معرفی خدایان جدید دی سی کمیک

[ad id='39844']

 

جک کربی فقید را همگی میشناسیم. کسی که در دوران حضور خود چه در مارول و چه در دی سی همواره در فکر خلق داستان ها و شخصیت هایی بود که از چارچوب های مشخص فراتر رود، کسی که اصلی ترین شخصیت های مارول را خلق کرده است که با در نظر گرفتن تعداد آنها، شاید جهان مارول را جهان جک کربی دانست. اما در دی سی اینطور نیست و  جهانی بخصوص و ویژه برای جک کربی وجود دارد که به “جهان چهارم” (Fourth World) معروف است. کربی در آنجا شخصیت های جدید و کلا یک اساطیر جدید خلق کرد که قصد داریم در این مقاله یک به یک آنها را به شما معرفی کنیم.

پیش از معرفی خدایان جدید، بهتر است به طور خلاصه دربارۀ ساختار جهانی که خدایان جدید در آن حضور دارند توضیح دهیم.

جهان چهارم ، خدایان قدیم (Old Gods) ، جهان خدا (GodWorld)

تمام چیزهایی که جک کربی خلق کرده است زیر مجموعۀ “جهان چهارم” هستند. این جهان، یک اساطیر است که با سسِ داستانِ علمی تخیلی خوش طعم تر شده است. کربی علی رغم اینکه این جهان را داستانی با سرانجام خلق کرده بود هرگز به سرانجام نرسانید. او کاری کرد تا جهان خودش با مخلوقات موجود در دنیای واحد دی سی آمیخته شود. البته از ابتدا اسم این جهان “جهان چهارم” نبود و در واقع، این اسمِ جهان کربی که حکایتش در سری “Forever People” برای خوانندگان تعریف شد بعدا گذاشته شد. جهانی که از خدایان جدید میزبانی میکرد، جهانی که خدایان جدیدش به همراه انسان ها زندگی میکرد.

جهان چهارم همانطور که از نامش پیداست چهارمین جهان است و پیش از آن سه جهان دیگر نیز بود. در دورۀ “جهان اول”، ۱۸ میلیارد سال پیش، خدایان قدیم از “جهان خدا” (که ازگارد و ارگرند (Urgrund) هم گفته میشود) آمدند. سه میلیارد سال بعد، نخستین جهان با تکامل اَشکال حیاتیِ انسان گونه به اَشکال حیاتیِ خدا گونه، تبدیل به “جهان دوم” شد و جهان کمیک در مفاهیم علمی/ فرهنگی اوج خود را تجربه کرد که از آن دوره با نام “عصر طلایی” یاد میشود. و ده میلیارد سال بعد، در این دنیای مذکور که دیگر به عنوان “جهان خدا” پذیرفته شده بود جنگی رخ داد. “لوکی” (Lokee) معروف به خدای نیرنگ، پسر نخستین خدا یعنی “واتن” (Wotan) آشوب ایجاد کرد و با تبدیل شدن به نخستین خدای شرارت، منجر به تولد “راگناروک” (Ragnarok) شد و قیامت را تقدیم خدایان کرد و خدایان هم با جنگ و جدل، جهان خدا را نابود کردند. در یک کلام، تاریخچۀ دو جهان نخست در واقع همان تاریخچۀ ازگارد است.

انرژی آزاد شده بعد از تکه تکه شدن جهان خدا، در جهان پخش شد که بهش “موج خدا” (Godwave) گفته میشود. این موج، در هر جایی که لمسش میکرد، اگر آن مکان دارای پتانسیل کافی بود تخم های خودش را جای میگذاشت تا به مرور زمان، آن دنیاها بتوانند خدایان مختص خود را به بار آورند. مثلا، دنیای واحد دی سی یکی از آن دنیاهایی است که نصیبش را از این موج خدا برده است که تاثیراتش قابل مشاهده است. بیخود نیست که این همه ابرقهرمان در دنیای دی سی حضور دارند. این آغاز کار “جان سوم” است.

قریب به ۵ میلیارد سال پیش، تکه های باقیمانده از جهان خدا یکپارچه شدند و دو سیاره پدید آوردند. اسم یکی از این سیاره “پیدایش جدید” (New Genesis) و دیگری “آپاکالیپس” (Apokolips) بود. چند میلیارد سال بعد، مخلوقات موجود در این دو سیاره تکامل یافتند و با ترکیب شدن با جوهرۀ خدایای قدیم در خاک جهان خدا، تبدیل به خدا شدند. اما این دو سیاره از لحاظ اخلاقی و فرهنگی با یکدیگر در تضاد بودند. در حالیکه که پیدایش جدید سیارۀ صلح و خوبی شده بود، آپاکالیپس تبدیل به سیاره ای مملو از فرهنگی ظالم و بیرحم شد که “جنگ” بهترین کلمه برای آرام کردن میل ساکنینش بود.

بالاخره مخلوقات هر دو سیاره صاحب اَشکال خداگونه شدند و یکدیگر را به جنگ دعوت کردند. این خدایان تازه متولد شده بعدا معروف شدند به “خدایان جدید” و در نتیجۀ جنگی که شروع کرده بودند پروندۀ “جهان سوم” بسته شدند و “جهان چهارم” روی کار آمد.

البته از جهان قدیم هنوز خدایانی باقیمانده بود. بعضی از آنها، که بی عقل و به “Dreggs” معروف بودند، در هستۀ آپاکالیپس زندگی میکردند. بعضی های دیگر نیز همچون “Arzaz”، “Gog” و “Nameless One” که دارای عقل درست و حسابی بودند، در نتیجۀ شکست در برابر خدایان جدید و یا ابرقهرمانان دنیا، در داخل “دیوار منبع” حبس شدند.

منبع (The Source) و دیوار منبع (The Source Wall)

و اما دیوار منبع چیست؟

کمی بالاتر، از یک انرژی به اسم “موج خدا” گفتیم که با مرگِ خدایانِ جهانِ قدیم در جهان پخش شد. این انرژی بعدا با ادغام با منبعی که سرتاسر جهان را احاطه کرده بود و باعث ایجاد و ادامه دار شدن حیات در جهان شده بود، به یک انرژی فوق العاده قدرتمندتر تبدیل و بخشی از خدای جهان دی سی شد;  پارچه ای از “The Presence”. انرژی اش هیچگونه حد و مرزی نداشت و البته دسترسی به این منبع هم غیرممکن بود. لذا دیواری است که مرز منبع شمرده میشود و از دسترسی هر موجودی به منبع جلوگیری میکند که در جهان دی سی با اسم “دیوار منبع” شناخته میشود.

در طی سال ها، بسیاری از مخلوقات سعی در عبور از این دیوار داشتند اما هرچیزی که دیوار را لمس میکرد در همان لحظه سنگ و تبدیل به بخشی از خود دیوار میشد. سرتاسر سطح دیوار، پر است از مخلوقاتی که در زمان های مختلف سعی در عبور از آن داشتند و به دلیل عدم موفقیت تبدیل به بخشی از دیوار شدند که حتی فریاد یاری شان هم نصفه و نیمه باقیمانده است.

و حالا نگاهی میاندازیم به سیارات خدایان جدید و خدایان جدیدِ حاضر در آنها.

پیدایش جدید (New Genesis)

پیدایش جدید سیاره ای است که خدایان “خوب” جهان دی سی آن را اداره میکنند. سیاره ای خرم و با نشاط و پوشیده از جنگل که حتی حیات وحش نیز دارد. های فادر این سیاره را اداره میکند. اولیه ها که خواستار زندگی مستقل هستند، برای آنکه مشکلی در ساختار و کلیت سیاره به وجود نیاورند، در آسمان و در شهری به نام “Supertown” زندگی میکنند. بعلاوه، موجودات حشره مانند در سیاره، هم تراز با اهالی پیدایش جدید زندگی میکنند. هر پیدایشی، زمانی که قدرتش را از منبع میگیرد مراسمی برگذار میشود و به عنوان خدای جدید پذیرفته و شناخته میشود. نخستین سیارۀ پیدایش، از آنجا که از سوی نخستین خدایان جدید نابود شده است به این سیارۀ جدید “پیدایش جدید” گفته میشود. که همواره با سیارۀ آپاکالیپس در جنگ هستند. اما در یک دوره ای با هدف آتش بس، های فادر و دارکساید با هم توافق کردند و هر کدام پسرشان را، “اراین” (پسر دارکساید) و “اسکات فری” (پسر های فادر) به عنوان فدیه به یکدیگر واگذار کردند و برای مدت کمی هم که شده به آتش بس پایبند ماندند.

در کمیک ها، این سیاره با کانال های سفر بین ستاره ای و بین ابعادی به اسم “Boom tube” قابل دسترس است.

 

های فادر (Highfather): او دشمن دیرینۀ دارکساید است. حاکم پیدایش جدید که به نوعی ترکیب اودین از اساطیر اسکاندیناوی و زئوس از اساطیر یونان شمرده میشود. اسم او “آیزیا” (Isaiah) است. او همواره در پی ایجاد صلح در مولتی ورس است. کسی که جنگی در سیارۀ پیدایش به راه انداخت که در نهایت منجر به مردن خدایان قدیم شد و سپس از خاکستر جهان قدیم، پیدایش جدید را آفرید. او برای آنکه بتواند دارکساید را برای همیشه مغلوب سازد، به دنبال معادله و قدرتی به نام “Life Equation” است که با آن میتواند مفهوم صلح و رفاه را در ذهن همه حک کند. حتی زمانی که فهمید این معادله دست فانوس سفید یا همان کایل راینر است، سعی کرد از آن استفاده کند اما با دیدن نتایج بد حاصل از اینکار، از استفادۀ آن منصرف شد.

اراین (Orion): اراین که پسر دارکساید است، در نتیجۀ آتش بس میان پیداش جدید و آپاکالیپس، از سوی دارکساید برای تضمین صلح برقرار شده، به عنون فدیه به های فادر واگذار شد و در دستان آیزیا بزرگ شد. با این حال، علی رغم اینکه صلح میان این دو سیاره چندان طولی نکشید و دوباره تبدیل به جنگ بینشان شد، اراین در پیدایش جدید ماند و برایش جنگید. اما از آنجا که او اهل آپاکالیپس و پسر دارکساید است، همواره بایستی میلِ ذاتی خود به شرارت را کنترل کند. یکی از جعبه ها به اسم “Mother Box” که برای باز کردن “Boom tube” بکار میرود متصل به وسیۀ دوچرخه مانند اراین به نام “Astro-Harness” است که با استفاده از آن میتواند به زمین رفت و آمد داشته باشد. گفته میشود اراین در یکی از روزها، دارکساید را از تاج و تختش پایین خواهد کشید و خود با نشستن بر تخت حاکمیت آپاکالیپس، حاکم آنجا خواهد شد.

بیگ بردا (Big Barda): درست مثل اراین، بیگ بردا هم اهل آپاکالیپس است که حتی به عنوان رهبر گروه محافظین شخصی دارکساید به نام “Female Furies” آموزش دیده است. او شاگرد محبوب “Granny Goodness” (مربی ظالم فیوری ها) و همچنین یک جنگجوی بی رحم به شمار میرود. زمانی که پسر های فادر یعنی “اسکات فری” به دارکساید داده شد، تبدیل به نگهبان او شد. اما با مرور زمان عاشق او شد و به فرارش از آپاکالیپس کمک کرد. با اینکه خودش سختی بسیاری کشید اما بالاخره به پیدایش جدید رسید و بعد از آن تصمیم گرفت به مبارزه بر علیه بدی ها بپردازد.

میستر میراکل (Mister Miracle): او پسر های فادر و اسم واقعی اش اسکات فری است. او خدای فرار است که حتی اسمش (Scott Free) هم اشاره به این دارد. او در نتیجۀ توافق دیپلماتیک با آپاکالیپس بدست دارکساید افتاد. Granny Goodness مربی ترسناکِ محافظین شخصی دارساید، با نفرتی ابدی او را بزرگ کرد و زمانی هم که بزرگ شد، متوجه شد که توانایی خاصی در فرار دارد. او پس از آنکه عاشق بیگ بردا (رهبر Female Furies) شد از آنجا فرار کرد. هنگامی هم که به زمین آمد با اسم “میستر میراکل” به سراغ حرفۀ ابرقهرمانی رفت. اسکات، یک زمانی Anti-life Equation را که دارکساید برای نابودسازی همه چیز در جستجویش بود کشف کرد اما بخاطر ماهیتش از آن استفاده نکرد.

مترون (Metron): او خدای دانش است. با اینکه او را در صف پیدایشی ها قرار داده ایم اما او هرگز در جنگ بین پیدایش جدید و آپاکالیپس طرف هیچکدام را نگرفته است. او به این نتیجه رسیده است که ماموریتش، سفر به تمامی نقاط جهان و دانستن همه چیز است. او اینکار را با نشستن بر روی صندلی معروف خود یعنی “صندلی موبیوس” (Mobius Chair) انجام میدهد. همان صندلی معروف که بتمن با نشستن بر روی آن از وجود سه جوکر مختلف خبردار شد. در پایان رخداد “جنگ دارساید” هم ما این صندلی را به شکل خونین در آسمان مشاهده کردیم.

آپاکالیپس (Apokolips)

سیارۀ آپاکالیپس، سیاره ای است که گودال های آتش بر روی آن همواره قابل مشاهده است. این سیاره بین ابعاد حرکت میکند و در یک بُعدی ما بین جهنم و جهان فیزیکی قرار گرفته است. مخلوقاتی که در این سیاره زندگی میکنند، مخلوقاتی هستند که از دیگر دنیاها فراری داده شده و یا نابود شده اند. بسیاری از جمعیت آپاکالیپس انسان های سطح پایین لیکن با دل و جرات و بی رحم هستند. بالاتر از این جمعیت که به “Lowlies” معروف هستند “پارادیمون ها” (Parademons) قرار گرفته اند که سربازان دارکساید به شمار میروند. بالاتر از پارادیمون ها هم “فیوری های مونث”، محافظین شخصی دارکساید جا خشک کرده اند. خلاصه، در این سیاره یک سیستم بیرحم و طبقه بندی شده وجود دارد که به هر کدام وظایف خاصی محول میشود.

سیاره آپاکالیپس از لحاظ تکنولوژی بسیار پیشرفته است و دانشمندان شرور جدیدی که مدام به این سیاره می آیند این پیشرفت را ادامه دار میکنند. درست مثل پیدایش جدید، این سیاره هم با کانال های “Boom tube” قابل دسترس است.

 

دارکساید (Darkseid): دارکساید حاکم سیاره آپاکالیپس است. اسم او “اوکس” (Uxas) و پسر کوچک یکی از خدایان قدیم یعنی “یوگا خان” و دشمن ابدی های فادر است. پیش از او، دیگر برادرش یعنی “درکس” (Drax) بر تخت حاکمیت نشسته بود که دارکساید با مغلوب کردن او به کمک زور بازو صاحب تاج و تخت آپاکالیپس شد. او باعث مرگ مادرش “هگرا” (Heggra)  شد و بدین ترتیب تبدیل به تنها حاکم تخت حاکمیت آپاکالیپس شد. او با قانع کردن دایی خود “استپن وولف”، شکار بزرگی کرد و با کشتن “اِیویا” (Avia) همسر های فادر، باعث شروع جنگی بی پایان شد. دارکساید برای به کنترل درآوردن دنیا در جستجوی Anti-life Equation است تا به کمک آن، اراده و همچنین امید انسان ها را درهم بشکند و بدین طریق انسان ها را تبدیل به بردۀ خود کند.

دیساد (Desaad): دیساد بزرگترین فرد در میان افراد دارکساید است. وفادارترین خدمتکار و همچنین مشاور دارکساید. او در پیدایش جدید به دنیا آمده است اما به لطف حیله و نیرنگ های دارکساید رو به شرارت آورد و دارکساید را تا خود آپوکالیپس دنبال کرد. معمولا کسی که حملات دارکساید به زمین را رهبری میکند همین دیساد است. دیساد برای رسیدن به هدف، حتی سعی به سوء استفاده از بسیاری از ابرقهرمان ها به نفع خود کرده است. اما او هر کاری که میکند صرفا از روی وفاداری اش به یگانه مخلوق وفادار به او یعنی دارکساید است.

استپن وولف (Steppenwolf): شخصیتی که قرار است در فیلم لیگ عدالت، عدالت خواهان باهاش مبارزه کنند. استپن وولف فرماندۀ ارتش آپاکالیپس و برادر هگرا یا به عبارتی دیگر دایی دارکساید است. او در تمامی سلطنت ها به وظیفۀ خود به عنوان فرمانده ادامه داده است و به دستور دارکساید، همسر های فادر یعنی ” اِیویا” را به قتل رسانده و علی رغم اینکه های فادر او را بخاطر اینکارش کشته بود دارکساید دوباره او را زنده کرد. بعلاوه، او کسی است که در دورۀ NEW 52 و در شمارۀ نخست سری “دنیای ۲” (Earth 2) ارتش دارکساید را به زمین آورد. و در حالیکه که بطور غیر مستقیم در مرگ سوپرمن دست داشت، واندروومن را به طور مستقیم به قتل رساند.

کالیبک (Kalibak): او هم پسر دارکساید است. یک غارنشین به تمام معنا و فوق العاده خشمگین. به ویژه وقتی که به طور مکرر میدید در نزد پدرش از ارزش پایین تری به نسبت “اراین” برخوردار است از کوره در رفت و سوگند خورد اراین را هرکجا که ببیند نابود کند. حتی یک بار، بی خبر از دارکساید برای کشتن اراین وارد عمل شد اما موفق به اینکار نشد و دیساد را که از کارهای او باخبر شده بود از میان برداشت. دارکساید هم که بشدت از دستش عصبانی شده بود او را مجازات و تبدیل به پشته ای از خاکستر کرد.

دارکساید و این دو پسرش هر کدام به یک چیز معروف هستند: دارکساید به نفرینش، اراین به خیانتش و کالیبک به حماقتش.

یوگا خان (Yuga Khan): یوگا خان پدر دارکساید و یکی از خدایان قدیم است. او نخستین حاکم آپاکالیپس بود. در طی سال ها، برای حمله به منبع و جذب نیرویش نقشه کشید که بالاخره در نتیجۀ حملاتش در دیوار منبع حبس شد. با اینکه زمانی آنقدر قدرتمند شده بود که موفق به فرار از دیوار منبع شد اما دست از خواستۀ خود برنداشت و با حملۀ دوباره، برای همیشه در دیوار منبع حبس شد.

در آخر، اگر دنبال کمیک هایی هستید که مربوط به خدایان جدید و دارکساید شود میتوانید کمیک هایی اعم از س”سری جهان چهارم جک کربی”، “ادیسۀ کیهانی”، “افسانه”، “آخرین بحران” و “جنگ دارساید” را بخوانید.

اما اگر میخواهید تمامی این ها را یکجا و در کنار یکدیگر ببینید توصیه میشود حتما و حتما سری “دنیای ۲” (Earth 2) و “پایان دنیا” (World’s End) که مربوط به دورۀ NEW 52 میشود را بخوانید. به غیر از این دو تا سری، هیچ سری دیگری نمیتوان یافت که اخیرا و به این زیبایی و با جزئیات کامل از “Female Furies” و جنگ ارتش دارکساید و خدایان پیدایش جدید برایمان بگوید.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *