۱۴ بهمن ۱۳۹۲ – فردا تو میآیی، اثری از هوشمند عقیلی اولین کاری بود که در استیج این هفته اجرا شد. علیرضا، که جزء گروه رضا روحانی است آن را اجرا کرد.
نیکیتا از گروه بابک سعیدی کاری از شاهین رشیدپور به اسم ملانی به نام بارون را اجرا کرد. در ویدئویی از او، مخاطبان دیدند که مخاطبان ظاهرا از سبک او خوششان آمده ودر سوشیال مدیا کامنتهای خوبی گرفته است. اگرچه سندی به او ایراد گرفت که هیچکدام از تحریرهای زیبای ایرانی را استفاده نمیکند. او گفت زمان عوض شده و خیلیها دلشان میخواهد چیز آپگرید شده گوش کنند.
رضا روحانی گفت که چالش این آهنگ خوب نبود، ولی او را یکی از بهترین خوانندههای استیج نامید. حامد نیکپی او را موفق دانست. شهرام آذر اما به نیکیتا گفت صاحب سبک نیستی و موسیقیهای آقای بابک سعیدی یک سبکی دارند و شما آن را اجرا میکنید. اما چیزی که اجرا میکنی را خوب اجرا میکنی. از اینکه بخواهی تحریرهای ایرانی را یاد بگیری استقبال میکنم. برای بودن در مارکت ایرانی لازم است.
خواننده بعدی استیج، داریوش است از گروه حامد نیکپی، او خود را ترک قشقایی معرفی کرد. سندی، از داوران و مربیهای استیج ۲ گفت مردم موسیقی را با چشمشان میشنوند. وقتی به صحنه میآیی باید مراقب باشی. مردم خیلی بیرحمند. اگر کسی نتواند آنها را سرگرم کند میگوید آقا این چیه ما پول دادیم. این طور که شما روی صحنه میخوانید اصلا به درد نمیخورد!
نازی ناز کن، با شعری از فرهاد شیبانی و ساخته تورج شعبانخانی، آهنگ بعدی بود که توسط بهروز اجرا شد. رایان، نفر بعدی بود که عشق را از آهنگهای داریوش اقبالی خواند. یاشار کاری از سامی بیگی خواند و سپس نوبت الهه رسید.
الهه شعری از نادر نادرپور را خواند. الهه سرور (مریم سرور)، گفت که این آهنگ تاجیکی است که خانم نگین امانقلو خوانده است: در آغوش تو میمیرم در آغوشی که با رخت خزانها سبزه گلپوش است. در آغوشی که در آغوشی که بار زندگی میافتد از دوشم در آغوشی که میافتد همه بار دنیا از دوشم.
در آغوش تو میمیرم
در آغوشی که از گرمی جانسوز تنت سوزم
در آغوشی که از لب های نرمت باده ها نوشم
درآغوش تو میمیرم
در آغوشی که با رغم خزانها سبزپو گل پوشم
در آغوشی که از احساس لرزشهای رویاییش مدهوشم
در آغوشی که بار زندگی می افتد از دوشم
در آغوشی که میگردد همه دنیا فراموشم
در آغوشی که جای داد و فریاد است خاموشم
مرا این درد چو درمان است که با تو هم آغوش ام
در آغوش تو میمیرم
از آن ترسم که در سودای عشق و عاشقی روزی
مرا بگذاری و دل بر کسی بندی که چون باشد
که چشمش نگاهی غرق خون دارد
نه شوری در دل و نه سینه اش ذوق جنون دارد
و آنگه همه دنیای من کور است
دگر زیستن در جهان مانندی یک گور است
تو در هر نفس و هر لحظه با من باش
مرا از چشم بدبینان در آغوشت پناهم ده
درآغوشی که اعجاز است و احساس است و مهتاب است
دلم بر یاد آن روز و شبانگه سخت پسمان است
که روزی با تو تقدیرم به پیوست
خوش آن ساعت که میدانم در این آغوش میمیرم
در آغوش تو میمیرم
در آغوشی که از گرمی جانسوز تنت سوزم
در آغوشی که از لب های نرمت باده ها نوشم
درآغوش تو میمیرم
در آغوشی که با رغم خزانها سبزپو گل پوشم
در آغوشی که از احساس لرزشهای رویاییش مدهوشم
در آغوشی که بار زندگی میوفتد از دوشم
در آغوشی که میگردد همه دنیا فراموشم
در آغوشی که جای داد و فریاد است خاموشم
مرا این درد چو درمان است که با تو هم آغوشام
در آغوش تو میمیرم
رضا روحانی پس از این آهنگ گفت که الهه جان متاسفانه من آهنگ را نمیشناسم که نظر دقیق بدهم اما کوک نبود و لذت نبردم. شما تکنیک قویای دارید ولی من شاید ملودی را واقعا نمیشناسم. به نظرم خیلی جاها کوک نبود. ۵۰ درصد کوک نبود. حالا یا اشکال از گوش من است که فکر نمیکنم یا از خواندن شما. بابک سعیدی گفت نکات مثبت شما این است که حرفهای میخوانی ولی مشکل کوک را داری. مشکل کوچک وجود داشت اما خوب اجرا میکنی. به خاطر این که بعد مثبت شخصیتی شما را نشان بدهد سعی کن آهنگهای شادی که رقصی نباشد را انتخاب کنی. شهرام آذر گفت بیننده را به خودت جذب میکنی. سیاستی که در این کار به کار میبری خوب است اما این اجرایت ضعیف بود. شما باید صاحب گوش خوبی باشی. اجرای موفقی نبود. حامد نیکپی گفت به نظر من اجرای بسیار خوبی بود و من راضی بودم ازت و تاثیرگذار بود و درباره کوک هم من نظر خاصی ندارم من خارج نشنیدم. به نظرم این اجرا شبیه همان چیزی بود که من شنیده بودم اجرا شود و خواننده هم درست خواند. شهرام آذر گفت مشکل کوک را سه نفر میگویند. حامد نیکپی گفت من درباره کوک نمیخواهم حرف بزنم.
آهنگ کیه کیه با شعری از ناصرالدین شاه قاجار ! آهنگ بعدی بود که قرار شد تابان آن را بخواند. تابان برای امتحانش رفته بود و چهارشنبه باز گشته بود. و خواند: عقرب زلف کجت با قمر قرینه، کیه کیه در می زنه من دلم میلرزه درو با لنگر میزنه من دلم میلرزه. نرگس مست تو و بخت من خرابه… ای پری بیا در کنار ما جان خسته را مرنجان از برم نرو خسته جان مشو…
رضا روحانی گفت که قسمت هارمونی تون ژوست (با معنی پرفکت) بود. من انتظار داشتم نت کوک باشد یا بعضی از تلفظها. بابک سعیدی گفت چالش بیشتری دوست داشت داشته باشد. حامد نیکپی گفت که نسبت به اجراهای قبلی هایلایت آنچنانی نبود ولی درست بود. شهرام آذر گفت تحریرهای شرقی دارد. احتیاج به مهارت دارد ولی به آن مهارت نرسیدهای هنوز. کاری که انجام دادهای نسبت به زمانی که تلاش کردی خیلی خوب بود.
حسام خواننده بعدی استیج، آهنگ سبب را از شادمهر عقیلی خواند: کی می دونه این حسرتا چه کرده با روز و شبام؟تو زندگیم یه دنیایی یه کابوسم تو رویامی. سبب منم که میشکنما اما حرفی نمیزنم.
آرش آخرین خواننده بود که شعری از اردلان سرافزار را اجرا کرد. آرش شروع به خواندن میکند: میدون یه دشت لخت زیر یه دشت کویر یک مرداب پیرتوی دست خاک اسیر. اما اون مرداب پیر….
رضا روحانی به آرش گفت همه چیز خوب بود ۹۵ درصد خوب بود ولی من کلا به شما نمره ۲۰ میدهم به اجرایت. بابک سعیدی گفت لذت بردم و انرژی خوبی ازت میگرم. حامد نیکپی گفت همهچیز خوب بود مهمترین چیز در کار تو این است که مهم نیست صدایت خسته باشی، اما میتوانی مدیریتش کنی. شهرام آذر هم به او گفت که خواننده قابلی هستی، لطیف اجرا میکنی.
با این اجرا، اجراها به پایان رسید.