نقد بررسی فیلم ترسناک RUN 2020

[ad id='39844']

[quote]مورد دیگری که جای تحسین دارد نگاه چاگانتی به جهان فیلم است‌. نگاه چاگانتی به شخصیت ها و دنیای فیلم تماما بدبینانه است و او این طرز نگاه را تا پایان بندی اثر هم حفظ می‌کند و همین جسارت وی در این امر باعث فینال فوق‌العاده ای میشود که شاید شما را به طرز وحشیانه ای شوکه کند. پایان بندی فیلم انگار از دل تاریک ترین آثار دیوید فینچر و یا فضای فیلم «زندانیان» دنیس ویلنوو بیرون آمده باشد![/quote]

 

ژانر : ترسناک ، رازآلود ، هیجان انگیز

زبان : انگلیسی

مخاطب : بزرگسالان (+۱۳)

کارگردان : Aneesh Chaganty

بازیگران : Sarah Paulson ، Kiera Allen ، Sara Sohn

خلاصه داستان 

  فیلم فرار ، درباره ی دختر نوجوانی است که به جای رفتن به مدرسه ، درس هایش را در خانه یاد گرفته است. او به مادر خود مشکوک شده و تصور می کند که مادرش رازی تاریک را از او پنهان کرده است و…

 

فیلم « فرار »، یکی از آن فیلم هایی است که هر سال چند مورد از آن ها را داریم: فیلم هایی با ایده مرکزی کنجکاوی برانگیز و خلاقانه. این نوع فیلم ها معمولا در جشنواره های مستقل نمایش داده میشوند و پس از اینکه در جلب نظر منتقدان موفق باشند راهشان برای اکران گسترده تر هموار میشود و البته بیشتر آنها جوایزی هم در همان جشنواره ها تصاحب میکنند. این قاعده در مورد فیلم فرار هم صدق میکند، افزون بر آن این فیلم دومین تجربه بلند سینمایی کارگردان و نویسنده این اثر است. آنیش چاگانتی کارگردانی است که با دو فیلم بلند خود تقریبا یک مسیر را طی کرده است، ارائه یک فیلم سرگرم کننده با ایده ای کنجکاوی برانگیز و به شکل خلاقانه. البته چاگانتی نسبت به فیلم اول خود، «جست و جو» ، پیشرفت چشمگیری کرده است.

اگر آن فیلم یک داستان جنایی و تعقیب و گریز وار را با استفاده از روایت از طریق صفحه مانیتور دنبال میکرد اما در یک سوم پایانی خود و پایان بندی اش هم به شکل محسوسی افت میکرد و دیگر جذابیت لازم را نداشت. اما این بار چاگانتی از معایب قبلی فیلمش درس گرفته و میبینیم که حتی تماشاگران سرسخت نیز تا پایان فیلم به تماشای آن می‌نشینند. داستان فیلم درباره یک مادر و دخترش است که در کنار یکدیگر با آرامش زندگی می‌کنند.این حس دلبستگی بین مادر و دختر زمانی در فیلم بیشتر حس میشود (یا فیلم میخواهد تا حس شود!) که ما از همان اوایل فیلم متوجه می‌شویم که مادر، اعتماد زیادی به دخترش دارد و دختر نیز به دلیل پشتیبانی های مادرش از وی ، به دلیل اینکه چندین بیماری جدی دارد و روی ویلچر می‌نشیند به مادرش اعتماد تام دارد.

اما به زودی متوجه می‌شویم که پشت این همه مراقبت ویژه حقیقتی پنهان شده است. بی شک اگر نقش آفرینی عالی این دو بازیگر اصلی فیلم را از یاد ببریم در واقع یکی از نقاط قوت آن را نادیده گرفته ایم. هر دو بازیگر تمام توانشان را در فیلم به نمایش می‌گذارند، چه وقتی که مادر با نقش آفرینی (سارا پولسن ) نگاه های توأم با نگرانی و ترس از لو رفتن راز بزرگش را تحویل میدهد و چه وقتی دختر با نقش آفرینی (کیرا آلن) روی سقف با تمام ناتوانی هایش فرار میکند، بازی وی آن قدر واقعی است که فکر میکنید شاید وی واقعا قادر به راه رفتن نیست! این را گفتم تا به این اصل برسم که وقتی قرار است فیلمی در یک لوکیشن محدود فیلمبرداری شود و ترس درونی و اتمسفر نامطمئن در آن حرف اول را بزند، بازی بازیگران باید در سطح مطلوبی باشد، هر چه بازیگران بهتر بازی کنند، فیلم قوی تر خواهد بود و در ارائه یک اتمسفر نفس‌گیر نیز به شکل محسوسی موفق تر خواهد بود.

آنیش چاگانتی با موفقیت توانسته هم اتمسفر نامطمئن فیلم را حفظ کند و هم بازی های خوبی را در فیلم نمایش دهد. در واقع یکی از بهترین تصمیمات وی فیلمبرداری در یک لوکیشن محدود است، این ایده اگرچه جدید نیست ولی چاگانتی توانسته با استفاده از همین تکنیک، راز های فیلم را بیشتر با اهمیت جلوه بدهد، هر چند اگر فیلمباز قهاری باشید میتوانید از یک جایی به بعد داستان را حدس بزنید اما مهارت چاگانتی در اینجا خودنمایی میکند چون وی با قرار دادن چند توییست داستانی، فیلم را از لو رفتن احتمالیداستان آن و جذابیت اش مصون میکند. بنابراین چاگانتی فیلمش را از مشکل اکثر فیلم های بزرگ و کوچک امسال مصون نگه میدارد: افت جذابیت فیلم.

اما نگذارید این متن شما را فریب بدهد زیرا چاگانتی از تمام پتانسیل این فیلم استفاده نمی‌کند. اما قبل از اینکه به آن برسیم باید ببینیم که این فیلم روی چه موضوعی دست گذاشته است؟ او به این موضوع پرداخته که چه میشود اگر یک مادر فرزندش را به خاطر نیاز خودش دوست داشته باشد؟ چه میشود اگر مادری فرزندش را بدون حس خالص مادری دوست داشته باشد، دوست داشتنی از جنس خودخواهی. مسئله ای که این فیلم به آن می‌پردازد، قطعا باعث ناراحتی شدید افراد زیادی میشود و یکی از دلایل نقد های بعضاً منفی منتقدان به این فیلم هم همین است.

چون چاگانتی موضوعی را انتخاب کرده که در جامعه پذیرفته شده نیست. بنابراین باید در استفاده از آن دقت به خرج بدهد و او این کار را به حداقلی ترین شکل ممکن انجام داده است. یعنی با فیلمی طرفیم که انگار برایش اهمیت ندارد مردم درباره آن چه فکری میکنند! و خب یکی از دلایلی که این فیلم مستقل و با بودجه کم ساخته شده همین است.

اما چاگانتی چه استفاده ای از این موضوع میکند؟ خب برای پاسخ به این سوال باید دو نکته را در نظر داشت: اولی اینکه چاگانتی از پتانسیل این ایده استفاده کرده است و دومی اینکه آیا به درستی تماشاگران را نسبت به این ایده آگاه کرده است یا فقط به زیر متن فیلم توجه کرده است؟ در جواب به سوال اول اگر بخواهیم خیلی کوتاه جواب بدهیم پاسخ « تقریبا بله » است. اما اگر فکر میکنید فیلم در استفاده از این ایده شکست خورده است، خب در اشتباهید. چون فیلم به بیان ساده تر فقط به این ایده ناخنک نزده است بلکه در سکانس های زیادی فراتر از این کار ظاهر میشود:

به عنوان مثال در سکانسی که دختر وی متوجه میشود که از کودکی دزدیده شده بوده و تحت تاثیر دوزهای مرگ آور داروهای مختلف قرار گرفته و همین موضوع باعث فلج شدن پاهایش شده باید به نحوه عکس العمل مادر توجه کرد، وی ابتدا به دخترش میگوید که اتفاقی نیافتاده است و او نمیخواهد به وی آسیب بزند اما ما که قبل تر در یک سکانس به خصوص مدارک فوت شدن دختر واقعی اش را دیده ایم میدانیم که او دروغ می‌گوید پس وقتی دختر مدارک را به وی نشان میدهد ما عکس العمل دیگری از او را میبینیم، این بار وی به زور و با شدت می‌خواهد هر طور که شده او را بیهوش کند و خاطراتش را محو کند. در این سکانس ما اولین وجهه از خودخواهی شخصیت مادر را میبینیم: چرا او باید دختر خودش را بیهوش کند و سپس خاطراتش را پاک کند در حالی که خودش به او میگوید که یک مادر واقعی است و چیزی برای او کم نگذاشته است؟

چند سکانس بعد وقتی دختر از وی فرار میکند و به طور اتفاقی پشت یک در پنهان میشود با انباری از داروها رو به رو میشود داروهایی که در بین آنها میتوان به داروی افراد شیمیایی در جنگ و به طور کلی افراد شیمیایی اشاره کرد که بدون استثنا تمام آنها باعث بیماری های متعدد وی بوده اند. نحوه نشان دادن قفسه های پر تعداد داروها نیز هوشمندانه است زیرا چاگانتی به شکلی آنها را نشان میدهد که انگار آنها هیولاهای بی شاخ و دمی اند که باعث تمام بدبختی های دختر هستند.

این استفاده هوشمندانه از فضا سازی و اتمسفر همان چیزی است که در ابتدای متن گفتم: استفاده هوشمندانه از اتمسفر فیلم. با رسیدن به این سکانس دومین وجهه خودخواهانه شخصیت مادر نمایش داده میشود و به هر آنچه تاکنون شک داشتیم پایان می‌دهد: وی به طور عمد دارو‌های فوق‌العاده مخرب را به دختر کم سن سال دزدیده شده میخورانده یا تزریق می‌کرده تا در آینده دختر، به وی شدیداً وابسته شود و وی نیز عقده مادر بودن اش را سرکوب و فروکش کند تا بتواند زندگی کند، در واقع همانطور که شخصیت دختر در همین سکانس با خوردن یکی از همین داروها به وی میگوید او برای زندگی به دختری که دزدیده (خودش) نیاز دارد و بدون او وی صرفا یک انسان پست با عقده مادر بودن است‌.

اما برای پاسخ به دومین سوال باید اذعان داشت که چاگانتی نتوانسته ایده و موضوع حساسی را که انتخاب کرده در متن فیلم نشان دهد، در واقع او این موضوع مادر بودن را در زیر متن فیلم و با اشارات متعددی که خیلی از تماشاگران آن را دریافت نمی‌کنند گنجانده است. بنابراین عجیب نیست اگر تعداد زیادی از افراد برای اولین بار این موضوع را نفهمند. چون فیلم در نگاه اول یک فیلم هیجانی و تعلیق زا است که به قصه زندانی شدن یک دختر در خانه همراه مادرش می‌پردازد. در ثانی فیلم دلیل دیگری برای تماشای دوباره آن به جز برای افراد پیگیر نمی‌دهد و صرفا یک فیلم هیجانی خیلی خوب باقی می‌ماند، البته که همین هم جای شکر دارد که چاگانتی توانسته هم زیر متن فیلم را حفظ کند و هم فیلمی بسازد تا طیف وسیعی از تماشای آن لذت ببرند.

مورد دیگری که جای تحسین دارد نگاه چاگانتی به جهان فیلم است‌. نگاه چاگانتی به شخصیت ها و دنیای فیلم تماما بدبینانه است و او این طرز نگاه را تا پایان بندی اثر هم حفظ می‌کند و همین جسارت وی در این امر باعث فینال فوق‌العاده ای میشود که شاید شما را به طرز وحشیانه ای شوکه کند. پایان بندی فیلم انگار از دل تاریک ترین آثار دیوید فینچر و یا فضای فیلم «زندانیان» دنیس ویلنوو بیرون آمده باشد!

فینالی که البته بدون انتقاد هم نبود و منتقدان بر این باور بودند که پس از اینکه دختر از شر مادر خلاص شده است نیازی به چنین پایان بندی تلخی نیست. اما چاگانتی فینال فوق‌العاده فیلم را در راستای تمام دقایق فیلم به سرانجام میرساند. هر چه نباشد ما کاملا زجری را که دختر در تمام این سالها تحمل می‌کرده تقریبا درک می‌کنیم و چه کسی است که وقتی فرصت انتقام جویی دارد از آن استفاده نمی‌کند؟ انتقامی که شاید شخصیت دختر حق داشته باشد آن را از مادر بگیرد. در پایان، دومین فیلم کارگردان خوش ذوق ۲۸ ساله هندی آمریکایی، اثر جذاب و تماشایی ای از کار در آمده که هرچند ایراداتی جزئی در پرداخت به زیر متن فیلم و برخی حوادث دارد اما این ایرادات جلوی این فیلم را از تبدیل شدن به یک فیلم جذاب و خلاقانه با فینالی فوق‌العاده نمی‌گیرد.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *