نقدی برفیلم خفگی فریدون جیرانی

[ad id='39844']

نقد و برسی فیلم خفه‌گی

کارگردان و تهیه کننده: فریدون جیرانی
فیلم خفگی جیرانی

بازیگران: نوید محمدزاده، الناز شاکردوست، پردیس احمدیه، غلامحسین لطفى، احسان امانى، اسدالله یکتا. با هنرمندى ماهایا پطروسیان و با حضور افتخارى پولاد کیمیایى
سایر عوامل: نویسنده، کارگردان: فریدون جیرانى مجرى طرح: الهام صفوى زاده مدیر فیلمبردارى: مسعود سلامى طراح چهره پردازى: ایمان امیدوارى طراح صحنه: محسن نصراللهى طراح لباس: مارال جیرانى تدوین: بهرام دهقانى صدابردار: داریوش صادقپور صداگذار: حسین ابوالصدق موسیقى: کارن همایون فر مدیرتولید: عبدالله شهباززاده دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: آلاله هاشمى منشى صحنه: سعیده دلیریان عکاس: احمدرضا شجاعى انتخاب بازیگران: احسان ظلى پور مدیر پروژه: حمید پنداشته
داستان فیلم: خفه شدم، ولی خفه ش نمیکنم دوسش دارم

گفتنی است: برخی فیلمسازها ترجیح می‌دهند فیلم‌های خود را در سکوت خبری تولید کنند و هیچ اطلاعات خاصی از فیلم خود منتشر نکنند. فریدون جیرانی برای اثر جدید خود همین روند را پیش گرفته و فیلم خفه گی را بدون سر و صدا به بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر فرستاده است.

فیلم خفه‌گی که با همین رسم‌الخط معرفی شده، از فیلم‌های متفاوت جشنواره به شمار می‌رود و نوید محمدزاده و الناز شاکردوست را به عنوان بازیگران اصلی خود دارد. او در سال‌های گذشته نقش‌آفرینی‌های بسیار خوبی از خود نشان داده و همین می‌تواند فیلم خفه‌گی را به یکی از مدعی‌های جشنواره تبدیل کند.

برای فیلم خفه‌گی حتی خلاصه‌ی داستان مشخصی هم اعلام نشده و فقط مشخص است که مضمونی اجتماعی دارد. کارن همایون‌فر آهنگساز این فیلم است و همزمان با فیلمبرداری، بهرام دهقانی و حسین ابوالصدق تدوین و صداگذاری فیلم خفه‌گی را انجام دادند.

فریدون جیرانی فیلم‌های شاخصی مانند «من مادر هستم» و «پارک وی» و مجموعه‌ی تلویزیونی «مرگ تدریجی یک رویا» را در کارنامه‌ی خود دارد.

