خلاصه داستان سریال ترکی دلدادگی

[ad id='39844']

سه خواهر بعد از اینکه پدر و مادرشان منزل را ترک می کند، به نام های ثورت، سعادت و سودا همراه پدرشان می مانند و قصه با آمادگی برای مراسم عروسی سعادت که همه چیز بر خلاف تصور جلو می رود شروع می شود. ثروت وظیفه دارد برای خواهرش هم خواهر باشد و هم مادر باشد در حالی که بدون مشکل برگزار شدن این مراسم از جان و دل مایه می گذارد، از طرفی هم مجبور می شود فکری برای زندگی خودش که در حال از هم پاشیده شدن است بکند و برای آخرین بار با شوهرش ییلماز ملافات کند. کوچکترین عضو خانواده سودا هم خیال هر چه زودتر فارغ التحصیل شدن از رشده حقوق و ازدواج با معشوقه پولدارش را در سر دارد. اما در روز عروسی اتفاقاتی سر هر سه آنها می آید که این روز نقطه تغییری برای آنها می شود.

سعادت به همراه خانواده اش برای مراسم عقد به محضر می روند سعادت منتظر می ماند تا کمال بیاید اما هر چقدر منتظر می مانند خبری از داماد (کمال) نیست. صورت سعادت از اشک خیس می شود و در حال ترک محضر هستند که کمال می رسد. و می گوید سریع برویم برای عقد بعد قضیه رو توضیح می دهم کمال به سعادت ابراز عشق می کند و مامور عقد نیز که در حال رفتن را سریع باز می گردانند که خطبه عقد را بخواند. کمال و سعادت از بس عجله دارند برای عقد که مامور محضر فکر می کند سعادت را دزدیده اند.

خطبه عقد جاری می شود. اما پس از عقد ماموران کمال را دستگیر می کنند چون کمال در بازداشت بوده و برای مراسم عقد از بازداشتگاه فرار می کند. پس از دستگیری متوجه می شوند که برای کمال پاپوش درست شده و آزاد می شود.

سعادت حامله می شود و بچه هایش نیز دوقلو هستند.

مظفر پدر سه خواهر نیز خانه اش را به فروش می گذارد و بی خبر منزل را ترک می کند. اما راننده مظفر جای پدر را به داماد و دخترانش لو می دهد و بچه ها به سوی پدرش می روند.

 جشن وکالت سودا برگزار می شود و همانجا سودا خبر بارداری اش را به شوهرش بدیر می دهد. ثروت نیز برای بار دوم با ییلماز ازدواج می کند. و در لحظات پایانی که همه خانواده عکس یادگاری می گیرند ثروت درد زایمان می گیرد و دوقلوهای پسرش به دنیا می آیند.

 

[ad id='39844']

1 دیدگاه دربارهٔ «خلاصه داستان سریال ترکی دلدادگی»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *