سریال قبله عالم جدیدترین سریال نمایش خانگی پلتفرم فیلیمو است که چندی پیش اولین قسمت آن منتشر شد. حامد کمیلی، شقایق دهقان، هادی کاظمی و سوگل خلیق از مهمترین بازیگران این سریال هستند.بهطور کلی قبله عالم فاقد کیفیتهای خاص نمایشی و روایی در انتهای قسمت اول است. اما باید به سریال زمان داد و منتظر قسمتهای بعدی ماند و نقد کامل و مبسوط را به زمانی دیگر موکول کرد.
«قبله عالم» حامد محمدی یک مجموعه کمدی است که به اتفاقات تاریخی دوران ناصرالدینشاه میپردازد. یکی از سه سریالی که بهطور جالب و عجیبی مقطع تاریخی قاجاریه و معروفترین پادشاه این خاندان را برای روایت داستانشان انتخاب کردهاند.
در خلاصه داستان این سریال آمده است که «ناصرالدینشاه ملقب به قبله عالم در آرزوی دستیافتن به اکسیر آب حیات است. اکسیر توسط طبیب مخصوص تهیه میشود، اما با نوشیدن آن حوادثی پدید میآید که دستمایه سریال کمدی-فانتزی قبله عالم است».
از مهمترین آثار حامد محمدی نویسنده و کارگردان قبله عالم میتوان به کارگردانی فیلمهای اکسیدان، چهارانگشت، فرشتهها با هم میآیند و فیلم اکران نشده چپ راست اشاره کرد. محمدی همچنین فیلمنامه حوض نقاشی ساخته مازیار میری و طلا و مس ساخته همایون اسعدیان را به رشته تحریر درآورده است. حالا قبله عالم دومین سریال او در مقام کارگردان پس از سریال تلویزیونی زعفرانی است.
یکی از جذابیتهای مهم سریال طنز «قبله عالم» که همانطور که گفته شد به اتفاقات تاریخی دوران ناصرالدینشاه میپردازد؛ علاوه بر فضای طنازانه و داستان ظاهرا خندهدار این سریال ترکیب بازیگرانش است. بازیگرانی که تاکنون کمتر سابقه حضور در آثار و نقشهای کمدی- و حتی تاریخی را داشتهاند. از جمله حامد کمیلی، که تاکنون او را جز در فیلم «پسر آدم، دختر حوا» در آثار کمدی ندیدهایم؛ در «قبله عالم» نقش ناصرالدینشاه را بازی میکند.
حامد کمیلی در نقش ناصرالدین شاه و بدلاش، هادی کاظمی در نقش ظلالدوله، شقایق دهقان در نقش مهد علیا و پژمان بازغی در نقش میرزا رضای کرمانی تیم اصلی بازیگران قبله عالم را تشکیل میدهند. با تماشای یک قسمت از سریال هنوز نمیتوان نظر قطعی درباره کیفیت آن داد. بااینحال قبله عالم از همان مشکل تقریبا همیشگی سریالهای ایرانی در قسمت اول رنج میبرد.
در قبله عالم عوامل سریال مشابه سریالهای ایرانی دیگر قسمت اول را در حکم یک مقدمه میدانند و بیشتر تمرکز فیلمنامه روی معرفی شخصیتها و موقعیت است و این قسمت بدون اتفاقی مشخص به پایان میرسد. درحالیکه یک سریال برای جذب مخاطب باید در همان قسمت اول، مستقل از اپیزودهای بعدی، نقاط کنجکاوی برانگیز، گرهگشایی و گرهافکنی داشته باشد. قبله عالم با بیتوجهی نسبت به این مسئله، توجه کمتری جلب میکند. از طرفی مشخص نیست صدای راوی دقیقا چه کاربردی در پیشبرد درام دارد. محمدرضا علیمردانی که از نگاه امیرکبیر دربار و شخصیتها را توصیف میکند صرفا تکرار آن چیزهایی است که در تصویر وجود دارد.
سریالهای ایرانی توجه ویژهای به یک موقعیت تاریخی خاص در گذشته دارند که معمولا این عقبگرد تاریخی با دو هدف انجام میشود: آنها یک موقعیت تاریخی مربوطبه زمان گذشته را انتخاب میکنند تا بدین وسیله مسائل روز را نقد کنند و توامان از آسیب ممیزی نیز در امان بمانند. در حالت دوم سازندگان صرفا به خاطر نوع نگرششان نسبت به یک دوره تاریخی، روایتی درام یا طنز از ماوقع ارائه میدهند. این روایت یا برخاسته از واقعیت با کمترین انحراف است یا مانند قبله عالم سعی در ارائه روایتی کمیک از ماجراست. البته اگر در این روایت کمیک فیلمساز به اندازه کافی برای تفکرش دقت و وسواس به خرج ندهد و از جانمایی یک مضمون قابل تامل پرهیز کند سریال بیشتر به سمت لودگی و تمسخر کشیده میشود و آن عیار کمیک نیز خاصیت خود را از دست میدهد. مشکلی که قبله عالم در قسمت اول با آن مواجه است نیز همین مسئله است.
«قبله عالم»، اما بهرغم تمام امتیازاتی که دارد، در اولین قسمت چندان امیدوارکننده نشان نداده است. البته روشن است که نمیتوان یک سریال چند قسمتی را تنها بر اساس ارزیابی اولین قسمتش نقد کرد. اما نگاهی گذرا بر اولین قسمت «قبله عالم» بهعنوان اولین سریال کارنامه حامد محمدی حکایت از این میکند که این سریال نیز تمام ویژگیهای آثار دیگر حامد محمدی را دارد- و همین نیز اصلیترین مانع امیدواری به «قبله عالم» میشود.
سریال بدون درنظرگرفتن مضمون حتی در حد تقلیل یافته آن شوخیها و روابطی را برقرار میکند که بیشتر رو به سوی کلیشهها دارد و همین امر اسباب لودگی را فراهم میسازد. قبله عالم میخواهد شوخیهای امروزی را با لحن کنونیاش به یک دوره تاریخی خاص ببرد و در این فرایند انتقال، بدون توجه به روایت دقیق تاریخ بستر فانتزی خود را بنا کند. درواقع دوره قاجاریه تنها یک بستر فانتزی در سریال است برای تازه کردن ترفندهای کمدی امروزی، نه یک بستر روایی بر مبنای تاریخ. رویکردی که بیشباهت به استراتژی سریال قهوه تلخ نیست؛ بااینحال مسئلهای که قهوه تلخ را از همان قسمت اول جذاب میکند و وجه تمایز آن از قبله عالم است، پیگیری مسائل روز جامعه ازطریق یک روایت منسجم است.
حامد محمدی چه در «اکسیدان»، چه در «چهار انگشت» و چه در دیگر آثاری که از او دیدهایم، سینماگری دلبسته ایدههای اولیهاش جلوه کرده است. فیلمسازی که بیشتر به خاطر یک دگمه (که تاکنون بیشتر یک ایده تابوشکنانه جنجالی بوده) کت میدوزد- و همین هم باعث میشود آن کت در نهایت چندان خوشدوخت و خوشقواره از کار نیاید.
در اولین قسمت «قبله عالم» هم همین آسیب به خوبی قابل مشاهده است. موضوعی که باعث شده آغازین قسمت این سریال چندان نویدبخش عمل نکند- و این را در واکنشهای مخاطبانی میتوان دید که به امید تماشای یک سریال تابوشکن کمیک سراغ «قبله عالم» رفتهاند و در پایان جز چند دیالوگ شبهجسورانه عایدی دیگری به دست نیاوردهاند.
در چنین رویکردی که سریال میخواهد از ظاهر یک دوره تاریخی بهره ببرد، به یک سری تمهیدها نیاز است که کمی میان فضای سریال با بازنمایی صرف دوره قاجاریه فاصله بیاندازد. در صحنه اول اپیزود، نمای هلیشات شبیه به بازیگوشی کارگردان برای خط دادن به مخاطب و تزریق حال و هوای امروزی به فضای اثر است. کارگردان با استفاده از این نما تلویحا اعلام میکند که هدفش بازسازی صرف دوره قاجاریه نیست بااینحال چنین فاصلهگذاریای از سوی کارگردان تنها در همین صحنه مصداق پیدا میکند و تبدیل به یک ویژگی فرمی موثر درون اثر نمیشود.
با اینکه به نظر میرسد کارگردان میتوانست تیم بازیگری بهتری را انتخاب کند، رابطه کلامی کمیلی و کاظمی فارغ از شوخیهای نه چندان گیرا، تا حدی قابل قبول است و موتیف کمیک را پیش میبرد. اما از طرف دیگر، نهتنها دیالوگهای شقایق دهقان در نقش مهدعلیا خوب نوشته نشده است بلکه خود دهقان نیز عملکردی مصنوعی از خود ارائه میدهد. تقابل زن جدید تازه از فرنگ آمده ناصرالدین شاه با دیگر همسرش که سوگلی دربار است نیز میتواند بعد از زمینهچینی در این قسمت، بخشی از بار کمدی سریال در قسمتهای بعد را به دوش بکشد.
صف ناصرالدینشاهها در شبکه نمایش خانگی!
«قبله عالم»، اما همانطور که گفته شد، یکی از چند سریالی است که در ماههای اخیر درباره ناصرالدینشاه جلوی دوربین رفته. اتفاقی که کمبود آیندهنگری و برنامهریزی در اکوسیستم شبکه نمایش خانگی را به بهترین شکلی پیش چشم آورده و برجسته میکند.
«جیران» حسن فتحی دیگر سریالی است که به حوادث پیرامون ناصرالدینشاه میپردازد. جدیدترین سریال کارگردانی که پیشتر با سریال «شهرزاد» به نقطه اوجی تا حدی غیرقابل دسترسی و تکرار در شبکه نمایش خانگی دست یافته است. البته این موضوع به معنای نمره قطعی قبولی سریال «جیران» نیست، کما اینکه همین کارگردان همین چندماه پیش با ماجراهای «مست عشق» یکی از ناکامترین مقاطع کاریاش را تجربه کرد.
داستان سریال «جیران» از مرگ امیرکبیر و آشنایی ناصرالدینشاه با جیران آغاز میشود و تا حدود ۶ سال از زندگی ناصرالدینشاه و جیران را دربرمیگیرد. قصهای تاریخی با تمرکز بر معروفترین پادشاه قاجار- که شاید کنجکاویبرانگیزترین جنبهاش بازیگر نقش ناصرالدینشاه باشد که با تمام بازیگرانی که این نقش را ایفا کردهاند، متفاوت است. در «جیران» حسن فتحی نقش ناصرالدینشاه را بهرام رادان ایفا میکند- که در تمام سالهای فعالیتش کمتر در نقشهای تاریخی ظاهر شده. موضوعی که باعث میشود حضورش در این سریال بدل به رخدادی جذاب و کنجکاویبرانگیز شود- که این بازیگر زمانی محبوب در این سریال چه خواهد کرد؟!
ظاهرا ناصرالدینشاه در سریال «آهوی من مارال» نیز نقش مهمی دارد. سریالی به کارگردانی مهرداد غفارزاده که روایتی دیگر است از زندگی و عشقهای ناصرالدینشاه- که اینبار این پادشاه قدر قدرت را حسن معجونی بازی کرده است.
«آهوی من مارال» که به عشق ناصرالدینشاه و مارال میپردازد- که ظاهرا یکی از معشوقههای شاه است؛ به روایت روابط عمومی این سریال داستانی است درباره ناصرالدینشاه- که دست به ماشه برده تا آهویی صید کند، اما آهو چشمی، چون باد از راه رسیده و، چون برق میگذرد و به دنبالش حال سلطان صاحبقران دگرگون میشود. «جیران» و «آهوی من مارال» نیز گفته میشود که در سال ۱۴۰۰ عرضه خواهند شد.
با اینکه نقش ناصرالدینشاه را در سه سریال جدید شبکه نمایش خانگی بازیگرانی، چون بهرام رادان، حامد کمیلی و البته حسن معجونی بازی میکنند (که البته این آخری با توجه به کارنامه تئاتریاش جایگاه و موقعیت متفاوتی دارد)؛ اما مخاطبان سینما و تلویزیون فراموش نکردهاند که پیشتر چه بازیگرانی نقش این پادشاه قدرتمند را ایفا کردهاند.
شاید بتوان زندهیاد جمشید مشایخی را اولین ناصرالدینشاه تلویزیون و سینمای ایران نامید. بازیگر بزرگ و معتبری که در «سلطان صاحبقران» علی حاتمی تصویری ماندگار از این پادشاه دوران قاجار خلق کرد.
علی حاتمی البته در یکی دیگر از آثارش نیز دست به خلق ناصرالدینشاه زد. اینبار این اتفاق در فیلم «کمالالملک» رخ داد- که بازیگر این نقش کسی نبود مگر زندهیاد عزتالله انتظامی. بازیگری که بعدتر در فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» ساخته محسن مخملباف نیز یکبار دیگر این نقش را ایفا کرد.
البته به جز عزتالله انتظامی که با دوبار ایفای نقش ناصرالدینشاه نقش مهمی در شکلدادن به سیمای این پادشاه در حافظه تصویری مردم ایران دارد؛ باید به ایرج راد هم اشاره کرد- که او هم دوبار این نقش را ایفا کرده است. اولبار در سریال «امیرکبیر» سعید نیکپور در اواخر دهه ۶۰؛ و دیگر بار نیز در سریال «سالهای مشروطه» به کارگردانی محمدرضا ورزی.