فیلم خفگی جیرانی

به نقل از ستاد خبری جشنواره فیلم فجر، نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «خفه‌گی» ساخته فریدون جیرانی با حضور کارگردان، الناز شاکردوست، ماهایا پطروسیان و پردیس احمدیه بازیگران، مسعود سلامی مدیر فیلمبرداری، کارن همایون‌فر آهنگساز، حسین نصراللهی طراح صحنه و ایمان امیدواری طراح گریم با اجرای محمود گبرلو در برج میلاد برگزار شد.
فریدون جیرانی در ابتدای نشست با اشاره به اینکه کنار محمود گبرلو نشسته است، اظهار کرد: اتفاق جالبی است که دو نفری کنار هم نشسته‌اند که برنامه هفت را اجرا می‌کرده‌اند و «هفتی» هستند.
این کارگردان با بیان اینکه فیلم قبلی خودش را دوست نداشته، بیان کرد: دوست داشتم فضای عشقی، معمایی و جنایت را در کنار هم قرار دهم و کار کنم، با در نظر گرفتن این فیلم «سالاد فصل» خودم را دوست داشتم، اما در آن زمان انتهای آن خوب نشده بود، دلم می‌خواست باز هم در همان فضا کار کنم و پایان‌بندی درستی را بسازم.
وی ادامه داد: اینجا باید از پویان عسگری یاد کنم که به من گفت فیلم می‌تواند تریلری باشد که مسائل اجتماعی در آن وجود داشته باشد و من هم سناریو را با همین نگاه نوشتم. البته باید تاکید کنم که فیلمسازی یک کار تیمی است و معتقدم قرار گرفتن یک گروه در کنار هم می‌توان نتیجه خوبی را دست دهد، البته شاید برخی کارگردان‌ها این نظر را نداشته باشند.
این فیلمنامه‌نویس با اشاره به اینکه در همان ابتدا لحن سرد را برای فیلم انتخاب کرده بود، عنوان کرد: روزی که نوشتن فیلمنامه را شروع کردم، می‌دانستم فیلم لحنی سرد و شبیه به فیلم‌های فرانسوی دارد، می‌دانستم که ممکن است مخاطب عام با آن ارتباط نگیرد، اما این ریسک را پذیرفتم و خوشبختانه سرمایه‌گذارها در این مسیر کنار من قرار گرفتند.
جیرانی همچنین تاکید کرد که سلامی به عنوان فیلمبردار اثر و نصراللهی طراح دکور فیلم برای شکل دادن به فضای فیلم تلاش زیادی کردند. وی در ادامه بیان کرد: در این فیلم برای من بی‌زمانی و بی‌مکانی خیلی مطرح بود، البته اگر دوباره بخواهم فیلم را بسازم باز هم فضا و مکان‌هایی که به آن‌ها اشاره شده را حذف می‌کنم. می‌خواستم فضای جنایی زیر سقف‌ها اتفاق بیفتد، اصلا قرار نبود مخاطب شهر را ببیند یا صدای ماشینی را بشنود، به دنبال فضایی کاملا انتزاعی بودیم که در عمل هم شباهتی به فیلم‌های روسی پیدا کرده بود که روزگاری آن‌ها را بسیار دوست داشتم.
این کارگردان در ادامه با اذعان به اینکه در گذشته یک تجربه شکست خورده به نام «پارک‌وی» داشته است، اظهار کرد: در آن فیلم سعی کردم به سبک فیلم‌های آمریکایی با ریتم تند فیلم بسازم که نتیجه خوبی نداشت. اما وقتی می‌خواستم «خفه‌گی» را بسازم، فکر کردم تنها ریتمی که می‌توانم استفاده کنم، ریتم کند است و به این شکل می‌توانم برای فیلم تشخص بیاورم. به هرحال جنایی ساختن کار سختی است، در این مسیر به ریتم کند نیاز داشتم و سعی کردم به جنس خاصی از سینما برسم. همچنین می‌دانستم قصه بلندی ندارم ولی چون در آن قتل‌هایی اتفاق می‌افتاد، مطمئن بودم قصه کشش دارد.

مسعود سلامی مدیر فیلمبرداری اثر که برای دومین بار با جیرانی همکاری کرده بود، گفت: این تنها کاری بود که هر شب دکوپاژ روز بعد را در تلگرام دریافت می‌کردم و با توجه به اینکه از همان ابتدا می‌دانستیم قرار است فیلمی سیاه سفید داشته باشیم، تکلیف‌مان در فیلمبرداری روشن بود.
وی همچنین ادامه داد: من خیلی دوست داشتم در این فیلم از لنز اسکوپ استفاده کنم، اما تنها یک لنز اسکوپ در ایران وجود دارد که در آن زمان در اختیار علیرضا برازنده بود و و از همین رو ما مجبور شدیم قاب اسکوپ را برای فیلم استفاده کنیم.
کارن همایون‌فر، آهنگساز فیلم با اشاره به اینکه با جیرانی سابقه همکاری داشته است، اظهار کرد: به واسطه همکاری‌های قبلی، یکدیگر را خوب درک می‌کردیم و وقتی بخش‌هایی از فیلم را هم دیدم، دیگر می‌دانستم چه چیزی برای آن فیلم لازم است. من هم به عنوان آهنگساز از این مقدار فیلم اجتماعی در سینما خسته شده‌ام و از نظر من «خفه‌گی»خود سینماست.

الناز شاکردوست که در فیلم نقش متفاوت صحرا را بازی کرده است، اظهار کرد: من با نقش صحرا زندگی کردم و وقتی می‌خواستم به اینجا بیایم، ماسک خنده را بر صورتم زدم و با خودم گفتم باید بروی و اجازه ندهی زخم‌هایی که از بازی در فیلم بر روی تو ایجاد شده، خودش را نمایان کند.
وی ادامه داد: بازیگری که نقشی را زندگی می‌کند و در نگاه و نظرات مخاطبان که این زندگی ادامه پیدا می‌کند.

این بازیگر در پاسخ به این سوال که نقش متفاوتی را در این فیلم ایفا کرده است، بیان کرد: کلمه‌ها بار زیادی دارند و وقتی استفاده می‌کنیم ممکن است روی افراد اثر بگذارد که من اینجا از شنیدن کلمه متفاوت برای نقشم خوشحال شدم.
وی همچنین با تاکید بر اینکه دو سال قبل در سینما فیلمی نداشته، عنوان کرد: شاید در کلمه دو سال کار نکردن ساده باشد، اما برای بازیگری که کارش را دوست دارد سخت است، دلیل اینکه کار نکردم همین دوست داشتن و عشق واقعی به سینما بود. ماجرا از جایی شروع شد که من یک تجربه مرگ را پشت سر گذاشتم، جز بنده‌هایی هستم که خدا زندگی دوباره به من داد، احساس کردم که همه‌چیز تمام شد و در آن لحظه خودم را دوست نداشتم و فیلمی که دوست داشته باشم در کارنامه ام نبود. به همین دلیل سفر کردم و از ایران رفتم، درس خواندم، اما سفر اصلی در درون من اتفاق افتاد، سفر خویشتن من که خودم را پیدا کنم. چیزی که در صحرا دیده شد، شاید ماحصل همین موضوع باشد. این نقش را خیلی دوست داشتم چون می‌خواستم کسی را بازی کنم که هیچ وجه اشتراکی با الناز شاکردوست نداشته باشد شاید چون در مقطعی خودم را دوست نداشتم. من برای پیدا کردن صحرا کنکاش روحی و درونی کردم و در این مسیر خودم را بیشتر پیدا کردم.

ماهایا پطروسیان دیگر بازیگر این اثر سینمایی نیز با اشاره به اینکه بیشتر از دو سال است که بازی نکرده‌، اظهار کرد: دلایل زیادی وجود دارد که بازی نکردم، چون من بیشتر از بیست سال است که کار می‌کنم و برایم مهم است وقتی در فیلمی بازی می‌کنم، نقش خودم را دوست داشته باشم نه اینکه فقط بازیگری کرده باشم. مهم‌ترین موضوع برای من نقش است و کوتاهی و بلند بودن کار برایم اهمیتی ندارد.
ایمان امیدواری چهره‌پرداز اثر هم با تاکید بر اینکه فیلم سیاه و سفید بود، گفت: این سبک فیلم‌های سختی‌های خودش را دارد که اولین تجربه من در این زمینه هم محسوب می‌شد.

فیلم خفگی جیرانی

نقد فیلم سینمایی «خفه گی» در برنامه هفت

🔻قطبی زاده: چنین فیلمی از آقای جیرانی قابل انتظار نبود. من در زمان تماشای فیلم به این فکر می کردم چطور به این نتیجه رسیده است که چنین فیلمی با تصویربرداری سیاه و سفید و شخصیت پردازی در سکوت و بازی های عجیب و غریب بسازد. به نوعی بازسازی ایرانی «شیطان صفتان» است. در مجموع فیلمی بود که برایم عجیب بود.

جیرانی با ساخت این فیلم ریسک بزرگی کرده است. آن چیزی که فیلم را برایم غیرجذاب می کرد، المان های مشخص زندگی واقعی امروز بود. ارجاعات مشخص به زندگی امروز که فیلم را از فضای ناکجا و بدون جغرافیا درمی آورد.

مشخص است تلاش کرده است اما بنظر موفق نبوده است. آن هم بخاطر ریتم بد فیلم و داستان پردازی های ناموفق فرعی. مجموعا فیلمبرداری سلامی خوب بود. نمی دانم برای مردم جذاب است یا خیر؟

🔻فراستی: بنظرم این ژانر مرده است و زنده کردنش هم فایده ای ندارد. فیلم در رفتار، لنز و … گیج است. اگر شما ندانید این فیلم را چه کسی ساخته، فکر می کنید یک فیلم تجربی انتلکت اروپای شرقی است. فیلم ابدا شخصیت ندارد. نه مکان دارد، نه زمان دارد، نه آدم هایش قابل شناسایی اند. الناز شاکردوست ابدا بازی نمی کند. یک گریم و یک لال بازی است که کار کارگردان است. در مجموع اصلا آدم ساخته نمی شود! فیلم اساسا منطق فیلم های انتلکت را هم ندارد. فیلم جرات گرفتن کلوزآپ ندارد. بنظرم بیانگر نیست.

🔻قطبی زاده: فیلم «خفه گی» فیلم مطلوب من نیست اما حس می کنم این تلاش برای خلق فیلمی متفاوت، ارزشمند است. اینکه موفق بوده یا نبوده ثانویه است.

🔻فراستی: تغییر جهت خود به خود ارزشمند نیست. یک جوان اگر این آزمایش را بکند می گویم معنادار است. این فیلم به شدت پیر است. پیرتر از جیرانی است. پیری که با نورپردازی و تصویربرداری می خواهد این مسئله را بپوشاند. این فیلم به شدت تمرین است. جیرانی باید بداند این نوع فیلمسازی به کل گذشته است.

فیلم خفگی جیرانی

نگاهی به «خفه گی» جیرانی، تریلری در ژانر«نوار»

اثری تقلیدی که هیچ نسبتی با جامعه ایران و ایرانی ندارد/ فضاهای ناشناخته سیاه و سفید با اسامی آشنا!
سینماپرس: علی دشتبان/ می توان مدعی شد سینماگر فیلمباز ما با تقلید هوشیارانه از آثار فرانک میلر و رابرت رودریگرز در شهر گناه ۱ و ۲ خواسته تا نسخه ای تقلبی و ایرانیزه از شهر گناه را برای مخاطب کمتر فیلم دیده اش بسازد تا به واسطه این تقلید ریاکارانه مخاطبش را با دنیایی خلاق و عجیب و روابطی سیاه و نامعقول آشنا کند که به نظر می رسد هیچ نسبتی با جامعه ایران و ایرانی ندارد و نباید که داشته باشد.

فیلم سینمایی «خفه گی» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی فریدون جیرانی، فیلمساز و ژورنالیست سینمای ایران در سالن همایش های برج میلاد به روی پرده رفت تا اهالی رسانه و منتقدین شاهد فیلمی متفاوت در سینمای کشورمان باشند، فیلمی که می توان آن را زیر ژانر نوار و نیز تریلری مهیج ارزیابی کرد. فیلم تماما سیاه و سفید است و از کنترانست های نوری در آن به خوبی استفاده شده و بافت های ایجاد شده در تصویر در خدمت بیان تصویری و نیز داستانی فیلم هستند.

فیلم داستان زن روان پرستاری به نام صحرا است که الناز شاکر دوست با گریمی متفاوت به خوبی و درستی از عهده ایفای این نقش برآمده. صحرا که در تیمارستانی قدیمی و رنگ و رو رفته کار میکند، روان پرستار زنی بخت برگشته می شود که از دست آزار و اذیت های شوهرش خود را به دیوانگی زده تا از خشونت ها و بد رفتاری های او در امان بماند.

زن بیمار که صحرا را فردی امین و مظلوم می شناسد، او را محرم اسرار خود دانسته و سفره دلش را برای او باز می کند، زن که از خانواده ای ثروتمند و با اصل و نسب است دلش به حال دختر پرستار سوخته و با قول حمایت های مالی  از او کمک می خواهد تا بدون اطلاع شوهرش او را از این منجلاب خلاصی بخشد. زن همچنین به او می گوید که با مرگش تمام ثروت پدری اش به شوهرش می رسد که با برادر شیادش در پی بدست آوردن آن هستند.

اما با رفتن دوربین به خانه مرد و نمایش روابط او با برادرش مشخص می شود که مرد حقیقتا همسرش را دوست دارد و حتی از فکر خیانت او نیز در مرز دیوانگی است، اما برادر او که گویی مسلط به زندگی و تصمیمات برادر کوچک تر است با هدفی مشخصی ذهن او را مسموم ساخته تا به هیچ وجه به فکر زندگی دوباره با همسرش نباشد.

دختر بیمار به قولش عمل کرده و صحرا را که تحت فشار مالی است و نمی تواند بیشتر از این در ملک استیجاری دوستش زندگی کند به خانه خودش می برد و با در اختیار گذاشتن کلیدهای خانه او را در کمک به رسیدن او به خواسته هایش مشتاق تر می کند.

صحرا که به دلیل کک و مک های روی پوستش و عدم اعتماد به نفس در روابط اجتماعی تا به حال هیچ مردی را در زندگی اش نداشته است، خود را محتاج مردی می داند که در شرایط ملتهب و در فشارهای اجتماعی و اقتصادی زندگی اش حامی اش باشد. او رفته رفته در چند برخورد با شوهر زن بیمار واکنش هایی مثبت از او دریافت می کند که به شروع رابطه و تعاملی مثبت به او امیدوار می شود. مرد با فرستادن چند کادو برای او از پرستار تشنه محبت دلبری می کند تا جایی که در دیداری به جواب خواستگاری او و بودن در عقد دائمی اش پاسخ مثبت می دهد.

با جدی شدن رابطه صحرا با مرد، او نه تنها کمک هایش را  از زن بیمارنما دریغ می کند بلکه برای کامیابی شوهرش و رسیدن او به ثروتی که گویی حق مغفول مانده پدریش نیز هست، زن را به مکر و حیله به مسلخ مرگ کشانده ودر صحنه ای تلخ و سیاه در جاده ای ناتمام از سردی بی پایان زمستان، زیر چرخ های نفرت و حسادت له میکند.

کنشی که در پاسخ، بلعکس تصورات صحرا خشم مرد را ظاهر می سازد و موجبات مرگی دلخراش در تاریکی و تعلیق آسانسور را برایش به ارمغان می آورد.

فیلم که در ژانر نوار که اصلاحی فرانسوی به معنای سیاه است اجرا شده، محتوایی سیاه تر را به مخاطب ایرانی ارائه می کند. اشخاص فیلم با آنکه عامدانه در دنیایی ساختگی و در میان روابطی سیاه و تلخ که ما به ازای حقیقی در جامعه ندارند زندگی می کنند اما نام هایی ایرانی و رفتارهایی آشنا دارند. در حالی که در سینمای جهان معمولا فیلم های نوار و سیاه در فضایی فانتزی و در دنیایی خیالی تصویر شده تا دنیایی بی زمان و لا مکان را برای مخاطبش تصویر کند.

برخی روابط و نام های شخصیت و همچنین آدرس های برخی مکان ها که برای مخاطب ایرانی آشناست، ذهن بیننده را از فضای خیالی و وهم آلود اثر دور ساخته و دچار تنش و درگیری می کند تا در ناخودآگاهش مابه ازایی را در جامعه و میان مردمانش بیابد، رخدادی که بعید به نظر می رسد، فیلمسازی فیلمباز نظیر جیرانی از آن غافل و ناآگاه باشد و تصور می شود با آگاهی طعنه وار و منتقدانه به سراغ اجرای آن رفته است.

فیلم با آنکه پرداخت خوبی در اجرای درست صحنه ها، بازی ها و نور و صحنه دارد اما از ضعف درام و ساختار نامنسجم ضربه می خورد و بیننده را در اواسط  فیلم تا مرز از دست رفتن تنزل می دهد.

همچنین می توان مدعی شد سینماگر فیلمباز ما با تقلید هوشیارانه از آثار فرانک میلر و رابرت رودریگرز در شهر گناه ۱ و ۲ خواسته تا نسخه ای تقلبی و ایرانیزه از شهر گناه را برای مخاطب کمتر فیلم دیده اش بسازد تا به واسطه این تقلید ریاکارانه  مخاطبش را با دنیایی خلاق و عجیب و روابطی سیاه و نامعقول آشنا کند که به نظر می رسد هیچ نسبتی با جامعه ایران و ایرانی ندارد و نباید که داشته باشد.

فیلم خفگی جیرانی
یادداشتی بر فیلم خفه گی, اکسپرسونیسم / یاسمن خلیلی فرد
فریدون جیرانى آن قدر به تاریخ سینما تسلط دارد که ساخت فیلمى با حال و هواى «خفه گى» نه تنها از او بعید نیست بلکه شایسته ى اوست. درباره ى «خفگى» باید مفصلاً نوشت اما به صورت خلاصه،  از وجوه مثبت آن فضاسازى درخشان جیرانى ست که به واسطه ى نورپردازى، طراحى صحنه و لباس و اندازه و انتخاب قاب ها صورت گرفته است. نوید محمدزاده، بازى کنترل شده ترى نسبت به همیشه دارد و کاملاً بر قالب نقش مى نشیند اما حضور الناز شاکردوست در فیلم غافلگیر کننده است؛ علاوه…
فریدون جیرانى آن قدر به تاریخ سینما تسلط دارد که ساخت فیلمى با حال و هواى «خفه گى» نه تنها از او بعید نیست بلکه شایسته ى اوست. درباره ى «خفگى» باید مفصلاً نوشت اما به صورت خلاصه،  از وجوه مثبت آن فضاسازى درخشان جیرانى ست که به واسطه ى نورپردازى، طراحى صحنه و لباس و اندازه و انتخاب قاب ها صورت گرفته است. نوید محمدزاده، بازى کنترل شده ترى نسبت به همیشه دارد و کاملاً بر قالب نقش مى نشیند اما حضور الناز شاکردوست در فیلم غافلگیر کننده است؛ علاوه بر گریم اعجاب آور او، بازى بسیار خوب و فن بیان جدیدی که گویى دیگر متعلق به شاکردوست فیلم های پیشین نیست تصویر جدیدى از شاکردوست را به مخاطب نشان مى دهد. نقشى که او در فیلم جیرانى ایفا کرده است احتمالا نقشیست که بسیارى از بازیگران آرزوى ایفاى آن را داشته اند.

نقش هاى مکمل فیلم منهاى پولاد کیمیایى نیز حضورى موثر در کار دارند؛ از پردیس احمدیه گرفته تا ماهایا پطروسیان که او نیز چهره پردازى متفاوتى دارد و البته یک بازی به یادماندنى پس از سالها دورى از سینما.

کار در اجرا شما را به یاد فیلم هاى نوآر دهه ۴٠ میلادى فرانسه مى اندازد، حتى بشدت یادآور فیلم “شیطان صفتان” هانرى ژرژ کلوزوست. ضمن آنکه بازى با نورها و بهره گیرى از سایه هاى تند و پرکنتراست آن یادآور کارهاى اکسپرسیونیستى دوران صامت است. طراحى لباس درخشان کار دگردیسی شخصیتها را به زیبایى بازنمایى مى کند؛ صحرا مشرقى اى که ابتدا او را در لباسى شبیه به لباس راهبه ها می بینیم در پایان فیلم به هیولایى عجیب تبدیل مى شود. فریدون جیرانى، استاد طراحى درام هاى روانشناسانه است و «خفه گى» بى تردید یکى از درخشان ترینِ این درامهاست. در آشفته بازارى که سینمای ایران مملو از درام های تکراری شده است، تماشای فیلمی این چنین خاص و رعب آور که گویى در ناکجاآبادى زمستان زده و طلسم شده سپرى مى شود بسیار ارزشمند است.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *