یک تریلر سیاسی درجه یک دیگر از کارگردانی که کارش را خوب بلد است. محمدحسین مهدویان با فیلم ماجرای نیمروز ۲: رد خون نشان میدهد که موفقیت دو فیلم اولش «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» اتفاقی نبوده است. این وسط اگر «لاتاری» را فاکتور میگیرم به این خاطر است که اولا در جریان فیلمهای مهدویان که تریلرهای سیاسی هستند، قرار نمیگیرد و دوم اینکه به نظرم علیرغم موفقیتش در گیشه درام سطحی و دم دستی و کلیشهای داشت.
اینکه کارگردانی داریم که بلد است تریلر سیاسی بسازد یک اتفاق فرخنده برای سینمای ایران است. حتی «ایستاده در غبار» هم بیشتر از آنکه یک فیلم جنگی باشد تریلری سیاسی بود. ماجرایی که برای احمد متوسلیان پیش آمد یک اتفاق سیاسی است. اگر مهدویان موفق میشود «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» را بسازد به خاطر این نیست که فرصت در اختیارش قرار گرفته که فیلم سیاسی بسازد. او همه ویژگیهای کارگردانی را که میتواند تریلر سیاسی بسازد دارد: جسارت زیاد، هوشمندی و اشراف کامل به تکنیک سینما. به علاوه مهدویان این هوشمندی را دارد که برای تریلرهایش سوژههایی را انتخاب کند که بشود در بستر اتفاقات روز هم تحلیلشان کرد یا نیاز به بازخوانیشان را احساس کرد. «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» را به عنوان درام تاریخی در نظر نگیرید. همان اشتباهی که خیلیها در مورد قسمت اول این فیلم داشتند. تریلرهای سیاسی هر چند بازگویی روایتهای تاریخی هستند اما از یک نقطه نظر سیاسی به آن نگاه میاندازند. به جرات میتوانم بگویم نکته جذاب تریلرهای سیاسی مهدویان دیدگاه هوشمندانه اوست که به عنوان یک تریلر سیاسی آدم خوبها و آدم بدها را مشخص میکند اما از نقطه نظر تاریخی تمام سعیاش را به خرج میدهد که بیطرف باشد. مرز باریکی است که خیلی اوقات ممکن است مخاطب نتواند تمایز بین آن را قائل شود. «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» هفت سال بعد از «ماجرای نیمروز» است. در اواخر جنگ تحمیلی. با نمایی از سولهای آغاز میشود که در آن تابوت شهدا کنار هم قرار گرفته و گروه آدم خوبهای قصه، همان قهرمانان «ماجرای نیمروز» با خشونت و سبعت در یک تابوت را باز میکنند تا یکی از اعضای منافقین را شناسایی کنند. همه فیلم به همین خشونت و صراحت است. کشف مرزهای باریک بین شهید و خودی بودن تا نفوذی و منافق و خائن بودن به جسارت و خشونت نیاز دارد
[ad id='39844']