی” یک داستان ارواح فوق العاده است که در جامعه ای رخ میدهد که شاید خیلی هم با جوامع امروزی فرقی نداشته باشد. این کمیک لاعث میشود که به فکر بیافتید چه چیزهایی در اعماق جنگل های نزدیک خانه تان یا در گذشته جوامع شما نهفته هستند.

 

۱۵- انیمال من  (Animal Man)

انتشارات دی سی تاریخچه طولانی در ترکیب ابرقهرمانان با موضوعات ماورالطبیعه دارد و شما میتوانید مثال هایی زیادی از این قبیل در کمیک تحسین شده «موجودی از باتلاق» ( Swamp Thing) نوشته «الن مور» بیابید. در سال ۲۰۱۱ و در جریان ریبوت جدید این شرکت تحت عنوان New 52 کمیک ترسناکی تحت عنوان Animal Man هم به بازار آمد. در این کمیک شاهد ایده های غریبی بودیم، مثل Red (نیرویی که تمام حیات حیوانات را به هم وصل میکند) و Rot (نیرویی شیطانی که نماینده قدرت های پوسیدگی و ویرانی در جهان است) . سپس «انیمال من» میفهمد که دخترش در واقع آواتاری از Rot است و مجبور به فرار میشود چون Rot در به در دنبال اوست تا با بلعیدن دخترش بتواند موجودات زمین را تحت سلطه  خودش بگیرد. لحن حزن انگیزی در این کمیک موج میزند و انگار قهرمان داستان توانایی نجات خود و دخترش را ندارد. Animal Man بسیار دارک و تکان دهنده است و نشان میدهد که حتی ابرقهرمانان هم میتوانند بترسند.

 

۱۴- Hack/Slash

چه بر سر نجات یافتگان وحشی گری های یک قاتل سریالی می آید؟ این تم اصلی کمیک Hack/Slash است، کمیکی که سالهاست توسط «تیم سیلی» نوشته میشود. در این کمیک دختری به نام «کیسی هک» (Cassie Hack) مادر خودش را (که زمانی یک قاتل سریالی بوده و دوباره زنده شده) میکشد. او سپس به نقاط مختلف کشورش سفر میکند تا با اجساد قاتلین بالفطره و قاتلین سریالی که زنده شده اند مبارزه کند (این اجساد زنده شده ” slashers ” نامیده میشوند) . کیسی را مردی قوی هیکل به نام «ولد» (Vlad) همراهی میکند که صورتش به شدت آسیب دیده و از ریخت افتاده است. این کمیک بسیاری از ساختارهای شناخته شده فیلم های معروف ژانر وحشت را میشکند و خیلی از شخصیت های معروف سینمای ترسناک را به هجو میکشد. کیسی سمبل شخصیت های مونثی هستند که معمولا در پایان فیلم های ترسناک زنده میمانند. برخی از شخصیت های معروف فیلم های ترسناک مثل «چاکی» یا «اش» (Ash) از سری “کلبه وحشت”   (Evil Dead) ، در این کمیک حضور پیدا کرده اند. این کمیک به علاقمندان به فیلم های ترسناک توصیه میشود.

 

۱۳- ویژن (Vision)

«ویژن» رو دیگه همه به لطف فیلم های سینمایی مارول میشناسند  ولی کی فکرش رو میکرد که مارول بتونه کمیک های این شخصیت رو تبدیل کنه به یکی از بهترین های سالهای اخیر در ژانر ترسناک؟ اما مارول از سال ۲۰۱۶ این کار رو کرد و ما هر ماه شاهد داستان های فوق العاده بودیم. ویژن در این سری دور از اونجرز و در حومه شهر واشنگتن دی سی به همراه خوانده اش زندگی میکرد ؛ خانواده ای که خودش خلق کرده بود تا بهتر معنی و مفهوم بشریت را درک کند. آنها سعی میکردند تا جای ممکن خودشون رو با زندگی انسان ها ترکیب کنند. تا اینکه یک روز وقتی ویژن در خانه نبود یک ابرشرور رفت به خونه اش و اونجا همسرش به طرز فجیعی اون رو به قتل رساند و از اینجا به بعد بود که داستان ها واقعا ترسناک و دارک شدند. ویژن قطعا یکی از مبتکرانه ترین ، هوشمندانه ترین و عمیق ترین کمیک های سالهای اخیر ماروله. در این موضوع شک نکنید. فقط حیف که ۱۲ شماره بیشتر دوام نیاورد ….

 

۱۲- آخرت با آرچی  (Afterlife with Archie)

کمیک های “آرچی” همواره به عنوان عناوینی کارتونی و تا حدی بچه گانه شناخته میشدند ولی در کمیک” آخرت با آرچی ” شاهد هستیم که «سابرینا، جادوگر نوجوان» و «جاگهد» (Jughead) به طور تصادفی باعث به وجود آمدن دنیایی آخر الزمانی با حضور زامبی ها شده اند . این کمیک توسط «ربورتو اگوئره ساکاسا» نوشته شده و طراحش هم «فرنچسکو فرانکاویلا» است (او یکی از برجسته ترین طراحان حال حاضر دنیای کمیک به شمار میرود) . ” آخرت با آرچی ” با هنرمندی المان های کلاسیک و شناخته شده کمیک های آرچی و دنیای زامبی ها را واژگون میکند و ماجراهایی ترسناک و دلهره آور خلق میکند.  نه تنها در این کمیک برخی از شخصیت های محبوب سری آرچی به صورت سیستماتیک و چندش آوری کشته شده اند بلکه بازماندگان هم انگار دارند به تدریج دیوانه میشوند چون آرچی که داره با ارواح حرف میزنه، سابرینا مجبور شده با  Cthulhu ازدواج کنه و «چریل بلاسم» هم برادر دوقلوی خودش را کشت (البته در دفاع از خودش) . از شماره ۸ به بعد هم   مثلث عشقی آرچی/بتی/ورونیکا با پایان خونینی حل و فصل شد.

 

۱۱- واعظ (Preacher)

الان به لطف پخش شدن سریال “واعظ” از شبکه AMC دیگر خیلی ها با این شخصیت آشنا شده اند ولی این سریال اصلا به گرد پای اون خباثتی که در دل کمیکش هست نمیرسه. در این کمیک ها که از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ به دست «گارث انیس» و «استیو دیلون» خلق شدند، میشد وحشت های متافیزیکی به شکل فرشتگان و دیوها را دید یا وحشت کلاسیک را در قالب خون آشام ها یا بخش های چندش آور در قالب Meat Man یا حتی وحشت سیاه و  طنز آمیز که آدم را به یاد شاهکار جاودان «سم ریمی» یعنی Evil Dead می انداخت. در ضمن شخصیتی به نام  «ماری لانگل» ملقب به Grandma Custer را میتوان بهش لقب کثافت ترین شخصیت دنیای کمیک داد!. ولی در زیر همه این موارد قلبی مملو از یک ماجراجویی تمام آمریکایی عاشقانه میتپید که باعث میشد خواننده واقعا به شخصیت های داستان اهمیت بده. به همین دلیل این کمیک از معدود سری هایی هستش که میتونه هم آدم رو بخندونه و هم حالمون رو بهم بریزه و هم اشکمون رو دربیاره …

 

۱۰– پسر جهنمی (Hellboy)

آیا شخصیتی بوده که بیش از «هل بوی» این مخلوق جاودانه «مایک مینولا» اینچنین حضور مستمری در کمیک های ترسناک داشته باشد؟ رمز موفقیت این شخصیت چیست و چرا بعد از گذشت این همه سال هنوز هم خوانندگان برای خواندن کمیک های او مشتاق هستند. دلیلش در بطن شخصیت پردازی او نهفته است. چون در دنیای کمیک های هل بوی ، او از یک طرف بزرگترین هیولا است و از طرفی دیگر بزرگترین امید بشریت در مقابل دنیای تاریک. هل بوی سال ۱۹۹۳ خلق شد . مادر او یک ساحره بود به نام «سارا هیوز» که در جهنم او را به دنیا آورد. وقتی به دنیا آمد دست راستش توسط دیوی به نام Azazel قطع شد و به جای آن یک شی قدرتمند به نام “دست راست نابودی” (Right Hand of Doom) قرار گرفت. سپس زمانی که نازی ها در جنگ جهانی دوم میخواستند دریچه ای به دنیاهای تاریک باز کنند، پسر جهنمی به دنیای ما آمد ولی در نهایت توسط پرفسور «باتنهولم» بزرگ شد و به عضویت “اداره تحقیقات درباره و  دفاع از پدیده های فراهنجار” (که به صورت مخفف BPRD نامیده میشود) درآمد. او بزرگ شد و در کنار همکاران عجیب و غریب خود یاد گرفت تا با تهدیدات باستانی و ماورالطبیعه مبارزه کند.  در کمیک های هل بوی باید احتمال هر چیزی را داد، از نوزادان شیطان گرفته تا خون آشام ها و فرقه های عجیب و غریب ، هیولاهای باستانی ، قاتلین مادرزادی و …

 

۹- لوک و کی (Locke and Key)

میشد در این مقاله Top 20 کمیک ترسناک و محشر دیگری به نام  ۳۰ Days of Night را هم گنجاند ولی متاسفانه بیش از حد کوتاه بود و دنباله هایش هم به خوبی قسمت اول نبودند. ولی این کمیک پایه قدرتمندی شد برای خلق دیگر کمیک های ژانر ترسناک توسط شرکت IDW . در نتیجه کمیک شگفت انگیزی بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ توسط جو هیل و گابریل رودریگز خلق گردید که از هر نظر یک شاهکار بود: Locke and Key . این کمیک از تمام دوره های وحشت الهام گرفته یعنی از ریشه  های گوتیک تا دوران لاوکرفت و داستان های ادگار آلن پو. حتی میتوان ردپای سبک های جدیدتر ترسناک مثل slasher را نیز در آن یافت. سبک روایی آن هم بسیار منحصر به فرد است و دوره های زمانی متنوعی را در بر میگیرد. داستان درباره یک عمارت قدیمی ترسناک و پر رمز و راز  است که تاریخچه عجیبی دارد و هر کسی را که واردش میشود به اشکال مختلف تغییر میکند.  کسانی که وارد عمارت میشوند با باز کردن هر کدام از درها با دنیایی وحشتناک روبرو میشوند که از آن خلاصی نیست. و تازه با باز کردن در بعدی، وحشتی جدیدی شروع میشود!

 

۸- هل بلیزر (Hellblazer)

«جان کنستانتین» از زمانی که در کمیک موجودی از باتلاق (Swamp Thing) خلق شد همواره راهنمای دیگران در گوشه های تاریک دنیای ورتیگو/دیسی بوده است. او در کمیک های Hellblazer کارآگاهی است که  به عنوان متخصص پرونده های ماورالطبیعه یا supernatural مدام با ماجراهای ترسناک و عجیب و غریب دست و پنجه نرم میکند. از سال ۱۹۸۸ که کمیک های Hellblazer توسط ورتیگو چاپ شد، نویسندگان مختلفی دنیای جان کنستانتین را شکل داده اند. کافیه فقط به اسم نویسندگانی که روی این کمیک کار کرده اند دقت کنید تا مختون سوت بکشه! : آلن مور، جیمی دلانو، نیل گیمن، گرنت موریسون، گارث انیس، پیتر میلیگان، وارن الیس، برایان آزارالو، مایک کری، پل جنکینز و …! اینها برخی از بزرگترین مغزهای حال حاضر دنیای کمیک هستند که روی ماجراهای جان کنستانتین کار کرده اند. در این کمیک ها خوانندگان به جهنم رفته اند و برگشته اند و شاهد مبارزه کنستانتین با هر نوع قاتل  و هیولا و دیوی که تصورش را بکنید بوده اند. البته کارشناسان اعتقاد دارند از وقتی این شخصیت به دنیای دی سی پیوسته دیگر آن حس و حال گذشته را ندارد . در هر حال کمیک های Hellblazer به راستی آغازگر عصری مدرن در ژانر وحشت بوده اند.

 

۷- از جهنم (From Hell)

این یکی از تفکر برانگیز ترین و دلهره آور ترین کمیک های تاریخ است. در “از جهنم” که چاپ آن سال ۱۹۸۹ شروع شد، آلن مور معروف با وسواس خاصی به اریجین قاتل سریالی معروف انگلستان یعنی «جک قصاب» (Jack the Ripper) پرداخت و داستان کارآگاهی را روایت کرد که سعی داشت قاتل را پیدا کنه و اونقدر جلو رفت که فهمید پای خاندان سلطنتی هم در میان است. ضمن اینکه این کمیک به لطف طراحی های دقیق اقای ادی کمبل یکی از بهترین کمیک های تاریخی میباشد چون به طور دقیقی دورانی که جک قصاب قتل های زنجیره های خودش را مرتکب شد را به تصویر میکشید. در حقیقت توجه موشکافانه به جزئیات باعث میشه که این کمیک ترسناک تر هم بشه. چون خواننده میدونه که همه این قتل ها واقعا رخ داده و همین موضوع وحشتی که در دل داستان هست را رئالیستی تر جلوه میده. From Hell کمیکی است که هم درس تاریخ به خواننده میده و هم شدیدا او رو میترسونه.

 

۶- سندمن (Sandman)

دلیل اینکه این شاهکار در این لیست در رتبه بهتری قرار نداره اینه که بیشتر در ژانر فانتزی هستش تا وحشت. ولی هر جا صحبت از خواب و ارباب رویاها باشه پس قطها پای کابوس هم در میان است. مثلا ۶# Sandman  رو بخونید تا بفهمید چه مایه های قدرتمندی از وحشت در آن یافت میشه. بنابراین در این کمیک اونقدر لحظات ترسناک ماندگار هست که تو همچین لیستی باید حتما باشه. در واقع نیل گیمن به همراه گروهی از مستعدترین طراحان تاریخ کمیک در کمیک های سندمن به مکان های واقعا تاریکی سرک کشیدند. همون شماره ۶ Sandman و داستانی که مربوط به Doctor Destiny میشه انصافا یکی از برترین کمیک های ترسناک تاریخ هستش. نیل گیمن با شاهکار خود به طور همزمان  ژانر فانتزی و وحشت را از نو تعریف کرد. در هر حال، شخصیت اصلی این کمیک ، Dream نام دارد که بهش مورفیوس و دیگر القاب هم داده شده. او یکی از هفت موجود موسوم به  Endless به شمار میاد. کمیک سندمن درباره این است که چطور مورفیوس به عنوان ارباب رویاها گیر میفته   و در نهایت میفهمه که “تغییر” اجتناب ناپذیر است.

 

۵- چندش آور (Creepy)

پس از انتشارات EC که سالها در عرصه کمیک های ترسناک حکمرانی میکرد، انتشارات دیگری به نام Warren Publishing ظهور کرد که در این زمینه بسیار معروف و محبوب شد. دو تا از کمیک های این ناشر به نام های Creepy و Eerie بودند که از اهمیت بسیار بالایی در ژانر وحشت برخوردار هستند و از اواسط دهه ۶۰ میلادی تا اوایل دهه ۸۰ میلادی چاپ آنها ادامه یافت. هر دوی این کمیک های سیاه و سفید  از رویکردی که گاهی  مبتنی بر طنز سیاه بودند تبعیت میکردند. تعدادی از برترین و نابغه ترین طراحان کل تاریخ کمیک داستان های آنها را خلق میکردند: نیل آدامز، گری مارو، جان سورین، آنجلو تورس، الکس تاث، دن اتکینز، رید کراندال، جانی کریگ، فرانک فرازتا، ال ویلیامسون، والی وود و البته استیو دیتکو! به طور مثال شما میتونید در شماره ۱۳ از کمیک Creepy یکی از بهترین داستان های ترسناک تاریخ کمیک را که توسط استیو دیتکو طراحی شده بخونید . آن موقع دیتکو که به خاطر اختلاف با استن لی از کمیک های مرد عنکبوتی جدا شده و به Warren  پیوسته بود. استیو که سابقه خلق کمیک هایی مثل دکتر استرنج را در کارنامه خودش داشت از تمام استعداد خودش استفاده کرد تا اثار ماندگاری در ژانر وحشت خلق کند.

در واقع تمام این طراحان مذکور آن موقع در بهترین و خلاقانه ترین دوران هنری خود قرار داشتند و به قول معروف حسابی در اوج بودند. موفقیت بی چون و چرای این کمیک ها باعث شد حتی مارول نیز در دهه ۷۰ میلادی به چاپ کمیک های بزرگسالانه به صورت سیاه و سفید روی بیاورد.

 

۴- مقبره دراکولا (Tomb of Dracula)

مارول رو بیشتر به خاطر ابرقهرمانانش میشناسند ولی در سال ۱۹۷۲ سر و کله  یک شخصیت شنل پوش کاملا متفاوت در مارول یونیورس پیدا شد. در واقع برای سالها دنیای کمیک مجبور بود تحت قوانین سفت و سخت  Comics Code Authority فعالیت کنه . به همین دلیل هرگونه چاپ یا حتی اشاره به موجودات undead مثل زامبی ها، خون آشام ها یا گرگ نماها و … ممنوع بود. اما اوایل دهه ۷۰ میلادی این قوانین به قول معروف شل شد و مارول هم تونست شروع به چاپ کمیک های ترسناک بکنه. یکی از این کمیک ها “مقبره دراکولا” نام داشت که به تاریخ پیوسته. اولش این کمیک کمی سرگردان و بیهدف به نظر میرسید. چندین نویسنده روش کار کردند و رفتند ولی از وقتی «مارو ولفمن » و «جین کولان» به عنوان نویسنده و طراح این سری به کار گرفته شدند واقعا داستان های جذابی خلق شد. آنها در ۶۰ شماره پشت سر هم دنیایی خونین و شگفت انگیز از خون آشامان که مملو از سایه های گوتیک، وحشت کلاسیک و حتی رومانس بود خلق نمودند. و جالب اینکه تمام داستان های آنها به خوبی در محدوده مارول یونیورس روایت میشد. شخصیت های فرعی این کمیک هم به شدت جذاب و مهم بودند: ریچل ون هلسینگ (نوه ون هلسینگ ، شکارچی مشهور خون آشامان)، فرانک دریک (معشوقه ریچل که خودش هم در شکار خون آشامان تبحر داشت) ، هانیبال کینگ و البته «بلید» که حتما قبلا در این مقاله باهاش آشنا شده اید.ولی شخصیت برتر و اصلی این کمیک خود دراکولا بود که به طور فوق العاده ای شخصیتی شیطانی، ترسناک و در عین حال سمپاتیک و کاریزماتیک داشت. در مجموع این کمیک شاهکاری منحصر به فرد بود که خواننده را تشنه خواندن شماره های بعدی نگه میداشت و همه چیز در آن یافت میشد. طراحی های جین کولان هم که یک کلاس درس حسابی برای اونایی هستش که میخوان در ژانر وحشت طراح بشوند. کلا این کمیک جون میده برای اقتباس سینمایی

۳- موجودی از باتلاق (Swamp Thing)

در اوایل دهه ۷۰ میلادی و با رونق گرفتن دوباره ژانر وحشت در دنیای کمیک که به خاطر اسان تر شدن قوانین نظارت بر محتوای کمیک بود، خیلی از ناشرین شروع به چاپ این جور کمیک ها کردند. موجودی از باتلاق هم توسط نویسنده و طراح برجسته ای به نام های «لین وین» و «برنی رایتسون« برای دی سی خلق شد. در آن گیاه‌شناسی به نام  دکتر الک هالند، پس از مرگش که حاصل یک اتفاق وحشتناک و ناگهانی در باتلاق بود، تبدیل هیولایی سبز رنگ شد. او با توانایی کنترل تمامی اشکال زندگی گیاهی، از قدرت خود برای محافظت از انسان‌ها، دنیای گیاهان و به طور کلی محیط زیست در برابر تهدیدهای مختلف فراطبیعی و تروریستی استفاده میکرد.  انصافا چیز خارق العاده ای در این شخصیت دیده نمیشد. ولی این تازه شروع این قضیه بود چون در دهه ۸۰ میلادی دی سی این کمیک را احیا کرد و برای این کار از نویسنده ای به نام آلن مور استفاده کرد. او هم در دورانی که هنوز کارتون های بچه گانه ای مثل Super Friends  روی آنتن بود، به مضامین ممنوعه ای همچون س.ک.س، مواد مخدر و تابوهای دیگر پرداخت. آلن مور مرزهای مرسوم دنیای کمیک را درنوردید و عصری جدید از تاریکی فکورانه را به ارمغان آورد که پایه گذار اثار بعدی انتشارات ورتیگو شد.  صفحات این کمیک مملو از لحظات هولناک خلاقانه ای بود که خواننده قبلا نظیرش را نه دیده بود و نه خوانده.

 

۲- مردگان متحرک (The Walking Dead)

شاید بتوان “مردگان متحرک” را موفق ترین کمیک قرن بیست و یکم لقب داد . وقتی در سال ۲۰۰۳ رابرت کرکمن و تونی مور این کمیک سیاه و سفید را منتشر کردند کمتر کسی فکرش را میکرد که تا این حد موفقیت کسب کند. این کمیک به یکی از بزرگترین منابع تاثیرگذار روی فرهنگ جهان تبدیل شده است . قصه آن بر روی شخصیت ریک گرایمز افسر پلیسی متمرکز است که در هنگام انجام وظیفه مجروح شده و به کما رفته است. او در حالی به هوش می‌آید که ایالت جورجیا در قرنطینه است و موفق می‌شود همسر و فرزندش را به همراه سایر نجات یافتگان پیدا کند و به تدریج رهبری گروهی را که بعدها به یک جامعه کوچک تبدیل می‌شود را بر عهده بگیرد. مردگان متحرک ژانر کمیک های ترسناک را از نو خلق کرد و ارائه گر قصه ای شد که در آن هر چیزی و هر بلایی ممکن است بر سر کسی در هر جایی بیاید! فرمول این کمیک خیلی ساده است: شخصیت ها را معرفی کن، کاری که هواداران عاشق آنها شوند و بعد به طور بیرحمانه ای شخصیت ها را از خوانندگان بگیر! و البته از یاد نبریم که برخی از چندش آور ترین صحنه های تاریخ دنیای کمیک هم در مردگان متحرک خلق شده است

 

۱- قصه های سرداب (Tales from The Crypt)

غار وحشت (Vault of Horror)

پاتوق ترس (Haunt of Fear) 

در نیمه اول دهه ۵۰ میلادی فقط یک نام بود که در عرصه کمیک میدرخشید: EC Comics. پس از افول محبوبیت ابرقهرمانان در این دهه ، کمیک های ترسناک این شرکت جانشین آنها شدند. ای سی کامیکس سه کمیک چاپ کرد که همه چیز را تغییر داد: Vault of Horror، Haunt of Fear و البته Tales from the Crypt. داستان های ترسناکی که در این عناوین چاپ شدند هنوز بعد از ۶۵ سال همچون کابوس هایی دهشتناک روی ذهن مخاطب جولان میدهند. اغلب هم به  شکل و فرمت قصه های عبرت آموز یا انتقام جویانه عرضه میشدند  که در آن شخصیتی که مرتکب خطایی بزرگ شده بود در نهایت به سرنوشتی چندش آور دچار میشد. تعدادی از بزرگان تاریخ کمیک روی این عناوین کار میکردند: والی وود، ال فلدستاین، هری هریسون، هاروی کرتزمن، جک دیویس، جو ارلاندو، و … آنها به راستی شماری از خلاقانه ترین قصه های ترسناک تاریخ بشریت را خلق کردند که روی کارگردانان و نویسندگان بزرگی همچون استیون اسپیلبرگ، استفن کینگ، جان کارپنتر و جان لندیس تاثیر گذاشتند. کمیک های EC اونقدر محبوب و فراگیر شدند که جنبشی تحت رهبری روانشناسی به نام فردریک ورثام بر علیه دنیای کمیک شکل گرفت. ورثام در دادگاه کمیک های ترسناک EC کامیکس را مسئول خشونت و بزه کاری نوجوان دانست و عنوان کرد که خیلی از خلافکاران آمریکایی با خواندن این کمیک ها به جنایت روی آورده اند! همین باعث شد که اون Comics Code Authority که قبلا هم در این مقاله بهش اشاره شد شکل بگیره . بنابراین EC ورشکسته و تعطیل شد و دی سی و مارول و دیگر ناشرین مجبور شدند قبل از اینکه کمیکشون رو چاپ کنند اون رو به اداره نظارت بر محتوای کمیک بفرستند تا تایید شون کنه! این اداره هر چیزی را که حس میکرد برای نوجوانان مناسب نیست، سانسور میکرد.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *