نقد بررسی کامل سریال عالیجناب (شبکه نمایش خانگی)

[ad id='39844']

نقد سریال عالیجناب

عالیجناب – Alijenab

نویسنده و کارگردان : سام قریبیان

سال ساخت: ۱۳۹۴ | پخش: ۹۵

ژانر : ماجراجویانه | تهیه‌ کنندگان : مسعود ردایی و علی حضرتی

  

 بازیگران سریال عالیجناب:

سعید آقاخانی، امیر آقایی، لیلا اوتادی، حسین پاکدل، بابک حمیدیان، سحر دولتشاهی، آزاده صمدی، احسان کرمی ، پریوش نظریه ، داریوش کاردان ، صالح میرزاآقایی و حسین یاری .

خلاصه داستان عالیجناب

داستان دو رقیب در فضای انتخاباتی را روایت می کند.

خبرهای جدید از سریال عالیجناب

۲۱ شهریور ۹۴: به گزارش مهر، «عالیجناب»  عصر روز شنبه ۲۱ شهریور ۹۴ با حضور فرامرز قریبیان کلید خورد.

  

۲ دی ۹۴ – «عالیجناب» در آستانه انتخابات می آید

 مسعود ردایی – خبرگزاری تسنیم: با برنامه‌ریزی انجام شده و تدوین نهایی تعداد قسمت های این سریال به ۷ قسمت رسیده است. قسمت اول این سریال هفته اول دی ماه آماده می‌شود. ردایی درباره زمان عرضه این سریال در شبکه نمایش خانگی گفت: با شرکت «هنر اول» برای پخش این سریال قرارداد بسته ایم و احتمالا از اوایل اسپند ماه وارد شبکه نمایش خانگی شود.

 ۶ تیر ۹۵: مشکلات فنی عامل تعویق در پخش «عالیجناب»

مسعود ردایی: ما تنها یک بار زمان توزیع سریال را مشخص کردیم و آن هم اسپندماه بود که به دلیل طولانی شدن کارهای فنی سریال نتوانستیم در اسپندماه سریال را وارد شبکه خانگی کنیم، از این رو زمان توزیع را بر عهده موسسه هنر اول گذاشتیم. تهیه کننده فیلم «سه بیگانه» افزود: «عالیجناب» با وجود این که قصه دو رقیب در فضای انتخاباتی را روایت می کند به هیچ عنوان فیلم سیاسی نیست.

۳۱ امرداد ۹۵: پخش عالیجناب در پاییز ۹۵

همه ۶ قسمت مینی سریال «عالیجناب» برای گرفتن مجوز پروانه نمایش خانگی به سازمان سینمایی تحویل داده شد. مسعود ردایی در گفت و گو با بانی فیلم: این روزها گروه مشغول پیشبرد مراحل تبلیغاتی و تیزرهای این مینی سریال هستند و پیش بینی می شود اوایل محرم (میانه های مهر ماه) مینی سریال «عالیجناب» راهی شبکه نمایش خانگی شود.

۱۸ مهر : پخش تیزر عالیجناب. با پایان یافتن سریال آسپرین در ۲۶ مهر کم کم سر و کله عالیجناب پیدا می شود.

۹ اسپند ۹۵: عالیجناب از اردیبهشت ۹۶ به شبکه نمایش خانگى مى آید

تهیه کننده: مجوز نمایش همه قسمت‌ های این سریال توسط سازمان سینمایی صادر شده است. قصد اولیه ما عرضه سریال در بهمن ماه بود اما با مذاکراتی که با پخش کننده سریال داشتیم به این نتیجه رسیدم که با توجه به موضوعیت محوری سریال که رقابت انتخاباتی کاندیداها را در بر می‌ گیرد و همچنین فضای آن روزهای نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری، بهترین زمان توزیع اثر در شبکه نمایش خانگی، بعد از عید نوروز ۹۶ و در هفته اول اردیبهشت است.

زمان پخش در شبکه نمایش خانگی

۱۹ مهر ۹۶٫

نقد سریال عالیجناب  نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب  نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب نقد سریال عالیجناب

[ad id='39844']

3 دیدگاه دربارهٔ «نقد بررسی کامل سریال عالیجناب (شبکه نمایش خانگی)»

  1. هم اکنون هزاران شبکه هزار فیلم اکشن و سیساسی را هم زمان بر روی ماهواره ها در حال پخش دارند
    انگار قرار نیست کارگردان های ما حداقل مخاطب یکی از این فیلم ها باشند
    اینهمه اب برای این همه هترمند معروف بخدا که زیاد است انگار تیاتر میبینیم و دوربین دست خودماست
    با دیالوگ های افتضاح و تکراری و هیجانی که در بالرر

  2. به بهانه سریال ” عالیجناب” قسمت اول
    قارچ “عالیجناب” کمپوست تماشاچی
    قربانی، جوانک آلفته ی است که دارد انتظار می کشد تا عکاس محبوبش بیاید و چند فرم عکس جانانه از او بیندازد. اصلا هم برایش مهم نیست که خیلی از جمعیت مشتاق در پایین پل منتظرند تا او خودش را بیندازد پایین و غائله را ختم کند. “آزاده” که با دوربینش از راه می رسد این طور تداعی می کند که در کل این جمعیت عقل هیچ کس به این نکته نرسیده که خودش را به بالای پل عابر برساند شاید صحبتی حرفی نقلی، بازگویی یک حکایت عارفانه از مولوی بتواند راهی باشد برای نجات این وامانده. ولی آزاده این را خوب درمی یابد و خود را به قربانی می رساند. البته نه برای نجات. دوربینش را چاق می کند تا از این نمایش مدلینگ چند تا عکس چاق و چله بردارد که موفق هم می شود. جوانک آلفته هم که می بیند عکاس خانوم قصه ما شاهکارهایش را ثبت کرده با سرودن بیتی پروژه ی خودکشی اش را کامل می کند.
    “قارچ عالیجناب” که حالا دیگر یک “هاگ بی خاصیت” نیست در مسیر رشد قرار می گیرد. فلانی که عکس های جذاب آزاده را از جوانک آلفته دیده و پسندیده، او را دعوت می کند برای همکاری و قول استخدام به او می دهد. اینجاست که یاد آل پاچینو و همراهانش را برای خلق آثار گرانبهایش در دهه ۷۰ باید گرامی داشت برای دعوت از رقیب برای همکاری.
    تکرار بی حد و حساب واژه های فنی و قلمبه سلمبه خانم کاگردان پخش زنده و وررفتن مدام او با صفحه کلید اتاق فرمان و دستورهای یکی درمیان و تکراری دارد خبر از واقعه ای عظیم می دهد. بعله! این جا هم مناظره ای برپاست. آدم یاد ۸۸ می افتد و بگم بگم های معروف البته با دوز خیلی پایین تر. قبل از شروع مناظره آقای دکتر تماس تلفنی دارد. ای وای! انگار دختر خانم آقای دکتر از آن سوی آب ها با پاپی جانش می خواهد صحبت کند. اشاره مستقیم آقای دکتر به اختلاف ساعت، ذهن مخاطب را می کشاند به حداکثر اختلاف ساعتی که می تواند وجود داشته باشد. به قدری ضایع این مکالمه جان می گیرد و جان می بازد که مخاطب احساس می کند یک دیگ کامل شیربرنج سرکشیده. ورود به مناظره به خاطر این که هم موضوع مناظره وهم دفاعیات طرفین به قوت وعالی است آلارم نقد ما را روشن می کند و می گوید که شما لیاقت ورود به این قسمت را ندارید پس واگذارش کنید به اهلش.
    دلداری و تعیین تکلیف بادیگارد مشاور آقای دکتر که قرار است گوش شیطان کر رییس جمهور آینده مملکت باشد “دانه ی” خنده ای را که قارچ عالیجناب مسئول کاشتن آن در دل مخاطب است تبدیل به جوانه ای می کند که راه شکوفایی را می پیماید. بعد از خروج بادیگارد مشاورین آقای دکتر، زمزمه های بلند بلند ذهنی اش که با ورود عشق آقای دکتر به دفترش همراه است و صحبت های ردو بدل شده سد خنده را لبریز و حس دیدن یک کمدی را ایجاد می کند.
    بازرسی تصنعی صفر کشکولی با آن چهره ی خاص و منحصر به فرد و نتیجه گیری آقای بادیگارد از دیدن خود روی قرمز کذایی و روش مخ زدن او با رقص لزگی اش که به سوی میدان سوارکاری توام می شود همه و همه دست به دست هم می دهد تا مخاطب یک دل سیر بخندند به عالیجناب. و از جهت زمانی که برای دیدن این قارچ گذاشته با خود گریه کند.
    مکالمه تلفنی آقای رییس جمهور و مشاور جدیدش که به پای میز ناهار و رو در رو ادامه پیدا می کند، حالت عصا قورت دادگی استاد پورحسینی، بلاهت دکتر، حرکات پشت سر هم و بدون وقفه دوربین بر سر میز ناهار مشاوره و باز هم حس عصا قورت دادن مشاور تاسف بار است.
    متلک خانم کارگردان پخش زنده به آقای دکتر، مخرج غلیظ ادای واژه ی “شرائط” در وقت مناظره از زبان دکتر، فیگورهای مجری مناظره که تلفیقی از حیدری و خیابانی را در ذهن تصویر می کند با استخر بازی بچه ها که رنگ قرمز اسیدی در آن تزریق می شود تلاش مذبوحانه ی بسملی است که می خواهد به هر قیمت مخاطب را به خریدن قسمت بعدی قارچ عالیجناب ترغیب کند. ولی این که این تلاش تا چه حد توانسته موفق باشد مسئله ای است که باید منتظرش ماند.
    مجموعه ” سام غریبیان ” و عوامل دیگر درگیر در این قارچ، توانایی بالای استاد پورحسینی، چهره ی آزاده صمدی، حضور چند چهره ی سینمایی موفق دیگر و امکاناتی که به هرز رفته، هیچکدام منطق و جذابیت یک سریال دست چندم را ندارد. ولی چه موضوعی باعث شده این همه چهره در کنار هم به میدانی ورود کنند که هیچ توفیقی در آن نیست. مخصوصا باید از استاد پورحسینی پرسید که مگر چقدر ماسیده که اینطور عصا قورت بدهد!
    و.س.ب ۱۶ آذر ۹۶

  3. به بهانه سریال ” عالیجناب” قسمت اول
    قارچ “عالیجناب” کمپوست تماشاچی
    قربانی، جوانک آلفته ی است که دارد انتظار می کشد تا عکاس محبوبش بیاید و چند فرم عکس جانانه از او بیندازد. اصلا هم برایش مهم نیست که خیلی از جمعیت مشتاق در پایین پل منتظرند تا او خودش را بیندازد پایین و غائله را ختم کند. “آزاده” که با دوربینش از راه می رسد این طور تداعی می کند که در کل این جمعیت عقل هیچ کس به این نکته نرسیده که خودش را به بالای پل عابر برساند شاید صحبتی حرفی نقلی، بازگویی یک حکایت عارفانه از مولوی بتواند راهی باشد برای نجات این وامانده. ولی آزاده این را خوب درمی یابد و خود را به قربانی می رساند. البته نه برای نجات. دوربینش را چاق می کند تا از این نمایش مدلینگ چند تا عکس چاق و چله بردارد که موفق هم می شود. جوانک آلفته هم که می بیند عکاس خانوم قصه ما شاهکارهایش را ثبت کرده با سرودن بیتی پروژه ی خودکشی اش را کامل می کند.
    “قارچ عالیجناب” که حالا دیگر یک “هاگ بی خاصیت” نیست در مسیر رشد قرار می گیرد. فلانی که عکس های جذاب آزاده را از جوانک آلفته دیده و پسندیده، او را دعوت می کند برای همکاری و قول استخدام به او می دهد. اینجاست که یاد آل پاچینو و همراهانش را برای خلق آثار گرانبهایش در دهه ۷۰ باید گرامی داشت برای دعوت از رقیب برای همکاری.
    تکرار بی حد و حساب واژه های فنی و قلمبه سلمبه خانم کاگردان پخش زنده و وررفتن مدام او با صفحه کلید اتاق فرمان و دستورهای یکی درمیان و تکراری دارد خبر از واقعه ای عظیم می دهد. بعله! این جا هم مناظره ای برپاست. آدم یاد ۸۸ می افتد و بگم بگم های معروف البته با دوز خیلی پایین تر. قبل از شروع مناظره آقای دکتر تماس تلفنی دارد. ای وای! انگار دختر خانم آقای دکتر از آن سوی آب ها با پاپی جانش می خواهد صحبت کند. اشاره مستقیم آقای دکتر به اختلاف ساعت، ذهن مخاطب را می کشاند به حداکثر اختلاف ساعتی که می تواند وجود داشته باشد. به قدری ضایع این مکالمه جان می گیرد و جان می بازد که مخاطب احساس می کند یک دیگ کامل شیربرنج سرکشیده. ورود به مناظره به خاطر این که هم موضوع مناظره وهم دفاعیات طرفین به قوت وعالی است آلارم نقد ما را روشن می کند و می گوید که شما لیاقت ورود به این قسمت را ندارید پس واگذارش کنید به اهلش.
    دلداری و تعیین تکلیف بادیگارد مشاور آقای دکتر که قرار است گوش شیطان کر رییس جمهور آینده مملکت باشد “دانه ی” خنده ای را که قارچ عالیجناب مسئول کاشتن آن در دل مخاطب است تبدیل به جوانه ای می کند که راه شکوفایی را می پیماید. بعد از خروج بادیگارد مشاورین آقای دکتر، زمزمه های بلند بلند ذهنی اش که با ورود عشق آقای دکتر به دفترش همراه است و صحبت های ردو بدل شده سد خنده را لبریز و حس دیدن یک کمدی را ایجاد می کند.
    بازرسی تصنعی صفر کشکولی با آن چهره ی خاص و منحصر به فرد و نتیجه گیری آقای بادیگارد از دیدن خود روی قرمز کذایی و روش مخ زدن او با رقص لزگی اش که به سوی میدان سوارکاری توام می شود همه و همه دست به دست هم می دهد تا مخاطب یک دل سیر بخندند به عالیجناب. و از جهت زمانی که برای دیدن این قارچ گذاشته با خود گریه کند.
    مکالمه تلفنی آقای رییس جمهور و مشاور جدیدش که به پای میز ناهار و رو در رو ادامه پیدا می کند، حالت عصا قورت دادگی استاد پورحسینی، بلاهت دکتر، حرکات پشت سر هم و بدون وقفه دوربین بر سر میز ناهار مشاوره و باز هم حس عصا قورت دادن مشاور تاسف بار است.
    متلک خانم کارگردان پخش زنده به آقای دکتر، مخرج غلیظ ادای واژه ی “شرائط” در وقت مناظره از زبان دکتر، فیگورهای مجری مناظره که تلفیقی از حیدری و خیابانی را در ذهن تصویر می کند با استخر بازی بچه ها که رنگ قرمز اسیدی در آن تزریق می شود تلاش مذبوحانه ی بسملی است که می خواهد به هر قیمت مخاطب را به خریدن قسمت بعدی قارچ عالیجناب ترغیب کند. ولی این که این تلاش تا چه حد توانسته موفق باشد مسئله ای است که باید منتظرش ماند.
    مجموعه ” سام غریبیان ” و عوامل دیگر درگیر در این قارچ، توانایی بالای استاد پورحسینی، چهره ی آزاده صمدی، حضور چند چهره ی سینمایی موفق دیگر و امکاناتی که به هرز رفته، هیچکدام منطق و جذابیت یک سریال دست چندم را ندارد. ولی چه موضوعی باعث شده این همه چهره در کنار هم به میدانی ورود کنند که هیچ توفیقی در آن نیست. مخصوصا باید از استاد پورحسینی پرسید که مگر چقدر ماسیده که اینطور عصا قورت بدهد!
    و.س.ب ۱۶ آذر ۹۶

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *