[quote]فریدون جیرانی کارگردان پرکار سینما و تلویزیون ایران برای اولین با سریال نهنگ آبی پا به عرصه ساخت سریال نمایش خانگی گذاشته است پخش این سریال برای اواسط بهمن ۹۷ برنامه ریزی شده و بازیگران مطرحی همچون لیلاحاتمی و حمید رضا اذرنگ در سریال ایفای نقش می کنند[/quote]
سیمرغ پلاس نهنگ آبی نخستین تجربه حضور لیلا حاتمی و ساعد سهیلی در شبکه نمایش خانگی و همچنین نخستین پروژه ای است که فریدون جیرانی برای انتشار در شبکه نمایش خانگی کارگردانی می کند.
جیرانی که بیش از ۴۰ سال تجربه فعالیت سینمایی در کارنامه خود دارد و صاحب آثار برگزیده ای چون قرمز، شام آخر، صورتی، سالاد فصل و خفه گی است، حالا با گرد هم آوردن بازیگران برگزیده و با هدایت فیلمنامه پر رمز و رازی به قلم بهرام توکلی، نهنگ آبی را به برای توزیع در شبکه نمایش خانگی کارگردانی کرده است.
سعید ملکان نیز با تهیه کنندگی نهنگ آبی تجربه سال ها فعالیت در پروژه های بزرگ سینمایی از جمله ابد و یک روز، تنگه ابوقریب، آرایش غلیظ و برادرم خسرو را به شبکه نمایش خانگی آورده است تا محصولی بی رقیب در این حوزه را به نمایش عموم مردم برساند.
کنار هم قرار گرفتن این عوامل سازنده و بازیگری هنرمندان توانایی چون لیلا حاتمی، ساعد سهیلی، مصطفی زمانی، مجید مظفری، حسین یاری و … نهنگ آبی را به قوی ترین تولید شبکه نمایش خانگی در سال ۹۷ تبدیل کرده است. علاوه بر آن داستان پر کشش و جذاب این سریال نقطه قوت دیگر آن است که مانند آثار پیشین بهرام توکلی تماشاگر را پا به پای دیالوگ ها و روایت ها جلو می برد و تکه های پازل این داستان معمایی را با زیرکی هنرمندانه ای کنار هم می نشاند.
معرفی بازیگران اصلی در سریال
لیلا حاتمی: اسم من آناهیتاست. ۴۰ سالمه و تنها زندگی میکنم. تو دانشگاه نقاشی خوندم، به ادبیات و موسیقی هم علاقه دارم. دنیا وقتی حالم خوبه قشنگه و باقی لحظه ها زشت؛ من اما بلدم چجوری حالمو خوب نگه دارم
ساعد سهیلی: من اسمم آرمینه. ۲۵ سالمه و با خانواده ام زندگی می کنم. توی دانشگاه کارشناسی ارشد امنیت شبکه می خونم اما علاقه اصلیم ادبیاته. زندگی من چیزی بین صفر و یک شبکه و سیاه و سفید سطرهای کتابه.
حمیدرضا آذرنگ: اسم من نادره. ۴۵ سالمه و با همسرم زندگی می کنم. تو دانشگاه دامپزشکی خوندم اما هیچوقت دامپزشک نشدم. برای من همه چیز تو زمین خاکی اسب سواری تعریف شده. من یک چابک سوار ماهرم که هیچوقت از اسب نمی افتم.
حسین یاری: اسم من بهمنه. ۴۲ سالمه و مدیر یک شرکت سرمایه گذاری هستم. من راه طولانی ای رو اومدم تا به اینجا رسیدم؛ اما مهمترین هدف هام از اینجا به بعد هست. برای همین نمی ذارم هیچ چیز و هیچکس مانع من بشه.
ماهور الوند: .اسم من ژاله است. ۳۰ سالمه و تنها زندگی می کنم. تو دانشگاه نقاشی خوندم و بیشتر کارهای گرافیکی انجام میدم. دنیا بزرگتر از اونیه که همه آدما من رو بشناسن، اما یه روز یه نقاش بزرگ میشم و دیگه از آدما فرار نمی کنم.
آزاده صمدی: اسم من هاله است. ۳۵ سالمه و تنها زندگی میکنم. من توی تهران به دنیا نیومدم اما اینجا رو برای زندگی انتخاب کردم. اینجا می‌تونم کار کنم، خوش بگذرونم، خرید و سفر برم و به آرزوهام برسم. من اینجا به آرزوهام نزدیک ترم.
ویشکا آسایش: اسم من مرواریده. ۴۵ سالمه و با همسرم زندگی می کنم. تو دانشگاه ادبیات خوندم اما حالا مدیریت کردن رو بیشتر از همه چیز دوست دارم. من یه روز مهم ترین مدیر شرکت میشم و اونوقته که همه بهم ایمان میارن.
خلاصه داستان
همه چیز حول یک فرد و توانایی های او می گردد. توانایی هایی که دیگران را هم از مسیر اصلی زندگی شان دور و وارود یک بازی خطرناک می کند. آرمین جوان ۲۵ ساله و درونگرایی است که تصمیم دارد با درس خواندن در رشته امنیت شبکه کارهای بزرگی انجام دهد. تاسیس یک سایت کتابخوانی اولین اقدام اوست که شروع اتفاق های جدیدی در مسیر زندگی اش می شود. او که دایره ارتباطات اندکی داشته و با درآمد پایینی زندگی اش را می گذرانده، با قرار گرفتن در مسیر جدید زندگی عشق، روابط چند بعدی با آدم های جدید و پیشنهادهای مالی بزرگ و خطرناک را تجربه می کند و به آرمین جدید و ناشناخته ای برای اطرافیانش تبدیل می شود. از طرفی این ارتباطات جدید آدم های تازه ای را هم وارد زندگی آرمین می کند. آناهیتا یکی از همین افراد است که آرمین را وسیله خوبی برای رسیدن به اهدافش می داند. از طرفی درگیری های عاطفی آرمین و ژاله و در مقطعی هم آرمین و آناهیتا و شخصیت دردسر ساز و نامتعادل آناهیتا، آرمین را به طور ناخواسته درگیر دردسرهای بزرگی می کند. دردسرهایی که پای مروارید، نادر، بهمن و هاله را هم وسط می کشد و معماهایی پیچیده مانند کلافی سردرگم را در طول داستان به وجود می آورد.
پی نوشت : نقد سریال بلافاصله بعد از پخش رسمی آن در همین مطلب خدمت شما عزیزان عرضه می شود
[ad id='39844']
