حاشیه های توهین فیروز کریمی به نویسنده ها در خندوانه

[ad id='39844']
[quote] «نویسنده‌ها بی کارن؛ ما با اون‌ها کاری نداریم». این را مربی‌ای گفت که پس از سال‌ها بد نتیجه گرفتن و حاشیه‌های بیخود و فرافکنی شکست‌های متوالی، با ورود نسل جدید مربی‌های بادانش، کنار رفته است. او حالا چند سالی است که دوره افتاده در برنامه‌های بی ربط و باربط و تکرار کردن خاطره‌هایی که زمانی بامزه بود، اما این روز‌ها بیشتر شبیه دست وپنجه نرم کردن مذبوحانه با فراموش شدن است.[/quote]
فیروز کریمی، حالا به دلیل حرف‌هایی که درکنار خداداد عزیزی در برنامه خندوانه به زبان آورد، هدف هجمه بسیاری قرار گرفته است. «تو خودت اسم سه تا نویسنده می‌تونی بگی؟» این سوال را هم فوتبالیست و مربی‌ای پیش کشید که نه قادر به تعامل با مدیران فوتبالی بود و نه با بازیکنانش سر سازش داشت، اما چند سالی است که با مدیران رسانه‌ای و تبلیغاتی رابطه خیلی خوبی برقرار کرده و یار غار بازیگران شده است.
او انتقاد کردن و ژست معترض گرفتن را فقط برابر بعضی فوتبالی‌های بی رسانه بلد است نه سلبریتی‌هایی که خودشان این کاره اند. رامبد جوان هم بنا را گذاشت به خندیدن؛ کسی که دو دهه از برنامه سازی تلویزیونی و سریال سازی گرفته تا کارگردانی و بازی در سینما را برعهده داشته و همیشه از کتاب خواندن گفته است: «کتاب بخوانید»، «کتاب خوب است»، «وای ما چرا کتاب نمی‌خونیم؟»

رامبد جوان نیز در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: ” سلام به اهالی قلم

در برنامه خندوانه چهارشنبه شب در کنار دو مهمان محترم، لحظه‌ای پیش آمد که برای من غیر قابل کنترل شد و متأسفانه واکنش من تنها خندیدن بود. واقعاً از پخش این لحظه بسیار متأسفم و این هم به خاطر بی‌دقتی و بی‌ملاحظگی من و تیم خندوانه و تیم پخش شبکه نسیم است.

اینجانب از همه اهالی قلم در کل تاریخ بزرگ این کشور با آثار جاودانشان تمام قد عذر می‌خواهم و یقین می‌دهم هیچ وقت دیگر چنین اتفاقی نخواهد افتاد. من همیشه با افتخار مخاطب و خواننده آثار لذت‌بخش و بی‌مثال ادبیات کشورمان بوده‌ام و هستم و خواهم بود و هیچ گاه از ترویج کتابخوانی در هر موقعیتی که داشته‌ام و خواهم داشت دریغ نکرده و نخواهم کرد و در اولین ضبط برنامه خندوانه در برابر این قشر بزرگ واندیشمند و دردکشیده عذرخواهی خواهم کرد. ”

شاید از خداداد عزیزی و فیروز کریمی انتظار زیادی نرود؛ چون به هرحال آن‌ها را فعال فرهنگی نمی‌دانیم، اما رامبد جوان نه فیروز کریمی است و نه خداداد عزیزی. این بعیدترین چیزی بود که می‌شد از یک فعال فرهنگی با سه دهه فعالیت انتظار داشت که مدام دم از فرهنگ سازی می‌زند.
امروز اما کارشناس برنامه در انتهای الوند که صبح ها از شبکه دوم سیما پخش می شود به این اتفاق اشاره کرد و گفت: این شوخی خداداد و فیروز کریمی تلخ بود، آنها که الگوی نوجوانان هستند اگر نام سه نویسنده را می گفتند، شاید نوجوان امروزی سراغ این نویسنده ها می رفت و کتاب شان را مطالعه می کرد. کارشناس برنامه ضمن گلایه از خنده های رامبد، از تلویزیون هم انتقاد کرد که این شوخی تلخ و توهین به نویسنده های ایرانی را در بازبینی حذف نکرده اند.

مسعود بربر، نویسنده ایرانی که با داستان خوانی‌های شبانه در اینستاگرام شناخته می‌شود با پیوستن به این هشتگ این گونه به عذرخواهی رامبد جوان واکنش نشان داد:

“یکم: از مهم‌ترین تمرین‌ها و دشواری‌های هر داستان‌نویس که اگر به‌اندازه انجام شود قاعدتاً باید به عادت همیشگی او در زندگی روزمره هم بدل شده باشد، نگریستن از دریچه نگاه دیگری است. وقتی آدمی، اهالی یک صنف را بیکار خطاب کند، طبیعی است که عصبانی و ناراحت شوند، اما اگر آن صنف، نویسندگان باشند، نه. نه، نویسنده حق ناراحتی و عصبانیت ندارد. درد نویسنده برای پر کردن چاه درون و پالایش به آب زلال داستان است: نویسنده باید از هر چیز بیاموزد، ببیند، داستانی تازه بسازد. نویسنده باید (دست کم تلاش کند که) در دیده فرد هتاک بنشیند و بفهمد چه چیز باعث شده آن فرد درباره او و همکارانش چنین بیندیشد

دوم: از دشواری‌های طبیعی و ذاتی شغل نویسندگی و از دشواری‌های نویسندگی در ایران آنقدر گفته‌اند که گوش همگان پر است اما حواسمان باشد واسطه‌های ما با نسل نویسندگان بزرگ پیش از ما، شاید از آن رو که جایگاه و کار خود را دست‌نیافتنی نشان بدهند به جای آن که بر ضرورت تلاش و پشتکار و خون دل خوردن و پایمردی در راه نویسندگی تاکید کنند، مدام از استعداد ذاتی و الهام گفتند؛ گویی نویسندگان جماعتی باشند که تا پیش از ظهر (و دیرتر) می‌خوابند، تا بعد از ظهر از همان تختخواب به سقف خیره می‌شوند و عصر که بالاخره بلند شدند با دوستان به کافه می‌روند و در این میانه‌ها، جایی بین دو کام حبس یا دو کام دود، الهام بر نویسنده رخ می‌نماید و شاهکاری ادبی از عرش اعلی بر زمین کاغذ فرود می‌آید. این تصویر دروغین را چه کسی باید اصلاح کند، اگر خود ما پیش از همه نکنیم؟

سوم: به مثابه اعتراف یا هر چه، رامبد جوان و به ویژه برنامه خندوانه‌اش را از آغاز دوست داشتم. نه که مخاطب ثابت برنامه‌اش بوده باشم، جز گاه گاهی آن هم پراکنده و این طرف آن طرف و به هوای شخصیت بامزه جناب‌خان حتی از قالب و چهارچوب کلی برنامه هم بی‌خبر بوده‌ام اما همین که در این ماتم‌کده، یک نفر نام خنده بر برنامه‌اش گذاشته و تلاش می‌کند مردم را، آن هم «مردم ایران» را به‌نام خطاب کند و بخنداند (بتواند یا نه بحث دیگری است) برای من دوست‌داشتنی است حتی اگر در حد لبخندی ماسیده و یک‌وری باشد.

چهارم: رامبد جوان به گمانم خیلی سریع و خیلی درست، عذرخواهی کرده است. نه که روابط عمومی‌اش یا مسئول صفحه اینستاگرامش چیزی دم دستی نوشته باشد و با هزار اما و اگر کارش را توجیه کرده باشد؛ درست و حسابی، بی بهانه و توجیه از نویسندگان عذرخواهی کرده است. دمتان گرم اما عذرخواهی کافی نیست آقای جوان؛ درستش این است که برگردید و ببینید در فهرست مهمانان برنامه شما نویسندگان ایرانی چه نقشی داشته‌اند؟ چند کتاب از داستان نویسان ایرانی را معرفی کرده و بخشی را برای مخاطب خوانده‌اید؟ حالا بیایید و عذرخواهی کنید، به عمل؛ مگر نه گفته‌اید که کتاب‌خوان هستید و از هر فرصتی برای مطالعه کتاب استفاده می‌کنید؟ فرصتی به بزرگی خندوانه، این شما و این فرصت پر کردن فاصله بزرگ میان ادعا و عمل. دمتان گرم که زود و درست عذرخواهی کردید، حالا در همان مات‌کده، نخستین کسی باشید که عذرخواهی را به عمل هم نشان می‌دهد، بلکه هم عزیز شوید. ”

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *