بررسی نمایش محبوبه ها ژاله صامتی

[ad id='39844']
ن: نوشین تبریزی
: ژاله صامتی
:(به ترتیب ورود) بهناز نازی، معصومه رحمانی، مارال فرجاد، ژاله صامتی، کتانه افشاری نژاد، پریسا محمدی، نوشین تبریزی

: برزین یوسفیان
: رضا نصیری نیا
: جهانگیر میرزاجانی
: مهرنوش سلیمی
: محمد عابدینی
: فتاح مینوبخش
: غزال غلامی، نیاز سنجری
: عماد ساکی، مهران میرزابیگی، میلاد سادات شریفی
: مهرداد مهدی زاده
: میثم مرادی
: آزاده سعیدی
: شیدا منوچهری نائینی
: میثم محمدی
: محمدرضا غفاری نیا
: محسن کرمانی
: سادیا جلالی پور
: مینا خوشدونی فراهانی

می‌خندی، که نترس، من باتوام، صدای پچ‌پچه می‌آید و تو غرق می‌شوی، در خنکای عطر محبوبه‌ها، در شب باغچه، در اشک‌هایی، که هرگز از چشم فرو نمی‌ریزد

متن نمایش از آن دست متونى است که روى لبه تیغ قرار دارند؛ افزودن برخى از المانها و عناصر و کاستن از برخى دیگر میتوانست کار را به اثرى کلیشه اى، تخت و عامه پسند بدل کند که خوشبختانه با هوشمندى خانم صامتى و همچنین نوشین تبریزى این اتفاق رخ نداده است.

ابتدا باید به فضاسازى درخشان اثر اشاره کنم. همه چیز از همان آغاز به خوبى خانه اى را که در انتظار آمدن مهمان است تداعى مى کند و به مرور با ورود مهمانها، این فضا تکامل می یابد. کارگردان و نویسنده با تسلط بر ویژگى هاى خاص یک دورهمى زنانه توانسته اند بسیاری از جزییات را با دقت در این محفل بازسازى کنند و موقعیتى باورپذیر را به مخاطب القا کنند. دیالوگهاى رد و بدل شده میان میهمان ها، نوع پوشش هر یک از آنها که درواقع منتج از درونیات و خلق و خوی منحصر به فرد آنهاست و بسیارى از روابط نه چندان علنى میان برخى از میهمانان با یکدیگر با ظرافت طراحى شده اند و گاه جملات و دیالوگ هاى نابى در متن ملاحظه می شود که بسیار به جا هستند و جاى تأمل دارند.

ورود زن فالگیر از یک سو و آمد و رفت هاى گاه و بى گاهِ لیلا- زن همسایه- که خود صامتى نقشش را ایفا مى کند علاوه بر آنکه لحن کار را تغییر مى دهد از سکون آن نیز جلوگیرى میکند و به آن ریتم می بخشد. زن فالگیر، به نحوى زنجیره ى اتصال زنان به یکدیگر است یا شاید بهتر باشد بگویم واسطه اى براى آشکار شدن زنجیره اتصال میان زنان است. تبریزى در خلق این شخصیت بسیار عالى عمل کرده و خصوصیات یک فالگیر امروزى به ظرافت در شخصیت پردازى کاراکتر نسرین اعمال شده است. از دیگر نقاط قوت کار تبریزى این است که تا انتها مخاطب را در تعلیق نگه می دارد. در جاهایى از نمایش مخاطب به این اطمینان مى رسد که مریم رقیب عشقى شعله است اما هرچه به پایان کار نزدیک تر مى شویم تعدد غافلگیرى ها نیز بیشتر و بیشتر می شود.

از دیگر محاسن کار ژاله صامتى خلق فضایی صمیمانه است؛ درواقع با آن که مضمون این نمایش ماهیتاً تلخ است و قرار است بازتاب دهنده ظلمى باشد که در جامعه اى مردسالار به زنان میشود اما کارگردان با پرهیز از سیاه نمایى و برجسته ساختن نقاط منفى و افزودن چاشنى طنز به کار، تماشاى اثر را بسیار شیرین و خوشایند کرده است.

“محبوبه” ها دارای انسجام در تمام بخش ها به ویژه بازی ها می باشد. ترکیب بازیگران ترکیب درستى است. بازیگران به نقش هایشان مى آیند و در ارائه نقشهایشان با مهارت عمل مى کنند. حضور شخصِ ژاله صامتى شاید برگ برنده ى کار باشد اما نمیتوان نادیده گرفت که در چنین متنى هیچ شخصیتى بر شخصیت دیگر و هیچ بازیگرى بر بازیگر دیگرى ارجحیت ندارد و بنابراین میزان اهمیت حضور هر بازیگر با بازیگر دیگر برابرى میکند. همه بازیگران بازیهاى درخشانى دارند. از جمله معصومه رحمانى که بسیار روان و راحت بازى مى کند، مارال فرجاد که بامهارت در حقه زدن به مخاطب (هدایت کردن ذهن او به سمت حدسى نه چندان درست و کامل) با کارگردان همدستى مى کند، نوشین تبریزى در نقش زن فالگیر، بهناز نازى در قالب نقشى که یک جورهایى داناى کل روایت نیز به حساب مى آید و همه بازیگران دیگر.

در نهایت مضمون و پیام اصلى این نمایش دوست داشتنى را مى توان در همین جمله ى ماندگار از بانو سیمین بهبهانى خلاصه کرد که در جریان نمایش نیز خوانده مى شود:

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *