Halo: The Master Chief Collection
اگر نگاهی به تاریخ بازیهای ویدیویی بیاندازیم، همیشه نامی از سری Halo ذکر شده است. این سری توانست در بسیاری از المانها و سبکهایی که امروزه در بازیهای ویدیویی، مخصوصا شوترهای اول شخص میبینیم، اولین باشد. زمانی که کسی فکرش را هم نمیکرد میتوان با کنسولها و کنترلر یک بازی اول شخص تیراندازی حرفهای انجام داد، نسخه اول هیلو با نام Combat Evolved توانست به همه ثابت کند که این کار شدنی است و از قضا یکی از بهترین و جاودانهترین بازیهای تاریخ صنعت گیم را هم تحویل داد. سهگانه اول سری Halo را میتوان جزو بهترین بازیهای اول شخص شوتر دانست که تجربه آن به هر کسی پیشنهاد میشود.
استودیو ۳۴۳ اینداستریز که سکان هدایت سری Halo را به دست گرفت، کمی این بازی را از ریشهها دور کرد، اما به هر حال آنها از نظر گیمپلی و مکانیزم باعث پیشرفتهای بسیار خوبی در این سری شدند و حالا روی نسخه Halo Infinite کار میکنند. این استودیو در بازیهای Halo 4 و Halo 5: Guardians نتوانست با آن شکوه سابق این مجموعه را ادامه دهد، اما در اقدامی قابل تقدیر، نسخههای گذشته سری Halo را در قالب کالکشنی با ارزش به نام Halo: The Master Chief Collection به صورت بازسازی و ریمستر عرضه کردند. هرچند این نسخه در ابتدای عرضه خود مشکلات عجیب و غریبی مانند سرورهای بخش چند نفره داشت که باعث ناراحتی طرفداران شد، اما از سال ۱۳۹۲ که بازی منتشر شد، تا امروز این استودیو همچنان از بازی پشتیبانی میکند و حالا این کالکشن را باید بیش از پیش با ارزش شمرد که دیگر مشکلی در آن یافت نمیشود. اگر دوست دارید یکی از بهترین مجموعه بازیهای اول شخص تیراندازی تاریخ را تجربه کنید، هرگز Halo: The Master Cheif Collection را از دست ندهید.
Gears of War 4
وقتی سری Gears of War پا به صنعت گیم گذاشت، خیلی از المانها و استانداردهای صنعت گیم را متحول کرد. این سری توانست با گرافیک خارقالعاده خود در سال ۲۰۰۶، نگاه خیل عظیمی از مردم را به سمت خود جلب کند و در زمان خود، گرافیک بصری و فنی فوقالعادهای را روی کنسول ارائه دهد. نه تنها از نظر گرافیکی، بلکه گیمپلی بازی هم استانداردهای زیادی برای سبک بازیهای تیراندازی سوم شخص معین کرد. تا قبل از آن، بحث کاورگیری در بازیهای مختلف اصلا جایگاه مشخصی نداشت و Gears of War توانست با سیستم کاورگیری و تیراندازی عالی خود، از همان ابتدای کار به همه بگوید که یکی از بهترین آثار سوم شخص تیراندازی است.
این بازی به قدری موفق بود که استودیوهای زیادی سعی داشتند با بازیهای خود جایگاه این اثر جاودانه را تصاحب کنند، اما خب موفق نشدند و پس از پایان قرار داد مایکروسافت با کمپانی اپیک، واقعا جای خالی نسخه جدیدی از این سری حس میشد. اما مایکروسافت که میدانست این سری چقدر قدرتمند است، تیمی متشکل از اعضای قدیمی سری Gears of War و اعضای جدید و با تجربه را دور هم جمع کرد تا نسخه جدیدی از این بازی بسازند و در نتیجه Gears of War 4 شکل گرفت. نسخه جدید این بازی چند سال پس از وقایع نسخه سوم آغاز میشود، جایی که پسر مارکوس همراه با دوستانش وارد ماجرایی جدید میشوند و خطری جدید سیاره سرا را تهدید میکند.
Cuphead
اگر از ته دلتان یک بازی متفاوت، به معنای واقعی کلمه متفاوت میخواهید، کاپ هد خود جنس است. این بازی شما را به دل کارتونها و انیمیشنهای دهه ۳۰ میبرد و طراحی هنریاش، به غایت منحصر به فردترین چیزی است که در بین بازیهای مدرن مشاهده خواهید کرد. داستان بازی از این قرار است که دو کاراکتر بازی به نامهای کاپهد و ماگمن که تحت مراقبت یک کتری بزرگ شدهاند، وارد سالنی میشوند تا با بازیهای مختلف سرگرم شوند. اما در یکی از این بازیها، آنها در برابر شیطان قرار میگیرند و با او شرطبندی میکنند؛ اگر یک بار دیگر بتوانند برنده شوند، تمامی پولها برای آنها میشود، اما اگر ببازند شیطان روح آنها را تسخیر میکند. همانطور که میتوان حدس زد، این دو شخصیت در برابر شیطان بازنده میشوند و حالا برای باز پس گیری روح خود، فقط یک راه وجود دارد؛ این دو باید تمامی قراردادهای روح را جمع آوری کنند. این قرار دادها دست چه کسانی است؟ باسهایی به ترسناک، به شکل و شمایلی کارتونی و البته شیطانی. کشتی، یک گل، ماشینهای اسباب بازی، یک دلقک و هر آن چه که فکرش را میکنید از جمله باسهای بازی محسوب میشوند! شاید با خواندن این تعاریف، فکر کنید که با یک بازی کودکانه طرف هستید، اما برعکس، این بازی به قدری نیاز به تمرکز و مهارت دارد که هر کسی قادر به عبور از مراحل آن نیست
Gears of War: Ultimate Edition
سری Gears of War را باید در راس تیراندازیهای سوم شخص صنعت گیم دانست. نسخه اول این بازی که در کنسول ایکسباکس ۳۶۰ عرضه شد، به خودی خود یک انقلاب در صنعت گیم بود. در سال ۲۰۰۶، گیمپلی مجذوب کننده و گرافیک فنی و بصریای که تا آن زمان نمونهاش را تا به حال ندیده بودیم، مواردی بودند که این سری را در نسل هفتم در بین بهترینها قرار دادند. بعد از این که نام تجاری این بازی در تصاحب مایکروسافت درآمد، استودیو کوالیشن مسئول ساخت ادامه این سری شد. اما آنها برای آن که نشان دهند چه چیزی در چنته دارند، نسخه اول این مجموعه را بازسازی کردند.
Gears of War: Ultimate Edition فراتر از یک بازی ریمستر است. وضوح تصویر ۱۰۸۰p و نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه در بخش تک نفره و نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه در بخش چند نفره از اولین نکات مهم این بازسازی به شمار میروند. اما این آخر کار نیست. بلکه کل بازی، از ابتدا تا انتهای آن، بهبود گرافیکی داشته است و کاملا با نسل جدید همسو شده است. بخش داستانی بسیار خوب بازی شما را در نقش یکی از اعضای COG به نام مارکوس فنیکس قرار میدهد. ۱۴ سال پس از حلمه لوکاستها به سیاره سِرا و قتل عام مردم، حال مارکوس و دوستانش قصد دارند تا از شر لوکاستها، این موجودات ترسناک و باهوش از روی زمین خلاص شوند. گیمپلی بازی نیز نقطه قوت آن به شمار میرود. یک بازی سوم شخص تیراندزی همراه با یک سیستم کاورگیری بینقص که منبع الهام بسیاری از دیگر بازیهای تیراندازی شد، اسلحههای جذاب و طراحی مراحل بسیار خوب از جمله ویژگیهای این بازی به شمار میروند. مهم نیست قبلا این بازی را ۱۰ سال قبل روی ایکسباکس ۳۶۰ تجربه کرده باشید یا خیر، چه یک تازه وارد به دنیای ایکسباکس باشید و چه این بازی را قبلا انجام دادهاید، تجربه دوباره Gears of War با نسخه Ultimate Edition هنوز هم حس و حال فراموش نشدنی خواهد داشت.
Sunset Overdrive
ستودیویی که اخیرا با بازی Marvel’s Spider-Man عالی عمل کرد و در سال ۲۰۱۸ نیز بازی مرد عنکبوتی را برای پلیاستیشن ۴ در راه دارد. اما قبل از انتشار بازی رچت و کلنک، آنها روی یک بازی انحصاری به نام Sunset Overdrive کار کردند که شدیدا جذاب و سرگرم کننده است. Sunset Overdrive شما را به دنیایی آخرالزمانی، اما کاملا متفاوت و رنگارنگ میبرد. تنها ایرادی که از این بازی میتوان گرفت ماموریتهایی است که بعد از چندین ساعت تکراری خواهند شد، اما شوخیهای بسیار بامزه این بازی که آشپز آن اینسامنیاک بوده است، به خودی خود ارزش بازی را بالا برده است. از نگاه زومجی، گیمپلی سریع و پرجنب و جوش، محیط شاد و رنگارنگ و پرجزئیات، صداگذاری جذاب و سیستم مبارزات و اسلحههای فوقالعاده جذاب از جمله نقاط قوت این بازی به شمار میروند.
داستان بازی در سال ۲۰۲۷ در شهر سانست شروع میشود. جایی که شرکتی به نام فیزکو، نوشابههای انرژیزایی را بین مردم پخش میکند و آنها با خوردن این نوشابهها تبدیل به موجوداتی عجیب و غریب میشوند. حال شما باید به عنوان یک قهرمان باید به فکر نجات بازماندهها و فرار از شهر باشید. گیمپلی این بازی جذاب مربوط به بالا و پایین رفتن از در و دیوار، انجام ماموریتها، استفاده از اسلحههای فوقالعاده جالب و عجیب و کشتن انبوهی از هیولاهای عجیب میشود. دیالوگهای این بازی به شدت بامزه و دوست داشتنی هستند و حتی گاهی به فیلمها، بازیها و سریالهای معروف نیز طعنه میزند. از نگاه زومجی، باید تیم اینسومنیاک را بابت ترسیم دنیای آخرالزمانی در چنین قالب و فضای شادی تحسین کرد. بازی چند ساعت به معنای واقعی شما را سرگرم خواهد کرد و اگر طرفدار بازیهای اینچنینی و با ریتم سریع هستید، به هیچ وجه نباید این بازی را از دست بدهید. در کنار همهی خوبیها و بدیها، با Sunset Overdrive لبخند از روی لبان شما پاک نخواهد شد.
Ori and the Blind Forest
رک بگویم، Ori and the Blind Forest، زیباترین و دلنشینترین بازی مستقلی است که ارزش آن را بیش از بسیاری از بازیهای پرخرج این دوره و زمانه خواهید دید. تنها ایراداتی از این بازی توسط منتقدین در هنگام عرضه گرفته شد مربوط به افت فریمهای کم و برخی مراحل بسیار سخت بازی بود که حالا با آپدیتهای مختلف برطرف شده است. زومجی نیز در نقد خود به ستایش این بازی پرداخت و نقات قوت زیادی را برای آن نام برد. گیمپلی غنی و هیجانانگیز همراه با شگفتیهای خاص این بازی، زیبایی بصری فوقالعاده و سبک هنری منحصر به فرد، موسیقی اوریجینال و تأثیرگذار بر روند بازی، داستان عمیق و تفکربرانگیز و ارزش تکرار بالا در کنار بسیاری دیگر از برتریهای این بازی، ارزش این اثر را که بهتر است آن را یک اثر هنری بنامیم بالا برده است.
داستان بازی ماجرای اُری را روایت میکند. او که ناگهان در طی اتفاقی نارو، موجودی که اُری را به فرزندی قبول کرده بود از دست میدهد، مجبور میشود به تنهایی در جنگل تاریک و خطرناک به ماجراجویی بپردازد. این بازی دو بعدی که گرافیک بصری آن هیچ چیزی از بازیهای سه بعدی پر خرج کم ندارد، کنترل اُری را در اختیارتان قرار میدهد و بیشتر مراحل با پریدنها و استفاده از عناصر مختلف جلو میرود. گاهی این مراحل به شدت سخت میشوند و باید انقدر عکسالعملتان بالا باشد تا بتوانید از مراحل عبور کنید
Halo 5: Guardians
زمانی سری بازی Halo به خاطر داستان و جذابیت بخش تک نفره شهرت بسیاری داشت و در کنار بخش چند نفره جزو بهترین بازیهای اول شخص تیراندازی قرار میگرفت. اما رک بگویم، پنچمین قسمت از سری Halo آن طور که باید، روایت جالبی را در بخش تک نفره ارایه نداده است. البته مراحل جذاب و گرافیک عالی این بخش ارزش یک بار امتحان کردن را دارند، اما همانند نسخههای قبل انتظار روایت داستانی بسیار جذابی را نداشته باشید. اما دلیل اصلی انتخاب این بازی در این لیست، چیزی نیست جز بخش چند نفره این بازی. بخش چند نفره بازی Halo 5: Guardians بینهایت جذاب، فوقالعاده متعادل و شدیدا حرفهای است. سطح بازیکنان این بخش اکثرا به قدری بالا است که تا زمانی که به خوبی فوت و فنهای این بازی را یاد نگرفته باشید نمیتوانید لذت آن را بچشید.
بخش چند نفره این بازی به دو قسمت آرنا و وارزون تقسیم میشود. اگر یک مبتدی هستید، بهتر است به بخش وارزون بروید. در وارزون ۲۴ نفر از بازیکنان به دو گروه ۱۲ نفره تقسیم میشوند و در نقشهای بزرگ به مبارزه با یکدگیر و همچنین با دشمنان فضایی دیگر خواهند پرداخت. بیش از صدها مدل اسلحه، وسایله نقلیه جنگی و در نهایت جذابیت بالا در مبارزات از جمله مواردی هستند که شما را عاشق این بخش میکنند. پس از بخش وارزون، بخش آرنای بازی تنوع به مراتب بالاتری دارد، اما پیرزوی در آن نیاز به یارهای قوی، استراتژی خوب و مهارت بالا دارد. علاوه بر اینها به راحتی میتوان گفت گانپلی بازی Halo بهترین چیزی است که در یک بازی تیراندازی اولشخص خواهید دید. زومجی نیز در بررسی این بازی، عملکرد Halo 5: Guardians را از نظر بصری و طراحیهای هنری، صدا و البته گیمپلی، بسیار عالی میداند که آن قدرت خود را به عنوان یک بازی اول شخص تیراندازی بسیار شلوغ، پر جنب و جوش و هیجانانگیز بر کنسول ایکسباکس وان پیاده کرده است. اگر به دنبال یک بخش چند نفره بسیار قوی اول شخص و متفاوت از دیگر شوترهای نظامی هستید، مطمئن باشید Halo 5: Guardians در این زمینه بهترین است.
Forza Horizon 4
بعد از موفقیتهای سری بازیها Forza Motorsport در نسل هفتم کنسولها و همچنین کاهش چشمگیر بازیهای ریسینگ آرکید، چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت، دیگر بازی جالبی وجود نداشت که طرفداران این سبک از بازیهای ریسینگ را سرگرم کند. اما در نسل هفتم فرزندی از خانواده Forza متولد شد که توانست نویدبخش تولد دوباره ریسینگ آرکید باشد. سری Forza Horizon توانست از همان ابتدا نظر خیلیها را جذب خود کند و حال با تجربهای که از چهارمین نسخه Forza Horizon داشتم، به جرات میتوانم بگویم این مجموعه به کاملترین حد خود رسیده است. Horizon حالا یک جوان بالغ است که به سختی میتوان رقیبی برای او پیدا کرد.
در نسخه چهارم بازی Forza Horizon به لندن سفر میکنیم، با نقشهای بسیار وسیعتر و محیطهای متنوعتر. در نگاه اول شاید نقشه بازی به جز وسعتش فرق چندانی با نقشه استرالیای نسخه سوم نداشته باشد. از سواحل گرفته تا جادههای کوهستانی و جنگلها. اما پلیگراند گیمز برای رفع این ایراد، کار بزرگ و هیجانانگیزی انجام داده است. این استودیو که حالا در ساخت بازی خود به درجه استادی رسیده، برای ایجاد تنوع بیشتر، تغییرات آب و هوایی را در بازی گنجاده است و میتوان گفت عالی عمل کرده است. پاییز بارانی با پوشش نارنجی و طلایی درختان، زمستانهای برفی که محیط لباسی سفید برتن میکند و بهاری و تابستانی که هر کدام حس خاص خود را دارند، از بزرگترین ویژگیهای بازی Forza Horizon 4 محسوب میشوند.
Forza Motorsport 7
بدون شک ایکسباکس بهترین مکان برای دوستداران سبک اتومبیلرانی است. چه برای طرفداران سبک ریسینگ آرکید و چه برای طرفداران سبک ریسینگ شبیهساز، ایکس باکس دو گزینه بسیار خوب را در اختیارتان قرار میدهد. پیش از این با Forza Horizon 4 آشنا شدیم، یک بازی ریسینگ بینقص و جذاب. اما برادر بزرگتر او یعنی Forza Motorport، در نسخه هفتم، به بالاترین کیفیت ممکن در بین هم سبکهای خود رسیده است. بسیاری از افرادی که معمولا ارتباط خاصی با بازیهای شبیهساز بر قرار نمیکنند و آن را خسته کننده میدانند، اما فورتزا موتوراسپورت ۷ شرایط را تغییر داده است. یک بخش کریر پرمحتوا، بیش از ۷۰۰ ماشین با بالاترین جزییات، ۳۰ پیست و ۲۰۰ مسیر متنوع، آب و هوای پویا در کنار گرافیک همیشه بینقص این مجموعه، این نسخه را حتی برای کاربران معمولی هم جذاب کره است..
[ad id='39844']