چرا اصولگرایان از طالبان حمایت میکنند؟ از نمایندههای مجلس تا خطیب سیاسیشان و حتی رسانههایشان سعی در تطهیر و تلطیف رفتار این جریان شبهنظامی دارند؛ آنهم درحالیکه ۱۷ مرداد، روز خبرنگار، مصادف است با اقدام تروریستی طالبان در کنسولگری ایران در مزارشریف که به کشتهشدن یک روزنامهنگار و چند دیپلمات ایرانی در دهه ۷۰ منجر شد.
به گزارش شرق، در شرایطی که خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بهدنبال صلح با این گروه شبهنظامی به پیشروی طالبان در خاک افغانستان منجر شده است، در داخل کشور هم یک جریان سیاسی و چهرههای منسوب به آن به شکل عجیبی سعی در بزککردن این گروه تروریستی دارند.
نخستینبار زمستان گذشته فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و سفیر اسبق ایران در افغانستان، در واکنش به سفر هیئت طالبان به ایران و در واکنش به برخی انتقادها مبنی بر اینکه ایران نباید با تروریستها مذاکرهای داشته باشد، گفته بود: «اینکه سیاستهای فعلی طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده، حرف درستی است، واقعیت هم این است که طالبان باید بپذیرد که مردم افغانستان دیگر مردم گذشته نیستند. فرهنگ غنی مردم این کشور و همچنین حضور پررنگ نسل جوان افغانستان، ایجاد روشها و تعاریف جدیدی را میطلبد. این موضوع را که طالبان به کشورهای همسایه و کشوری قدرتمند مثل جمهوری اسلامی ایران رجوع کرده است، باید مثبت ارزیابی کرد. اگر دولت افغانستان و سایر گروههای افغان هم خواهان برقراری ثبات باشند، ایران آمادگی کمک به آنها را دارد».
سفیر اسبق ایران در افغانستان درباره برخی اظهارات مبنی بر اینکه حمله تروریستی در مزارشریف را نباید گردن طالبان انداخت، گفته بود: حمله تروریستی به دیپلماتها و نیروهای ما در مزارشریف از سوی هیچکدام از نیرویها افغانستانی صورت نگرفته و کار بیگانگان و سرویسهای امنیتی یکی از کشورهای همسایه بوده است. ما هیچ شواهدی در دست نداریم که طالبان اقدام به حمله تروریستی کرده باشد، اما شواهدی داریم که این اقدام توسط یکی از سرویسهای کشورهای همسایه صورت گرفته است.
بهمن سال گذشته هم عبدالله گنجی در سرمقاله روزنامه جوان نوشته بود: «طالبان برخلاف داعش و القاعده اهل مذاکره است و این نشان میدهد به قدرتخواهی در جغرافیای افغانستان (نه جهان اسلام) یا شراکت در قدرت در آنجا معتقد است، در غیر این صورت مذاکره نمیکرد. اگر ارتباط با آنان داعش را زمینگیر، سلامت شیعیان را تضمین میکند و خواب راحت را از آمریکاییها میگیرد، ارتباط لازم است و دولت باید این موضوع را باز بگذارد».
احمد نادری، نماینده مجلس اصولگرایان نیز چندی قبل طالبان را جنبشی اصیل خوانده و در توییتی نوشته بود: «طالبان یکی از جنبشهای اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دوحه را باید به فال نیک گرفت. همکاری با آنان میتواند به گسترش ثبات در جامعه افغانستان و جلوگیری از نفوذ گروههایی همچون داعش منجر شود. نباید در دام بازنماییهای اشتباه رسانههای آمریکایی از آنان بیفتیم».
علیاکبر رائفیپور، تئوریسین جبهه پایداری هم از مردم افغانستان خواست تا در مقابل طالبان مقاومت نکنند. او هفته گذشته درباره حمله طالبان از مردم افغانستان نوشته است: «شیعیان افغانستان نباید جان خودشان را برای دفاع از دولت آمریکایی اشرف غنی هدر بدهند. در زمان فتنه مانند ابنالبون (بچه شتر نر دوساله) باش که پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند».
روزنامه کیهان هم سه روز پیش یادداشت روز خود را به پیشروی طالبان در افغانستان اختصاص داد و در بخشی از آن نوشت: «در این پیشرویها خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). طبق این گزارشها، خبری از قتلعام غیرنظامیان بیگناه و تخریب خانهها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است. … به عبارتی، نیروهای طالبانی که امروز از آن حرف میزنیم، اولا نیروی یکدست و هماهنگی نیست ثانیا، با طالبانی که میشناختیم و مثلا سر میبرید، تفاوتهایی کرده است. طالبان این تغییر رویه را رسما نیز اعلام کرده اما میزان صحت و سقم این ادعاها نیاز به بررسی جدی دارد».
یک کارشناس شبکه افق صداوسیما هم با حمایت از طالبان در برنامه صداوسیما گفت: شیعه را در افغانستان تسلیح میکنند و میگویند با طالبان بجنگید؛ اگر شلیک کنند، به آنها شلیک میشود، اما این شیعهکشی نیست. من بهعنوان یک هشدار میگویم که جنگی بین شیعه و سنی و جنگی بین شیعه و طالبان در افغانستان وجود ندارد، نه الان و نه در گذشته. یعنی هرچه بوده در میدان نبرد اتفاق افتاده، اینکه بروند مردم را از خانه بکشند بیرون و اینکه قبور را خراب کنند اینکه مقبرهها را خراب کنند نبوده است.
این فرد که مسئول سیاسی سابق ستاد افغانستان در وزارت خارجه بوده، گفته است: نسلکشی اتفاق نیفتاده و نمیافتد. طالبان اصلا بنای این کار را ندارد. طالبان به این فهم رسیده است که اگر میخواهد در حکومت مشارکت کند یا همه حکومت در افغانستان باشد، باید با همه اقوام کار کند و نمیتواند مثل گذشته رفتار کند. او گفته که در این چند روز شیعهکشی اتفاق نیفتاده و در آینده هم اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه شیعیان در آنچه اسمش را بسیج ملی میگذارند مسلح شوند، یعنی آمریکاییها دوباره سلاح توزیع کنند و بخواهند به نفع خودشان گروههای مردمی را وارد جنگ با طالبان کنند که قطعا در این جنگ از دو طرف کشته خواهد شد.
خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه، اما صرفا به روزنامه کیهان واکنش نشان داده و گفته که: در سطوح عالی امنیتی و سیاسی موضوع افغانستان را با جدیت و از نزدیک بررسی میکنیم و با همه گروههای افغانستانی در حال گفتوگو هستیم. حفظ تمامیت ارضی، دستاوردهای دو دهه گذشته و… مهم بوده و همچنین گفتوگوها اصیل بینالافغان تنها راه حل پایدار است. ما آماده تسهیل گفتوگوها هستیم. طالبان همه افغانستان نیست اما بخشی از این کشور و بخشی از راهحل خروج از بحران است. به نظر ما باید یک دولت فراگیر با شمول همه گروههای افغانستانی و از طریق راهحلهای مسالمتآمیز و پایدار شکل بگیرد. امنیت جمهوری اسلامی ایران و افغانستان به هم پیوستگی دارد و طبیعی است که با جدیت مسئله این کشور را بررسی میکنیم.
عباس عبدی در واکنش به فرش قرمز اصولگرایان برای طالبان معتقد است: «توجیهاتی ازجمله اینکه این طالبان آن طالبان قبلی نیست، بسیار سادهلوحانه است. اتفاقا اگر اینبار تفوق پیدا کنند، خشونت بیشتری علیه دیگران به کار خواهند برد چون خیالشان از دخالت دوباره غرب آسوده است. بهعلاوه طالبان بهصراحت اعلام کرده که خواهان تشکیل حکومت اسلامی است، حتی همین ایده هم در تقابل با خواست اصولگرایان است، چون چنین حکومتی دشمن اول خود را حکومت ایران تعریف خواهد کرد و از آنجا که شیعیان را کافر میدانند، به سادگی ظلم و ستم و قتلعام آنان را آغاز خواهند کرد. از همه بدتر اینکه حاکمیت طالبان موجب عقبگرد شدید اقتصاد در افغانستان میشود و رواج مواد مخدر و همزمان عمق فقر مردم افغانستان بیشتر میشود و این عوارض منفی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت».
شاه حسین مرتضوی، مشاور رئیسجمهوری افغانستان روز شنبه ۲۶ ژوئن ضمن انتقاد از روزنامه کیهان نزدیک به علی خامنهای، رهبر ایران، این رسانه اصولگرا را به «قباحت زدایی» از اعمال طالبان متهم کرد.
مرتضوی با انتشار پوستری از روزنامه کیهان با عنوان «طالبان بدون خشونت و کشتار پیشروی کرده و مثل داعش خون بیگناهان را نمیریزد»، در صفحه شخصی خود در فیسبوک نوشت که این روزنامه وابسته به دولت ایران از طالبان «قباحت زدایی» میکند.
اظهارات مشاور رئیس جمهوری افغانستان در صفحه فیسبوک با واکنش مثبت نزدیک به ۲ هزار کاربر افغان و غیر افغان مواجه و بارها از سوی آنها لایک و بازنشر شد.
بسیاری از نظردهندگان با حمایت از موضع دولت افغانستان در قبال طالبان از حمایت رژیم ایران از این گروه ستیزجو وجنگطلب به شدت انتقاد کردند. برخی افغانها در نظرات خود نوشتند رژیم ایران از مسئله سدهای آبی که افغانستان احداث کرد از دولت کابل عصبانی است، لذا دوست ندارد در افغانستان استقرار، ثبات، صلح و امنیت برقرار شود.
ذبیح الله نوری، روزنامهنگار و تحلیلگر امور افغان در مصاحبهای با تلویزیون «ایران اینترنشنال» گفت:«تحلیل کیهان مانند این میماند که انسان بخواهد آفتاب را با دو انگشت پنهان کند هم اکنون در ۱۵ ولایت افغانستان جنگ با طالبان ادامه دارد و طبیعتا در جنگ مردم غیر نظامی آسیب میبینند، سربازان و نیروهای دولتی آسیب می بینند، خانههای زیادی ویران میشود، مردم شهرها آواره میشوند.»
او در ادامه افزود: «برای شما یک مثال میآورم تا نشان دهم که خبر و تحلیل کیهان نادرست است. در شهر خاشگ وقتی طالبان وارد شدند، بازار شهر را به آتش کشیده و شهر را ویران کردند. در شهر پلوخولی تعداد زیادی از غیر نظامیان زخمی و صدها خانوار آواره شدند. جنگ در شهرهاست، در دشت و صحرا نیست. بنابراین طبیعی است خیلیها زخمی و کشته میشوند. در بسیاری از موارد نیروهای دولتی تنها به دلیل جلوگیری از خونریزی و کشته شدن غیرنظامیان عقبنشینی میکنند. بنابراین تحلیل کیهان نادرست و به دور از واقعیت است. آنچه ما در شهرها از طالبان میبینیم، با تحلیل کیهات مغایر است».
این تحلیلگر افغان در پایان گفت که دولت و ملت افغانستان در نهایت جلوی طالبان را خواهند گرفت دولت و مردم افغانستان تاکنون تلاش دارند از طریق صلح طالبان را مهار کنند و از جنگ و خونریزی جلوگیری کنند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: برخلاف خوشحالی اصولگرایان که منتظر پیروزی طالبان هستند و برای آن لحظهشماری میکنند، گمان نمیکنم که این امر به سادگی رخ دهد، ولی در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد که توجه به آن لازم است.
اولین نکته اینکه اصولگرایان استقلال سیاست خارجی کشور را مخدوش کردهاند. به این معنا که به جای حفظ منافع ملی کشور، جهتگیری سیاست خارجی را منحصرا در تقابل با ایالات متحده قرار دادهاند، از هر چیزی که گمان میکنند علیه آن باشد دفاع میکنند و با هر چیزی که به سود آن باشد مخالفت میکنند.
این سیاست موجب میشود که حتی مواضع احتمالا درست اصولگرایان در تقابل با برخی سیاستهای منطقهای امریکا منطقی تلقی نشود، همین رویکرد است که آنان را به طالبان نزدیک کرده است. نمیخواهم بگویم که طالبان را باید نادیده گرفت، چون واقعیتی مهم در افغانستان هستند، ولی طالبان به عنوان یک نیروی ارتجاعی درنهایت علیه مردم افغانستان و ایران عمل خواهد کرد و اگر الان پیشروی کرده است، بیشتر به این علت است که بازیچه همسایه جنوبی خود قرار گرفته است.
توجیهاتی از جمله اینکه این طالبان آن طالبان قبلی نیست، بسیار سادهلوحانه است. اتفاقا اگر اینبار تفوق پیدا کنند، خشونت بیشتری علیه دیگران به کار خواهند بُرد، چون خیالشان از دخالت دوباره غرب آسوده است. به علاوه طالبان به صراحت اعلام کرده که خواهان تشکیل حکومت اسلامی است، حتی همین ایده هم در تقابل با خواست اصولگرایان است، چون چنین حکومتی دشمن اول خود را حکومت ایران تعریف خواهد کرد و از آنجا که شیعیان را کافر میدانند، به سادگی ظلم و ستم و قتلعام آنان را آغاز خواهند کرد. از همه بدتر اینکه حاکمیت طالبان موجب عقبگرد شدید اقتصاد در افغانستان میشود و رواج مواد مخدر و همزمان عمق فقر مردم افغانستان بیشتر میشود و این عوارض منفی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت.
پذیرفتن طالبان به عنوان یک امر واقع مسالهای متفاوت از فرش قرمز پهن کردن برای پیروزی آنان است. طالبان یک عامل فشار عربستان در منطقه خواهد شد و اتفاقا از این طریق میتواند همچون گذشته به عامل فشار امریکا علیه ایران تبدیل شود. اگر طالبان مانع شکلگیری و حضور گروههایی مثل داعش و القاعده شود، با ایالات متحده مساله خاصی نخواهد داشت، جز اینکه میتواند به عامل فشار آنان به کشورهای منطقه تبدیل شود.
اگر تغییری در طالبان دیده شود از این جهت است و نه از جهت عدم خشونت یا رافت نسبت به هزارهایها و دیگر مردم افغانستان. نکته بعدی خطاب به موافقان دخالت نظامی ایالات متحده در کشورهای منطقه برای به ارمغان آوردن دموکراسی است. آنان که آلمان و ژاپن را نمونههای موفق این روش میدانند، کمتر توجه میکنند که شرط لازم برای تحقق این هدف، وجود حداقلی از توسعه اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی داخل یک کشور است و دخالت نظامی شرط کافی نیست. آلمان پیشرفتهترین کشور اروپایی بود، دخالت نظامی فقط مانع دموکراسی یعنی حکومت هیتلر را برداشت. در مقابل و در قرن ۲۱ امریکا به علاوه متحدین جهانی آن در افغانستان زمینگیر شدند و اکنون در اوج ناامیدی آنجا را ترک کردند و رفتند و طالبان طی ۱۹ سال مقاومت کرد و باقی ماند. چرا؟ به این علت که نگاه طالبانی زمینه اجتماعی و فرهنگی دارد و با قدرت خارجی نمیتوان آن را حذف و نابود کرد. مسائل منطقه به نسبت پیچیده است و نمیتوان برای حل آنها، از الگوهای موفق در دیگر کشورها تقلید کرد.
[quote]نگاه طالبان نسبت به زنان تغییر ناپذیر است[/quote]
مذاکرات بینالافغانی نزدیک شده و قرار است که تا چند روز دیگر، حکومت افغانستان و نمایندگان طالبان، در میز مذاکره، حاضر شوند. گروه طالبان اعلام آمادگی کرده که در ۲۰ حوت، آمادهی مذاکره با افغانها است. محمداشرف غنی، رییسجمهور افغانستان، در افتتاحیهی نشست سالانهی پارلمان افغانستان گفت که تا دو روز دیگر، هیأت مذاکرهکننده را مشخص میسازد. در عینحال، دونالدترامپ رییسجمهور امریکا نیز، در نشستی با خبرنگاران، گفته که ممکن است طالبان در افغانستان به قدرت برسند. آمد آمد طالبان، پس از دو دهه، بازهم جامعهی کثیرالقومی افغانستان را نگران ساخته است و اگر طالبان قرار باشد که در افغانستان حاکم شوند، آیا نظام امارتاسلامی را احیا میکنند و یا هم در نظام سیاسی موجود، ادغام میشوند؟ اگر قرار باشد که قدرت مطلق و در مجموع، افغانستان به طالبان واگذار شود، پس دوران سیاه رژیم طالبان، پس از بیست سال دموکراسی و مردمسالاری، تکرار شدنی است. در این صورت، مردمسالاری، نظام دموکراسی، جمهوریت، آزادی بیان، حقوق فردی و حقوق زنان، شدیدا با مخاطره روبهرو خواهد شد. در این میان، چیزی که مهم به نظر میرسد، زنان افغان است. تفکر طالبان با زنستیزی، همراه است. رژیم طالبان، فراموش ناشدنی است و وحشت طالبان، هنوز هم در حافظهی عمومی مردم افغانستان، به ویژه زنان زنده است، وحشتیکه ناشی از تطبیق شریعت و قانون الهی میشد، برهیچ کسی رحم نمیکرد و تحت عنوان دین و مذهب، هرگونه رفتار زشت و ناپسند را برمردان و زنان روا میداشتند. اکنون که بحث آمدن طالبان مطرح است، وحشت طالبان بار دیگر، در جامعهی جنگزدهی افغانستان، فراگیر شده که بخش کلان آن، به زنان افغان تعلق میگیرد. رژیم چهار سالهی طالبان، زنان را از تمام مزایای زندگی اجتماعی و سیاسی محروم ساخته بود و رفتار این گروه، مشابه به اندیشههای ماقبل تاریخ اسلام، یعنی افکار عرب جاهلی میماند.
زنان تا پیش از رژیم طالبان، از وضعیت نسبتا ایدهآل برخوردار بودند؛ البته این امر به زنانی برمیگردد که در شهرها، زندگی میکردند و زنان روستایی، در دام سنتهای قومی و قبیلهیی، همچنان گیرمانده بودند. آنچه زنان از آزادی نسبی برخوردار بودند، به دوران سلطنت ظاهرشاه بر میگردد. این روال از عصر حکومت ظاهرشاه، تا دوران حکومت داکتر نجیب، جریان داشت. در دوران شاهی ظاهرشاه (۱۹۶۴)، بر بنیاد قانون اساسی شاهی، کمیتهی با عضویت زنان افغان، ایجاد شد که در واقع، قانون اساسی نظام شاهی، به جایگاه زنان افغان، اهمیت قایل میشد. این کمیته، در راستای برابری و حقوق طبیعی شهروندان، مشخصا به برابری حقوق زنان اشاره میکرد. از دههی ۱۹۷۰ تا دهه ۱۹۹۰، زنان افغان میتوانستند و اجازه داشتند که آموزگار، وکیل، قاضی، استاد دانشگاه، پزشک یا نویسنده و شاعر شوند، دختران و پسران، در صنوف درسی در کنارهم مصروف تحصیل، بودند. تاریخ گواهی میدهد که در اواخر دههی ۱۹۷۰، دست کم سه زن، عضو پارلمان افغانستان بودند و حتا پیش از دههی ۹۰، نقش مهمی در جامعه، بازی میکردند.
از سال ۱۹۹۶ تا دسامبر سال ۲۰۰۱، زنان و دختران افغان، به صورت سیستماتیک مورد تبعیض، قرار گرفتند، به حقوق شان تجاوز شد، از آموزش، اشتغال و خدمات صحی، محروم شدند. نظام طالبانی، قیودات سختی را بر زنان وضع کرده بود و حتا نمیتوانستند بدون مرد، از خانههایشان بیرون شوند و اگر بیرون هم میشدند، باید با «برقع»، پوشیده میبودند. نگاه طالبان نسبت به زنان، نگاه دینی بود و برداشتی را که طالبان، از شریعت اسلامی داشتند، زنان را محصور در خانوادهها میکرد؛ به بیان دیگر، زنان فقط برای خانوادهها بودند و هیچ حقی در جامعه نداشتند. جامعهای که مردسالار بود و نگاهش نسبت به زنان، جنسیتی.
پس از وحشت طالبان و سقوط حاکمیت آن، در نظام جدید، ارزشهای انسانی برای همهی مردان و زنان، دوباره باز گشت؛ به ویژه، زنان افغان جایگاهشان را در سطح جامعه، پیدا نمودند. حضور زنان در جامعه و در نظام سیاسی، باعث شد که زندگی عمومی زنان افغان، نسبتا تغییر یابد و مردان نیز تا حدودی، نگاه شان نسبت به ارزشهای انسانی زن تغییر کرد و این باعث شد، تا مسیر زنان نسبت به آینده، هموار شود. امروزه، وضعیت زنان افغان، نسبت به دوران حکومت طالبان، پیشرفت قابل ملاحظهای کرده است. دو دهه پیش، زنان از آموزش محروم بودند؛ اما حالا یکسوم دانشآموزانی که در مکاتب ثبت نام شدهاند، دختر هستند. شمار دانشآموزان دختر، در مدارس ۴۰ درصد افزایش یافته و شمار دانشجویان دختر در دانشگاهها هم، ۱۹ درصد بیشتر شده است. عدهی معلمان زن در مکاتب و دانشگاهها، حضور گستردهای دارند.
به این مناسبت، روز جهانی زن (۸ مارچ)، در شرایطی فرا میرسد که دستآوردهای، بیستسالهی زنان با مخاطره روبهرو شده است. هرچند که تا هنوز، آمدن طالبان در نظام سیاسی قطعی نشده؛ اما توافق امریکا و طالبان و مشروعیت دادن به این گروه از سوی واشنگتن، شماری از زنان افغان را بیش از هر زمان دیگری، نگران کرده است. فرشته برین، یکی از دانشجویان دانشگاه کابل است. فرشته، هرچند دوران سیاه طالبان را به خاطر نمیآورد؛ اما با توجه به قصههای زندگی خانوادهاش، نگران است که نشود طالبان بار دیگر، در افغانستان حاکم شود و زنان افغان، از متن جامعه به حاشیه رانده شوند. او میگوید: «من به عنوان یک زن، شدیدا از طالبان میترسم، اگر بگویم نمیترسم، دروغ میگویم. من تجربهی زندگی طالبانی را به یاد نمیآورم؛ اما قصههایی میشنوم که هربار مرا به وحشت، میاندازد.»
پرسش این است که در حال حاضر، نگاه زنان نسبت طالبان چیست؟ زهرا نادری، فعال حقوق زن، پاسخ میدهد که در شرایط حاضر، نگاه زنان نسبت به طالبان، بدبینانه است و ممکن است که رویکرد طالبان نسبت به زنان افغان، تغییر کرده باشد. زهرا نادری، همچنان میگوید، اگر حقوق زنان در مذاکرات بینالافغانی نادیده گرفته شود، چیزی به نام صلح اجتماعی، در کشور وجود نخواهد داشت.
با این همه، با آغاز مذاکرهی امریکا و طالبان در دوحه، تاکنون دو زن افغان، (فوزیه کوفی و لیلا جعفری)، توانستند که در میز گفتوگو با طالبان، بنشینند. از جانب دیگر، حکومت افغانستان، همواره تأکید کرده است که در مذاکرات بینالافغانی، بالای حقوق زنان افغان، هرگز معامله نخواهد کرد و ارزشهای انسانی زنان، همچنان حفظ خواهد شد.