نقد بررسی فیلم مرد مورچه ای ۲ و واسپ مارول

[ad id='39844']

[quote]این بار صحنه های اکشن فیلم نسبت به قبل پیشرفت زیاد و قابل توجهی داشته است و در بین دیگر آثار مارول، جدیدتر و خلاقانه تر به نظر می آید.[/quote]

ANT-MAN And The Wasp

بعد از کاری که جنگ بی نهایت با ما کرد، تصور فیلمی شاد و مفرح کمی سخت بود؛ اما همین مهم باعث شد، فیلم مرد مورچه ای و واسپ به اولین قرص مسکن بعد از فضای سنگین جنگ بی نهایت تبدیل شود. بله! انتظار ها به پایان رسید و دنبالهٔ فیلمی که «ادگار رایت» سر آن خون دل ها خورده بود، به اکران درآمد! از همین سو، نگرانی هایی برایمان وجود داشت که نکند «پایتون رید» بدون کمک های قبلی «ادگار رایت» بتواند دنباله ای درخور فیلم قبل به نمایش در آورد؛ اما با دیدن فیلم این نگرانی برطرف می شود و متوجه می شویم که «پایتون رید» کارش را به بهترین نحو به انجام رسانده است. طی سال های اخیر که مارول ما را سرگرم به جان هم افتادن ابرقهرمانان، راگناروک با تم لایت، چالش های پادشاهی با لباس ابرقهرمانی و سر انجامی که تمام این فیلم ها را با عصاره ای از تمام ۱۸ داستان قبلی به ما تحویل داد؛ باید دید که فیلمی کوچک با قهرمانی کوچک می تواند جلوی تمام آن فیلم ها عرض اندام کند یا خیر! شاید این فیلم در بین آن خیل بلاک باستر های ابرقهرمانی بهترین نباشد اما می توان گفت یکی از  معدود دنباله های مارول است که از فیلم اول بهتر عمل کرده.

این بار صحنه های اکشن فیلم نسبت به قبل پیشرفت زیاد و قابل توجهی داشته است و در بین دیگر آثار مارول، جدیدتر و خلاقانه تر به نظر می آید. صحنه های تعقیب و گریزی که در سان فرانسیسکو اتفاق می افتد، فیلم Bullit را برایمان تداعی می کند اما اضافه شدن المنت های مردمورچه ای که با بزرگ یا کوچک شدن همراه است باعث شد، این صحنات بیش از پیش منحصر به فرد شوند. در این فیلم به دلیل اضافه شدن قابلیت بزرگ شدن، همکاری بین مورچه ها و «اسکات لانگ» کمتر به تصویر کشیده می شود و ای کاش به این مورد بیشتر پرداخته می شد. واسپ در به نمایش گذاشتن قدرت ها و زد و خورد های در فیلم بی نقص عمل می کند و ما این را مدیون «اوانجلین لیلی» هستیم. اگر در فیلم دکتر استرنج از بی جا بودن برخی از شوخی ها رنج بردید یا از تفاوت راگناروک با منبع اقتباسش ناراحت شدید؛ باید گفت در «مردمورچه ای و واسپ» به خاطر روایت و لحن متمرکزش می توانید با خیال راحت از ته دل بخندید چون دیگر نگرانی بابت بهم ریختگی فضا و لحن داستان وجود ندارد. با این که فیلم شدیدا تحت تاثیر “جنگ داخلی” قرار گرفته اما با این حال داستان خود را روایت می کند. همین باعث شده بدون درگیر شدن با فیلم های قبلی از داستان و پیچش های فیلم لذت کافی را ببریم.

در مجموع، برعکس فیلم اول که فیلمی کمدی با ترکیب فیلم های سرقت بود؛ مردمورچه ای و واسپ سعی بر ترکیب ژانر های مختلف دارد اما چیزی که بیشتر به چشم می آید یک فیلم کمدی/اکشن ماجراجویانه است که حتی در ابتدای فیلم به این تغییر ژانر اشاره می شود.

روند داستان فیلم برعکس جنگ بی نهایت تا حد زیادی قابل پیشبینی است و می توان گفت کسانی که تریلرهای فیلم را دیده اند، تقریبا می دانند که در انتهای فیلم چه اتفاقی می افتد. اما این اتفاق چیزی از آن کم نمی کند؛ فیلم ریتم بسیار خوبی دارد که باعث کسل شدن مخاطب نمی شود. حتی با این که از پایان فیلم مطمئن هستیم اما بازهم فینال مهیجی دارد.

این بار بیشتر به شخصیت اصلی پرداخته شده که احتمالا مربوط به «پل راد» می شود چرا که او یکی از نویسندگان فیلم است؛ همین باعث شده «اسکات» از خشکی قسمت قبل در بیاید و طراوت و تازگی را به شخصیت او اضافه کند. «اوانجلین لیلی» در نقش واسپ کاملا در فیلم می درخشد و حتی می توان ادعا کرد که او در کنار  «پل راد» ستاره اصلی فیلم است. از آن سو، بازیگران فرعی هستند که می توان ادعا کرد یکی از نقاط قوت فیلم حضور و ایفای نقش آنهاست. «کَسی لانگ» همان دختر بامزه قسمت قبل است با این تفاوت که این بار با بالاتر بودن سن او، حرف هایی که در فیلم به زبان می آورد بیشتر به سن و سالش می خورند؛ این بار روابط خانوادگی بسیار بهتر از فیلم قبل به نمایش گذاشته می شود. اما «مایکل داگلاس» در هیبت «هنک پیم» می توانست بهتر باشد و برخی از شوخی هایش حق مطلب را ادا نمی کرد. «لوییس» به همراه برا بچه های دله دزدش، برای باری دیگر در فیلم حضور دارند و حضورشان انرژی مثبت زیادی را به فیلم اضافه کرده و به سان آمپولی است که باعث خلق صحنه های خنده دار می شود. البته از یاد نبریم که «رندال پارک» با ایفای نقش یک مامور فدرال بیش از قبل به صحنه های فان و خنده دار فیلم می افزاید. و اما می رسیم به آنتاگونیست های فیلم، که می توان از یکی از ضعف های فیلم به شمار آورد. «هانا جان کامن» در قالب «گوست» ویلنی کاملا متوسط را ارائه می دهد که البته این تقصیر فیلمنامهٔ فیلم است و ای کاش بیشتر به شخصیت او پرداخته و حتی دشمنی اش با قهرمانان داستان شخصی تر می شد (البته سعی شده دشمنی اش با هنک پیم شخصی شود ولی مساله اینه که اونقدر در فیلم حضور نداره که به این مساله خوب پرداخته بشه). «سانی برچ» با بازی «والتون گاگینز» هم مانند فیلم “توم ریدر” بد نیست اما قرار نیست ویلن خاصی باشد و فقط به روند فیلم کمک کرده و به چالش های آن می افزاید. «لارنس فیشبرن» در کنار «میشل فایفر» هم با این که حضور کوتاهی در فیلم دارند اما به بهترین نحو کار خود را انجام داده اند.

یکی از نقطه ضعف های موسیقی متن فیلم است که تازگی خود را از دست داده و تنوعی در آن دیده نمی شود، همان تم فیلم قبلی به شکلی متفاوت تکرار می شود. البته از یاد نبریم که دو فیلم اخیر مارول توقع ما را از موسیقی متن فیلم هایش بسیار بالا برده.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *