شاخ و شانه کشیدن کارگردان ارزشی در اختتامیه جشنواره فیلم فجر
در شرایطی که تنها جایزه فیلم به وقت شام در مراسم اختتامیه جشنواره، برای بهترین کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا آن هم به صورت اشتراکی بود، این فیلمساز هنگام حضور روی سن جشنواره، بسیاری را به باد نقد و حتی توهین گرفت:
«من فیلمساز وابسته این نظام هستم. سی سال است میآیم میروم روی سن. تشکر میکنم از بچههای سازمان اوج، که بهشان میگویم سربازان گمنام امام زمان. من افتخار میکنم فیلمی ساختهام درباره مدافعان حرم. افتخار میکنم که برای ساختن این فیلم، از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی جایزه گرفتم. افتخار میکنم که از بچههای سپاه که زحمت کشیدند و امثال بنده را رشد دادند. من کارآفرینی کردم و یک سال بچههای من اعتراض میکنم به تلویزیون که وقتی میخواهد فیلمهای بنده را پخش کند، سی چهل بار تکرار میکنند. ولی وقتی قرار است از این فیلمها دفاع کنند میشوند اپوزیسیون. من از دست تلویزیون به خدا پناه میبرم. اف بر فردی که به “به وقت شام”، گفت: کمدی.»
رشیدپور مجری برنامه سینمایی تلویزیون هم که خطاب حاتمیکیا قرار گرفته بود، گفت حرفهای او را بر چشماش میگذارد، اما از حاتمیکیا برای دفاع از فیلماش در برنامه هفت دعوت کرده، اما حاتمیکیا قبول نکرده است.
کافه سینما– به وقت شام، تنها در رشته بهترین کارگردانی، برنده سیمرغ بلورین شد. جایزهای که آن را هم با یک فیلمساز دیگر از سازمان سینمایی اوج، شریک بود. به گزارش کافه سینما، این یک اتفاق عجیب است که فیلمی که در هیچ کدام از رشتههای این دوره از جشنواره فجر، جایزه نبرده است؛ در بخش کارگردانی که قاعدتن به اغلب رشتهها وابسته است، صاحب بهترین کارگردان میشود!
نقد امیر قادری بر فیلم به و قت شام
اگر به ایرج ملکی بودجه میلیاردی بدهید
توکافه سینما– امیر قادری: “به وقت شام”، غیر قابل باور است. وحشتناک بد است! شبیه هیچ فیلمی که پیش از این دیدهاید نیست. با مرد ریش نارنجی سوار بر اسب روی باند فرودگاه و اسرای نارنجیپوش در قفس، و آدم بدی که با چشمهای درشت بین گوسفندها فریاد میزند، و زن مرگباری که هنگام مرگ، به ترانه متال با صدای خودش گوش میدهد؛ لذت تماشای فیلم بد را، در اوج زنده میکند. یکی از مفرحترین سئانسهای نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر را با ابراهیم حاتمیکیا و Trash Movie جذاباش تجربه کردیم. این فیلم بد خالص، میتواند به یک فیلم-کالت اساسی تبدیل شود!
تماشای فیلم بد و لذت بردن از آن، از لذتهای عشاق سینماست. امسال فیلم “هنرمند فاجعه” جیمز فرانکو در همین باره است. فیلمهای بد، با نابلدی، ایدههای توهمی، و البته با اعتماد به نفس و ایمان کامل فیلمساز به کارش خلق میشوند. این فیلمهای بد کالت شده، در وهله اول میتوانند ملودرام، ترسناک، هارور یا تریلر باشند. اما در اصل به محصولات بامزهای تبدیل میشوند که تمسخر همراه با لذت آنان، یکی از تفریحهای اساسی عشاق سینماست. فیلمهایی که دست به دست میچرخند و لحظات عجیب و غریبی که در آن شکل گرفته، نقل محافل سینمایی است. تکرار میکنم که چنین فیلمهایی باید با عشق و علاقه و اعتماد به نفس خالص، از سوی سازندگانشان ساخته شود، و گرنه به محصولاتی باسمهای و بیتاثیر تبدیل میشوند. سازندگان این فیلمهای بد، در دنیای خودشان غرقاند. تصور میکنند دارند شاهکار میسازند، اما نتیجه وحشتناک است. طبعن این آثار در بیشتر موارد، به صورت شخصی، زیرزمینی و دور از جریان اصلی، که استانداردهایش اجازه ساخت چنین فیلمهایی، و چنین ایدههای غریب و غیر قابل باوری را نمیدهد، شکل میگیرند. با بودجههای اندک. و خود همین اندک بودن بودجه، هم جسارت سازندگاناش را افزایش میدهد، و هم به خلق تصاویر ارزانقیمتی منجر میشود که به ابتذال موجود در محصول نهایی دامن میزند. مثال دمدستی لذت تماشای بد مووی، دست به دست گشتن فیلمهای ایرج ملکی در فضای مجازی است. که مردم این فیلمهای کوتاه ظاهرن جدی را، به عنوان یک جوک و یک محصول کمیک، با همدیگر به اشتراک میگذارند.
حالا اما فکر کنید ابراهیم حاتمیکیا با “به وقت شام”، چنین محصولی با بودجه بالا ساخته است! یعنی فکرش را بکنید یکی از فیلمسازان درجه چند کمپانی فیلمسازی مستقل راجر کورمن، برای به ثمر رساندن ایدههای دیوانهوارشان، بودجه سازمان اوج را هم در اختیار داشته باشند. این یک فیلم باور نکردنی است. با تمام پیشفرضهایمان متفاوت است. این جا مردی را میبینید که در لحظه مویاش سپید میشود. دودهای کامپیوتری با اجرای بد، که از پشت سر شخصیتها به آسمان میرود. زنی که لکههای نارنجی روی پیشانیاش دارد. درباره مرد ریش نارنجی با شمشیر و اسب روی باند فرودگاه، و حمله به گوسفندان در میان بیابان که حرف زدیم. نماهای انیمیشنی خندهدار، از آتش گرفتن موتور هواپیما هم زیاد داریم. رودهبر کننده است! حالا داریم کاریکاتور «فیلمهای فاخر حاکمیتی» را میبینیم. حاتمیکیای به قول خودش «سرباز نظام» و تهیهکننده فیلم، محمد خزاعی، هیچ جوره در نشست مطبوعاتی فیلم، حاضر نشدند درباره پول خرج شده برای ساخت به وقت شام، اطلاعاتی به مردم بدهند. اما نوش جانشان، بس که از تماشای حاصل این توهم بامزه و مبتذل، لذت بردیم و خندیدیم. “هنرمند فاجعه”، در ابعاد غولآسا. اوایل فیلم را که دیدم، به نظرم رسید این میتواند یک هجویه بر فیلمهای خود حاتمیکیا باشد. اما پیشتر که رفتیم، دیدم نه، ماجرا بسیار جذابتر، و سکانسهای بامزه، غولآساتر از این حرفهاست. همه این صحنههای کمیک، با سازهای بادی کارن همایونفر هم همراهی میشود! محشر است!
این وسط دلام میخواهد تماشاگری را، که آن طور که حاتمیکیا ادعا کرده، در مشهد میخواسته از پرده نمایش فیلم به وقت شام، فیلم بگیرد، پیدا کنم. و این که بدانم هدفاش چه بوده.
این جا چند تصویر از بعضی فیلمهای ارزانقیمت و کالتی را که میتوانسته منبع الهام حاتمیکیا برای ساخت فیلماش باشد، میآورم. (خودشان البته از “مد مکس” گفتهاند!) همین الان که رسیدم خانه، تصاویر را گرفتم. ارزشهای هر کدام از این فیلمها به کنار، به نظرم میتواند بخشی از حال و هوای این محصول مبتذل، مفرح و بسیار بامزه حاتمیکیا را به شما هم انتقال بدهد:
[برای خواندن نقد روز گذشته امیر قادری بر “لاتاری”، به
امیر قادری
کافه سینما
جشنواره فجر هین بی سابقه ابراهیم حاتمی کیا به رضا رشید پور و صدا سیما دراختتامیه جشنواره فیلم فجر توهین بی سابقه ابراهیم حاتمی کیا به توهین بی سابقه ابراهیم حاتمی کیا به رضا رشید پور و صدا سیما دراختتامیه جشنواره فیلم فجر توهین بی سابقه ابراهیم حاتمی کیا به رضا رشید پور و صدا سیما دراختتامیه جشنواره فیلم فجر توهین بی سابقه ابراهیم حاتمی کیا به رضا رشید پور و صدا سیما دراختتامیه جشنواره فیلم فجر
[ad id='39844']